پاورپوینت کامل سهراب شاعر بودن ۲۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سهراب شاعر بودن ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سهراب شاعر بودن ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سهراب شاعر بودن ۲۹ اسلاید در PowerPoint :
سهراب سپهری در پی پناهی است تا خود را از آشوب بیرون دور نگه دارد اما او نشانهای درست از آن جایی که باید پناهش باشد نمیدهد گاه آن «جا» را هیچستان نام میدهد.
سهراب سپهری در پی پناهی است تا خود را از آشوب بیرون دور نگه دارد اما او نشانهای درست از آن جایی که باید پناهش باشد نمیدهد گاه آن «جا» را هیچستان نام میدهد. «به سراغ من اگر میآیید / پشت هیچستانم/ پشت هیچستان جایی است»۱ هیچستان سهراب مشخصات تاریخی و جغرافیایی ندارد و نمیتوان آن را در مکان و زمان مشخصی ردیابی کرد. این هیچستان به تعبیر دائودجینگی آن مکانی تهی در ذهن است که به دلیل تهیبودنش قابلیت آن دارد که به هر شکلی درآید. به بیانی سادهتر هیچستان سهراب ظرفی میشود، بسته به سیالی که در آن جاری میشود خود را به هر شکلی درمیآورد. اینکه هیچستان سهراب به هر شکلی درمیآید ناشی از «هرهریبودن» سهراب نیست بلکه ناشی از انعطافپذیری اوست. از قضا سهراب. وفادار به ایدهای معین است و از آن دفاع میکند. آن ایده تهیبودن و نرمبودن دقیقا به مفهوم لائوتسهای آن است. بیشکل و تهیبودن ایدهای است که لائوتسه بر آن تاکید میکند. او به مردم توصیه میکند که انعطاف داشته و بیشکل باشند چون تنها در این صورت میتوانند به هر شکلی درآیند و خود را با هر شرایطی تطبیق دهند.
«بیشکل، شکل پذیرد/ مردم اگر چون آب باشند/ با دائو همساز شوند»۲
از مضامین مشترک شعر سهراب که عمدهتر از مضامینی دیگر است میتوان «از گل، آب و روشنی نام برد»۳. گل مضمونی طبیعی دارد که در شعر سهراب عمده است و در شعرهایش زیاد از آن استفاده میکند، آب و روشنی از جمله موارد کلی و بیشکل در جغرافیای نامعلوم شاعر هستند که بنابر قدرت شگرف تخیل شاعر میتوانند به هر شکلی البته در عالم ذهن درآیند.
«من به سیبی خوشنودم/ و به بوییدن یک بوته بابونه / من به یک آینه ، یک بستنی پاک قناعت دارم»۴ قناعتی که شاعر از آن سخن میگوید خارجکردن خود از مدار آنتاگونیستی است که در بیرون از ذهن او در جامعه وجود دارد و سهراب برای دورکردن خود از آن قناعت پیشه میکند و آن را فضیلت خود تعبیر میکند. ایدهآلیسم قوی نهفته در شهرهای سهراب به آن دلیل است که او گمان میبرد که جهان بازتاب درون ماست بنابراین اگر جهان ناآرام است به دلیل ذات نهفته در آن نیست که به علت آن است که ما ناآرامیم و بنابراین آدمی بایستی با خشنودی، قناعت و بیعملی آرامش را در درون خود قوت بخشد تا آرامش به جهان بازگردد اما چگونه؟ «لائوتسه در پی معنا از / آرزو گریزان است/ در پی طبیعت از عمل/ گریزان است/ که جهان در پی/ معناست»۵ لائوتسه به سهراب توصیه میکند از آرزو پرهیز کند تا معنا حاصل آید، از عمل بپرهیزد تا طبیعت همانگونه که هست باقی بماند، تنها در این صورت است که جهان معنایی درخور مییابد و آن معنا در آرامشی مطلق و آسمان صاف همه از طبیعت و انسان را در کنار هم به صفا و دوستی میرساند.
«ابری نیست/ بادی نیست/ مینشینم لب حوض/ گردش ماهیها، روشنی، من، گل، آب/ پاکی خوشه زیست»۶ سهراب در پی گریز از جامعه به طبیعت پناه میبرد زیرا جامعه پرآشوب است اما طبیعت که شاعر در ذهن خود میپروراند مملو از گل، روشنایی و آب است و بنابراین بر جامعه ناآرام ترجیح دارد. بهاینسان سهراب با پذیرش طبیعت بهناگزیر با خود بیزمانی را همراه میکند، مقصود از بیزمانی، نوعی بیتاریخی است که در ذات طبیعت نهفته شده. زمان در طبیعت چندان معنایی ندارد. تفاوت سهراب با شاملو در رابطه با «زمان» موضوع موردنظر را روشنتر میکند. شاملو از اینکه «بیرون زمان» بایستد نگران است و آن را خاموشی گنگی تلقی میکند که زندگان را در انتظاری کند و بیحادثه فرسوده میکند «… در نیست/ راه نیست/ شب نیست/ ماه نیست/ نه روز و نه آفتاب/ ما بیرون زمان ایستادهایم/ با دشنه تلخی در گردههایمان»۷ از نظر شاملو این خاموشی گنگ را تنها حادثهای میتواند تغییر دهد، حادثهای که شاعر آن را همچون سرودی بزرگ در آسمان میداند که تنها همان باعث میشود که او از خاموشی ناخواسته خارج شود «بر آسمان سرودی بزرگ میگذرد/ با دنباله طنینش، برادران!/ من اینجا ماندهام از اصل خود به دور/ که همین را بگویم»۸ این در حالی است که سهراب «بودن» در خارج از زمان (طبیعت) را مأمن و جایگاه همیشگی آدمی میداند. از طرفی دیگر طبیعت همواره در «بود» است در حالی که زمان از جمله مقولات «شدن» است، اساسا برای «شدن» است ک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 