پاورپوینت کامل نگاهی به کوچهیی در همدان۱ ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نگاهی به کوچهیی در همدان۱ ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به کوچهیی در همدان۱ ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به کوچهیی در همدان۱ ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :
نخستین نکتهیی که درباره رفتار ساکنان کوچه باید بگوییم، احترام فوقالعاده زیاد تمامی افراد به یکدیگر، بدون توجه به وضعیت مالی و عقیده، در برخوردهای روزمره بود. دومین مساله کمک متقابل، به ویژه یاری رساندن مخفی و کاملا پوشیده به خانوادههای فقیر، صرفنظر از عقیده آنها بود. مثلا در اواخر پاییز زغال برای گرم کردن کرسی اهالی تقسیم میشد. موقوفه ذوالریاستین نیز این کار را میکرد. لباس شب عید و نوشتافزار و کتاب نیز در شروع سال تحصیلی بین اهالی تقسیم میشد
جهانیسازی و شهر چندقومی و چند فرهنگی
نخستین نکتهیی که درباره رفتار ساکنان کوچه باید بگوییم، احترام فوقالعاده زیاد تمامی افراد به یکدیگر، بدون توجه به وضعیت مالی و عقیده، در برخوردهای روزمره بود. دومین مساله کمک متقابل، به ویژه یاری رساندن مخفی و کاملا پوشیده به خانوادههای فقیر، صرفنظر از عقیده آنها بود. مثلا در اواخر پاییز زغال برای گرم کردن کرسی اهالی تقسیم میشد. موقوفه ذوالریاستین نیز این کار را میکرد. لباس شب عید و نوشتافزار و کتاب نیز در شروع سال تحصیلی بین اهالی تقسیم میشد
سکونتگاههای انسان ایرانی، چه شهر و چه روستا، از دیرباز و در واکنش به پایمال شدن جمعی در نظامی زورمدار، همواره صحنه پذیرش دیگری بودن، متفاوت بودن و مدارای قومی، مذهبی و فرهنگی به شمار میرفتهاند
در و دیوار، کوی و برزن و خیابان وشهر باید به ساکنان آن زندگی کردن با هم، همزیستی و مدارا و وحدت در عین کثرت و تفاوت را آموزش دهد
وقتی به گذشته فکر میکنیم و همان بچههای دیروز را امروز در قامت مردان نسبتا موفقی میبینیم، تا آن جا که با آنان رابطه داریم، متوجه میشویم که کوچه بینفرهنگی ـ قومی ـ عقیدتی، انسانهای چندبعدی و صبور تربیت کرده است که میل به تعویق قضاوت دارند و زود نمیبرند و قیچی نمیکنند. این دستاورد کمی نیست
واکنش به جهانیسازی از بالا یا از دریچه اقتصاد، جهانیسازی دیگری نیز با عنوان جهانیسازی از پایین یا از دریچه جنبشهای اجتماعی و با تاکید بر فرهنگ و عمل آگاه یا کنشگری انسان در حال رخ دادن است. چنین جهانیسازیای به هنگام گردهماییهای سردمداران جهانیسازی اقتصادی خود را نشان میدهد و هر لحظه قدرت بیشتری به کف میآورد. رخدادهای شهر سیاتل امریکا که به حکومت نظامی و بسته اعلام شدن محدوده وسیعی پیرامون محل اجتماع سران جهان انجامید و با دو میلیارد دلار خسارت به مرکز شهر همراه بود، وقایع جنوای ایتالیا که به علت خشونت فوقالعاده پلیس به کشته و زخمیشدن شماری منجر شد و تداوم این امر در تمامی گردهماییهای بعدی صاحبان زر و زور و تزویر که به تدریج به ساختمند شدن جنبش عظیم ضدجهانی شدن یاری رسانده و به برگزاری چندین کنگره عظیم جهانی در برزیل، هند و ونزوئلا و… ختم شده است، همگی گواه مبارزهیی بیامان در واکنش به مظاهر سخت منفی جهانیسازی از بالا به حساب میآیند.
