پاورپوینت کامل درباره ترجمه متون فلسفی ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درباره ترجمه متون فلسفی ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درباره ترجمه متون فلسفی ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل درباره ترجمه متون فلسفی ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

هر مترجم، برحسب متنی که برای ترجمه برمی‌گزیند، با چشم‌پوشی از چندوچون برخورداری از چیرگی در سه زمینه بالا، با این دغدغه و پرسش روبه‌رو است که در ترجمه تا چه اندازه می‌تواند آنچه را نویسنده نوشته است به‌راستی به زبان مقصد برگرداند و به خواننده خود انتقال دهد؟

بسا کسانی که دغدغه‌هایی در اندیشه‌ورزی و دستی به قلم دارند، به کار ترجمه کشانده می‌شوند. این کسان به دو گروه بخش می‌شوند: ۱) کسانی‌ که کار ترجمه‌ را چونان یک پیشه می‌دانند؛ ۲) کسانی که کار ترجمه را چونان یک کار ذوقی و در تکمیل اندیشه‌ورزی و اندیشه‌پراکنی در زمینه یا زمینه‌هایی که به آن(ها) دلبسته‌اند.
کسانی که کار ترجمه را چونان پیشه برمی‌گزینند دو دغدغه دارند: ۱) گزینش و ترجمه نوشته‌ای که بتوان آن را منتشر کرد و جای خالی ویژه‌ای را در یک زمینه، از علم تا فلسفه و هنر و…، پر کند؛ ۲) گزینش و ترجمه نوشته‌ای که فزون بر شرط بالا چنان فروش داشته باشد که مترجم بتواند روی درآمد آن حساب باز کند. (این دغدغه، که به یک شرط تبدیل می‌شود، خود پیامدهای بسیار دارد که پرداختن به آن فرصت ویژه‌ای می‌خواهد).
کسانی که کار ترجمه را پیشه نمی‌دانند از نخستین دغدغه بالا برخوردارند. دغدغه دوم در کار آنان تاثیر تعیین‌کننده ندارد هر چند آنان نیز، همراه با ناشر، به کمینه‌ای از فروش و درآمد چشم می‌دوزند تا درآمد فروش هزینه سرمایه‌گذاری را با اندکی سود (البته برای ناشر) برگرداند (به این امر نیز می‌توان پرداخت که نیاز به فرصت دیگری دارد).
من هم به کار ترجمه کشانده شده‌ام بی‌آنکه آن را چونان یک پیشه برگزیده باشم‌ (هرچند گاهی درآمد اندک آن برایم بی‌‌اهمیت نبوده است (!) باشد). از این‌رو من بیشتر از نخستین دغدغه در کار ترجمه برخوردار بوده‌ام.
این دغدغه دارای پنج بخش است: ۱) گزینش نوشته‌ای که بتوان آن را منتشر کرد؛ ۲) گزینش نوشته‌ای که جای خالی ویژه‌ای را در یک زمینه پر کند؛ ۳) زمینه‌ها‌یی که من به آنها دلبستگی دارم؛ ۴) ویژگی‌ها و بایستگی‌های هر یک از زمینه‌هایی که من به آنها دل‌بسته‌ام؛ ۵) شیوه و روش من در ترجمه.
۱- گزینش نوشته‌ای که بتوان آن را منتشر کرد
ما در شرایطی به‌سر می‌بریم که قانون‌ها و آیین‌نامه‌های نوشته و نانوشته گوناگون، که البته ممکن است برخی از آنها از روزی تا روز دیگر نوسان‌ها و دگرگونی‌هایی داشته باشند، بر امر نشر نوشته در سپهر همگانی فرمان می‌رانند که مترجم یا ناشر را با محدودیت‌هایی در گزینش متنی که باید ترجمه و در سپهر همگانی پیرو قانون، به نام مترجم و ناشر شناسنامه‌دار، منتشر شود روبه‌رو می‌کند. من نیز بررسی‌های درخور را انجام می‌دهم تا نوشته‌ای را برگزینم که در توازن پایدار یا ناپایدار اهمیت نوشته و قانون‌ها و آیین‌نامه‌ها و چانه‌زنی‌ها بتوان آن را منتشر کرد، هرچند ممکن است به نوشته‌هایی هم توجه کنم که اگر در بازه زمانی ویژه پروانه انتشار نمی‌یابند شاید در آینده چنین پروانه‌ای را به دست آورند.
