پاورپوینت کامل به یاد جلال آل احمد ۳۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل به یاد جلال آل احمد ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل به یاد جلال آل احمد ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل به یاد جلال آل احمد ۳۰ اسلاید در PowerPoint :
« جلال آل احمد در سال ۱۳۳۹ در منزل خلیل ملکی آشنا شدم، اگر چه او را از روی نوشتههایش خوب میشناختم، و در همان دیدار و آشنایی نخست او را آدمی رُک و صمیمی و خوش بیان و خونگرم یافتم. او بر خلاف گذشتهاش در حزب توده و نیروی سوم کار سازمانی سیاسی نمیکرد و به جامع سوسیالیستها که ملکی و یارانش همان روزها تشکیل داده بودند نپیوسته بود. امّا علاقه و ارادات بیکرانی به شخص ملکی داشت و نسبت به او نرمی و فروتنی بسیاری از خود نشان میداد، و در جلساتی هم که هفتهای یک بار در منزل ملکی برای بحث و گفتگو دربار زیباشناسی و تاریخ هنر، از جمله با حضور هوشنگ کاووسی، بهرام بیضایی، داریوش آشوری و سیروس طاهبار تشکیل میشد شرکت میکرد.
« جلال آل احمد در سال ۱۳۳۹ در منزل خلیل ملکی آشنا شدم، اگر چه او را از روی نوشتههایش خوب میشناختم، و در همان دیدار و آشنایی نخست او را آدمی رُک و صمیمی و خوش بیان و خونگرم یافتم. او بر خلاف گذشتهاش در حزب توده و نیروی سوم کار سازمانی سیاسی نمیکرد و به جامع سوسیالیستها که ملکی و یارانش همان روزها تشکیل داده بودند نپیوسته بود. امّا علاقه و ارادات بیکرانی به شخص ملکی داشت و نسبت به او نرمی و فروتنی بسیاری از خود نشان میداد، و در جلساتی هم که هفتهای یک بار در منزل ملکی برای بحث و گفتگو دربار زیباشناسی و تاریخ هنر، از جمله با حضور هوشنگ کاووسی، بهرام بیضایی، داریوش آشوری و سیروس طاهبار تشکیل میشد شرکت میکرد.
به یاد دارم که شادروان رضا ملکی برادر کوچکتر ملکی که به او سخت ارادت میورزید در ولنجک که در آن تقریباً بیابان دوردستی بود خانهای ساخته و ملکی و چند تن از ماها را ( به اصطلاح آل احمد) به شامی و گپی دعوت کرده بود، ملکی و صبیحه خانم و من با اتوموبیل پسرشان پیروز به خانه « داداش رضا» رفتیم. اکنون که این سطور را مینویسم میبینم که جُز من دست صاحبان خانه و هم مدعوین که چند تن بیش نبودند از این جهان کوتاه شده است : ملکی و صبیحه خانم و پیروز، رضا ملکی و خانمش، آل احمد و خانم سیمین، منوچهر صفا، مرتضی مظفّری و دکتر هوشنگ ساعدلو. ما را به سخت جانی خود این گمان نبود، ولی این هم هست که من در آن زمان هیژده سال بیشتر نداشتم.
دکتر علی امینی تازه نخست وزیر شده بود و هیأت دولتش را اعلام کرده، ولی جای وزارت فرهنگ را ( که در آن زمان فرهنگ و علوم و آموزش را دربرمیگرفت) خالی گذاشته بود. محّمد درخشش رهبر جامع معلمیّن بود که اعتصاب گسترده اخیرشان یکی از علل بلافصل نخست وزیر شدن امینی بود، و حالا در محافل بحث بر این بود که چه کسی را وزیر فرهنگ میکند، اگرچه بیشترین احتمال به درخشش بود. وقتی آل احمد این سئوال را طرح کرد ملکی اطلاع داد که درخشش وزیر فرهنگ شده زیرا عصر همان روز با لباس رسمی وزارت یکسره به منزل ملکی رفته و مصرااز او برای اصلاح وزارت فرهنگ درخواست کمک کرده است. و وقتی ملکی در پاسخ آل احمد گفت که او حاضر به ارائ برنامههای اصلاح شده است ، آل احمد به اعتراض از جا پرید که در این صورت چرا خودتان وزیر فرهنگ نمیشوید. این حرف به ملکی برخورد و سخت بر آل احمد تاخت و حتی به او ( که پیدا بود پیشمان است) اجازه عذرخواهی نمیداد، چنانکه وقتی سیمین دانشور برای فرو نشاندن تنش به ملکی گفت،« شما که میدانید ما چقدر به شما ارادت داریم.» ملکی بیتابانه گفت،« سیمین خانم من روشنفکر جماعت ]را[ خوب میشناسم؛ با قدرت میآید و با قدرت هم میرود.» اشاره اش به یادداشتی بود که آل احمد اندکی پس از ۲۸ مرداددر یکی از روزنامه ها نوشته بود که فعال سیاسی نیست و در سیاست دخالت نمی کند، درست در زمانی که ملکی در زندان بود.
آن شب آشتی نشد و لی دو سه روز بعد که به دیدار ملکی رفتم صدای غش غش خند آل احمد بلند بود. چیزی هم نگذشت که آل احمد تشخیص ملکی را که به رغم روش جبه ملی دوم نباید با امینی « مبارز حیاتی مماتی» کرد پذیرفت و خود او به برنام اصلاح فرهنگ پیوست، چنانکه تا دو سه ماه بعد که من به انگلستان رفتم ملکی و درخشش و آل احمد هفتهای یک بار در منزل مکی دربار پیشرفت کار و برنامههای بعدی ملاقات میکردند. آخرین باری که آل احمد را در ایران دیدم دو سه روز پیش از سفر بود، ملکی جمعی از دانشجویانی را که از اروپا بازگشته بودند به چای و شیرینی دعوت کرده بود به علاوه چند تن از دوستان، از جمله دکتر رحیم عابدی، آل احمد و من. به یاد دارم که دکتر هوشنگ شیرنیلو که تخصص گرفته و پس از سالها به ایران بازگشته بود، از دوستان قدیم آل احمد در نیروی سوم بود . در ارتباط با همان موضوع « با قدرت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 