پاورپوینت کامل درسگفتار تفسیر گفتارهای ماکیاولی ۶۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل درسگفتار تفسیر گفتارهای ماکیاولی ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درسگفتار تفسیر گفتارهای ماکیاولی ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل درسگفتار تفسیر گفتارهای ماکیاولی ۶۲ اسلاید در PowerPoint :
تنظیم و گردآوری: شیما شصتی
– اندیشهی سیاسی جدید با گفتارهای ماکیاولی آغاز میشود.
– تا زمان ماکیاولی در غرب نیز سیاست به این صورت بوده است که مناسباتی مبتنی بر وحدت و در رأس آن یک نفر قرار داشته است؛ همانند چوپانی که یک گله را هدایت میکند. اما در زمان ماکیاولی اتفاقی میافتد که این نوع مناسبات بر هم زده میشوند.
تنظیم و گردآوری: شیما شصتی
– اندیشهی سیاسی جدید با گفتارهای ماکیاولی آغاز میشود.
– تا زمان ماکیاولی در غرب نیز سیاست به این صورت بوده است که مناسباتی مبتنی بر وحدت و در رأس آن یک نفر قرار داشته است؛ همانند چوپانی که یک گله را هدایت میکند. اما در زمان ماکیاولی اتفاقی میافتد که این نوع مناسبات بر هم زده میشوند.
ماکیاولی نظریهپرداز جنگ جدید است و جزو اولین کسانی است که در مورد استراتژی در کتاب فن جنگ مطالبی را عنوان کرده است و برای اولین بار ارتش ایجاد میکند.
– زبان ایتالیایی جدید دو سه قرن قبلتر از ماکیاولی از زمان دانته رایج شده بود. اما ایتالیا هنوز آن مرکزیتی را پیدا نکرده بود که ایتالیایی زبان رایج کل کشور شود. (بر خلاف انگلستان و فرانسه و…)
در آثار ماکیاولی دو یا سه لایه زبان ایتالیایی وجود دارد که در هم تنیده شدهاند.
– آغاز هر کشوری با برادرکشی است و سیاست بدین معناست که چه باید کرد که این کشتار اتفاق نیفتد و اینجا آغاز اندیشهی سیاسی جدید است.
از حدود ۱۳۰۰ م. به بعد دو منطقه در ایتالیا سر بر آوردند؛ یکی ونیز و دیگری فلورانس (منطقهی توسکانی) که
prince
یا شهریاری داشتند که هیأت حاکمهای معادل
signoria
نیز وجود داشت؛ جوانهای از نوعی جمهوری پدیدار گشت. شورایی که شهر را اداره میکرد، دچار تحولاتی گردید تا زمانی که یکی از افراد خاندان مدیچی به فلورانس باز گشت و به تدریج قدرتی یافت و سینیوریا را به دست گرفت.
چیزی شکل گرفت به نام
citta
که تقریباً همریشهی
city
است و معنایی تقریباً معادل
city-state
دارد که همواره صحیح نیست. در آن زمان
citta
شهری با حومه و اطراف آن بود که دارای نظام سیاسی مستقل بود و بدین ترتیب نوعی جمهوری در ایتالیا شکل گرفت. آنجا شهر
corporation
ها یا اصناف بود که دارای قواعد، قوانین و نمایندگانی در حاکمیت بودند؛ که به نوعی میتوان آن را نظام حکومتی مبتنی بر نمایندگی یا جمهوری مبتنی بر اصناف نامید.
– قدرت، برآیند رابطهی نیروها و نمایندگانی است که در کنار یکدیگر هستند. قدرت سنگ خارایی نیست که هیچ اتفاقی در آن رخ ندهد و از بیرون چیزی نتواند در آن اعمال نفوذ کند.
– در فرانسه
Charles VIII
به دنبال فتح ایتالیا بود و در اسپانیا هم حدود ۱۴۹۰ م. فردی از آراگونها در بخشی و شاهی دیگر نیز در بخشی دیگر به حکومت رسیدند (فرناندو و ایزابلا). این دو شاه جوان با ازدواج خود، وحدت اسپانیای آن زمان را فراهم کردند.
