پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی در جوامع فرهنگی ۸۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی در جوامع فرهنگی ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی در جوامع فرهنگی ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی در جوامع فرهنگی ۸۴ اسلاید در PowerPoint :

مهرماه امسال درسگفتارهای «پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی در جوامع فرهنگی ۸۴ اسلاید در PowerPoint» در موسسه مطالعات دین و اقتصاد با تدریس سیدعلیرضا حسینی‌بهشتی آغاز شد. این سلسله‌درس‌ها، به گفته بهشتی، مرزهای تایید‌شده کلیشه‌ای را که پیش از این در میان رشته‌ها مرسوم بوده نادیده می‌گیرد و سعی دارد از رشته‌های مختلف علوم اجتماعی استفاده کند.

مهرماه امسال درسگفتارهای «پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی در جوامع فرهنگی ۸۴ اسلاید در PowerPoint» در موسسه مطالعات دین و اقتصاد با تدریس سیدعلیرضا حسینی‌بهشتی آغاز شد. این سلسله‌درس‌ها، به گفته بهشتی، مرزهای تایید‌شده کلیشه‌ای را که پیش از این در میان رشته‌ها مرسوم بوده نادیده می‌گیرد و سعی دارد از رشته‌های مختلف علوم اجتماعی استفاده کند. بنابراین اگر در این بحث‌ها از مباحث جامعه‌شناختی، مردم‌شناختی، فلسفی، معرفت‌شناختی و رشته‌های دیگر علوم انسانی استفاده می‌شود، جای تعجب نیست زیرا اساسا اینگونه بحث‌ها میان‌رشته‌ای است. از نظر بهشتی وقتی بحث عدالت اجتماعی مطرح می‌شود، معمولا ذهن بیشتر به سمت بحثی در حوزه اقتصاد می‌رود، به‌خصوص اینکه در جایی مثل موسسه دین و اقتصاد مطرح شود، اما واقعیت این است که صبغه این بحث و آنچه طی هفته‌ها و ماه‌های آینده ارایه خواهد شد، ضرورتا محدود به بحث اقتصاد نمی‌شود و بحث‌های میان‌رشته‌ای را دربرمی‌گیرد. بهشتی در توضیح این جلسات می‌گوید: «ممکن است در جاهایی نمونه‌هایی از مباحث اقتصادی هم بیاوریم، اما بحث عدالت فرا‌تر از آن است که صرفا در حوزه اقتصادی بخواهد مطرح شود.» آنچه در پی می‌آید مباحث ارایه‌شده در جلسه اول این درسگفتارهاست. در انتها نیز مروری است بر مباحثی که در کل این جلسات قرار است ارایه شود.

ضرورت طرح بحث
اگر چهار مطالبه عمومی تاریخ صدساله اخیر خودمان را به‌عنوان مطالبات ملی در نظر بگیریم یعنی استقلال، آزادی، پیشرفت و عدالت، عدالت حتما یکی از مطالبات عمومی بوده و هست. برداشت متداول از عدالت، برداشتی سطحی است. معمولا با خواست عمومی عدالتخواهی، برخوردی شعاری شده است. شاید یکی از علل جدی‌نگرفتن این موضوع این است که میان تجربیات انباشته‌شده بشری (یعنی علم) و سیاست‌های اجرایی، پیوند لازم برقرار نشده است. از این‌رو، وقتی موسسه‌های دولتی می‌خواهند کاری در این زمینه انجام دهند، به‌جای تلاش در برقراری این پل ارتباطی، حداکثر‌‌ همان نوع کارهایی را می‌کنند که باید در دانشگاه و موسسه‌های پژوهشی انجام شود. در حالی که بخش‌های پژوهشی در سازمان‌های دولتی علی‌القاعده باید این پل را برقرار کنند و مباحث نظری را به‌صورتی دربیاورند که زمینه‌ساز سیاست‌های عملی دستگاه‌های دولتی باشد. امیدوارم این بحث‌ها گامی باشد در این جهت و به سهم خود بتواند در کاربردی‌کردن مباحث نظری موثر باشد.
موضوع بحث، «عدالت اجتماعی در جوامع چندفرهنگی» است. شناخت صورت‌مساله برای ما اهمیت دارد. جوامعی که انسان‌ها امروزه در آن زندگی می‌کنند، از یک منظر، همه جوامعی چندفرهنگی هستند. منظور از فرهنگ، «الگوی زیستی» است و «سبک زندگی.» پس به فرهنگ به معنای کلاسیک نظر نداریم. در دیدگاه کلاسیک صبغه غالب بر فرهنگ مفهومی مردم‌شناختی است، در حالی که امروز فرهنگ معنای بسیار وسیع‌تری نسبت به قبل دارد.