پرویز پیران / در اواخر دهه ۷۰ میلادی، به عنوان واکنشی به بحرانهای ماندگارشده سرمایهداری که به علت ورود آن نظام به دوران انحصاری خود که از پایان جنگ عالمگیر دوم شتاب گرفته بود، راهحلی تدوین و به ضرب و زور به اجرا گذاشته شد که جهانیسازی ۲ نام گرفته و وحدت کامل بازارها را هدف خود قرار داده است. جهانیسازی یا بهتر از آن، جهانیسازی از بالا یا از دریچه اقتصاد، در حقیقت پدیدهیی جدید محسوب نمیشود، زیرا سرمایهداری به عنوان پویاترین نظام شناختهشده انسانی، بر پایه منطق درونی خود نیازمند گسترش دائمی و بیپایان در تمامی زمینهها و روی تمامی محورهای قابل تصور است. به دیگر سخن، چنانچه سرمایهداری گسترش نیابد، میمیرد. از قضا چنین گسترشی که برآمده از منطق درونی نظام سرمایهداری است، خود زمینهساز بحرانهای ادواری است. منطق درونی یادشده چیزی جز انباشت دمافزون سرمایه برای سرمایهگذاری بیپایان نیست. به همین دلیل گرچه نظام سرمایهداری در تمامی اجزا و فرآیندهای درونی خود سخت عقلانی است، لیکن در کلیتش نظامی عبث و غیرعقلانی است. به همین روی، با استفاده از اسطورههای یونانی که نمایانگر زندگی و دوری باطل است، سرمایهداری را نظامی سیزیفی یا داناییدی خواندهاند که به دو اسطوره معروف یونانی اشاره دارد.
جهانیسازی، برکنار از این تمایل بیپایان سرمایهداری، از منظرهای دیگر نیز امری جدید نیست. ادیان گوناگون که منادی نجات بشریت بودهاند و هستند، همواره در جهت جهانیسازی خود گام نهادهاند. مسیحیت و اسلام تنها دو نمونه برجسته تلاش جهانیسازیاند. از سوی دیگر، صاحبان قدرت نیز چشم به تسخیر جهان داشتهاند و به این دلیل صفحات خونبار تاریخ زندگی انسان را رقم زدهاند. امپراتوری ایران که روزگاری از غرب چین امروز تا شرق آفریقا گسترده بود، امپراتوری روم که نهتنها پیرامون مدیترانه بلکه نقاط بسیار دیگری را تسخیر کرده و آنی از گسترش نمیایستاد، اسکندر مقدونی که در مدتی کوتاه نزدیک به نیمی از جهان شناختهشده زمان خود را با شمشیر به کف آورده بود، ژرمنهایی که از شمال، به تاخت روم غربی را گشودند و آن را به تاریخ پیوستند، مغولان که بخش اعظم آسیا را درنوردیدند و تا قلب اروپا رفتند و بریتانیای کبیر که با تبختر انگلیسی بر عدم غروب آفتاب در امپراتوری خود میبالید، نمونههای دیگری از جهانیسازیاند. جالب آنکه امپراتوری ایران، به ویژه روم، هژمونی خود را از طریق فرهنگ گسترش میدادند و اقوام مختلف را در راه و روش زندگی و انجام فرایض مذهبی آزاد میگذاشتند.
بیهوده نیست که با وجود نادیده گرفتن عمدی حوزه تمدن ایرانی در دو قرن اخیر، عناصر فرهنگ ایرانی از جیحون تا دریای سیاه دامن گسترانیده و عناصر فرهنگ مادی و غیرمادی آن، مثلا قنات، تا آفریقای جنوبی سفر کرده است. برکنار از چنین سابقهیی، جهانیسازی از بالا و از دریچه اقتصاد همواره با موانعی با ماهیتهای مختلف روبهرو بوده است. بنابراین، تا پایان دهه ۷۰ میلای ناتمام باقی مانده است. تنها در سه دهه اخیر است که موانع جهانیسازی از سر راه برداشته شدهاند. انقلاب الکترونیک با تحقق ارتباطات ماهوارهیی و با اختراع ریزپردازندهها (میکروپروسسور) دستیابی لحظهیی به حجم عظیم دادهها و آگاه شدن آنی از فرآیندها و رخدادهای اقتصاد جهانی را ممکن ساخته و مانع فنی مهم جهانیسازی را به کناری رانده است و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، سرمایهداری را به تنها نظام اقتصادی حاکم بدل ساخته است. اینک تحقق عملی جهانیسازی از بالا یا از دریچه اقتصاد، بیش از هر زمان دیگری ممکن شده است و برای نخستین بار عریان شدن تام و تمام سرمایهداری با تمام ویژگیها، تناقضات و تضادهای درونیاش از یک سو و توانمندیهای بیپایانش از سوی دیگر در حال رخ دادن است.