مرکز مسیحیت و مرکز امپراطوری مقدس رومی و همچنین مرکز رنسانس، ایتالیا بود و این بدیهی بود که این دو قدرت بزرگ به ایتالیا نظر داشتند.
از آنجا که فرمانروای مدیچی کم کم به جمهوری پشت کرده بود و حکومت را به الیگارشی تبدیل نموده بود، مردم نیز از نزدیک شدن شارل استفاده کرده و سر به شورش برداشتند.
در این میان وحدت ایتالیا توسط موعظههای برادر
Girolamo Savonarola
رقم خورد. او برای مذاکره به سوی شارل رفت و کم کم شهرتش افزون گردید و نفوذ بیشتری یافت. فلورانس تسخیر شد؛ اما شارل به صورت مسالمتآمیزی از شهر خارج شد. ورود و خروج شارل این راهب را به رجلی سیاسی مبدل ساخت.
–
Francesco Guicciardini
و
Machiavelli
متوجه شدند که اینجا ایتالیا گسستی را تجربه میکند که روابط نیروها جابهجا شد و سیاست از دربار به میدان جنگ کشیده شد. بدین ترتیب تمامی مناسبات نسبت به قبل تغییر کردند.
– کلمهی «عدالت» حتی یک بار هم در آثار ماکیاولی نیامده است؛ تنها چیزی که وجود دارد، رابطهی نیروهاست. چرا که در پس هر حرفی که زده میشود عدالت نیست، بلکه رابطهی نیروهاست.
آنچه مینمایانند اهمیتی ندارد؛ آنچه هستند اهمیت دارد. بود در مقابل نمود (
appearance
)…
بنابراین فره ایزدی در معنای عدالت نیز وجود ندارد.
–
Savonarola
ابتدا با داعیهی وحدت و طرح نو روی کار آمد؛ ولی مانند بسیاری از اصلاحطلبان فکر میکرد، اصلاح اساسی یعنی اصلاح اخلاقی و جلوی تباهی بشر را گرفتن.
سپس به عنوان یک راهب چنان در این راه پیش رفت که طبق گفتهی کتاب مقدس، خود را کوروش دوم فرض کرد. بعد از گذشت یکی دو سال مردم او را کم کم پس زدند؛ چرا که داشت جای مستبد قبلی را میگرفت و جلوی خوشگذرانیهای مردم را نیز گرفته بود و…
عدهای نیز در این میان ادعای موعود بودن کردند که هر سه در آتش سوزانیده شدند. فردی که این صحنهها را در میدان
Signoria
تماشا میکرد – که فردی به مقامی میرسد و سپس تبدیل به هیچ میشود – ماکیاولی بود!
در سال ۱۴۹۸ م. ساوونارولا جزو همان سه نفری بود که اعدام شدند.
جمهوری دینیای که تبدیل به حکومت خودکامه شده بود، مردم را بر آن داشت تا دوباره خواستار نظام جمهوری سابق باشند و فردی به نام
Piero Soderini
به قدرت رسید که از دوستان ماکیاولی بود و باعث شد ماکیاولی دبیر شورای شهر و سپس دبیر شورای ده نفره شود و سپس به عنوان دیپلمات سیاسی به کشورهای همجوار فرستاده شود.
ماکیاولی از اینجا نوشتن به صورت سیاسی را آغاز کرد و کلمات، نمایندگان روابط قدرت گردیدند.
– دولت، آن زمان امر انتزاعی مستقل از مردم فهمیده نمیشد. بنابراین آن زمان
arte dello stato
یا
stato
در زبان ماکیاولی از قدرت و حکومت یک نفر و تسلط او بر امور تا معنای امروزین آن به کار گرفته شده است.
– فردی به نام
Titus Livius
تاریخ اولیهی روم را نوشته است و ماکیاولی شرح ده دفتر اول آن را نوشته و بر روی آن تأمل کرده و مطالب آن را بسط داده است (کتاب گفتارها)
ماکیاولی در اوایل کتاب شهریار اشاره میکند که نوشتن کتاب گفتارها را پیشتر آغاز کرده است.
