پاورپوینت کامل بابک که مینوشت! – بازخوانی انتقادی اندیشههای بابک احمدی ۵۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بابک که مینوشت! – بازخوانی انتقادی اندیشههای بابک احمدی ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بابک که مینوشت! – بازخوانی انتقادی اندیشههای بابک احمدی ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بابک که مینوشت! – بازخوانی انتقادی اندیشههای بابک احمدی ۵۶ اسلاید در PowerPoint :
مصیب قرهبیگی: بابک احمدی از آن دست روشنفکرانی است که کسی نمیتواند دقیقاً بستگی و وامگیری اندیشههای او را در یک مسیر مشخص قرار دهد. بیشینهی کسانی که تاکنون به نقد وی پرداختهاند، احمدی را یک چپ نو دانستهاند، یک نئومارکسیست یا بهتر بگویم «پسامارکسیست». با چنین خوانشی، وی در کنار کسانی چون «اسلاویو ژیژک»[۱]، «جرجیو آگامبن»[۲] و «آلیِن بادیو»[۳] قرار میگیرد. نوشتن چندین مقاله و کتاب دربارهی مارکس و مارکسیستها (همانند ژان پل سارتر)[۴] و اشتیاق وی به مکتب فرانکفورت و اندیشهی انتقادی، شاید بهترین گواه برای نئومارکس بودن بابک احمدی باشد. با یک همسنجی ژرف، پی خواهیم برد که قطعاً تفاوتی میان اندیشههای بابک احمدی با کسانی چون «مراد فرهادپور»، «منوچهر آشتیانی»، «حسین بشیریه» و «محمدرضا نیکفر» وجود دارد. از دیگر سوی، پسامارکسیستهای اروپایی، همچون ژیژک، آگامبن و بادیو نیز با همهی تفاوتهایی که با هم دارند (و این تفاوت زاییدهی نگرش چندگانگی فرهنگی و در اصل، برگرفته از پسامدرنیته است)، اما همانندیهای آنان با بابک احمدی چندان که باید چشمگیر نیست.
مصیب قرهبیگی: بابک احمدی از آن دست روشنفکرانی است که کسی نمیتواند دقیقاً بستگی و وامگیری اندیشه
های او را در یک مسیر مشخص قرار دهد. بیشینهی کسانی که تاکنون به نقد وی پرداختهاند، احمدی را یک چپ نو دانستهاند، یک نئومارکسیست یا بهتر بگویم «پسامارکسیست». با چنین خوانشی، وی در کنار کسانی چون «اسلاویو ژیژک»[۱]، «جرجیو آگامبن»[۲] و «آلیِن بادیو»[۳] قرار میگیرد. نوشتن چندین مقاله و کتاب دربارهی مارکس و مارکسیستها (همانند ژان پل سارتر)[۴] و اشتیاق وی به مکتب فرانکفورت و اندیشهی انتقادی، شاید بهترین گواه برای نئومارکس بودن بابک احمدی باشد. با یک همسنجی ژرف، پی خواهیم برد که قطعاً تفاوتی میان اندیشه
های بابک احمدی با کسانی چون «مراد فرهادپور»، «منوچهر آشتیانی»، «حسین بشیریه» و «محمدرضا نیکفر» وجود دارد. از دیگر سوی، پسامارکسیستهای اروپایی، همچون ژیژک، آگامبن و بادیو نیز با همهی تفاوتهایی که با هم دارند (و این تفاوت زاییدهی نگرش چندگانگی فرهنگی و در اصل، برگرفته از پسامدرنیته است)، اما همانندیهای آنان با بابک احمدی چندان که باید چشمگیر نیست.