۲- گزینش نوشته‌ای که جای خالی ویژه‌ای را در یک زمینه پر کند
گزینش نوشته‌ای که جای خالی ویژه‌ای را در یک زمینه پر کند بخشی از نخستین دغدغه هر مترجم است. مترجم همواره در پی گزینش یا پذیرش آن نوشته‌ای برای ترجمه است که، برپایه دریافت خود او یا ناشری که ترجمه نوشته را سفارش می‌دهد، جای خالی‌ای را در زمینه‌ای که به آن دلبستگی دارد پر کند. برای دستیابی به این بخش از آماج ترجمه باید به سه نکته توجه داشت: ۱) شناخت نوشته‌های منتشرشده در زمینه‌ای که مترجم به آن دلبسته است، ۲) شناخت بازار نشر در پیوند با چندوچون نوشته‌های منتشرشده و ۳) دریافتی از چندوچون نیاز به نوشته‌هایی در زمینه‌ای که مترجم به آن دلبسته است.
من به سهم خویش، چه در گزینش نوشته‌ای برای ترجمه چه در پذیرش پیشنهاد ناشر برای ترجمه نوشته‌ای ویژه، کمابیش به سه نکته بالا توجه کرده‌ام و توجه خواهم کرد. آشکار است که هرگونه بررسی و سنجش در پیوند با این سه نکته یک امر نسبی است. به‌ویژه در بررسی بازار نشر و چندوچون نیاز به یک نوشته، خواننده‌گزینی نقش مهمی دارد: چه کسانی خواننده ترجمه‌های من هستند؟ این خوانندگان از چه چندوچونی برخوردارند؟
۳- زمینه‌ها‌یی که من به آنها دلبستگی دارم
به‌گونه‌ای عام من به علم و فلسفه و هنر دلبسته‌ام. ترجمه‌هایم هم در این زمینه‌ها بوده‌اند (و، احتمالا، خواهند بود). به‌گونه‌ای مشخص نوشته‌هایی را، چه مقاله چه کتاب، در زمینه‌های زیر ترجمه‌ کرده‌ام که برخی منتشر شده‌اند و برخی منتشر نشده‌اند: ۱) علم و تاریخ علم (بیشتر فیزیک و اخترشناسی و ریاضیات و زیست‌شناسی)، ۲) فلسفه و تاریخ فلسفه (بیش‌تر مابعدالطبیعه، فلسفه غرب (به‌ویژه فلسفه کانت)، فلسفه تحلیلی، تحلیل فلسفی، فلسفه علم، فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی)، ۳) هنر و تاریخ هنر (بیشتر ادبیات داستانی، نقاشی و شعر).
جستارهایی که در زمینه‌های بالا برای من برجستگی ویژه‌ای دارند عبارتند از: اندیشه‌ها و نگره‌ها و آموزه‌های بنیادین، عرضه جستارها با روش‌ برجسته ویژه در پژوهش و نگارش مقاله یا کتاب، اهمیت نگرش یا نگره یا آموزه عرضه‌شده در تاریخ اندیشه، نگرش تحلیلی و انتقادی (= سنجشی)، جایگاه مقاله یا کتاب گزینش‌شده در تراداد و تاریخ یک جستار ویژه، توجه به جستارها و پرسمان‌های کلان و تاثیرگذار در جامعه، اهمیت ویژه نویسنده‌ای که نوشته او گزینش شده است، در بیان جستار.
۴- ویژگی‌ها و بایستگی‌های هر یک از زمینه‌هایی که من به‌آنها دل‌بسته‌ام
این سخنی پذیرفته است که مترجم در ترجمه یک نوشته باید از چیرگی نسبی پذیرفتنی در سه زمینه برخوردار باشد: ۱) جستاری که نوشته درباره آن است؛ ۲) زبان مبدا ۳) زبان مقصد.