– تا آن زمان اصل بر آن بود که تنها یک نوع حکومت میتواند وجود داشته باشد. اما آمیزش حکومتها موجب استقرار و پایداری آنها میشود؛ که این نظر از ارسطو به بعد وجود داشته و ارسطو نیز اشارهای گذرا به آن کرده است. (نظریهی حکومت مختلط)
این نظریه هم قبل و هم بعد از ماکیاولی با مخالفت بسیار روبهرو شد. اما ماکیاولی اعتقاد داشت که چنین حکومتی شدنی است.
– ماکیاولی در اواسط کتاب گفتارها به این نتیجه میرسد که بیانیهای برای نجات ایتالیا بنویسد که همان کتاب شهریار است.
مردم به گذشته علاقهی بسیار دارند و اشیاء گذشته را تقدیس میکنند؛ اما به نوشتهها و سخنان گذشتگان وقعی نمینهند. به نظر ماکیاولی اتفاقاً گذشتگان قابل تقلیداند و میتوانند سرمشق باشند. از طریق تقلید گذشتگان میتوان راهی را رفت که کسی پیش از آن نرفته است تا آیندگان در آن مسیر حرکت کنند. هیچ بنیانگذاری نمیتواند بر سنت تکیه نداشته باشد و این به معنای بازگشت به گذشته نیست. عمل آنهاست که برای ما بسیار مهم است.
– گذار از سلطنت به جمهوری این گونه نیست که قدرت از گروهی گرفته شود و به گروهی دیگر داده شود؛ بلکه در جمهوری به هر گروه جایگاه و سهمی از قدرت داده شد که مجموعهشان قدرت را تشکیل داد و این نظام آزاد یا جمهوری یا نظام مردمی است.
و حکومتهای ماندگار آنهایی هستند که سه نظام حکومتی را با هم ترکیب میکنند (نظامهای مختلط).
– ماکیاولی جمهوریخواه و نظریهپرداز جمهوری است؛ بنابراین نظریات خویش را از همین جا آغاز میکند.
کلمهی
res publica
به معنای حوزهی مصالح عمومی است.
شکل حکومتی نیست که اهمیت دارد، بلکه محتواست که مهم است.
– الگوی ماکیاولی و مبنای نظری فکری او جمهوری روم باستان است و اشارهای به تاریخ ۱۵۰۰ سالهی مسیحیت نمیکند. تنها ساوونارولا است که به او اشاره میشود؛ چراکه او جمهوریخواهی است که بر مبنای الهیات مسیحی نیز صحبت میکند.
برای ماکیاولی مطلب جالب توجه این است که چرا هنگامی که کسی به قدرت میرسد، نمیتواند آن را نگه دارد؟ الزامات قدرت چیست؟
– در روم، به تدریج و پس از گذشت زمان کم کم
Tribune
ها به وجود آمدند؛ نمایندگانی که از طرف مردم صحبت میکردند و حد واسط و میانجی مردم و اشراف بودند که در نهایت باعث شد نیرویی مردمی شکل بگیرد.
سه گروه شاهان (فرمانروایان)، اشرافیت (سنا/ مجلس بزرگان) و مجلس عامه در کنار هم ایجاد شدند. بحث این است که قدرت میان این سه وجود دارد. سیاست آن جایی آغاز میشود که هر سه گروه در کنار هم از قدرت برخورداراند و قدرت از هیچ گروهی گرفته نشده است.
—————————————————————————————-
– بحث در مورد ریشهی کلماتی چون:
Aristocracy, Oligarchy, Monarchy, Democracy
پسوند
archy/archie
همان سالاری است.
Monarchie
: حکومت یک تن یا سلطنت و تغلب یک فرد –
archein
فعل یونانی به معنای سلطنت کردن است (فرمانروایی به تغلب).
Aristocracie
: فرمانروایی گروهی از اعیان و حکومت بهترینها یا اشراف جامعه –
kratein
به معنای فرمانروایی
در مقابل این حکومتها، حکومت منبعث از عامهی مردم نیز وجود دارد.
Isonomia
یا نظام برابری، اولین واژهای است که برای این نوع حکومت به کار میرود. پس از جا افتادن نظام شوراها در یونان، کلمهی
Democracy/ Démocratie
رواج مییابد. (واژهی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 