پاورپوینت کامل قلمرو چرخه عقل ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قلمرو چرخه عقل ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قلمرو چرخه عقل ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قلمرو چرخه عقل ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

طرح این پرسش ممکن می‌افتد که: پرسشها و بلفضولی‌های عقل همیشه راه به مقصود می‌گشاید؟ آیا عزم عقل در رسیدن به جمله حقایق جهان و کشف رموز هستی همواره قرین کامیابی و موفقیت است؟ آیا می‌توان کامیابی عقل را در تفوق بر مجهولات و حل معماهای بشر تماماً شاهد بود و آن را در همه امورات جهان هستی قادر مطلق قلمداد کرد؟ در یک کلام، عقل چگونه از چنگ شکهای احاطه‌شده رهایی می‌یابد و خود را بر پایه یقینیات و امور متیقن استوار می‌دارد؟ و…

طرح این پرسش ممکن می‌افتد که: پرسشها و بلفضولی‌های عقل همیشه راه به مقصود می‌گشاید؟ آیا عزم عقل در رسیدن به جمله حقایق جهان و کشف رموز هستی همواره قرین کامیابی و موفقیت است؟ آیا می‌توان کامیابی عقل را در تفوق بر مجهولات و حل معماهای بشر تماماً شاهد بود و آن را در همه امورات جهان هستی قادر مطلق قلمداد کرد؟ در یک کلام، عقل چگونه از چنگ شکهای احاطه‌شده رهایی می‌یابد و خود را بر پایه یقینیات و امور متیقن استوار می‌دارد؟ و…

تاریخ اندیشه، پاسخهای مختلفی را در برابر پرسشهایی از این دست تجربه کرده است. فیلسوفان و کاوشگران حوزه معرفت کوشیده‌اند پاسخهای کم و بیش روشنی را در برابر چنین پرسشهایی بنشانند که هر یک، نوعی از نگرش فلسفی را حکایتگر است. به طور کلی آرا و نظرات فیلسوفان در موضوع پاورپوینت کامل قلمرو چرخه عقل ۶۳ اسلاید در PowerPoint به دو دسته تقسیم می‌شوند:

۱ـ فیلسوفانی سعی داشته‌اند که به واسطه تشکیک در امور از مدعیات عقل بکاهند و در برابر آن دسته از اندیشه‌ورزانی که حامیان مکتب اصالت عقل شمرده می‌شوند و بر حاکمیت پردامنه عقل تأکید می‌ورزند، از «حدود عقل» سخن به میان آورند و قامت عقل را در شکار حقایق عالم و در حصول معرفت یقینی کوتاه جلوه دهند. وجه غالب آرای این دسته از فیلسوفان را می‌توان در اعتقاد به ناتوانی عقل نسبت به درک پاره‌ای از مستندات وحیانی، اعتقاد بر عدم قطعیت حکم عقل، فروماندن در ورطه شک عقلانی، و متقابلا اصالت و برتری ایمان خلاصه کرد.

۲ـ در مقابل، به دسته دیگری از فیلسوفان و مکاتب فلسفی می‌توان اشاره کرد که به وسعت قلمرو خرد و پهنای دامنه چرخه عقل نظر داشته و عقل را کم و بیش در پاسخگویی به همه پرسشها، یا دست‌کم حل بسیاری از معماهای هستی توانمند نشان می‌دهند. همچنین مشخصه اصلی نظرات و آرای این دسته از فیلسوفان را باید در اعتقاد به اولویت و حاکمیت عقل، رستن از پنجه شک و موفقیت قوای عقلانی در رسیدن به مرز یقین و توانایی در اثبات موضوعات مابعدالطبیعی با برهان عقلی و بداهت استدلالی دانست.

در این بخش به اختصار، به شرح پاره‌ای از آرا و نظرات این دو دسته با عناوین «معتقدانِ به کوتاهی قامت عقل»، و «معتقدانِ به بلندی قامت عقل» پرداخته می‌شود.

معتقدانِ به کوتاهی قامت عقل

این دسته از اندیشه‌ورزان موفقیت عقل را در راهیابی به پاره‌ای از حیطه‌های نظری ناممکن دانسته‌اند و به طور کلی این عزم را عقیم و سترون به شمار آورده‌اند. این گروه بر آنند که قدرت عقل را در گشودن رموز بسته و ناگشوده حیات حدود و ثغوری است. عقل انسانی قادر به شناخت ذات اشیا نیست و نسبت به درک پاره‌ای از معتقدات دینی ناتوان و قوای عقلانی در دریافت اسرار مستند به وحی ضعیف است. همچنین نامتیقن بودن احکام عقل، و محدودیت شناسایی عقلی از جمله باورهای دیگر این فیلسوفان محسوب می‌شود.

