پاورپوینت کامل گفتگو با حسن کامشاد مسکوب هشت سال عمرش را پای حزب توده تلف کرد ۴۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفتگو با حسن کامشاد مسکوب هشت سال عمرش را پای حزب توده تلف کرد ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتگو با حسن کامشاد مسکوب هشت سال عمرش را پای حزب توده تلف کرد ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتگو با حسن کامشاد مسکوب هشت سال عمرش را پای حزب توده تلف کرد ۴۲ اسلاید در PowerPoint :

مجتبا پورمحسن: شاهرخ مسکوب، یکی از شخصیت‌های فرهنگی برجسته‌ای بود که می‌توان به جرأت گفت تقریباً در تمام طول عمرش در وطن‌پرستی‌اش تردیدی نمی‌توان به خود راه داد. جدای از آثار فرهنگی ارزشمندی که این پژوهشگر و ادیب خلق کرده، فعالیت سیاسی او در حزب توده، شاید توفیقی اجباری بود تا از نزدیک پلشتی‌های پیرامون این حزب سیاسی را لمس کند. به‌بهانه انتشار مجموعه‌ای از جستارها، گفتارها و نوشته‌های شاهرخ مسکوب در کتاب «شکاریم یک‌سر همه پیش مرگ» با حسن کامشاد، نویسنده و مترجم و از نزدیک‌ترین دوستان مسکوب درباره او گفت‌و‌گو کردم.

*****

مجتبا پورمحسن: شاهرخ مسکوب، یکی از شخصیت‌های فرهنگی برجسته‌ای بود که می‌توان به جرأت گفت تقریباً در تمام طول عمرش در وطن‌پرستی‌اش تردیدی نمی‌توان به خود راه داد. جدای از آثار فرهنگی ارزشمندی که این پژوهشگر و ادیب خلق کرده، فعالیت سیاسی او در حزب توده، شاید توفیقی اجباری بود تا از نزدیک پلشتی‌های پیرامون این حزب سیاسی را لمس کند. به‌بهانه انتشار مجموعه‌ای از جستارها، گفتارها و نوشته‌های شاهرخ مسکوب در کتاب «شکاریم یک‌سر همه پیش مرگ» با حسن کامشاد، نویسنده و مترجم و از نزدیک‌ترین دوستان مسکوب درباره او گفت‌و‌گو کردم.

*****

آقای کامشاد، اخیراً کتاب مجموعه مقالات آقای مسکوب که به همت شما گردآوری شده منتشر شده است. با توجه به اینکه شما بسیار به آقای مسکوب نزدیک بودید ما این موضوع را بهانه قرار دادیم تا در مورد ایشان با شما صحبت کنیم. خیلی‌ها عضو حزب توده بودند و بعد از حزب توده جدا شدند و بعدها انتقادهایی کردند. آقای مسکوب از معدود افرادی بود که بعد از جدایی از حزب توده خیلی به این حزب تاخت. دلیلش چه بود؟

در جواب سوال شما باید بگویم که شاهرخ مسکوب آدم بسیار بی‌غل و غشی بود‌ و در جوانی‌اش به تمام معنا مرام حزب توده را پذیرفته بود و با دل و جان به دنبال مبارزات و فعالیت‌های حزبی‌اش بود و بعد وقتی که آن اتفاقات عجیب و غریب افتاد و پس از نطق معروف خروشچف در کنگره ۳۴ نظر او تغییر کرد. بعد در زندان در شرایطی که هم‌حزبی‌ها و رفقایش ضعف‌هایی از خودشان نشان داده بودند مسکوب تا مدتی شکنجه می‌شد تا جایی که شکنجه‌گرش بهش گفته بود که بدبخت، بیچاره آخر چرا این قدر خودت را به شکنجه می‌سپری. همه‌ی دوستانت، بزرگان و رهبران تو واداده‌اند تو برای چی داری مقاومت می‌کنی؟ قهرمان بازی می‌کنی؟ و بالاخره هم در آخر خودش در زندان ماند. ولی سرانجام متنبه شد و فهمید که خیلی درست نبوده. هم‌حزبی‌هایش هم ظاهراً به همین نتیجه رسیده بودند.

اما بعدها خیلی از حزب توده انتقاد کرد. البته بودند دیگرانی هم که انتقاداتی کرده بودند اما به نسبت خیلی کمتر بود.

در مجموعه مقالاتش یا در یادداشت‌های روزانه‌اش ممکن است گاه و بی‌گاه اینجا و آنجا گوشه و کنایه‌هایی زده باشد. اما به هر حال هفت، هشت سال از سال‌های جوانی‌اش را در این راه گذراند و متأسف بود که تا این اندازه صمیمانه به دنبال راهی رفته که درست نبوده است.