جهانیسازی از بالا، بسان تمامی کوششهای به عملآمده برای مدیریت بحرانهای ذاتی سرمایهداری، پدیدهیی به غایت متناقض است که از ناهمگونی و عدم تعادل باز هم ذاتی سرمایهداری سرچشمه میگیرد. از این رو، در کنار امکانات گستردهیی که با جهانیسازی به کف آمده است و بالقوه میتواند بر تمامی رنجهای کهنسال جوامع انسانی پایان دهد، پدیدههای منفی بسیاری نیز، آن هم جهانی یا پدید آمده یا دوباره زندهشده یا گسترش کمی و کیفی بیمانندی را تجربه میکند. قطبی شدن شدید جوامع، فقر گسترده، تبعیض به اشکال مختلف، سلطه کمنظیر در تاریخ، فردگرایی شدید و افراطی، بیگانهستیزی و در یک کلام تمامی نکاتی که دریدا، متفکر تازه درگذشته غربی، یک جا آورده است، مشتی از خرواری بزرگ هستند. به نظر دریدا گرچه امروزه اقتصاد لیبرالی مدعی پیروزی بر تمامی الگوهای فکری و سرمایهداری به شکل جهانیشدهاش مدعی یکهتازی در زندگی بشر امروزین است، در سالنامه حیات انسان هرگز این همه فقر، بیگانهستیزی، کنار گذاشتهشدگی و محرومیت مشاهده نشده است.
یکسانسازی از جهات گوناگون خطر نابودی تنوع قومی و فرهنگی را بسیار جدی مطرح ساخته است. بسیاری بر این باورند که ورود سرمایهداری به مرحله کازینویی یا قماری آن، که در حاکمیت بازار سهام و عملکرد قمارخانهیی آن نمودی عینی یافته است، چه از جهات فیزیکی، فضایی و سرزمینی ـ آن هم به دلیل سراسری شدن الگوهای مصرف و نوع مصرف ـ و چه از جهات اجتماعی، رفتاری و حتی شیوههای اندیشیدن به یکدستی ملالآوری منجر شده که دائما عمق مییابد. از این رو، در واکنش به جهانیسازی از بالا یا از دریچه اقتصاد، جهانیسازی دیگری نیز با عنوان جهانیسازی از پایین یا از دریچه جنبشهای اجتماعی و با تاکید بر فرهنگ و عمل آگاه یا کنشگری انسان در حال رخ دادن است. چنین جهانیسازیای به هنگام گردهماییهای سردمداران جهانیسازی اقتصادی خود را نشان میدهد و هر لحظه قدرت بیشتری به کف میآورد. رخدادهای شهر سیاتل امریکا که به حکومت نظامی و بسته اعلام شدن محدوده وسیعی پیرامون محل اجتماع سران جهان انجامید و با دو میلیارد دلار خسارت به مرکز شهر همراه بود، وقایع جنوای ایتالیا که به علت خشونت فوقالعاده پلیس به کشته و زخمیشدن شماری منجر شد و تداوم این امر در تمامی گردهماییهای بعدی صاحبان زر و زور و تزویر که به تدریج به ساختمند شدن جنبش عظیم ضدجهانی شدن یاری رسانده و به برگزاری چندین کنگره عظیم جهانی در برزیل، هند و ونزوئلا و… ختم شده است، همگی گواه مبارزهیی بیامان در واکنش به مظاهر سخت منفی جهانیسازی از بالا به حساب میآیند ۳ سازمانهای جهانی نیز، از جمله آژانسهای سازمان ملل متحد با درک عواقب ناخوشایند جهانیسازی اقتصادی به طراحی پروژههایی دست زدهاند که حفظ تنوع قومی ـ فرهنگی، ارتقای کیفی و افزایش گفتوگوی اقوام و فرهنگها، مبارزه با کنار گذاشتن و به حساب نیاوردن ۴ بیگانهستیزی و تمایلات نژادپرستانه از جمله آنها هستند. پذیرش متفاوت بودن، دیگری بودن و حفظ تنوع ارزشمند قومی ـ فرهنگی بدون درغلتیدن به تمایلات شوونیستی یا خودمحورانه و تمامیتخواهی قومی، فرهنگی، مذهبی و نژادی در زمانه بیشور کنونی ضرورتی انکارناپذیر است.
سکونتگاههای انسان ایرانی، چه شهر و چه روستا، از دیرباز و در واکنش به پایمال شدن جمعی در نظامی زورمدار، همواره صحنه پذیرش دیگری بودن، متفاوت بودن و مدارای قومی، مذهبی و فرهنگی به شمار میرفتهاند.گرچه در مواقعی و به تحریک قدرتهای سراسری و منطقهیی و محلی شاهد درگیری محلههای شهری و روستایی بودهایم که در اکثر مواقع بر مرزهای قومی استوار بودهاند، لیکن برکنار از چنین رخدادهای گاه و بیگاه یا تلاش حکومتهای از راهرسیده برای یکدستسازی و تحمیل الگوهایی واحد، گرایش غالب زندگی جمعی در ایران، مدارا و همبستگی بین قومی و فرهنگی بوده است.
