پاورپوینت کامل عدل، عقل و اعتدال ۸۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عدل، عقل و اعتدال ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عدل، عقل و اعتدال ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عدل، عقل و اعتدال ۸۶ اسلاید در PowerPoint :
برای فهم فهمها ناگزیر باید به فلسفه رجوع کرد؛ اما این رجوع، رجوع به تحقیق و تفکر فلسفی است، نه صرفاً به آثار و آرای رسمی فیلسوفان که از آن معمولاً هیچ گشایشی حاصل نمیشود.
برای فهم فهمها ناگزیر باید به فلسفه رجوع کرد؛ اما این رجوع، رجوع به تحقیق و تفکر فلسفی است، نه صرفاً به آثار و آرای رسمی فیلسوفان که از آن معمولاً هیچ گشایشی حاصل نمیشود.
۵ـ در دایره افراط و تفریط دیدیم که با شکستن آن و پدیدآمدن امکان خروج از افراط و تفریط، این دو از هم دور میشوند و روی دو قوس مقابل یکدیگر در دو طرف وضع اعتدال قرار میگیرند تا باز به هم برسند و اعتدال را در حصار بگیرند و مجال آن را تنگ کنند. وقتی افراط و تفریط از هم دورند، دامنه تعادل و اعتدال وسعت دارد و در فضای گشوده میان افراط و تفریط، زندگی کم و بیش با نظم و اعتدال میگذرد.
دوران اعتدال تاریخ تجدد
در همه تاریخها، هم دوران اعتدال وجود دارد و هم زمانی جمود و قشریت و افراط و تفریط بر زندگی غالب میشود. دوران اعتدال تاریخ تجدد از اواخر قرن هفدهم آغاز شده و تا اوایل قرن بیستم دوام یافته است؛ اما در قرن بیستم دوران نزدیکی افراط و تفریط به یکدیگر (در همه شئون و نه صرفاً در ناسیونال سوسیالیسم یا در بلشویسم و آزمایش بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی) آغاز میشود و با پدیدآمدن استعمار جدید و جهانی شدن شیوه زندگی مصرفی و تثبیت وضع توسعهنیافتگی و مخصوصاً پس از احساس ناتوانی در رسیدن به غایات و مطلوبهای تجدد و تحویل آرزوها به کین و کینتوزی، بدترین صورتهای افراط و تفریط در جهان توسعهنیافته پناه جسته و حتی در علم و فلسفه و سیاست و اخلاق این جهان خانه میکرده است. تا آنجا که ترور و آدمکشی و کشتار زنان و کودکان بی گناه نام دین و دینداری و عدالت و آزادی بخش میگیرد!
در این جهان حتی قواعد روش علم و اصول اخلاق و سیاست که هر یک در جای خود باید اعمال شوند، همه جایی میشوند، گویی احکام و قواعد به امور معین و وقت و موقع خاص تعلق ندارند، بلکه همه احکام همیشه در همه جا به طور مطلق باید اجرا و رعایت شود، غافل از اینکه این احکام و قواعد چون انتزاعی هستند، عملی نیستند و اجرا نمیشوند. در این وضع همت متصدیان امور که از ابتدا سست بوده است، سستتر میشود، به این ترتیب که افراط در رعایت قانون و مقررات با تفریط زیر پا گذاشتن همه قوانین جمع میشود.
در وضع پست مدرن نیز با اینکه بی اعتبار شدن به اصطلاح روایتهای بزرگ کم و بیش به خودآگاهی رسیده است، از آنجا که دیگر اصول راهنمایی وجود ندارد، اعتدال پیوسته رسمی تر و صوری تر میشود و خطر افراط و تفریط افزایش مییابد. در این زمان، افراط و تفریط را نباید صرفاً در سوداهایی مثل مبتنی کردن نظام اداری و آموزشی و سبک زندگی بر اندیشه و هنر و فلسفه قدیم جستجو کرد، بلکه جنگها و تجاوز به کشورها با داعیه اعطای دمکراسی نیز نشانه ابتلای جهان توسعه یافته به افراط و تفریط است.