منشأ جوامع چندفرهنگی: جهانی متحول و اهمیت سیاست هویت
علل مختلفی برای چندفرهنگی‌شدن جوامع برشمرده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌کنم‌:
۱- انقلاب ارتباطاتی: یکی از علل، تحول پرسرعت و پرشتابی است که در دهه‌های اخیر با آن مواجه هستیم و به نام «انقلاب ارتباطاتی» می‌شناسیم. در جهان امروز، دسترسی ما به اطلاعات، به‌طور قابل‌توجهی با آنچه که در دهه‌های نخست زندگی ما مطرح بود متفاوت است. با همه محدودیت‌هایی که بعضی از حکومت‌ها در برخی از کشور‌ها مثلا در دسترسی به اینترنت اعمال می‌کنند، ارتباطات به‌قدری گسترده و سریع شده که عملا امکان جلوگیری از دسترسی به اطلاعات، حتی برای حکومت‌هایی که می‌خواهند آن را کنترل کنند، وجود ندارد. البته این امر فقط به اینترنت محدود نمی‌شود. گسترش و تنوع ماهواره‌ها و شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی خصوصی، اساسا فلسفه وجودی رسانه‌های ارتباطی را متحول کرده‌اند. امروزه رسانه‌های ارتباطی به‌جای آنکه در فکر جهت‌دادن به ذایقه مخاطبان باشند و مخاطبانشان منفعل باشند، به‌دنبال ذایقه مخاطبان حرکت می‌کنند و مخاطب، دیگر در موضع انفعال نیست. حتی رادیو و تلویزیون‌های ملی و محلی هم توسط مخاطبانشان جهت داده می‌شوند.
۲- افزایش مهاجرت‌ها: علت دیگر پیدایش جوامع چندفرهنگی، افزایش مهاجرت‌هاست. این مهاجرت‌ها البته همیشه در طول تاریخ بشر بوده، اما به شکل جدیدی که می‌بینیم، در صدسال اخیر و به‌خصوص بعد از جنگ جهانی‌دوم شکل گرفته و به‌تدریج گسترش پیدا کرده است. بعد از جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپایی که قبلا مستعمراتی داشتند، به نیروی کار ارزان برای بازسازی کشور‌هایشان نیاز مبرم پیدا کردند و طبیعی است که مهاجرت‌هایی که صورت گرفت معمولا از مستعمرات سابقشان یا کشورهایی که با آنها ارتباط گسترده‌ای داشتند صورت گرفت: مهاجرت ترک‌های ترکیه به آلمان، مهاجرت از شبه‌قاره هند و جزایر کاراییب به انگلستان و مهاجرت از برخی کشورهای شمال آفریقا به فرانسه. مهاجران با تفاوت‌های فرهنگی‌ای که داشتند به تدریج کلونی‌ها و جوامع فرهنگی متفاوتی را در آن اجتماعات شکل دادند و باعث ظهور پدیده چندفرهنگی شدند. این مهاجران حاضر یا قادر نبودند خود را با فرهنگ کشور میزبان کاملا هماهنگ و همساز کنند و برخی اصرار داشتند تفاوت‌های فرهنگی خودشان را حفظ کنند. همین امر موجب ایجاد معضل چندفرهنگی‌بودن شد.
۳- بسط آگاهی شهروندان نسبت به حقوق خود: علت دیگر اینکه واقعیت این است که امروزه، شهروندان کشور‌ها، به‌خصوص در کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه، نسبت به حقوق شهروندی خود آگاهی بیشتری پیدا کرده‌اند. دیگر شهروندان به‌عنوان رعایای حکومت مطرح نیستند که بتوان صرفا تبعیت و فرمانبرداری در زندگی اجتماعی را از آنها انتظار داشت، بلکه شهروندان انتظار دارند در یک رابطه تعاملی با حکومت حضور داشته و در تعیین سرنوشت خودشان نقش ایفا کنند. شهروندان انتظار دارند که دولت‌ها با شفافیت عمل کنند و نسبت به آنها پاسخگو باشند. از جمله این حقوق، حقوق شهروندی است که منشأ آن هویت‌های فردی و جمعی آنهاست. امروزه دیگر مطالبات اینگونه جوامع، به‌خصوص در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه به ضرورت «تساهل و مدارا» نسبت به آنها محدود نیست، بلکه «به‌رسمیت‌شناخته‌شدن» تفاوت‌های فرهنگی اساسا صورت‌مساله بحث چندفرهنگی را متفاوت کرده است.
