پاورپوینت کامل پشت پرده افکارفیلسوف بدبین ۴۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پشت پرده افکارفیلسوف بدبین ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پشت پرده افکارفیلسوف بدبین ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پشت پرده افکارفیلسوف بدبین ۴۹ اسلاید در PowerPoint :

این مقاله نقدی بر کتاب «در باب حکمت زندگی» اثر آرتور شوپنهاور با ترجمه دکتر محمد مبشری است.«در باب حکمت زندگی» اثر مشهور آرتور شوپنهاور با ترجمه محمد مبشری از سوی انتشارات نیلوفر منتشر شده که چندی پیش چاپ سوم آن به بازار آمد. کامران جمالی شاعر و مترجم که آثار متعددی از زبان آلمانی به فارسی برگردانده، نگاهی دارد به ترجمه دکتر مبشری از کتاب شوپنهاور. بیشتر دانسته های ما درباره شوپنهاور، فیلسوف آلمانی، از ماخذهای دست دوم است. اما «در باب حکمت زندگی» کتابی است به قلم خود او.

کامران جمالی: این مقاله نقدی بر کتاب «در باب حکمت زندگی» اثر آرتور شوپنهاور با ترجمه دکتر محمد مبشری است.«در باب حکمت زندگی» اثر مشهور آرتور شوپنهاور با ترجمه محمد مبشری از سوی انتشارات نیلوفر منتشر شده که چندی پیش چاپ سوم آن به بازار آمد. کامران جمالی شاعر و مترجم که آثار متعددی از زبان آلمانی به فارسی برگردانده، نگاهی دارد به ترجمه دکتر مبشری از کتاب شوپنهاور. بیشتر دانسته های ما درباره شوپنهاور، فیلسوف آلمانی، از ماخذهای دست دوم است. اما «در باب حکمت زندگی» کتابی است به قلم خود او.

دکتر محمد مبشری پیش از این، کتاب «تمدن و ملالت های آن» اثر زیگموند فروید را به فارسی برگردانده و نشان داده بود که نخستین برگردان یک مترجم می تواند ترجمه ای روان باشد. به ویژه این که مترجم، خود، پزشک است، پس در موارد نادری که فروید به ژرف کاوی های ویژه کارانه می پردازد، مبشری نیاز به فرهنگ های پزشکی و روان پزشکی ندارد و خواننده هم می داند که کژ فهمی روی نداده است. برگردان کتاب شوپنهاور «در باب حکمت زندگی»، دومین برگردان مبشری هم، با این که دیگر به هیچ معنا با دانش پزشکی همخوانی ندارد به همان گونه باریک بینانه و روان است. اما نخستین برگردان ایشان مورد گفت وگوی این نوشتار نیست. گفتم این برگردان روان است. شاید هنگام ارزش گذاری یک ترجمه و برشمردن «مزایا» روان بودن همیشه در شمار برتری ها نباشد.

تاملی انتقادی بر عنوان کتاب

در سنجشگری کتاب بر آنم که نخست به عنوان آن بپردازم و بپرسم: آیا عنوانی که شوپنهاور برای کتابش برگزیده با محتوای آن سازگاری دارد؟ برای پاسخ به این پرسش نیاز به گفتاوردهایی، گاه، نه چندان کوتاه دارم. همین بریده ها نشان می دهد که مترجم نثر کتاب را رسا و روان ترجمه کرده است. تنها می ماند دلبستگی شگفت آور مترجم به فیلسوف مورد ترجمه اش. این دوستداری که بی شک برای هر مترجمی انگیزاننده است تا جایی پیش می رود که مبشری با انتخاب برابر نهادهای فارسی گاه خواننده اش را دچار سردرگمی می کند بی آن که ظاهراً گناهی مرتکب شده باشد. ایشان برای کاستن از زنندگی افکار شوپنهاور در مورد زن دست به نوآوری چشمگیری می زند. در برابر

Geliebte

که معنای آن محبوبه یا مترس است و بیشتر برای مردان متاهل به کار می رود، واژه «فرد محبوب» را به کار می برد که شامل مردها هم می شود و در برابر

Weib

که معنای آن زوجه است، واژه «همسر» را به کار می برد که معنای شوهر هم دارد. در گفتاورد پسین این مورد روشن می شود.