در مقابل اگر هنوز کم و بیش در جایی نشان از تعادل و اعتدال صوری و رسمی میبینیم، آن نیز مرهون اندک تذکری است که غرب نسبت به وضع تاریخی خود داشته و پیدا کرده است. این تذکر در جهان توسعه نیافته هنوز پدید نیامده یا کمتر ظهور داشته است. در این جهان اگر درکی هست، درک وهمی و اپیستمولوژیک و تعلیمی است و ضرورتاً راهی به آزمایش تعادل و اعتدال ندارد. البته مردم بر حسب استعداد بهره هایی از عقل و تعادل دارند و اگر با تأمل عزم خود را جزم کنند، از افراط و تفریط بیرون میآیند؛ اما تعادل در همه جا به تعادل کلی در جهان بسته است و راه آن در همه جا گشوده نیست.
اگر کسانی گمان میکنند که ذهنها همچون لوح پاک و صرفاً پذیرای تأثیر از خارج است و علمها از بیرون در آن نقش می بندد، نظر مقابل را هم نادیده نگیرند که ذهن بشر هرگز لوح پاک و صاف نبوده است و نیست، بلکه همواره رنگ و نقش یا رنگها و نقشها دارد و گاهی نیز مکدّر و آشفته است. در این صورت هرچه در آن وارد شود، تغییر صورت و ماهیت میدهد یا تصویری خشک و جامد از مدرکات و امور جهان بیرون را منعکس میکند. فلسفه هم در این لوح مکدّر و کدر، به صرف حرف و درس مبدّل میشود و در آن نزاعهای بیهوده جای بحث و تفکر را میگیرد. ما غالباً عقل را ستایش میکنیم؛ اما ملتفت نمیشویم که آن را به کار نمیبریم و به آسانی نمیتوانیم به کار ببریم! کسی که درس میآموزد و نمیداند که این درس به چه چیز تعلق دارد و در کجا به کار میآید و چرا آن را میآموزد، علم و عملش از هم جداست و این جدایی عین بی اعتدالی است.
پیوند علم تحصّلی و اخلاق
۶ـ در دوره جدید و به خصوص از زمان کانت با اینکه این فیلسوف تعبیر عقل محض و عقل عملی را در عنوان دو کتاب مهم خود آورده است، علم دیگر به نظری و عملی تقسیم نمیشود (کانت هم تعبیر مبهم عقل محض را به کار برده و جلوه و تحقق آن را در فاهمه دیده و اخلاق را از حوزه این عقل بیرون دانسته است) و فیلسوفان میان علم تحصّلی و اخلاق پیوند و رابطهای نمیبینند. اگر فیلسوفان ما از تقدم نظر بر عمل و اتکای فضیلتهای عقلی و اخلاقی بر فضیلت نظری میگفتند، فلسفه زمان ما که علم را زمانی میداند، نمیتواند ناظر به عمل و رفتار و نظم کنونی زندگی و اخلاق و سیاست نباشد. پس ناگزیر آموختههای ما هم برای اینکه جایی در فهم و عقل متعادل پیدا کند، باید در نسبت با این جهان و سیر آن به محک آزمایش بخورد.
علم آموختنی است، اما با آموزش قوام پیدا نمیکند و اگر در حد آموختهها بماند، دیگر علم نیست، بلکه فضل است. در جهان افراط و تفریط چون در این قبیل معانی و در آنچه میآموزند تأمل نمیکنند، به دشواری میتوانند به اعتدال روحی و اخلاقی و فکری برسند و به این جهت با همه داعیه هایی که دارند، در حل کوچکترین مسائل درمی مانند و عجبا که هر روز با این درماندگی در عمل، روز را به شب میرسانند؛ اما خالی بودن شب و روزشان را به آزمایش جان درنمی یابند و البته نمیتوانند درک آن را برخود هموار کنند.