برخی نیز در اعتقاد به کوتاهی قامت عقل پا فراتر نهاده، و بی‌اعتقادی به عقل را از حد گذرانده‌اند. به طوری که اگر عقل چهره خود را به آنها می‌نمود، آن حالت را بیماری می‌نامیدند.

روسو (‏

Rousseau

‏) در زمره این دسته از افراد، به صراحت اعلام کرد: «حالت تفکر حالتی غیرطبیعی است و انسان متفکر حیوان فاسدی است!»۱

شکاکان به ویژه سوفسطاییان از جمله گروهی محسوب می‌شوند که قدر و اعتبار معرفت عقلانی را مورد رد و انکار قرار می‌دهند و آن را ضابطه مطمئنی برای تشخیص صواب از خطا نمی‌دانند.

پروتاگوراس (‏

Protagoras

‏:۴۱۱ـ۴۸۱ ق.م) مظهر جنبش بزرگ سوفسطایی، انسان را مقیاس همه چیزها می‌دانست؛ مقیاس هستی چیزهایی که هست و مقیاس نیستی چیزهایی که نیست. وی بدین‌سان بر قدرت عقل در شناخت امور تردید روا داشت. او تشکیک را در حوزه شناسایی و معرفت عقلانی آن چنان پیش برد که طی عبارتی در کتاب «درباره خدایان» گفت: «درباره خدایان من نمی‌توانم بدانم که دارای چگونه شکلی هستند؛ زیرا امور بسیاری مانع از این دانش‌اند. مخصوصاً تاریکی موضوع و کوتاهی عمر آدمی.»۲

گرگیاس (‏

Gorgias

‏: ۴۸۳ـ۳۷۵ ق.م) دومین مظهر جنبش سوفسطایی است که از عدم یقین در شناخت عقلانی و از عدم امکان راهیابی به تمامیت وجودی چیزها سخن راند. وی صراحتاً ابراز داشت: «هیچ چیز وجود ندارد. اگر چیزی وجود هم داشته باشد، نمی‌تواند شناخته شود. حتی اگر این وجود شناختنی باشد، این شناسایی نمی‌تواند به دیگری منتقل شود!»

پیرهون(‏

Pyrrhon

‏:۳۶۰ـ۲۷۰ ق.م) از شکاکان پرآوازه یونان ضمن اعتراف به بی‌اعتمادی عقل، بر آن بود که عقل نمی‌تواند در جوهر درونی اشیا نفوذ کند. ما فقط می‌توانیم بدانیم که اشیا چگونه به نظر ما می‌آید. اشیای واحد برای مردم مختلف، متفاوت به نظر می‌آیند و ما نمی‌توانیم بدانیم که کدام حق و درست است؛ لذا در برابر هر قولی، قول مخالفی می‌توان ابراز کرد، با دلائلی به همان اندازه معتبر. شک دامنه‌دار او در این عبارت خلاصه می‌شد: «نه این درست است و نه آن.»

بنابر این نظریه ما نمی‌توانیم از رهگذر عقل درباره چیزی مطمئن باشیم و مرد خردمند از حکم قطعی و راسخ در امورات خودداری می‌کند. بهتر است به جای اینکه بگوییم این چنین است، بگوییم: به نظر من چنین می‌آید، یا ممکن است چنین باشد.

به زعم پیرهون با هیچ نوع استدلال منطقی نمی‌توان ترجیح یک عمل یا عقیده‌ای را بر عمل و عقیده‌ای دیگر ثابت نمود. حواس و عقل عاجز از تحصیل معرفت یقینی‌اند. نه حواس و نه منطق، هیچ‌کدام دانشی را که بشود به آن اطمینان کرد، به بشر نمی‌دهند. حواس شیء را در هنگام درک، غیر از آنچه هست، جلوه می‌دهد و منطق نوکر دست به سینه تمناها و آرزوهاست. قیاس بی‌نتیجه است؛ زیرا هر فرضی متضمن نتیجه‌ای است که از خود آن حاصل می‌شود. «هر استدلالی استدلال متضادی دارد.» حقیقت هیچ چیز معلوم نیست؛ بنابراین نباید در برابر موضعی، موضع مقابل گرفت و…

طُرفه اینکه در پرتو اعتماد به فلسفه شک و اعتقاد به ضعف چرخه عقل، مرگ و زندگی در نظر او یکسان جلوه می‌کرد. مشهور است وقتی به او گفتند: «اگر فرقی بین زندگی و مرگ وجود ندارد، پس چرا انتحار نمی‌کنی»، در پاسخ گفت: «به همان دلیل که فرقی بین مرگ و زندگی وجود ندارد!» شک دامنه‌دار او گریبان همه چیز را می‌گرفت. به استثنای یک چیز و آن هم خود شک بود!

