پاورپوینت کامل ورود مارکسیسم به ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ورود مارکسیسم به ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ورود مارکسیسم به ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ورود مارکسیسم به ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

در شماره ۸۰ نشریه چشم‌انداز ایران مطلبی به قلم لطف‌‌الله میثمی باعنوان «ارزیابی واقع‌بینانه درباره مارکسیسم و مارکسیست‌‌های ایران درج شده بود و از هموطنان و خوانندگان چشم‌انداز ایران درخواست شده بود برخورد فعالی با آن بنمایند باشد که هزینه‌های اجتماعی و چالش‌های بین نیروهای ملی، مذهبی و چپ کاهش یافته و به صفر برسد. از آنجا که در آن مقاله به ورود مارکسیسم هم اشاره شده بر آن شدم تا توضیحاتی در این باره بدهم.

در شماره ۸۰ نشریه چشم‌انداز ایران مطلبی به قلم لطف‌‌الله میثمی باعنوان «ارزیابی واقع‌بینانه درباره مارکسیسم و مارکسیست‌‌های ایران درج شده بود و از هموطنان و خوانندگان چشم‌انداز ایران درخواست شده بود برخورد فعالی با آن بنمایند باشد که هزینه‌های اجتماعی و چالش‌های بین نیروهای ملی، مذهبی و چپ کاهش یافته و به صفر برسد. از آنجا که در آن مقاله به ورود مارکسیسم هم اشاره شده بر آن شدم تا توضیحاتی در این باره بدهم.

در تاریخ معاصرایران همواره گروه‌های چپ مارکسیستی یکی از نقش‌آفرینان عرصه سیاست و اجتماع ایران بوده‌اند. با آنکه ورود این اندیشه به ایران به سال‌های انقلاب مشروطیت بازمی‌گردد ولی با این حال درباره نحوه آشنایی ایرانیان با این تفکر و چگونگی فعالیت پیروان مارکسیست در ایران نسبت به فعالیت‌های حزب‌توده که از نیمه ۱۳۲۰ به بعد در ایران تأسیس و شروع به فعالیت کرد، کمتر بحث و بررسی قرار گرفته است. در این نوشتار به نحوه آشنایی اولیه ایرانیان با سوسیالیسم و مارکسیسم و نیز فعالیت سازمان‌ها و گروه‌هایی که پیش از حزب‌توده در ایران فعالیت داشته‌اند پرداخته شده است.

***

آشنایی اولیه ایرانیان با مفاهیم سوسیالیسم، مارکسیسم و کمونیسم از دو طریق انجام شد؛ نخست از طریق مقالات و گزارش‌هایی‌ که درباره این مفاهیم در روزنامه‌های فارسی‌زبان به چاپ می‌رسید. ظاهراً نخستین‌بار روزنامه اختر چاپ استانبول درباره مسلک سوسیالیسم مقاله‌ای نوشت که چندی بعد در سال ۱۸۸۰ میلادی (۱۲۵۹ شمسی) در روزنامه ایران تجدید چاپ شد. (طبری، ایران در دو سده بازپسین، ص۲۶۶) و دوم از طریق ایرانیانی که با خارج در ارتباط بودند. این گروه دو دسته بودند؛ نخست بازرگانان و یا افرادی که با خارج ارتباط تجاری وغیر ازآن داشتند و دوم و مهمتر از دسته نخست، از طریق کارگران ایرانی که در معادن نفت قفقاز به‌کار اشتغال داشتند. کار در مؤسسات و معادن نفت و ارتباط با انقلابیون روس که در آن ایام در کار مبارزه علیه رژیم تزاری و برپایی اعتصابات کارگری بودند موجبات آشنایی این کارگران با مفاهیمی همچون انقلاب، سوسیالیسم و… را فراهم آورد. با آمد و شد این کارگران به داخل کشور این مفاهیم نیز به میان مردم راه یافت.

مهاجرت ایرانیان جویای کار به قفقاز از نیمه دوم حکومت ناصرالدین شاه آغاز شد. بنا به یک برآورد فقط در سال ۱۹۰۵ میلادی برابر با ۱۲۸۵-۱۲۸۴ شمسی بیش از ۳۰۰ هزار ایرانی به صورت قانونی و غیرقانونی به روسیه رفته بودند. این ایرانیان در روسیه در زمینه‌های گوناگون و ازجمله باربری، عملگی، کارگری فصلی در زمین‌های کشاورزی، دوره‌گردی، کار در معادن و از همه مهمتر به کار در صنایع نفت و… مشغول بودند.

