پاورپوینت کامل کریم مجتهدی ترس از تفکر، بیماری است ۴۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کریم مجتهدی ترس از تفکر، بیماری است ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کریم مجتهدی ترس از تفکر، بیماری است ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کریم مجتهدی ترس از تفکر، بیماری است ۴۶ اسلاید در PowerPoint :

زمان می‌گذرد و اندیشه چهره‌های ماندگار، این مرز و بوم را ماندنی‌تر می‌کند. در یکی از روزهای گرم و سرد پاییزی سراغ چهر‌ه‌‌ای رفتیم که صدایش به سختی شنیده می‌شد، چرا که باد زیرک پاییزی حنجره او را هم بی‌نصیب نگذاشته بود! اما با این حال دعوت ایران را پذیرفت. دکتر کریم مجتهدی، استاد بازنشسته گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و متولد سال ۱۳۰۹ است.

آذین آقاجانی: زمان می‌گذرد و اندیشه چهره‌های ماندگار، این مرز و بوم را ماندنی‌تر می‌کند. در یکی از روزهای گرم و سرد پاییزی سراغ چهر‌ه‌‌ای رفتیم که صدایش به سختی شنیده می‌شد، چرا که باد زیرک پاییزی حنجره او را هم بی‌نصیب نگذاشته بود! اما با این حال دعوت ایران را پذیرفت. دکتر کریم مجتهدی، استاد بازنشسته گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و متولد سال ۱۳۰۹ است. در ۱۸ سالگی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن به تحصیل فلسفه پرداخت. در آن زمان وی تنها ایرانی بود که از عهده امتحان عمومی ورودی «پروپتودیک» بر آمد. مجتهدی در فرانسه پس از مشورت با پروفسور هانری کربن، فیلسوف و شرق‌شناس فقید، دو رساله از افضل‌الدین کاشانی را به زبان فرانسه ترجمه کرد و در یک شرح تفصیلی به مقایسه افکار نوافلاطونیان متأخر با سنت‌های اسلامی پرداخت. وی در سال ۱۳۴۳ موفق به اخذ درجه دکتری شد و در همان سال به ایران بازگشت. در تهران به پیشنهاد و راهنمایی مرحوم یحیی مهدوی در گروه فلسفه دانشگاه تهران سرگرم به تدریس شد و بیش از ۳۵ سال تا بازنشستگی در بهار ۱۳۸۲، به کار مشغول بود. او چند دوره نیز زبان و ادبیات فرانسه را در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران تدریس کرد.این استاد سرشناس در دوره جوانی آثار بسیاری به زبان فرانسه نوشته یا از فارسی به آن زبان ترجمه کرده است؛ اما آثار تخصصی و فلسفی‌ او در ایران شهرت بیشتری دارد. از جمله این آثار می‌توان «چند بحث کوتاه فلسفی»، «فلسفه نقادی کانت»، «سید جمال‌الدین اسدآبادی و تفکر جدید»، «درباره هگل و فلسفه او»، «نگاهی به فلسفه‌های جدید و معاصر در جهان غرب» را نام برد. همچنین تازه‌ترین اثر وی که در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران رونمایی شد «فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب» نام دارد. گفت‌وگوی ما با این چهره ماندگار فلسفه درباره «ضرورت توجه به فلسفه غرب» از نظرتان می‌گذرد.

|***

جناب دکتر مجتهدی، برخی بر این اعتقاد هستند که آشنایی ایرانیان با فلسفه غرب توسط محمد علی فروغی و با کتاب سیر حکمت در اروپا بوده است، آیا این‌گونه است؟

صددرصد این‌گونه نبوده است؛ متأسفانه در این زمینه در کشور ما خوب کار نشده، اما یکی از آثاری که معتبرتر است همان اثر است. می‌توان گفت شاخص‌ترین کتاب در این زمینه سیر حکمت در اروپای فروغی است اما با در نظر گرفتن این‌که پیش از آن یک سابقه تاریخی صد ساله داریم که از اهمیت کمتری برخوردار است.

چه لزومی دارد که ما به عنوان جامعه‌ای غیر غربی به فلسفه غرب بپردازیم؟

تا حدودی با این گفته شما موافق هستم، اما اگر با واقع‌بینی در این جامعه غیر غربی مسائل را در نظر بگیریم، خواهیم دید که از لحاظ علمی، فنی و تجاری با غرب در ارتباط هستیم و از صنایع و رهاوردهای غربی استفاده می‌کنیم.