گرچه نباید در این امر راه اغراق و افراط پویید و درگیریهای بینمحلهیی و قومی و برخورد نادرست با اقلیتهای مذهبی را نادیده گرفت، لیکن باید توجه داشت که چنین درگیریهایی در مواقع معینی روی میداده است و آزار اقلیتها نیز امری عمومی نبوده و صرفا آزارهای موردی به شمار میرفته که بیشتر توسط لمپنهای عاطل و باطل در حوالی بازارها انجام میشده است که دائما به عنوان گروههای فشار علیه تمامی ردهها و اقشار به کار گرفته میشدند. داستان دخالت آنان در زندگی سکونتگاههای ایرانی بسیار کهن و خود کتابی قطور است و به هیچوجه به آزار اقلیتها محدود نبوده است. راویان بحث حاضر نیز به خوبی این امر را توضیح میدهند. روایتگونه زیر نشان میدهد که بر بستری از تناقصها و تضادها که جامعه ایرانش میخوانیم، چگونه نشانههایی از مدارای بینقومی، فرهنگی و همزیستی اعتقادات گوناگون و گفتوگوی بینقومی و بینفرهنگی در برخی سکونتگاهها، چه شهر و چه روستا، وجود داشته است. در روستاهایی، لر و لک و آذری و کرد برای قرنها در کنار هم زیستهاند، آن هم با وجود درگیریهای گاه و بیگاهی که عمدتا از سوی اصحاب قدرت دامن زده میشده است. سالها قبل از جهانیسازی که به علت احساس خطر از یکسانسازی و نابودی هویت متنوع چهل تکه جامعه ایرانی (وامدار شایگان)، از حفظ فرهنگ اقوام و گفتوگوی بین آنها سخن به میان آید، مردمان کوچهیی خود بدان راه رفته، با هم همزیستی نشان میدادهاند.
الف) کوچه ذوالریاستین همدانی
کوچه ذوالریاستین همدانی در مرکز شهر همدان قرار دارد که از یک سو به خیابان بوعلی سینا باز میشود و از سوی دیگر به خیابان عباسآباد که امروزه دکتر شریعتی خوانده میشود ره میگشاید و این دو خیابان مهم همدان را به هم میپیوندد. خیابانهای بوعلی و شریعتی دو خیابان از شش خیابانی هستند که از میدان مرکزی شهر همدان یا میدان امام بر اساس نقشه شعاعی کارل فریش آلمانی آغاز میشوند. بعدها این نقشه شعاعی با نقشه دوایر متحدالمرکز ترکیب شد و نقشه کنونی همدان پدید آمد که در طرح اولیه کارل فریش پیشبینی شده بود. قبل از اجرای چنین نقشهیی، کوچه ذوالریاستین از یک سو به گذر معروف کبابیان میپیوست و از سوی دیگر به مهمترین شارع عام شهر همدان یعنی معبر بینالنهرین که در کنار یکی از مسیلهای شهر به شکل جنوبی ـ شمالی امتداد داشت. جالب آنکه معبر بینالنهرین را گروهی معبر «بریم ـ نریم» نیز میخواندند. علت این نامگذاری را آن دانستهاند که به علت توقف درشکهها در ابتدای آن، یعنی پل آقای آقارضا، برخی از کسانی که میخواستند درشکه سوار شوند با آمدن بستگان و آشنایان و حدس این مساله که ممکن است مجبور شوند کرایه درشکه آنان را نیز بپردازند، از رفتن منصرف شده، از درشکه پیاده میشدند و بهاین شکل دائما گروهی در تردید رفتن و نرفتن بودند. در بخشی از کوچ ذوالریاستین که به گذر کبابیان برخورد میکند، حمام مردانه و مسجد ذوالریاستین قرار داشت. امروز از حمام مردانه و زنان ذوالریاستین که از یکدیگر مجزا بودند و وقف عام به حساب میآمدند، نشانی نیست؛ لیکن مسجد قدیمی در اواخر دهه ۴۰ شمسی به همت مرحوم آیتالله بهاری و کمک اهالی بازسازی شد که هنوز پابرجاست.