حضور کارگران ایرانی در منطقه قفقاز که از نیمه دوم قرن نوزدهم به این سو شاهد حضور و فعالیت روشنفکران و انقلابیون روس بود موجب شد تا این کارگران نیز با حقوق اولیه خود همچون حداقل دستمزد یا حق اعتصاب و… آگاهی یابند. کارگران ایرانی در اعتصاب معروف دسامبر ۱۹۰۴ کارگران صنعت نفت در قفقاز حضور فعال داشتند.

گروه همت

افزایش آگاهی‌های طبقاتی و لزوم مبارزه با ستم‌هایی که بر طبقه محروم و کارگران می‌رفت و نیز ارتباط با انقلابیون حرفه‌ای روس و ازجمله سوسیال دموکرات‌های روس، به‌تدریج لزوم گردهم‌آمدن نیروها و ایجاد تشکل سیاسی را مطرح ساخت. از سوی دیگر سوسیال دموکرات‌های روسیه نیز ضرورت متشکل‌ساختن کارگران مسلمان را برای همراه ساختن آنان در مبارزه علیه رژیم تزاری دریافته بودند. این نیاز دوطرفه موجب شد تا درآغاز راه چند تن از اعضای حزب سوسیال دموکرات روسیه به همراه افرادی همچون محمدامین رسول‌زاده، عباس کاظم‌زاده وحاجینسکی گروه مطالعه‌ای را تشکیل دادند. این گروه پس از چندی اقدام به انتشار روزنامه‌ای مخفی به نام «همت» کرد که به زبان ترکی منتشر می‌شد. این روزنامه از مهر ماه تا اسفند سال ۱۲۸۳ که از سوی پلیس توقیف شد شش شماره منتشر شد .گردانندگان همت در دی ماه همین سال «گروه سوسیال دموکرات مسلمان، همت «را در باکو بنیان گذاشتند. رهبران این حزب عبارت بودند از نریمان نریمانوف، عزیز بگوف، محمدامین رسول‌زاده، افندی‌اف و…

گروه همت بعد از چندی نام خود را به «حزب سوسیال دموکراتیک مسلمان- همت» تغییر داد. هدف از تشکیل این حزب چنانچه از اسناد به‌جا مانده از آن برمی‌آید متمرکزساختن کارگران مسلمان قفقاز برای مبارزه علیه دولت تزاری و پایان‌بخشیدن به نزاع میان مسلمانان و ارمنی‌ها بود. رهبران همت باوجود آنکه با حزب سوسیال دموکرات روسیه در ارتباط بودند و به لحاظ تشکیلاتی کمک‌هایی نیز از آن دریافت می‌‌داشتند ولی جریان یکدست و واحدی نبودند و گرایش‌های فکری مختلفی در درون آنها وجود داشت. برخی از آنها مارکسیست نبودند و بیشتر تحت‌تأثیر جنبش روشنفکری قرن نوزدهم اروپا «دموکرات‌های انقلابی» محسوب می‌شدند و با هدف مبارزه علیه ستم طبقاتی و نیز ظلم و جور و تبعیض‌های بی‌حد و حصری که بر کارگران مسلمان در قفقاز می‌رفت اقدام به تأسیس این حزب کردند. عده‌ای از آنها نیز بعد از فشارهای پلیس روسیه در سال‌های ۱۹۰۷- ۱۹۰۵ که منجر به تضعیف حزب شد به تشکیل احزاب ملی‌گرا نظیر «مساوات» روی آوردند. درباره دیدگاه‌های «همت» سهراب یزدانی می‌نویسد: «صمداُف مورخ شوروی در تحلیل مطالب آن روزنامه[همت] نتیجه گرفت که مقاله‌ها از دیدگاه غیرمارکسیستی نوشته می‌شدند، در عوض آشکارا جنبه ملی‌گرایی داشتند. این گفته را چنین تفسیر نکنیم که همتی‌ها از مارکسیسم تأثیر نپذیرفته بودند، آنها شعار مبارزه طبقاتی سر می‌دادند، بر ضد طیف‌های محافظه‌کار به ستیز قلمی می‌پرداختند و می‌کوشیدند به دام تعصب قومی فرو نیفتند .اما مارکسیسم آنها از نوع روسی سخت‌آیین نبود. آنان به صورت مستقیم به باورهای مذهبی حمله نبردند» (یزدانی، صص۸۵-۸۴).