پسامارکسیتهای ایران برخلاف پسامارکسیتهای غرب، اعتقاد چندانی به ناکارآمدی اندیشه
های مارکس و به ویژه مارکسیسم (و در مورد مراد فرهادپور، کمونیسم) ندارند. در غرب، جامعهشناسی چون «ماکس وبر»[۵] بر تکخطی بودن و یکسویگی اندیشه
های مارکس، صحه گذاشت و با نوشتن کتاب «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری»[۶] نشان داد که تنها «ماده» نیست که مناسبات زندگی انسانی را تعیین و تاریخمند میکند، بلکه عاملی به نام «فرهنگ» (یا اگر بخواهیم رساتر بگوییم، عوامل پیچیدهی غیرمادی همانند دین، آیین، باور، مسلک، نگرش و…) نیز در زندگی اجتماعی انسان و کاربست آن دخیل است. پسامارکسیستهای ایران اما ناکامی و فجایع انسانی استالین (مارکسیسم استالینی) را تنها به «امپریالیسم» ربط میدهند و دستِ پشت پردهی آن را مهمترین عامل در ناکامی کمونیسم به شمار میآورند. بابک احمدی همانند منوچهر آشتیانی هم نیست که کارل مارکس را در قامت یک قدیس ببیند و به جای پذیرش کاستیها و ناکارآمدیهای آن به وصف دلپذیر وی در کتاب «جامعهشناسی شناخت» بپردازد.
اما حسین بشیریه و محمدرضا نیکفر شاید از جهاتی با بابک احمدی همسوی و همراستا باشند. بابک احمدی تا اندازهای در مراحل اولیهی اندیشهی خود که در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ و در خارج از ایران (در لندن و پاریس) در جنبش سیاسی مبارزه علیه حکومت پهلوی شرکت میکرد، تحت تأثیر «حزب توده» و اندیشههای چپ بوده است. همین روند در زندگی اجتماعی و کارنامهی سیاسی حسین بشیریه نیز دیده میشود. بشیریه در عنفوان جوانی سخت تحت تأثیر اندیشههای مارکس بود و رفتهرفته از این اندیشه کناره گرفت. با این حال، باید گفت که بشیریه بیشتر «مارکسیسم ارتدوکس» بود و احمدی «مارکسیست هگلی و تروتسکیسم»[۷]. ناگفته نماند که «مارکس» در ایران بیشتر از سوی حزب توده و «کمونیسم شوروی» شناخته شده است و مارکس غربی هنوز هم در ایران چندان شناخته نیست. این سخن بدین معنی است که «مارکسیسم» و همهی نحلههای آن در ایران یک روند ایدئولوژیک را طی کردهاند. به همین دلیل است که در برههای خاص و کوتاه، گرایش به این اندیشه هواداران چشمگیری یافت، اما آفتاب اقبال آن رفتهرفته با فرونشستن غبار ایدئولوژیک از نظرها پنهان شد. گرایش بشیریه و احمدی نیز در همین روند ایدئولوژیک قابل تفسیر است.
محمدرضا نیکفر از لیبرال دموکراتهایی است که «مارکس را میستاید». وی بر آن است که اندیشه
های مارکس آنچنان ژرف است که از آن گریزی و گزیری نیست. اشتیاق دراماتیک نیکفر به مارکس، از این هم فراتر میرود و وی به تحسین و ستایش «سوسیالدموکراسی» نیز میپردازد و پرورده شدن آن را برآیند کوششهای جنبش کارگری در آمریکا میداند. وی انتقادات خود به مارکس را مشخصاً بر «کمونیسم» و «استالینیسم» متمرکز میکند و میکوشد تا «فرایند» را از «فراورده» جدا کند. موضع کنونی بابک احمدی، از یک سمت و سوی بسیار واضح، با محمدرضا نیکفر همگون است. هرچند که احمدی میکوشد تا از هرگونه موضع ایدئولوژیک پرهیز کند، اما از نقادان «کمونیسم» است و یک بار نیز علناً از گرایش جوانان به این مکتب، گلایه کرده بود که «مارکس» در ایران از طریق کمونیسم شناخته شده است و این اجحافی است در حق این فیلسوف بزرگ.
