پاورپوینت کامل نخستین دیدار جلال آلاحمد و دکتر علی شریعتی، دو روشنگر ۱۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نخستین دیدار جلال آلاحمد و دکتر علی شریعتی، دو روشنگر ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نخستین دیدار جلال آلاحمد و دکتر علی شریعتی، دو روشنگر ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نخستین دیدار جلال آلاحمد و دکتر علی شریعتی، دو روشنگر ۱۹ اسلاید در PowerPoint :
من این ودیعه به دست زمانه میسپرم
زمانه زرگر و نقاد هوشیاری بود
سیاه کرد مس و روی را به کوره وقت
نگاه داشت به هر جا زر عیاری بود
(پروین اعتصامی)
من این ودیعه به دست زمانه میسپرم
زمانه زرگر و نقاد هوشیاری بود
سیاه کرد مس و روی را به کوره وقت
نگاه داشت به هر جا زر عیاری بود
(پروین اعتصامی)
در زادروز جلال آلاحمد و دکتر علی شریعتی، یاد دو روشنگر و دو روشنفکری زنده میشود که اندیشهها و نوشتههایشان در زمان زندگی کوتاهشان خوانندگان و خواهندگان فراوان یافت و پس از خاموشیشان نیز همچنان دلبستگانی بیشمار دارد و نقادانی پر سؤال.
هرچند که هنوز چهره هر دو در هالهای از دوستی و تقدیس از سویی جلوهگر میشود و از دیگر سو با پردهای از دشمنی و تکفیر پوشیده میشود؛ اما زمان داور دلیر زبردستی است و تاریخ ترازوی دقیق بیترفندی. از یاد نبریم که بیشک هر دو بر نسل خود و بر بسیاری تا به روزگار ما اثر نهادند.
«نقد» زیباست و پسندیده، ولی «نق» زشت و نکوهیده. یاد نخستین دیدار آن دو را از کتاب «یادها» میآورم که در حال نوشتن آنم.
هر دو به آذرماه زاده شدند. هر دو نسب به روستا میبردند: مزینان و اورازان. هر دو روحانیزاده بودند و پدران هر دو از روستا به شهر کوچیده بودند. هر دو به فرهنگ فرانسه چیره بودند و به رهبر ملی ایران دکتر محمد مصدق، دلبسته و شیفته. هر دو میخواستند پلی بنا کنند؛ خانهای بر پایه خشتهای کهن. نخستین کوشید سخن مذهبیها را میان روشنفکران ببرد و دیگری میخواست اندیشه روشنفکران را میان مذهبیها بگستراند. هر دو با قدرت قاهر زمانه بیگانه بودند و با مردم روزگار خویش یگانه. هر دو ستمستیز بودند و دادجو. هر دو در پی گوهر گمشده آزادی بودند و در این راه به سهم خویش و به فهم خویش به جد و جان کوشیدند.
آخرهای آذر ۴۶ بود. استاد ما، استاد محمدتقی شریعتی به تهران آمده بود و در خانهای نزدیک مجلس شورا مسکن گزیده بود. به دیدارش رفتم. حال خوشی نداشت. کمی سرما خورده بود؛ اما خرسند و خوشحال بود. به آرامی و به شادی گفت: «فردا علی میآید، با قطار میآید.» گفتم: «استاد، شما استراحت کنید تا حالتان بهتر شود. من به ایستگاه راهآهن میروم.» با شرم گفت: «باعث زحمت شما نمیشوم!» گفتم: «اختیار دارید، افتخاری است.»
روز بعد به ایستگاه راهآهن تهران رفتیم با دوستی. دکتر شریعتی آمد. با بارانی کرمرنگی بر تن، شاپویی بر سر و طبق معمول سیگاری بر لب. ماشینی گرفتیم و دکتر را به خانه پدر رساندیم، کمی نشستیم. گفتم: «خستهاید، فردا به دیدارتان میآیم.» موقع رفتن دفتر قرمز رنگ یادهایم را به دکتر سپردم و گفتم: «این را ببینید و اگر خواستید، چیزی در آن بنویسید» و رفتم.
صبح دیگر روز به دیدارش رفتم. گفت: «دفترت را دیدم و چند خطی نوشتم.» زیر کلمه تنهایی با خط ریزی نوشته بود:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 