حزب همت تا بعد از انقلاب اکتبر شوروی نیز وجود داشت ولی عملاً از سال ۱۹۰۷ به بعد منشأ اثر خاصی به‌ویژه در ارتباط با ایران نبود.

اجتماعیون ـ عامیون

در همین دوران و درحالی‌که از یک‌سو اعضای «همت» تلاش داشتند تا به داخل ایران نفوذ کنند و از سوی دیگر در داخل ایران جنبش مشروطه آغاز شده بود، حزب دیگری در باکو اعلام موجودیت کرد. این حزب «اعتدالیون ـ عامیون» نام داشت. نامی که ترجمه فارسی «سوسیال دموکراسی» روسیه بود. اجتماعیون ـ عامیون از سوی ایرانیان مقیم قفقاز و به‌منظور: ۱- ایجاد یک سازمان ایرانی و مسلمان ۲- تأثیرگذاری بر تحولات مشروطه‌خواهی در داخل ایران ۳- با همیاری و همفکری ایرانیان عضو حزب سوسیال دموکرات روسیه و بدون وابستگی تشکیلاتی به آن حزب، در مهر ماه ۱۲۸۴ شمسی در باکو تشکیل شد و در صحنه سیاسی ایران در جریان انقلاب مشروطه نقش‌آفرین شد.کسروی در خصوص بنیانگذاران «اجتماعیون- عامیون» نام سیزده نفر را ذکر کرده است (کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۱۹۲) در رأس این گروه نریمان نریمان‌اف، یک ایرانی ساکن باکو قرار داشت. بنا به نوشته یزدانی تا چند سال اعضای کمیته مرکزی حزب اجتماعیون و حزب همت مشترک بودند. وی درباره ترکیب اجتماعی اعضای اجتماعیون و همت برخلاف احسان طبری که معتقد به ترکیب کاملاً پرولتری آنها بود (طبری، ایران دردو سده واپسین، ص ۲۶۹)، حضور اقشار مختلفی همچون روشنفکران و خرده‌بورژوازی را در میان مؤسسان و رهبران آن یادآور می‌شود. به عنوان مثال نورالله یکانی یکی از سیزده نفر اعضای مؤسس اجتماعیون به نوشته کسروی یک زمیندار بود. به نوشته یزدانی: «اجتماعیون قشرهای سوداگر، روشنفکران سنتی و جدید، دکانداران و پیشه‌وران را در بدنه خود گرد آوردند. به داوری بلووا فرقه اجتماعیون عامیون در حکم جناح انقلابی خرده‌بورژوازی بود.» (یزدانی، ص۱۶۰)

خواسته‌ها و برنامه‌های «اجتماعیون ـ عامیون» بیش از آنکه رنگ و بوی مارکسیستی داشته باشد، جنبه‌های دموکرات‌مآبانه داشت: «آنها در برنامه خود که بیشتر ترجمه‌ای از خواست‌های دموکرات‌های مکتب روسی بود، حق تشکل و اعتصاب برای کارگران، هشت ساعت کار روزانه، حقوق بازنشستگی، تدوین یک نظام مالیات بر درآمد، توزیع زمین بین کسانی که روی آن کار می‌کنند، تهیه مسکن برای افراد بدون مسکن، مدارس رایگان، کاهش مالیات بر مصرف، آزادی بیان و قلم، گردهمایی‌های عمومی و مدارا با همه مذاهب مورد قبول شریعت را خواسته بودند.» (آبراهامیان، ص۹۹)

احسان طبری نیز بعدها درباره ماهیت اجتماعیون ـ عامیون، در کتاب «کژراهه» نوشت: «باید تصریح کرد که نمایندگان سوسیال دموکرات (اجتماعیون- عامیون )، مارکسیست به معنای واقعی کلمه نبودند و در بینش خود تصور احساساتی و رمانتیک درباره دموکراسی، مردم و انقلاب داشتند و شیوه‌های پارلمانی، وعظ روحانی و ترور انقلابی افراد را دنبال می‌کردند.» (طبری، کژراهه، ص ۱۵)