هر مترجم، برحسب متنی که برای ترجمه برمی‌گزیند، با چشم‌پوشی از چندوچون برخورداری از چیرگی در سه زمینه بالا، با این دغدغه و پرسش روبه‌رو است که در ترجمه تا چه اندازه می‌تواند آنچه را نویسنده نوشته است به‌راستی به زبان مقصد برگرداند و به خواننده خود انتقال دهد؟ آیا می‌توان معنای متن را آنگونه که نویسنده می‌خواسته است از زبان مبدا به خوانندگان در زبان مقصد منتقل کرد؟ در اینجا شاید با طیفی روبه‌رو باشیم که دارای دو سر باشد: در یک‌سو این باور نشسته است که ترجمه خیانت است به‌گونه‌ای که مترجم هرگز نمی‌تواند اندیشه یا احساس نویسنده را از زبان نویسنده به زبان دوم برگرداند؛ در سوی دیگر با این باور روبه‌رو‌ییم که ترجمه هنر است به‌گونه‌ای که مترجم دست به کاری می‌زند که خود هنری است برخوردار از فن‌ها و ریزه‌کاری‌ها و آفرینش‌های زبانی تا متنی در زبان مقصد پدید آید که خود از هویت ویژه و ممتاز و هستی نه‌چندان وابسته به متن آغازین در زبان مبدا برخوردار است.
در این‌جاست که زبان، چونان هستومندی که گویی نخستین و سرراست‌ترین نقش آن انتقال اندیشه یا احساس است، اهمیت ویژه‌ای می‌یابد و چندین پرسش پیش می‌آید: زبان چیست؟ نقش زبان چیست؟ پیوند زبان و اندیشه و معنا چیست؟ گونه‌بندی متن چگونه است و زبان در هر گونه چه نقشی دارد؟ در اینجا این پرسش نیز پیش می‌آید که مترجم چه چیزی از یک نوشته را از زبان مبدا به زبان مقصد برمی‌گرداند؟
به باور من زبان را در دو گستره باید به دو گونه بخش کرد: ۱) بخش‌بندی زبان به ۱-۱) زبان چونان ابزار و ۲-۱) زبان چونان آماج؛ ۲) بخش‌بندی زبان به ۱-۲) زبان زمان نویسنده و ۲-۲) زبان زمان مترجم (که، البته، ممکن است این دو زمان یکی باشند).
هرجا با متنی سروکار داشته باشیم که جستارها یا محتواها یا معناها یا مدلول‌های واژگان عینی، انتقال‌پذیر و تبادل‌پذیر در سپهر میان‌ذهنی [بین‌الاذهانی] باشند و هر واژه کمابیش تک‌معنا و دور از ایهام و ابهام باشد با زبان چونان ابزار روبه‌روییم. در اینجا زبان نقشی کمابیش بی‌طرفانه دارد. هرچه نقش ابزاری زبان به‌این معنا بیشتر باشد، با جدایی کمابیش کامل زبان و معنا، با ترجمه‌پذیری کمابیش کامل، روبه‌روییم، یعنی انتقال آنچه نویسنده در نظر داشته است کامل‌تر روی می‌دهد. متن‌های منثور که زبان چونان یک ابزار انتقال درونمایه اطلاعاتی است، متن‌های گزارشی و متن‌های علوم‌تجربی و فن‌شناسی‌ها از اینگونه متن‌ها هستند.
هرجا با متنی سروکار داشته باشیم که جستارها یا محتواها یا معناها یا مدلول‌های واژگان عینی، انتقال‌پذیر و تبادل‌پذیر در سپهر میان‌ذهنی [بین‌الاذهانی] نباشند و هر واژه دارای چند معنا و برخوردار از ایهام و ابهام باشد و اندیشه و معنا با زبان و واژگان و جایگاه واژگان در ساختار زبان پیوند تنگاتنگ داشته باشند، با زبان چونان آماج یا، دست‌کم، با زبان چونان ابزار-آماج روبه‌روییم. در اینجا زبان نقش بی‌طرفانه را از دست می‌دهد. هرچه نقش آماجی زبان به این معنا بیشتر باشد با پیوستگی کمابیش کامل زبان و معنا، با ترجمه‌نا‌پذیری کمابیش کامل، روبه‌روییم، یعنی انتقال آنچه نویسنده در نظر داشته است کامل‌تر روی می‌دهد. متن‌های شعرها به نسبت برخورداری متن از سرشت شعری و برخی از داستان‌ها و برخی از متن‌های فلسفی و پاره‌ای از متن‌های دینی و متن‌های عرفانی و متن‌های اس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.