۴- کاهش قدرت دولت- ملت‌ها: آنچه به‌عنوان فرآیند جهانی‌شدن با آن مواجهیم، تفاوت‌های اساسی ایجاد کرده که دنیای امروز ما را نسبت به حتی دو دهه قبل دگرگون کرده است. هویت‎های «فراملی» و «فروملی» اگر نگوییم که پررنگ‌تر از هویت‌های «ملی» شده‌اند، اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده‌اند. تا به حال ایده «یک دولت، یک ملت» کاملا بر نظام بین‌الملل حاکم بود و دولت‌ها بودند که بازیگران اصلی نظام بین‌الملل بودند. به‌تدریج که سازمان‌های بین‌المللی شکل گرفته و قدرت یافته‌اند، نهادهای چندملیتی و فراملیتی شکل گرفته و به‌خصوص بعد از رشد جوامع چندفرهنگی، هویت‌های فروملی منطقه‌ای، محله‌ای و بومی هم اهمیت پیدا کرده‌اند و به همین علت، روز‌به‌روز از قدرت و دامنه دولت‌ها و اختیاراتشان که بتوانند آزادانه اراده خود را اعمال بکنند کاسته می‌شود. دولت‌ها باید خود را با شرایط جدید وفق دهند و ببینند که در این صحنه جدید، چگونه می‌توانند نقش موثر خود را ایفا کنند.
تضاد ذاتی دموکراسی‌های معاصر
ما با مساله دیگری نیز در دموکراسی‌های معاصر (به‌خصوص در دموکراسی‌های لیبرال) روبه‌رو هستیم. اساسا یک تضاد ذاتی در دموکراسی‌ها وجود دارد که از زمان شکل‌گیری تفکر جدید و نظریه‌های جدید در باب دموکراسی به وجود آمد و خود را نشان داد. انقلاب کبیر فرانسه را می‌توان به یک معنا به‌عنوان سرآغاز شکل‌گیری دولت‌های جدید در نظر گرفت. می‌دانیم که اثرگذاری این انقلاب در اروپا و آمریکا بسیار زیاد بود. یکی از ایده‌ها و آرمان‌هایی که در انقلاب فرانسه شکل گرفت، ایده برابری شهروندی بود. قبل از آن به جوامع به‌صورت طبقاتی نگاه می‌شد. حتی محکمه‌هایی که شکل می‌گرفت، محکمه‌هایی بود که هر فردی برای مراجعه و اقامه دعوا، به محکمه خاص طبقه خودش مراجعه می‌کرد. این روال معمول در «نظام کهن» فرانسه و در بسیاری از نظام‌های دیگر معاصر آن بود. سابقه تاریخی آن نیز برمی‌گردد به نظام‌های سیاسی قرون‌وسطا و پیش از آن، امپراتوری روم. برای مثال، اگر فردی از طبقه جنگاوران می‌خواست یک دعوای حقوقی اقامه و به دادگاهی مراجعه کند، به دادگاه ویژه خودش مراجعه می‌کرد. همچنین در مورد روحانیان، اشراف زمیندار (فئودال‌ها)، زارعان و گروه‌های دیگر. یکی از تحولات مهمی که انقلاب فرانسه به وجود آورد این بود که گفت همه شهروندان در مقابل قانون برابرند و تمام طبقه‌بندی‌های محکمه‌ها را برهم زد. در نظام مالیاتی جدیدی که می‌خواست شکل بگیرد هم این نظام طبقاتی را نادیده گرفت، همچنین در عرصه‌های دیگر. مثلا اگر می‌خواست مجلس نمایندگان شکل بگیرد، به‌تدریج طبقه‌بندی و طبقاتی‌بودن این مجالس ناپدید شد. در ایران نیز در مجلس اول پس از امضای فرمان مشروطه نمایندگان از طبقات مختلف اجتماعی انتخاب می‌شدند و هرچه جلو‌تر آمدیم طبقه‌بندی‌ها و نگاه طبقاتی کنار گذاشته شد.