طریقهی کنونی بابک احمدی با محمدرضا نیکفر همسان است. وی نیز به اندیشه
های لیبرال اشتیاق نشان میدهد و در کنار آن معتقد است که «مارکس» حق بزرگی بر گردن فلسفه دارد و «مارکسیسم گریزناپذیر است». اگرچه بابک احمدی در «کتاب تردید» به اروپامحوری مارکس در کنار جان لاک، کانت و هَیدگر انتقاد جدی دارد، اما یک تفاوت عمدهی احمدی با نیکفر، در گرایش و بارگیری فکری احمدی از ژان پل سارتر است. سارتر نیز زمانی از مارکسیتهای فرانسه به شمار میرفت، از همان کسانی که معتقد بودند «برای پختن نیمرو، به ناگزیر باید تخممرغ را شکست». در اینجا، پختن نیمرو به معنای اصلاح جامعه و پیشرفت آن و ناگزیری از شکستن تخممرغ به معنای «انقلاب» است. به سخنی رساتر، سارتر زمانی به گریزناپذیری انقلاب معتقد بود و انقلابهای پشتسرهم فرانسه برگرفته از چنین اندیشههایی است. سارتر با گذار زمان به این نتیجه رسید که «کِرم درخت، از خود درخت است» و برای بهبود یک جامعه الزاماً نباید دست به خشونت انقلابی زد. سارتر در واپسین سالهای زندگیاش به لیبرالیسم و سوسیالدموکراسی اشتیاق نشان داد، اما کوشید تا از هر گونه یارگیری و عضویت در «احزاب» بپرهیزد و خود را «همراه»[۸] بنامد؛ بدین معنی کسی الزاماً عضویت رسمی یک حزب یا اندیشه نیست و تنها از آن پشتیبانی میکند. این پشتیبانی نیز الزاماً همهجانبه و کورکورانه نخواهد بود. روی آوردن بابک احمدی به کسانی چون «هیدگر» و شرح این فیلسوف آلمانی در دو کتاب، برآیند چنین بارگیری فکری از سارتر است.
اگر بخواهیم به صورت موردی به بررسی و واکاوی اندیشه
های بابک احمدی بپردازیم، فهرست زیر میتواند تا اندازهی زیادی چارچوب فکری وی را آشکار سازد.
ساختارگرایی؛ در نوشتههای بابک احمدی به سبک ساختارگرایان و نیز به تأسی از اندیشه
های نخستین میشل فوکو، فرم بر محتوا غلبه دارد. از این گذشته، در آثار فلسفی وی، چربش ساختارگرایی فلسفی مشهود است. وی نیز به تأسی از فیلسوفان ساختارگرا نگاهی منفی به سوژه دارد.
ابژکتیویسم؛ «سوژه» در بیشینهی آثار بابک احمدی حضور فعل ندارد و از همین روی است که بیشتر منتقدان وی را یک «شارح» موفق میدانند تا یک «اندیشمند کامیاب». به دیگر سخن، وی تنها به شرح و توصیف میپردازد و عنصر «نقد» تا آنجا که ممکن است در آثار وی غایب است.
بازیهای زبانی ویتگنشتاین؛ ساختار و تأویل متن، نوعی کوشش پساساختارگرایانه است که بابک احمدی میکوشد تا اهمیت «زبان» در نگاه پسامدرنیته را نشان دهد. وی در این ویژگی با «سروش دباغ» همراستا است و قواعد زبانی ویتگنشتاین را در کارهای خود به کار میگیرد. به سخنی سادهتر، سنگینی زبان و غلبهی فرم در آن، نارسایی و کاستیهایی محتوایی را جبران میکند. کتاب «کار روشنفکری» به چنین شگردی آمیخته است، آنجا که احمدی، روشنفکر را از کار روشنفکری جدا میکند.
زبان گویای همگان؛ کوشش برای نگاه داشتن همهی مخاطبان (به ویژه از نگاه یک نویسنده که نویسندگی را یک پیشه میداند)، وی را به شخصیتی چندسویه تبدیل کرده است که میکوشد تا همگان را خشنود نگاه دارد. هرچند که در پارهای از زمانها چربش به سوی شماری از هوادارن خاصتر، موضعگیریهای ایدئولوژیک را گریز ناپذیر میکند.
دلبستهی سرسخت پسامدرن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 