به گمان من کتاب شوپنهاور باید بس طولانی تر از آن باشد که هست. نخست باید نیمی از ساکنان زمین یعنی زنان را از حکمت زندگی شوپنهاور کنار زد. خطاب او همه جا مردانند و شوپنهاور راه کنار آمدن با دارایی منقول و غیرمنقول – از جمله زن – را به مردان آموزش می دهد. در صفحه ۱۹۰ می خوانیم:

«گاهی سعی کنیم به آنچه داریم، آن گونه بنگریم که گویی آن را از دست داده ایم، حال هر چه باشد: ثروت، سلامت، دوستان، فرد محبوب [= محبوبه] ، زن، فرزند، زیرا غالباً پس از آن که چیزی را از دست دادیم قدر آن را می دانیم. اگر به همه آنچه داریم طوری بنگریم که توصیه کردم، اولاً از داشتن آن ها بیش از پیش خرسند می گردیم و ثانیاً سعی می کنیم به هر نحو که ممکن باشد مانع از دست دادن آن شویم، یعنی ثروت را به مخاطره نیندازیم… همسر [=زن] خویش را به وسوسه نیندازیم که وفای خود را از دست بدهد…»

فیلسوف بر این باور است که مرد با ازدواجش با زن احسان بزرگی در حق او کرده است و در برابر این نیکویی حق دارد مالک بلامنازع همسرش باشد (صفحه ۹۷) .

در صفحات ۶۰، ۶۵، ۷۶، ۲۳۹، ۲۷۳ و… نیز زن از دایره شمول حکمت زندگی خارج است و اندرزها خطاب به مردان است و زنان جزو اعیانی نیستند که فیلسوف نیستند که فیلسوف رفتار با آن «چیز»ها را آموزش می دهد.

داوری شوپنهاور درباره زنان در عصر خود او به قدری نفرت انگیز بود که: «ناشران وی برخی اشارتش به جنس زن را حذف می کردند.» (از فیشته تا نیچه/ فریدریک کاپلتون/ ترجمه داریوش آشوری/ صفحه ۲۶۲)

پس باید شعاع دایره «در باب حکمت زندگی» را تا نیمه کاهش و عنوان کتاب را این گونه گسترش دهیم: «در باب حکمت زندگی مردان». اما راست این است که دو شاخه پرگارمان باز باید به هم نزدیک تر شوند. آخر شوپنهاور نژادپرست هم هست: فیلسوف گمان می کند که هر کس مردم گریزتر باشد هوشمندتر و آن که دوستی و آمیزش را بر انزوا برتر بداند ابله تر است (صفحه ۲ – ۴۱) . من سخنی در درستی یا نادرستی این داوری به میان نمی آورم، اما آنچه موجب شگفتی من می شود، نتیجه گیری از این باور است:

«سیاهان از همه انسان های دیگر بیشتر اهل معاشرت اند، چنان که از نظر عقل به مراتب عقب ترند.» «سیاهان چه آزاد و چه برده، به تعداد زیاد در فضاهای بسیار تنگ گرد هم جمع می شوند، زیرا از دیدن بینی های کوتاه یکدیگر سیر نمی شوند.» (صفحه ۴۲)

در اینجا باز هم مترجم به یاری استادش شتافته و بینی پهن و کلفت (

stumpfnase

) را «بینی کوتاه» ترجمه کرده است که نمی دانم معنایش چیست. بگذریم.

پس باید دو سر پرگار را باز هم به یکدیگر نزدیک کنیم و رنگین پوستان را نیز یکسو نهیم و عنوان کتاب را این گونه بگستریم: «در باب حکمت زندگی مردان سپید پوست».

اما تنها رنگین پوستان نیستند که در گستره نژادی از حیطه شمول «حکمت زندگی» بیرون می روند، بلکه بیشترین شمار سپیدپوستان نیز. فیلسوف میانه قرن نوزدهم بر این پندار است که صفاتی چون زیرکی و شهامت هرگز اکتسابی نبوده و نیست، بلکه موروثی است (صفحه ۲۴۴) . در ادامه خواهیم دید که این ارزشگذاری در مورد چه کسانی است:

«کسی که نجیب زاده نیست و مقداری استعداد دارد، بهتر است تهیدست باشد زیرا آنچه هر کس بیش از هر چیز در جست وجوی آن است و آن را دوست می دارد این است که زیردستی پیدا کند. فقط فرد تهیدست ممکن است کاملاً، عمیقاً، بی چون و چرا و به طور همه جانبه به زیردست بودن و بی اهمیت و بی ارزش بودن خود اعتقاد داشته باشد و از این رو می تواند در دستگاه سیاست جایگاه خود را پیدا کند. فقط اوست که می تواند مدام تعظیم کند و فقط تعظیم اوست که به ۹۰ درجه کامل می رسد: فقط او می گذارد هر چه می خواهند با او بکنند و در عین حال می تواند لبخند هم بزند. فقط اوست که بی ارزش بودن خدماتش را می شناسد.» (صفحه ۷۰)

گویا دو شاخه پرگار آن قدر به یکدیگر نزدیک شده اند که ترسیم دایره دیگر ناممکن می شود. پس به آن چه در سنجشگری محتوای کتاب گفتم بسنده می کنم و عنوان آن را با محتوایش این گونه همخوانی می دهم: «در باب حکمت زندگی مردان سپیدپوست نجیب زاده.»: شاید نیم درصد از ساکنان زمین در آن دوران.

رمزگشایی از فلسفه شوپنهاور در مقدمه کتاب

اثر اصلی شوپنهاور که در بردارنده فلسفه او

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.