اجتماعیون در جریان جنبش مشروطه و پس از آن تا بعد از استبداد صغیر و بازگشت دوباره مشروطه به صورت فعال در حوادث شرکت داشتند. آنان در اواخر سال ۱۲۸۴و سال ۱۲۸۵ شعبه‌های حزب خود را در تهران، تبریز، رشـت، انزلی، ارومیه، مشهد، خوی و اصفهان تشکیل دادند. در شعبه تهران، سه گروه در تشکیل اجتماعیون حضور داشتند: گروهی از اعضای انجمن ملی، گروه حیدرخان عمواوغلی و چند تن از نمایندگان مجلس. از جمله اعضای برجسته شعبه تهران می‌توان به ملک‌المتکلمین، سیدجمال واعظ، تقی‌زاده و… اشاره کرد. در شعبه تبریز کسانی همچون کربلایی علی موسیو، حاج‌رسول صدقیانی، میرزا علی‌محمد تربیت، حاج‌علی دوافروش و… در رأس امور حزب قرار داشتند. در رشت نیز افرادی همچون سیداشرف‌الدین حسینی (نسیم شمال)، میرزاحسین کسمایی، معزالسلطان، میرزا کریم‌خان رشتی و… بودند.

بعد از پیروزی انقلاب مشروطه، فعالیت اجتماعیون ـ عامیون از چند طریق دنبال شد. آنان با انتشار روزنامه‌هایی مانند نسیم شمال در رشت، مجاهد در تبریز، صوراسرافیل و مساوات در تهران به نشر عقاید خود پرداختند. اگرچه هیچ یک از این نشریات ارگان حزب محسوب نمی‌شدند زمینه دیگر فعالیت اجتماعیون، مجالس سخنرانی بود که در میان آنها مجلس سخنرانی مانند ملک‌المتکلمین و سیدجمال واعظ برجستگی خاصی داشت. عرصه دیگر فعالیت اجتماعیون حضور در مجلس شورای ملی بود. چند تن از اعضای اجتماعیون که در مجلس شورا حضور داشتند همچون سیدحسن تقی‌زاده، به همراه سایرین توانستند یک گروه ۲۵ نفره را در مجلس متشکل کنند که به گروه «آزادیخواهان» شهرت یافتند. تلاش این گروه از نمایندگان بر کاهش نفوذ قوه مجریه و به‌ویژه قدرت شاه، آزادی مطبوعات و دفاع از استقلال کشور استوار بود. در صحنه دفاع از مشروطه به‌ویژه در دوره استبداد صغیر و بازگشت مشروطه اعضای اجتماعیون در رشت و تبریز گروه‌‌های فدایی نقش بسزایی داشتند. این گروه‌ها به توصیه «نشست مشهد» که جنبه کنگره حزب را داشت و در مهر ماه ۱۲۸۶ برگزار شد، تشکیل شده بودند. درباره نقش اعضای اجتماعیون در دفاع از مشروطه، مهدی ملک‌زاده می‌نویسد: «عده قلیلی از آزادیخواهان قفقاز که بیش از پنجاه نفر نبودند تک‌تک برای یاری به مشروطه‌خواهان به تبریز آمده و تحت فرماندهی ستارخان قرار گرفتند… موجب امیدواری مشروطه‌خواهان شدند و اطمینان پیدا کردند که آزادیخواهان قفقاز که از طرف کمیته مرکزی حزب سوسیال دموکرات روسیه الهام می‌گرفتند به آنها کمک و مساعدت خواهند کرد (ملک‌زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت، ج ۵، ص۲۲). در رشت نیز اجتماعیون از طریق شعبه تفلیس اجتماعیون با سوسیال دموکرات‌های گرجی ارتباط برقرار کردند و خواستار کمک شدند و با کمک آنها توانستند بر مستبدین غلبه کنند و برای آزادی تهران حرکت کنند. (یزدانی، ص۲۷۹)

علاوه بر اینها اجتماعیون و مشخصاً «هیئت مدهشه» که بخشی از شعبه تهران حزب به‌شمار می‌رفت و تحت رهبری حیدر عمواوغلی قرار داشت چند فقره بمب‌گذاری و ترور نیز انجام داد که پرتاب بمب به سوی ماشین محمدعلی شاه و نیز ترور امین‌السلطان صدراعظم از آن جمله بود.