ب) علت نامگذاری کوچه
کوچه ذوالریاستین به نام میرزاابوالقاسم ذوالریاستین همدانی نامگذاری شده است. به طوری که از منابع دوره قاجار برمیآید، سه نفر (پدر، پسر و نوه) به نام ذوالریاستین همدانی خوانده میشدند که نخستین آنها همان میرزا ابوالقاسم ذوالریاستین است. ظاهرا با توجه به خدمات لشکری و کشوری و دوستی صمیمانهیی که با مرحوم میرزا ابوالقاسم قائممقام فراهانی شهید داشته است، به او لقب ذوالریاستین یعنی صاحب دو ریاست قلم و شمشیر داده میشود. او مدتی وزیر دولت شاه بزرگ، فرزند فتحعلی شاه حاکم کرمانشاه بوده و سپس حاکم کرمانشاه میشود. بعدها در نامههای فرمانفرمای بزرگ دوباره به نام او برمیخوریم. فرمانفرما در یکی از نامههایش چنین مینگارد (نقل به مضمون): «حاجی ذوالریاستین را که در دستگاه من صاحب کمالات است به حکومت همدان که دچار انقلاب است انتخاب کردم. از این انتخاب هم لشکریان و هم علما سخت راضیاند». ابوالقاسم ذوالریاستین ظاهرا پس از مدتی که در زمان محمد شاه، وزیر کرمانشاه و سپس حاکم کرمانشاه و همدان بوده است، مغضوب و خانهنشین میشود. در این مدت رسالهیی به نام «مثنوی مفیضیه» را در نصیحت به فرزند خود، بدیعالزمان همدانی میسراید که به خط خوش خطاط معروف دوره قاجار، ابوالمعالی، نگاشته شده است. در آثار مربوط به شهر همدان هم ذوالریاستین بارها معرفی شده است.
برای مثال غلامحسین قراگوزلو در کتاب «هگمتانه تا همدان»، قدیمیترین شهرها در فصل «وزیران و دیگر صاحبمقامان تاریخی همدان قبل از قاجار» در باب میرزا ابوالقاسم ذوالریاستین چنین آورده است: «میرزا ابوالقاسم ذوالریاستین از بزرگان خوشنام و سرشناس همدان و در دوران محمدشاه حاکم این شهر بود. چندی نیز حکومت کرمانشاه را به عهده داشت. ذوالریاستین چنان که برمیآید مردی فاضل و ادبپرور و خیرخواه بوده است. ذوالریاستین در همدان مسجد، حمام و بناهایی ساخته است که هنوز هم به نام وی باقی است» (تهران، انتشارات اقبال، بیتا، ص ۲۸۰) .
همانگونه که اشاره شد، فرزند میرزا ابوالقاسم، بدیعالزمان ذوالریاستین که «مثنوی مفیضیه» نصایحی به اوست و بر اساس اشعار آغازین در زمان سرودن مثنوی یادشده ۱۴ ساله بوده است، بعدها به نایبالحکومهیی همدان نایل آمده است. رد پای ذوالریاستین دوم را در خاطرات نظامالسلطنه مافی مییابیم. او در جلد اول «خاطرات» خود چنین آورده است: «یک روز هم مرحوم میرزا بدیعالزمان ذوالریاستین که نایبالحکومه آنجا (همدان) بود، مرا به ناهار دعوت کرد؛ یک روز هم مرحوم کلانتر پسر عموی شریفالملک. یک ناهار هم محض دلجویی حاج حسن به منزل او رفتم. ولی دعوت ذوالریاستین خیلی امتیاز داشت» ۵ . در باب ذوالریاستین سوم، در خاطرات و اسناد ظهیرالدوله که بعدها خود حاکم همدان شد، مطالب بسیار زیادی آمده است که نقل تمامی آنها ملالآور است. صرفا به نخستین نقل قول مربوط به صبح جمعهیی در سال ۱۳۲۴ هجری قمری بسنده میکنیم. ظهیرالدوله در صفحه ۹۱ با عنوان «ذوالریاستین» چنین آورده است: «جمعه ۶ صبح به مجلس فاتحه ذوالریاستین که در مسجد منزل داشتند. احتشامالدوله [قراگوزلو] که خواهرزاده ذوالریاستین است خواهش کرده بود. ذوالریاستین از اعیان همدان و نقدا از جانب شاهزاده حاجی سیفالدوله ریاست تجار همدان به عهده اوست» ۶ . بالاخره آنکه در اسناد و آثار دوره معاصر، به ویژه مربوط به همدان، به هر سه ذوالریاستین اشاراتی مییاب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 