با توجه به این اصل و در چنین شرایطی، مسأله‌ بسیار خطرناک این است که شخص در حالی غرب‌زده شود که از غرب‌زدگی خود آگاه نباشد؛ آن چه از شناخت غرب خطرناک‌تر است توهم غلبه بر غرب است؛ توهم این است که امروز بدون این‌که خود واقف باشیم، عمیقاً غرب‌زده شده باشیم. غرب‌شناسی، مشکلی ندارد؛ بهتر است شخص بگوید من غرب‌زده نیستم اما می‌خواهم غرب‌شناس باشم و درباره زیربنا و بنیان‌های فرهنگ، صنایع، سیاست، قدرت و همچنین علوم غربی‌ تأمل کنم.

البته چنین شناختی از این جهت برای ما لازم است که غیر غربی هستیم و شاید اگر غربی بودیم به این شدت بحث درباره ریشه‌های فکری غرب برای ما لزومی نداشت. مهم این است که سطحی‌ نیندیشیم. اندیشیدن عمیق، پی بردن به علل امور، پی بردن به آن‌چه غرب را غرب کرده و شناختن جنبه‌های منفی غرب، کاملاً بجا است که این تنها از طریق تأمل و فلسفه حاصل می‌شود حتی به تصور من، مقدمات علوم غربی در فلسفه غربی پنهان شده است و شما نمی‌‌توانید به روح حاکم بر علوم غربی واقف شوید مگر این‌که فلسفه‌ غرب را بدانید. به عنوان مثال، فرض کنید در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب (رنسانس) ما با افکار فرانسیس بیکن، دکارت، لایب نیتس و… آشنا شدیم؛ بدون شناخت این افکار به هیچ وجه نمی‌توان روح علوم غربی را دریافت و تنها می‌توان از ظواهر علم غربی مانند تلفن، الکتریسیته و… استفاده کرد. برای این‌که بدانیم این ظواهر بر چه اساسی به وجود آمده است «فلسفه» حرف اول را می‌زند.

فلسفه دقیقاً مانند آموزش و پرورش است؛ در حدی که می‌توان به جای واژه «فلسفه»، واژه و اصطلاحاتی چون «آموختن»، «به عمق مطالب پی بردن»، «علت‌یابی کردن»، «آسیب‌شناسی کردن» و… به کار برد و لازم نیست لفظ فلسفه را به کار ببریم.

ما در کشور خود و در شرایط فعلی با بسیاری از مسائل کاذب روبه‌رو هستیم. به بیانی مسائل خود را درست طرح نمی‌کنیم و فکر می‌کنیم فلسفه غرب در جهت تخریب فرهنگ ما یا در جهت از بین بردن علاقه ما به علوم و شناخت است. در حالی که اگر فلسفه خدمتی بتواند بکند باید طرح درست مسائل را به ما آموزش دهد تا پاسخ‌های ما نقش بر آب نشود.

چگونه باید با فلسفه غرب آشنا شویم تا دچار توهم غرب‌زدگی نشویم؟ آیا روش تدریس فلسفه در کشور ما درست است؟

درست است که ما می‌گوییم فلسفه غرب؛ اما ریشه‌های فلسفه غرب، شدیداً شرقی است، به‌طوری که می‌توان گفت دارای ریشه‌های مشترکی هستیم. سنت‌های قدیمی ما نیز جزو فلسفه آن‌ها است؛ فرهنگ مصر، فرهنگ ایران باستان، یونان و… این ریشه‌های مشترک را باید بازشناسی کرد؛ با وجود ریشه‌های مشترک به دو راه متفاوت رفته‌ایم: غربی‌ها راهی را در پیش گرفتند که به علوم جدید منجر شده است و ما به راهی رفتیم که به فرهنگ عرفانی و اعتقادات اصیل روحی منجر شده است. خود این شناخت فلسفه در درجه نخست شناخت تاریخ فلسفه است.

اگر تاریخ فلسفه را درست کار کنیم و نه به این شکل که تنها دو کلمه خارجی را یاد می‌گیریم و گمان می‌کنیم که مدرک کارشناسی فلسفه یا کارشناسی ارشد فلسفه داریم کافیست…. این‌که فلسفه بد تدریس می‌شود تأیید می‌کنم. اما اگر بگوییم اصولاً فلسفه به درد نمی‌خورد، کاملاً در اشتباهیم و باید بسیار سطحی باشیم که چنین حرفی را به زبان آوریم. ترس از تفکر، بیماری است؛ فاجعه اینجاست که از تفکر بترسیم. باید تاریخ فلسفه را دقیق خواند و تصور نکرد که شناخت فلسفه غرب موجب فراموش کردن فلسفه اسلامی می‌شود. درست برعکس است.

جالب است بدانیم در حال حاضر کارهایی که غربی‌ها پیرامون افکار ابن سینا‌، سهروردی، میرداماد، میرفندرسکی، ملاصدرا و… انجام می‌دهند عمیق‌تر از ماست. زمانی که شما یک کتاب غربی درباره ملاصدرا می‌خوانید متوجه می‌شوید که چقدر ما

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.