تکاپوی سیاسی ـ اجتماعی دیگر اجتماعیون در زمینه متحدکردن کارگران و ایجاد اتحادیه کارگران و نیز حمایت عملی و نظری از جنبش‌های دهقانی صورت گرفت. در سال ۱۲۸۶ اتحادیه کارگران چاپخانه در تهران و اصفهان، کفاشان، درشکه‌چی‌ها و کارگران تراموای شهری تهران، قالیبافان کرمان، باراندازان و قایقرانان در انزلی ایجاد شد. با توجه به نبود پیشینه چنین فعالیت‌هایی گریزی از پذیرش این نظر نیست که جز اعضای اجتماعیون که با چنین فعالیت‌هایی آشنایی نظری و عملی داشتند جریان و نیروی دیگری در ایجاد آنها نقش نداشته است. این اتحادیه‌ها در به‌وجودآوردن اعتصاب‌های صنفی در آن دوران نقش عمده ایفا کردند. اعتصاب ماهیگیران انزلی، کارگران چراغ برق تهران، از جمله آن اعتصابات بود. علاوه بر آن اجتماعیون از جنبش‌های روستائیان علیه مالکان در گیلان، کردستان و آذربایجان نیز در مجلس و نیز نشریات وابسته به خود حمایت کردند. به نوشته یزدانی در سرمقاله‌های شماره‌های ۱۷ تا ۳۰ نشریه صوراسرافیل به مسئله زمین و روابط زمینداری در ایران پرداخته شده بود: «راه‌حلی که مقاله ارائه می‌داد چنین بود که رعیت مالک بخشی از دسترنجش شود، یعنی بخشی از زمینی که بر آن کار می‌کند به مالکیتش درآید… شورش روستائیان گِسلان منادی آن بود که رعیت ایرانی از حقوق خود آگاه شده و اگر مجلس و دولت او را از حق مالکیت زمین برخوردار نکنند، حق خود را به زور خواهد گرفت… اما نویسنده در تنگنای این اصلاحات ارضی نیم‌بند نمی‌ماند. او می‌گفت که این تقسیم زمین گام نخست برای پیشبرد جامعه به‌سوی سوسیالیسم است که اولین مقصود بزرگ دنیا و آخرین اصل اطمینان آزادی حقیقی بشر است….»(یزدانی، ص۲۱۸)

در این دوران یک هسته تئوریک مارکسیستی نیز در تبریز فعال بود که به بررسی تئوری‌های مارکسیستی و تطبیق آن با شرایط ایران می‌پرداخت. از فعالین این حوزه که اغلب گرجی یا ارمنی بودند می‌توان از «واسو»، «مگه‌لادزه»، «کاراخانیان» نام برد. به نوشته طبری: «این حوزه‌ها در سال ۱۹۰۸م (۱۲۸۷ش) با پلخانف و کائوتسکی وارد مکاتبه شدند و یک سلسله مسائل تئوریک را مطرح کردند. مهمترین مسئله این بود که آیا در ایران شرایط عینی و ذهنی برای پیدایش پرولتاریا به‌وجود آمده و آیا پرولتاریا باید در انقلاب مستقل عمل کند یا با قشرهای خرده‌بورژوازی همراه باشد…».(طبری، ایران در دوسده واپسین، ص ۲۶۹)

بعد از فتح تهران دسته‌بندی‌های جدیدی در نیروهای سیاسی به‌وجود آمد و احزاب جدیدی در صحنه سیاسی شکل گرفتند و ازجمله حزب اجتماعیون ـ اعتدالیون و حزب دموکرات ایران تأسیس شدند. در همین شرایط مرکز حزب اجتماعیون در قفقاز نیز با صدور اطلاعیه‌ای اعلام داشت که با تعطیل شعبات خود در کلیه شهرهای ایران به فعالیت‌های خود پایان می‌دهد.(یزدانی، ص ۲۸۲) و بدین‌سان پس از نزدیک به چهار سال فعالیت، حزب اجتماعیون ـ عامیون به‌کار خود در ایران پایان داد.