از سوی دیگر، دنیای جدید با ایده «اصالت فرد» یا به تعبیر دیگر «اصالت خود» (self-authenticity) آشنا شد که تا پیش از آن، زندگی عادی (ordinary life) در جامعه واجد ارزش خاصی نبود. ایده‌آل زندگی و آن نوع از زندگی که دارای ارزش بود، شامل الگو‌ها و سبک‌های خاصی از زندگی بود. به‌عنوان مثال زندگی یک روحانی مسیحی در قرون‌وسطا با نزدیک‌شدن به ایده‌آل مسیحی خوب‌بودن، ارزشمند شمرده می‌شد. اما زندگی آدم‌های کوچه و بازار و معمولی، چندان اهمیتی نداشت. این نکته مهمی است. اگر حکومت‌ها برنامه‌ای برای جامعه داشتند، این الگوهای خاص را در سیاستگذاری‌هایشان لحاظ می‌کردند. بازتاب این نگرش در شکل‌گیری نظام تعلیم و تربیت در تنظیم متون درسی و درجه‌بندی مقاطع تحصیلی قابل مشاهده بود. اما پس از انقلاب فرانسه و پس از تحولاتی که به‌تدریج در دوران جدید شکل گرفت، زندگی انسان‌های معمولی هم به‌عنوان زندگی‌های ارزشمند به حساب آمد. به این معنا که یک فرد معمولی هم می‌توانست زندگی باارزشی داشته باشد. فردگرایی به شکلی که امروزه شاهد آن هستیم از این ایده بیرون آمد؛ اکنون دیگر فردگرایی در مقابل استبداد اکثریت قد علم کرده است- استبداد اکثریت لزوما استبداد حکومتی نیست بلکه ممکن است اجتماعی هم باشد. شکل‌گیری این دو جهت متضاد در جوامع جدید که از یک‌سو بر اهمیت آنچه چارلز تیلور «سیاست جهانشمول‌گرا» می‌نامد تاکید دارد و از سوی دیگر بر اهمیت «سیاست خاص‌گرا»، تضادی درونی در دموکراسی‌ها به‌وجود آورده است. از یک طرف حکومت‌ها خواهان گسترش حقوق برابر شهروندانند و از طرف دیگر باید تفاوت‌ها و فردگرایی را در سیاستگذاری‌هایشان مدنظر قرار دهند. آیا این تضاد رفع‌شدنی است؟ به نظر بعید می‌آید. اما فلاسفه سیاسی تلاش کرده‌اند راه‌حل‌هایی برای رفع و کاهش تضادها و نوعی از همزیستی میان این دو جریان پیدا کنند.
تعدد فرهنگی
در باب هویت فرهنگی بحث‌های زیادی مطرح شده و اصطلاحات متعددی برای طرح این مساله به‌کار برده‌اند: هویت فرهنگی، سیاست هویت، تعدد فرهنگی یا پلورالیسم فرهنگی و چند‌فرهنگی‌گرایی؛ اصطلاحات مختلفی که کم‌و‌بیش به یک موضوع می‌پردازند. البته این اصطلاحات هرکدام معنای خاص خود را نیز دارند. اما به‌طور خلاصه آنها را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: نخست بحث‌هایی که به گوناگونی فرهنگی، دست‌کم به‌عنوان واقعیت انکارناپذیر جوامع کنونی توجه و اذعان دارد و ایده‌آل‌های زندگی سعادتمندانه، متنوع و متعدد را دربرمی‌گیرد؛ باید به تنوع و تعددی که در سبک‌های مختلف زندگی در جوامع شکل گرفته توجه کرد. این توجه می‌تواند از تساهل و مدارا نسبت به سبک‌های مختلف زندگی تا به رسمیت‌شناخته‌شدن این تعدد و تنوع در شکل‌گیری فرآیند‌های تصمیم‌گیری کلان در سطح دولت یا اجتماع را دربرگیرد و مطالبه کند. دوم، نگرش چندفرهنگی‌گرایی (multiculturalism) است. از این ایده تعابیر مختلفی در اختیار است که غالب مناقشات در همین حوزه چندفرهنگی‌گرایی بروز کرده است. چندفرهنگی‌گرایی می‌تواند معانی مختلف داشته باشد. آنچه بیشتر مورد نقد قرار گرفته و برخی نیز از آن دفاع می‌کنند تاکید آنها بر برابری ارزشی فرهنگ‌هاست. در این مورد مناقشات بسیاری وجود دارد. آیا واقعا به این شکل است؟ آیا به‌لحاظ فلسفی می‌تواند واجد چنین معنایی باشد؟ اگر ما به برابری فرهنگ‌ها باور داشته باشیم، آیا اساسا معنایی دارد که به یک فرهنگ خاص تعلق‌خاطر داشته باشیم؟
گست

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.