جهل و ناتوانی را آزمودن و آن را پذیرفتن شجاعت میخواهد، یا نشانه ظهور شجاعت و عدالت در وجود مردمان است. اگر این را ندانیم و همه مسائل را با رأی خود و فکر خود قابل حل بدانیم، به جایی نمیرسیم. از رأی و نظر و فکر نباید گذشت؛ اما خودرأی و خودبین نیز نباید بود. ما گمان میکنیم که خودرأیی اختصاص به مستبدان و اهل استبداد رسمی دارد؛ ولی مستبدان در فضایی که هرکس با فکر و رأی خود تنهاست، پرورش مییابند و مگر نه اینکه در این زمان همه و از جمله بعضی از مدعیان آزادیخواهی و ستایشگران افراطی دمکراسی چندان خودبین و خودرأیند که نه فقط مخالفت، بلکه وجود مخالف را بر نمیتابند. اینان چون از بستگیهای خود و از اسارت در چنگال خودبینی خبر ندارند، در طرفداری از آزادی و عدالت، آنها را تا حد عمل بر وفق رأی و میل و هوس خود تنزل میدهند و موهون میکنند!
فرصتهایی برای تعادل نسبی
۷ـ از این مقدمات ممکن است نتیجه بگیرند که: پس راه اعتدال بسته است و باید به غلبه افراط و تفریط و غفلت از وضع زمان و اشتباه میان عقل و جهل و دروغ و راست و پاکی و ناپاکی و خدمت و خیانت و صلاح و فساد تن در داد؛ ولی جنگ میان نیکی و بدی، خردمندی و نابخردی، زیبایی و زشتی، رحمت و کین توزی و آزادی و استبداد، هرگز به غلبه مطلق یکی بر دیگری نمیانجامد. آدمی نه به تباهی تام تن در میدهد و نه در روی زمین توفیق سکونت در مدینهای الهی را پیدا میکند. در جامعههای بشری سیر گاهی از بی خردی به سوی خرد است و زمانی این سیر معکوس میشود. در فرصتهایی هم تعادل نسبی برقرار است. این فرصتها را بهترین دورانهای یک تاریخ میتوان دانست.
اکنون در میان ما همین که به وجود افراط و تفریط توجه شده و در جستجوی اعتدال برآمده و از این طلب شاد شدهایم، غنیمت است و این غنیمت را نباید از دست داد. این شادی میتواند نشانه توجه و تعلق به اعتدال و مقدمه و شرط لازم (و البته نه کافی) برای خروج از افراط و تفریط باشد. هر وقت در کشوری و در میان مردمی شادی و امید پدید میآید، اگر این شادی، شادی فرار و فراغ از مسئولیت و ماندن در سودای معجزههای نجاتبخش اشخاص و حکومتها نباشد، احتمال گشایش در کارها بیشتر میشود.
یک مشکل بزرگ در جهان توسعهنیافته این است که مردم معمولاً حکومت را داناتر و تواناتر از آنچه هست، میدانند و از آن توقع حل و رفع هرچه زودتر مسائل و مشکلاتی دارند که حل و رفع آنها به آسانی از عهده حکومت برنمی آید؛ اما گاهی هم که حکومت از عهده کار برنیاید، کسانی به جای اندیشیدن به مشکل و چارهجویی، ممکن است باز امید خود را به رفتن حکومت موجود و آمدن حکومت دیگر ببندند. این توهم که دولت ناتوان میرود و دولتی میآید که با تصمیمهایش آرامش و اعتماد و فراوانی و رفاه و مسکن و بهداشت و سلامت و مدرسه خوب و صلاح اخلاقی و نشاط فرهنگ و ادب و آزادی و بهروزی میآورد، از نشانه های وجود افراط و تفریط در جانهاست.
این توهم که دولت ناتوان میرود و دولتی میآید که با تصمیمهایش آرامش و اعتماد و فراوانی و رفاه و مسکن و بهداشت و سلامت و مدرسه خوب و صلاح اخلاقی و نشاط فرهنگ و ادب و آزادی و بهروزی میآورد، از نشانههای وجود افراط و تفریط در جانهاست. دولت و حکومت، دولت و حکومتِ مردم است. اگر مردم نه صرفاً در حرف و شعار، بلکه در کار تدبیر و اصلاح با حکومت همراهی و همکاری کنند، معجزهای که توقع دارند، محقق میشود؛ یعنی دولت و حکومت حتی اگر مرکب از صالحترین اشخاص باشد، در صورتی از عهده کارها برمیآید که با مردم پیوند دوستی و صمیمت داشته باشد و از اعتماد و پشتیبانی فکری و عملی آنان برخوردار شود.