حزب دموکرات ایران

بعد از فتح تهران (۲۴ تیر۱۲۸۸)، جمعی از اعضای اجتماعیون باوجود آنکه در اطلاعیه انحلال کمیته مرکزی اجتماعیون ـ عامیون از اعضا خواسته شده بود که به‌دنبال احداث مدرسه و کارهای فرهنگی و عام‌المنفعه بروند و پارتی‌بازی را کنار بگذارند، کار سیاسی را ترک نکرده و بار دیگر درصدد برآمدند تا با تشکیل یک حزب جدید به فعالیت‌های خود ادامه دهند: «در سال اول فتح تهران ۱۳۲۷ هجری قمری مطابق با ۱۹۰۸ میلادی در ایران دو حزب پیداشد؛ یکی انقلابی، دیگری اعتدالی و در همان سال بعد از افتتاح مجلس دوم این دو حزب به اسم دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون رسمی شدند و خودشان را به مجلس معرفی کردند.» (بهار، احزاب سیاسی ایران، ج۲، ص۱۱) از آن‌سو با اینکه در اطلاعیه انحلال اجتماعیون ـ عامیون اعضا از حزب بازی پرهیز داده شده بودند با این حال شواهدی در دست است که نشان می‌دهد تشکیل حزب دموکرات نیز با ارتباط میان سوسیال دموکرات‌ها (احتمالاً با راهنمایی سوسیال دموکرات‌های روسیه) انجام شده است. به نوشته اتحادیه: «پس از اینکه تقی‌زاده در رجب ۱۳۲۷ (۱۲۸۸ش) به تهران مراجعت کرد، شروع به تشکیل کمیته موقت مرکزی حزب نمود. پیلوسیان از تبریز به او نوشت که باید در تشکیل حزب دموکرات و یک حزب اکثریت پارلمانی تعجیل کند.» (منصوره، اتحادیه، پیدایش و تحول احزاب سیاسی مشروطیت، ص۱۹۹) در حزب دموکرات ۲۷ نماینده دوره دوم مجلس شورای ملی و ازجمله تقی‌زاده، محمدعلی تربیت، حسین‌قلی خان نواب، سیدمحمدرضا مساوات عضویت داشتند. علاوه برآنها، سلیمان میرزا اسکندری، محمدامین رسول‌زاده و حیدر عمواوغلی از جمله رهبران مؤثر حزب به‌شمار می‌رفتند. رسول‌زاده تئوریسین اصلی حزب بود و بیشتر مقالاتی که به توضیح و تشریح مبانی اساسی حزب پرداخته است نوشته اوست. حیدر عمواوغلی از جمله رهبران اجرایی حزب بود که در خارج از مجلس شورا امور حزب را سازماندهی می‌کرد. با اینکه چند تن از رهبران حزب مارکسیست بودند و گروهی دیگر همچون سلیمان میرزا اسکندری یک سوسیالیست به شمار می‌رفتند با این وجود عناصر و افراد لیبرال نیز در میان آنها وجود داشتند. حزب دموکرات پس از تأسیس، اقدام به انتشار روزنامه «ایران نو» کرد که ارگان حزب به‌شمار می‌رفت و دیدگاه‌های حزب را منعکس می‌ساخت.» مقالات «ایران نو» «اکثراً نوشته رسول‌زاده بود که علاوه بر مباحث اصلاحات اجتماعی… تاریخ مختصر سوسیالیسم اروپایی را دربرمی‌گرفت.» (آبراهامیان، ص۱۳۰)

طبری درباره نقش روزنامه «ایران نو» در مطرح ساختن مارکسیسم در ایران می‌نویسد: «این روزنامه در بالابردن اتوریته مارکسیسم، معرفی مارکس و معرفی نقش سوسیال دموکرات‌های روس در جریان مشروطیت نقش بزرگی داشته است… این روزنامه در شماره ۱۶ خود کارل مارکس را در میان دارندگان مسلک سوسیالیسم از همه مقتدرتر و نظریاتش را عمیق‌تر می‌خواند… در شماره دیگر می‌خوانیم عالم اقتصادی و اجتماعی… کارل مارکس شصت سال پیش در کتاب اعلان اشتراکیت [مانیفست کمونیست] این مطلب را بیشتر نزدیک به فهم بیان نمود. سپس روزنامه جملاتی از مانیفست را با ترجمه نسبتاً دقیق نقل می‌کند. در رشته مقالاتی باعنوان ترور، «ایران نو» نقش شخصیت را از نظر مارکسیسم مورد بررسی قرار می‌دهد و اثربخشی ترور فردی را رد می‌کند..» (طبری، ایران در دوسده واپسین، ص۲۶۷-۲۶۸)