او فقط از آن آرمان‌ها نظرش برگشته بود‌ یا کلاً ایده سوسیالیسم را کنار گذاشته بود‌؟

آدم‌ها وقتی از شور و شوق جوانی می‌افتند، به تدریج فهمیده‌تر می‌شوند، کتاب‌های بیشتری می‌خوانند، مطالعات گسترده‌تری می‌کنند، چیزهای جدیدی می‌آموزند. مسکوب هم همین‌طور بود. تحول فکری او را در مورد همین شاهنامه می‌شود دنبال کرد. مثلاً در سال‌های جوانی‌اش در مطلبی در مورد فردوسی و شاهنامه به عنوان «به فردوسی و شاهنامه عشق بورزید»، یادداشت‌هایی در اصفهان در حاشیه شاهنامه نوشته بود و در سال‌های بعد در پاریس بر شاهنامه فردوسی چاپ مسکو هم حاشیه‌هایی نوشت که اگر آن دو را بخوانید و با هم مقایسه کنید به خوبی تحول فکری او آشکار می‌شود، البته آن شاهنامه هم هم‌اکنون در حال تجدید چاپ است‌. این ‌دو را که بخوانید، می‌بینید که این‌جا چقدر نسبت به شاهنامه و فردوسی تغییر رای داده است. چون یادداشت‌های قبلی‌اش بسیار تند و پر از شعار ضدشاهان ‌بود که ناشی از همان شور دوران جوانی‌اش بود. اما در پاریس سال‌ها بعد از تجربیاتش در طول زمان با مطالعاتی که کرده و چیزهایی که آموخته و تغییر زمان یک دفعه آدم می‌دید این یادداشت‌ها چیز دیگری شده، اصلاً دریافت‌اش تفاوت پیدا کرده است. در مورد حزب توده هم همین‌طور. بعد چیزهایی که به چشمش می‌آمد و با حرکت‌هایی که از طرف دوستان هم‌حزبی‌اش صورت گرفت، ‌‌او کلاً زده شد، ولی من ندیدم جایی بی‌ادبی کرده باشد…

نه، اصلاً بحث بی‌ادبی نیست. صراحت او در انتقاد از حزب توده جالب توجه است.

او نمی‌خواسته چیزی را لاپوشانی کند. آدم رک و حتی جاهایی گستاخ هم بوده است. به هر حال او هفت، هشت سال عمرش را روی این ایدئولوژی و فعالیت‌های آن گذاشته بود، شکنجه دیده بود، خب آخرش چی؟

دو تا اتفاق هم فکر می‌کنم خیلی روی تغییر نظر ایشان تأثیر گذاشت. یکی قضیه پیشه‌وری و آذربایجان بود.

آن اتفاق که روی همه تأثیر گذاشت. اما مسکوب با وجود اتفاق آذربایجان باز هم به فعالیتش ادامه داد.

بعد از آن هم ادامه داد؟

بله، در سال‌های بعد از آن به فعالیتش ادامه داد. در سال‌های دهه‌ی ۳۰ باز به زندان افتاده بود منتها واقعه آذربایجان که اتفاق افتاد همه را متنبه کرد اما تمام کسانی که عضو حزب توده بودند متنبه و چه بسا متنفر شدند. انشعاب خلیل ملکی و نیروی سوم از همان جا سرچشمه گرفت. بعضی‌ها اعتقاد بیشتری داشتند شاید هم دل و جرأت کمتری داشتند ادامه دادند. ولی این مسأله تأثیر خاصی روی شاهرخ نداشت.

یکی هم قضیه ۲۸ مرداد ۳۲ و مصدق. رفتار حزب توده نسبت به این ماجرا هم روی نگاه ایشان خیلی تأثیر داشت؟

کاملاً. این واقعه خیلی موثر بود. بنده هم که خودم در سطح پایین‌تری همین فعالیت‌ها را داشتم این موضوع بر من تأثیر گذاشت. من و شاهرخ داشتیم با هم قدم می‌زدیم که یک دفعه دیدیم کامیون‌هایی در خیابان چهارباغ اصفهان از راه رسیدند و شروع کردند فریاد زدن که «مرده باد مصدق، زنده‌باد شاه» و یا شاه که فرار کرده بود برگشته. ‌ما همین طور مبهوت مانده بودیم تا اینکه دیدیم یکسری از کسانی که می‌شناختیم بچه‌های پولدار اصفهان که با شازده‌ها مراوده داشتند در کامیون‌های دیگر هستند، شعار می‌دهند و مشت بالا می‌برند و‌… ‌‌به طوری که کسی که – نمی‌خواهم نامش را بگویم – ما را

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.