پاورپوینت کامل توصیه فیلسوفان اعتدال در زندگی است ۵۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل توصیه فیلسوفان اعتدال در زندگی است ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل توصیه فیلسوفان اعتدال در زندگی است ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل توصیه فیلسوفان اعتدال در زندگی است ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

منتقدان و خرده‌گیران بر فلسفه باستانی به‌طور کلی و بر فلسفه‌‌های دینی اعم از مسیحی و اسلامی به‌طور خاص می‌گویند نتیجه آموزه این‌گونه دانش‌ها انزوا، ترک دنیا و دوری از لذایذ مادی است و لذا نمی‌تواند برای بهینه شدن زندگی دنیای بشریت رهنمون باشد.

منتقدان و خرده‌گیران بر فلسفه باستانی به‌طور کلی و بر فلسفه‌‌های دینی اعم از مسیحی و اسلامی به‌طور خاص می‌گویند نتیجه آموزه این‌گونه دانش‌ها انزوا، ترک دنیا و دوری از لذایذ مادی است و لذا نمی‌تواند برای بهینه شدن زندگی دنیای بشریت رهنمون باشد. آنان در تبیین مدعای خویش گویند که حکیمان مسیحی با تعلیمات رهبانیت و نیز مسلمانان صوفی از راه و روش سقراط پیروی کرده‌اند. آنان اضافه می‌کنند که ترک لذایذ دنیوی که شیوه سقراط بوده در فرهنگ مسیحی و اسلامی تقویت و تحت عنوان زهد یعنی ترک دنیا نهادینه شده و مسیحیان و مسلمانان به آن راه و رسم سفارش و توصیه اکید شده‌اند. البته انتساب این روش زندگی به سقراط در میان قدما با برداشت از تقریر حکمای کلبی مخصوصا «آن تیس تن» رواج داشته است. بسیاری او را حکیم «خم‌نشین» و بیابانگرد دانسته‌اند و حتی پاره‌یی از اقوال دیوجانس را به او منتسب کرده‌اند. ایپکتیتوس در کتاب مقالات خود سقراط را با دیوجانس مقایسه کرده است. در میان مسلمانان نیز ابن‌القفطی در کتاب تاریخ الحکماء در شرح حال سقراط می‌نویسد که او را «سقراط الجب» گویند، چه او در چاه یا خم می‌نشست و هرگز منزلی دیگر اختیار نکرد. ابن اصیبعه نیز به پیروی ازکتاب مختار الحکم و محاسن الکلم تالیف امیر ابوالوفاء مبشربن فاتک به سال ۴۴۵ هجری که وی نسخه از آن را داشته سقراط را همین گونه می‌داند و بعضی اقوال معروف دیوجانس را از قبیل اینکه به اسکندر گفته است «از مقابل آفتاب من برخیز» به سقراط نسبت می‌دهد. برخی از پژوهشگران مغرب زمین احتمال قوی می‌دهند که منشا اصلی این‌گونه تعرفه از سقراط کتاب تاریخ الحکمای حنین بن اسحق (سده سوم هجری) است که در زمان ما مفقود ولی نزد مولف مختار الحکم بوده است. جالب توجه آنکه بسیاری از بزرگان مسلمان نیز درباره انتساب زندگی دیوجانس چنان به خطا رفته‌اند که نه‌تنها به سقراط بلکه به عموم پیشوایان فلسفه یونان باستان منتسب ساخته‌اند و گویی چنین می‌پنداشتند که این روش زندگی نتیجه‌ای است که از فلسفه به‌دست می‌آید.

برای نمونه نظامی گنجوی در هفت پیکر می‌گوید:

فلاطون برآشفت از آن انجمن/ که استادی او داشت در جمله فن

شب وروز ازاندیشه چندان نخفت/ کاغانی برون آورید از نهفت

به خم در شد از خلق پی کرد گم/ نشان جست از آواز این هفت خُم

کسی کو سماعی نه دلکش کند/ صدای خم آواز او خوش کند

حافظ شیرازی نیز که همواره به حکمت طعنه می‌زند و معتقد است که حکمت از گشودن معمای هستی ناتوان است، می‌گوید:

سخن از مطرب و می‌گوی و راز دهر کمتر جو

که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

در جای دیگر در مقام تعریض می‌گوید:

جز فلاطون خم نشین شراب/ سرّحکمت به ما که گوید باز

به هرحال زندگی در انزوا و دور از هرگونه التذاذ دنیوی در ادبیات اسلامی به فلاسفه یونان منتسب می‌شده است. در مسیحیت اصولا اجتناب از لذایذ دنیوی پیروی از زندگی پیامبرشان حضرت عیسی مسیح (ع) دانسته شده است. در ادبیات اسلامی نیز زندگی عیسی (ع) همین‌گونه منعکس شده است. در اسلام صوفیان در کنار باطن‌گرایی به انزوا و اجتناب از لذایذ مادی و ترک دنیا گرایش داشته‌اند. برخی از تاریخ‌نگاران غربی فلسفه اسلامی تاثیر مسیحیت را بر تصوف اسلامی غیرقابل انکار دانسته‌اند و احیانا بعضی نویسندگان مسلمان نیز از آنان متاثر شده‌اند. به هر حال این انتقاد نسبت به حکمت مورد توجه برخی حکیمان اسلامی قرار گرفته وکم و بیش به دفاع از آن اهتمام کرده‌اند. محمد زکریای رازی که گویی از این اتهام رنج می‌برده رساله‌یی در این موضوع تحت‌عنوان السیره الفلسفیه تالیف کرده است. از سطور آغازین آن رساله چنین پیداست که سقراط که خود به امر معیشت و تمشیت زندگی اهتمام داشته و در امور اجتماعی و اختلاط با مردم سعی وافر می‌کرده و با عامه ناس خلط و آمیزش می‌یافته و به امور معاش مشتغل بوده بنابراین عده از اهل نظر و تمیز و تحصیل به عیب‌جویی و شکستن قدر وی برخاسته و چنین پنداشته‌اند که از وی از سیرت حکما انحراف جسته و مخصوصا از راه و رسمی که پیشوای او سقراط داشته کناره گرفته است. وی از قول معترضان به خویش درباره سقراط می‌نویسد: «… چه از این حکیم (سقراط) نقل است که هیچگاه گرد درگاه ملوک نمی‌گردید و اگر ایشان طالب قرب او می‌شدند دعوت ملوک را به استخفاف رد می‌کرد، طعام لذیذ نمی‌خورد و جامه فاخر نمی‌پوشید. در بند ساختن خانه و گرد کردن توشه و تولید‌مثل نبود، ازخوردن گوشت و نوشیدن شراب و ملازمه لهو دوری می‌جست، به همان خوردن گیاه و پیچیدن خود در جامه‌یی ژنده قناعت می‌ورزید، در صحرایی در خمی بیتوته می‌کرد، با عوام و‌ سلطان هیچگاه تقیه به کار نمی‌بست بلکه آنچه را بر حق می‌دانست در لفظی روشن و بیانی صریح پیش همه بر زبان می‌آورد. مخالفان نه‌تنها سیرت ما را خلاف این می‌دانند، بلکه در طرز زندگانی پیشوای ما سقراط نیز زبان به طعن گشوده گویند این سیرت خلاف مقتضای طبیعت و بقای نسل است و نتیجه عمل به آن جز خرابی عالم و فنای مردم نخواهد بود.» آنگاه رازی پس از ذکر این مقدمه در مقام پاسخ این مقوله نخست به دفاع از سقراط و سپس بیان سیره خویش و بالاخره راهی که حکمت برای راه و رسم زندگی به انسان‌ها پیشنهاد می‌کند، می‌پردازد. وی اولا مدعی است که انتساب آن‌گونه زندگی به سقراط که توسط مخالفان وی ارائه شده ناصحیح است و ثانیا وی سیرت صحیح و واقعی سقراط را به نحو دیگری معرفی می‌کند. می‌گوید دشمنان سقراط وی را مردی گوشه‌گیر و دشمن انتظامات و مخالف تولید‌مثل و بقای نسل شناسانده‌اند درصورتی که سقراط مردی است وطن پرست و تا حدی شریک در امور اجتماعی هموطنان خود و برخلاف اتهام مخالفان دشمن بقای نسل نبوده و خود نیز دارای زن و فرزند بوده است. رازی اصرار دارد که سقراط دو دوره زندگانی داشته است و اگر در دوره اول چنان می‌زیسته که مخالفان گویند برخلاف آن در دوره دوم سیره‌یی را داشته که خود بیانگر آن است. وانگهی سیرت وی در دوره نخستین هم آن‌گونه و به آن معنا نبوده که مخالفان گفته‌اند معنای و جهت دیگری داشته است. رازی راه حکمت را این‌گونه بیان می‌کند که فیلسوف حقیقی کسی است که از لذاتی که مایه خسران عقل و اخلاق است، احتراز جوید و علم و عدل را که سبب لذت واقعی بعد از مرگ است بر لذایذ جسمانی ترجیح نهد، لیکن اختیار این سیرت مستلزم آن نیست که مرد شیوه مرتاضان هند را در سوختن جسد و افکندن خود بر آتش سوزان، یا سیره مانویه را در ترک جماع و گرسنه و تشنه و پلید نگاه‏داشتن خود، یا روش نصاری را در رهبانیت و انزوای در صوامع، یا طریقه جمعی از مسلمین را در اعتکاف در مساجد و ترک مکاسب و اقتصار بر کم‌خوراکی و درشت‌پوشاکی اختیار کند و از لذات فعلی چشم بپوشد، بلکه باید به دیده عقل در لذایذ ببیند و آنها را پیشه کند که به عواقبی مولم و تبعاتی وخیم نکشد. مرتاض ناسک به عقیده رازی با نفس خود ظالم است و راهی می‏رود که با سیره و اخلاق اسلاف سازش ندارد، چه اسلاف گفته‏اند که فلسفه تشبه به خداوند عزوجل است تا آنجا که ممکن شود و آن نسبت به نفس عادل و رحیم بودن است. فیلسوف واقعی باید سیرتی برگزیند که از زهد و ریا دور و از تعیش و تفنن بری باشد و در هیچ یک از دو ورطه افراط و تفریط نیفتد. سپس رازی برای لذت‌طلبی دو حد تعیین می‌کند؛ حد اعلی و حد اسفل.حد اعلی، سرحد بین لذت زیاد و فرو شدن در شهوانیات و ترجیح نهادن آن بر امور دیگر و لذاتی است که رسیدن به آنها جز به ارتکاب ظلم میسر نمی‌شود و بیش از این حد مخالف حکم عقل و عدل است. از این نوع گذشته طلب سایر لذات رواست و این حد اعلای لذت‌طلبی است. حد اسفل، یعنی حدی که سرحد بین لذت قلیل

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.