مرامنامه حزب تا حدود زیادی متأثر از مرامنامه سوسیال دموکرات‌های روس بود. مرامنامه شامل یک مقدمه و هفت فصل بود. در مقدمه ضمن اشاره مختصر به تحولات جهان، ایران را نیز مستثنی از اوضاع جهان ندانسته و ایران را در آستانه یک انقلاب دانسته است. انقلابی که بر مبنای تحلیل ماتریالیسم تاریخی از تحولات قرار دارد. در مقدمه آن آمده است: «اگرچه ایران در تاریخ چندهزار ساله خود به بسی بحران و انقراضات محکوم شده ولی آنها فقط از جهت سیاسی بوده و حال کنونی‌اش یک انقلاب اجتماعی و سیاسی می‌گذراند. فئودالیزم منسوخ وکهنه شده به کاپیتالیزم که فرمانفرمای امروزه است متحول می‌شود.» در مرامنامه سعی زیادی به عمل آمده بود تا اصطلاحات و واژگان غربی به‌کار برده نشود و نظرات و دیدگاه‌ها با اصول اسلامی تطبیق داده شود. به نوشته ملک‌زاده: «گرچه واژه سوسیالیست به‌دلیل مراعات باورها و عقاید عامه کنار گذاشته شد، مواد و محتوای برنامه کم و بیش از اصول حزب پیشین گرفته شده بود.»(ملک‌زاده، همان منبع، ج۵، ص۱۳۳)

در فصل‌های اول تا ششم به موضوعاتی از قبیل تفکیک قوای سه‌گانه از یکدیگر، انفکاک کامل قوه روحانیه از سیاست، تساوی افراد در قبال قانون، آزادی کلام، مطبوعات، اجتماعات، تساوی افراد در محاکمات و نیز تعلیمات مجانی و اجباری همگانی و خدمت وظیفه عمومی اشاره شده بود. در فصل هفتم که به مسائل اقتصادی پرداخته شده بود و شامل هفده ماده بود، به ملی‌کردن رودخانه‌ها، جنگل‌ها و معادن، مالیات بر درآمد، تقسیم اراضی خالصه میان زارعین، موقوف‌شدن حکومت اربابان در روستاها، محدودساختن مدت زمان کار روزانه و… اشاره شده بود.

حزب دموکرات با اینکه با هدف فعالیت قانونی شروع به کار کرد و ۲۷ نماینده مجلس نیز عضو آن بودند و تأکید آن نیز بر حفظ نظام مشروطه بود ولی با این وجود، فعالیت‌های زیرزمینی و مخفی نیز داشت که مهمترین آنها ترور سیدعبدالله بهبهانی روحانی تراز اول مشروطه بود. به‌دنبال این واقعه بر اثر فشار مخالفان دموکرات‌ها، تقی‌زاده مجبور به خروج از کشور شد و به اروپا رفت. حیدرخان عمواوغلی هم که ترور به گروه داوطلب زیر نظر او نسبت داده می‌شد ابتدا دستگیر ولی بعد از مدت کوتاهی آزاد و از تهران خارج شد. پس از چندی رسول‌زاده نیز از ایران به خارج تبعید شد. از دست‌دادن رهبران درجه اول حزب دموکرات از یک‌سو و تعطیلی مجلس از ‌سوی دیگر که به تبعید رهبران حزب به قم منجر شد، موجب افول فعالیت‌های حزب شد: «بعد از بسته‌شدن مجلس از طرف دولت و نایب‌السلطنه، تمام رؤسای حزب دموکرات و جمعی از افراد اعتدالی به قم تبعید شدند، جراید بسته شد، در ایالات هم پس از قصابی روس‌های تزاری جراید دموکرات‌ها را بستند…» (بهار، ص۱۳) تحولات بعدی در عرصه سیاسی و به‌ویژه وقوع جنگ جهانی اول و اشغال ایران از سوی بیگانگان به‌تدریج حزب دموکرات را تحلیل برد و از صحنه سیاسی کشور خارج ساخت. در اواخر دهه ۱۲۹۰ شیخ‌محمد خیابانی که از جمله نمایندگان فعال دموکرات در مجلس دوم محسوب می‌شد با تشکیل کنفرانس شاخه ایالتی فرقه دموکرات در تبریز تلاش کرد تا بار دیگر فعالیت‌های حزب دموکرات را احیا کند. حرکت سیاسی شیخ‌محمد خیابانی سرانجام به قیام وی در مقابل حکومت مرکزی منتهی شد که از سوی نیروهای دولتی سرکوب شد.