چگونه میتوان از فضای افراط و تفریط خارج شد؟
در ماههای اخیر که مردم با شادی و امید از اعتدال استقبال کردهاند، باید در عین توجه به اینکه جانها کم و بیش پرورده فضای افراط و تفریط است و آثار افراط و تفریط را در همه جا میتوان یافت، به شرایط اعتدال اندیشید و راهی برای خروج از افراط و تفریط جست. چگونه از این وضع میتوان خارج شد؟ افراط و تفریط صرفاً با انکار و تقبیح و تبری جستن لفظی از آنها و ایراد سخنان انتزاعی از میان نمیرود؛ زیرا با جان و دل مردمان درآمیخته و در متن زندگی و روابط و مناسبات و فهم و درک آنان نفوذ کرده است. این خروج موقوف به تحولی در وجود ما و نزدیک شدنمان به فضیلت عقلی است.
اعتدال نه یک امر موجود، بلکه یک وضع خواستنی است و باید به وجود آید و هرگز امکان به وجود آمدنش را نمیتوان نفی کرد. مع هذا در جهانی که با عقل تقلیدی میاندیشد و احیاناً از عقل به لفظ آن راضی است، پدیدآمدنش آسان نیست. در شرایطی که فساد به سرعت گسترش مییابد و در کار معاش و درمان و بهداشت و آموزش و اقتصاد هزار خلل و مشکل وجود دارد و چنان که باید به علاج این دردها و گذشت از این مصیبتها و ابتلاها نمیاندیشند، راه اعتدال بسته میماند. برای رسیدن به اعتدال ابتدا باید بتوانیم به این مسائل بیندیشیم و از قول و فعل بیهوده درگذریم و به عین مسائل برسیم. درک درست مسائل شرط اعتدال است. با خودآگاهی به وضع فقدان تعادل و اعتدال است که راه گذشت از افراط و تفریط و رسیدن به اعتدال گشوده میشود.
شناسایی اعتدال و افراط و تفریط
۸ اعتدال و افراط و تفریط مفاهیم عام و کلی نیستند، بلکه در هرجا به صورتی خاص ظاهر میشوند؛ پس آنها را در همان جا که ظاهر میشوند، باید شناخت. یعنی هرچند که نباید از ریشه و اصل آنها غفلت کرد، شناساییشان با تأمل در فکر و عمل و رفتار شایع اخلاقی و سیاسی آغاز میشود. تخطی از قواعد اخلاقی و قوانین حقوقی همیشه بوده است؛ اما اگر این تخطی شایع و عادی شود و قبح آن از میان برود و صرفاً به رعایت ظاهری و صوری بعضی از قواعد اخلاقی و حقوقی اکتفا شود و عمده قواعد اخلاق و قوانین مهمل بماند، به رعایت هیچ قانون و قاعدهای نمیتوان امیدوار بود.
شنیدهام یا در جایی خواندهام که سمیناری با عنوان اخلاق تشکیل شده و در آن از میان همه مسائل اخلاق، صرفاً از حجاب بحث کردهاند. امیدوارم این فقط یک شایعه باشد. بحث در حجاب و به طور کلی در قواعد شرع جایگاه و اهمیت خاص دارد؛ اما تلقی حجاب به عنوان تمام اخلاق نه تنها بی اعتنایی به اخلاق است (زیرا به صورت نه چندان سربسته میگوید تا هشتاد سال پیش در ایران هیچ گونه فساد اخلاقی وجود نداشته است)، بلکه به حجاب و حتی شاید به اصل آن آسیب میرساند. منکر نمیشویم که این قبیل اقدامها با حسن نیت صورت میگیرد؛ اما حسن نیت که برای اخلاقی بودن و اخلاقی شدن اعمال ضروری است، شرط کافی برای آن نیست و ضرورتاً به ترویج اخلاق کمک نمیکند.
راستی آیا حجاب تمام اخلاق است و اگر رعایت شود، به هیچ اصل و قاعده اخلاقی دیگر نیاز نداریم؟ اصلاً مگر چه عیبی داشت که عنوان سمینار به جای اخلاق، حجاب میبود و جمعی از فقها و صاحبنظران مسائل دینی و فرهنگی و اجتماعی مینشستند و از وجهههای دینی و اخلاقی و فرهنگی و س
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 