پیروان پیرهون در پرتو نظرات او، با طرح مسائل جدیدتر به شکاکیت افراطی عقل وجهی کامل بخشیدند و دریچه‌هایی دیگر در این خصوص گشودند. «آرکزیلانوس» از فیلسوفان یونان، در تشکیک حصول کمترین درجه‌ای از معرفت یقینی عقل آنچنان همت گمارد و طریق افراط گزید که آشکارا تصریح داشت: «درباره هیچ چیز یقین ندارد، حتی درباره این امر که درباره اینکه درباره هیچ چیز یقین ندارد!»

مشرب اصالت ایمان

مکتب فیدئیزم (‏

Fideisem

‏)یا مشرب اصالت ایمان نیز به نوعی دیگر به محدودیت عقل و ضعف چرخه آن نظر دارد. این مکتب به ناتوانی عقل در نیل به حقیقت، به ویژه درک پاره‌ای از معتقدات دینی و ضعف قوای عقلانی در دریافت اسرار مستند به وحی قائل است. از آن جمله است شخصیتی چون پاسکال (‏

Pascal

‏: ۱۶۲۳ـ ۱۶۶۲) که در تحقیر عقل انسانی می‌گوید: «خود را خوار و حقیر شمارید؛ عقول ناتوان، خاموش شوید؛ طبایع گیج و گول… گوش به کلام خدا دهید!»۳

او در این جهت تا آنجا پیش رفت که ادراکات حسی را بی‌ارزش و فاقد اعتبار شمرد و در عقل و استدلال و در صحت مبادی اولیه و اولیات و حتی در ادله ریاضی و اصول هندسی تشکیک روا داشت.‏

‏ میشل دومونتنی (

De Montaigne

‏: ۱۵۳۲ـ ۱۵۹۲) اگرچه صاحب نظام فکری نبود و اندیشه‌های خود را عمداً به شیوه‌ای نامنظم عرضه می‌کرد، اما به پیروی از شکاکان قدیم امکان علم یقینی را انکار می‌کرد و بر نابسنده بودن هر گونه ملاک و محک دانایی تأکید داشت. وی در دفاع از شکاکیت، آشکارا گفت: «شک بارزترین نشانه حکمت است» و در این اعتقاد چنان پیش رفت که بر دیوار اتاق مطالعه خود این جمله را نوشته بود: «آنچه یقین است، این است که هیچ چیز یقینی نیست و من هر حکمی را معلق می‌گذارم.»۴

اعتقاد میشل دومونتنی بر عدم قطعیت حکم عقل، و ناتوانی حواس از ادراک حقیقت، او را به عجز و حقارت انسان رهنمون ساخت و بر این گفته خود اصرار ورزید. مونتنی در مقاله‌ای به نام «آپولوژی» (‏

Apology

‏) که به ظاهر دفاع از الهیات طبیعی «سیمون» بود ولی در حقیقت، عکس آن، یعنی تخریب شکاکانه ادعاهای عقل انسانی بود، چنین استدلال نمود که: «بسی پرمدعایی است که انسان خود را اشرف مخلوقات جهان هستی می‌داند و حال آنکه عقل نظری او غیر قابل اعتماد و نتیجه‌گیری‌های آن غیرمتیقن است.»۵

پرمدعایی انسان بارها در آثار مونتنی به باد حمله گرفته شده است. البته بیشترین حملات او به عقل آدمی است؛ چرا که عقل انسانی از نظر او قابل اعتماد نیست. اعتقاد به فیدئیزم یا مذهب اصالت ایمان ناشی از این بی‌اعتمادی است. در «آپولوژی» نتیجه می‌گیرد که: «تنها ایمان است که می‌تواند رازهای مسیحیت را دریابد و انسان تنها در صورتی می‌تواند خود را از انسانیت فراتر برد که خدا دست یاری به او بدهد.»۶

کی‌یر کگور (‏

Kier

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.