حزب عدالت

دوازده سال بعد از تشکیل حزب اجتماعیون ـ عامیون و فعالیت آن و جانشینش حزب دموکرات، سرانجام کمونیست‌های ایرانی به این نتیجه رسیدند که زمان آن رسیده است تا پنهان‌کاری را کنار گذاشته و با تأسیس حزب کمونیست رسماً و آشکارا به تبلیغ مارکسیسم در ایران بپردازند. گرچه در اینجا نیز تا تشکیل کنگره اول حزب احتیاط به خرج داده و از نام حزب عدالت برای تشکیلات جدید سود بردند. احتیاطی که در سال ۱۲۹۹ و در جریان کنگره اول حزب کنار گذاشته شد و رسماً از نام حزب کمونیست ایران استفاده شد.

حزب عدالت در سال ۱۲۹۵ (طبری، ایران در دوسده واپسین،۲۷۰) و یا ۱۲۹۶(طبری،کژراهه، ص۱۶) در محله صابونچی باکو و به همت اسدالله غفارزاده، آواتیس سلطان‌زاده، حیدرخان عمواوغلی و میرجعفر پیشه‌وری که جملگی از کمونیست‌های فعال به‌شمار می‌رفتند و چند نفر دیگر تشکیل شد. از این زمان تا شهریور ۱۳۲۰ این حزب، فعالیت‌های مارکسیستی در ایران را زیر نظر داشت. عبدالصمد کامبخش حیات پانزده ساله حزب کمونیست ایران را به سه دوره تقسیم کرده است: «۱ – از آغاز فعالیت سراسری تا تشکیل کنگره دوم، ۲- فعالیت حزب پس از کنگره دوم تا سرکوب آن در ­سال ۱۳۱۰ـ ۱۳۰۹ (۱۹۳۱)، ۳- تجدید فعالیت در سال‌های۱۳۲۰ ـ ۱۳۱۳ (۱۹۳۴-۱۹۴۱).» (کامبخش۲۷)

در مرحله اول، حزب به آماده‌سازی فضا و زمینه‌های لازم برای فعالیت در ایران اقدام کرد. به نوشته پیشه‌وری، حزب روزنامه‌ای به‌نام «بیرق عدالت» منتشر ساخت که بیان‌کننده اهداف و خواسته‌های حزب بود. علاوه برآن بنا به یک نقل، تعدادی از اعضای حزب، همراه با ایرانیان مقیم روسیه به بهانه فرار از دست حکومت بلشویک‌ها به ایران آمدند تا در ایران شعبه‌های حزب را برپا سازند.(علی زیبایی، کمونیزم در ایران، ص۱۲۹)

پیروزی انقلاب اکتبر در ۱۹۱۷ و متعاقب آن اقدامات دولت جدید بلشویکی در لغو معاهدات استعماری روسیه تزاری با ایران، تأثیرات مثبتی بر جامعه ایران بر جای گذاشت. بلشویک‌ها خضر راه نجات تلقی شدند و لنین منجی ملت ایران. در نتیجه این امر، فضا برای تبلیغ سوسیالیسم و مرام اشتراکی نسبت به پیش تحول زیادی پیدا کرد.

در این دوران اعضای حزب عدالت به همکاری با جنبش جنگل پرداختند و در همین رابطه بود که اسدالله غفارزاده رهبر حزب در جریان درگیری‌های گیلان کشته شد.

حزب عدالت در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۲۹۹ در شهر انزلی اقدام به برگزاری اولین کنگره خود کرد. در این کنگره نام حزب به «حزب کمونیست ایران» تغییر یافت و سلطان‌زاده نیز به جای غفارزاده که کشته شده بود به‌عنوان دبیر اول حزب انتخاب شد.(اردشیر آوانسیان، خاطرات، ص۲۱) در این کنگره ۴۸ نماینده از سوی ششصد عضو حزب که در داخل یا خارج ایران به‌سر می‌بردند شرکت داشتند. در این کنگره همچنین کامران آقازاده (آقایف)، میرجعفر پیشه‌وری و حیدر عمواوغلی به‌عنوان سخنگویان حزب انتخاب شدند. حاضران در کنگره علاوه بر ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.