پاورپوینت کامل سکوت و جلجتا ۳۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سکوت و جلجتا ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سکوت و جلجتا ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سکوت و جلجتا ۳۹ اسلاید در PowerPoint :
«آنگاه بیصدا دیگر بار با من گفت: تو را چه میشود، زردشت، مهر سکوت را بشکن و با کلامات درهم شکن.» (نیچه، چنین گفت زردشت، قطعه خاموشترین ساعت) بیژن الهی همواره شاعر سکوت باقی ماند: «اینجا- در همین نزدیکی- آرامآرام، مینوازم، زخمه میزنم؛ پنجه من، از سکوت عادلتر!- الهی»؛ « نگاهی به آسمان، مجهزم میسازد که سکوت کنم- الهی». و فهم معنای این سکوت، روزنهیی را برای فهم سلوک و راه رفته شاعر میگشاید؛ روزنهیی و نه بیشتر، که روشنگر لحظاتی از زندگی معنوی و درونی او خواهد بود
به یاد بیژن الهی و همچنین حسین منصور
«آنگاه بیصدا دیگر بار با من گفت: تو را چه میشود، زردشت، مهر سکوت را بشکن و با کلامات درهم شکن.» (نیچه، چنین گفت زردشت، قطعه خاموشترین ساعت) بیژن الهی همواره شاعر سکوت باقی ماند: «اینجا- در همین نزدیکی- آرامآرام، مینوازم، زخمه میزنم؛ پنجه من، از سکوت عادلتر!- الهی»؛ « نگاهی به آسمان، مجهزم میسازد که سکوت کنم- الهی». و فهم معنای این سکوت، روزنهیی را برای فهم سلوک و راه رفته شاعر میگشاید؛ روزنهیی و نه بیشتر، که روشنگر لحظاتی از زندگی معنوی و درونی او خواهد بود… مایستر اکهارت میگفت که نزدیکترین مفهوم به خداوند، سکوت است: «
Nothing is so like God as silence
». از سویی، در فرهنگ جادویی سانسکریت (هندو- بودایی) -که بیژن الهی نیز با آن پیوند فکری دیرآشنا و استواری داشت- آفرینش با «آناهاتا نادا» یا صدای بدون ضرب «اوم
Aum
))» آغاز شد. در سانسکریت، صدا (آوا) را «آناهاتا نادا» مینامند که البته صدای برخاسته از تماس یا برخورد اشیا نیست، و در تبار واژه، معنای «صدای بدون ضرب» را میدهد. و «اوم» نخستین آناهاتا نادا پس از آفرینش هستی است. این مانترای باستانی را، بنا به تعریف، چهار عنصر بنیادین برساختهاند: سه عنصر واقعی و یک عنصر انتزاعی. عناصر واقعی همان سه حرف
M
،
U
و
A
، هستند که عناصر شنیداریاند و شنیده میشوند. و آن تکعنصر انتزاعی، عنصری ناشنیدنی (= سکوت) است که از پی آن سه روانه است. این عنصر نا-شنیدنی، این سکوت، همان خدا است. اکنون شاید پیچیدگی بحث اکهارت آسان به فهم آید. در پس محو خاطره بشری، سکوت خصلت آغازین لحظه نخست است، لحظه واحد، لحظه پیش از برونشدگی، لحظه پیشاتکثیر، لحظه واجد همهچیز. در آغاز معمای کاسپار هاوزر ساخته ورنر هرتزوگ تصاویری از پی میآیند؛ آسمان گرفته است و باد علفها را تکان میدهد و صدایی مهیب به گوش میرسد: «آیا این فریاد دهشتناک پیرامون را، که نامش سکوت است، نمیشنوید؟» گویی سکوت هر آنچه هست را یکسر از آن خویش میکند؛ آنها را به کام خویش فرو میبرد، انگار که به ماواشان بازمیگرداند. برخی زیستنها بیش از هر چیز «سکوت» است. بیژن الهی حضور ناشنیدنی همین سکوت «یکسر از آن خویشکننده» را دریافته بود؛ میل پیوستن را داشت بدان، میل بازگشت به ماوا، به خانه، و یکی شدن با آن را. یکی شدن: «دیگر هیچ کجا، هیچ کجا/ مرا به نامی، به کلمهیی، صدا نکن؛ که حال، تمام زبان، در نام یک گیاه، آسودهست- الهی»، درست مثل استادش، حسین منصور- که شوق او در پیوستن به سکوت، اشتیاقش به ترک غربت این جهان، و بازگشت به خانه، و یکی شدن با آن، حد اعلای حماسه بود. و نام پنهان این حماسه پرصدا، سکوت است. و سکوت نزدیکترین مفهوم به خداوند است.
کلام تکاندهنده و رازناکی هست که حلاج در واپسین لحظههای مصیبت زندگیاش- که نه شرح احوال، بل سوگنامه هر سالک عشق است و اعترافنامه هر انسان مبارز- به بیان آورده است پیش از اینکه زبانش را سلاخی کنند… بنا به گزارش شیخ عطار در یادنامهاش برای پارسایان، و نیز گزارشهایی حتی قدیمتر، این واپسین کلامی است که حلاج به خواست قلبی خودش و «از سر مقصود»۱ بر زبان رانده است، زیرا پس از آن فقط آیتی از کلام خدا را برخواند و نگذاشتند که آن را پایان دهد: «پس زباناش ببریدند و نماز شام بود که سرش ببریدند. در میان سر بریدن تبسمی کرد و جان بداد»۲. این واپسین آوای حلاج در آثار گذشتگان به صورتبندیهای گونهگون آورده شده و درباره معنای آن میان پژوهندگان هیچ همداستانی در میان نیست. در دو تصحیح مشهور محمد استعلامی و رینولد نیکلسون از تذکرهالاولیای شیخ عطار، عبارت حلاج چنین آمده: «حسب الواجد افراد الواحد [له]» و «حب الواحد افراد الواحد». استعلامی در نهایت شگفتی معنایی به دست نداده، و نیکلسون در حاشیه تصحیحاش اشارتی روا داشته که هیچ معنای روشنی ندارد: «دوستی یگانه، فردهای یکی است.» در کشفالمحجوب، شاهکار عرفانی ابوالحسن علی بن عثمان هجویری، نیز شکلی از آن (حسب الواجد افراد الواجد له) بدون ترجمه و معنای فارسی آمده است. شرح کوتاه هجویری هم در ظلمات آوای رازناک منصور حلاج هیچ راهگشا نیست و چنین مینماید که او تصویر روشن یا معنای دقیقی از این عبارت در سر نداشته است: «و محب را آن بسنده باشد کی هستی او از راه دوستی پاک گردد و ولایت نفس اندر وجد وی برسد و متلاشی شود»۳. بدینسان باید گفت که «در واقع بسیاری از پژوهشگران بیمعنا بودن عبارت حلاج را پذیرفتهاند، و آن را به حساب «شطحیات» گذاشتهاند. اینان کار را سهل گرفتهاند.» ۴: «ما نشانهیی بودهایم، بیتعبیر/ ما بیدرد بودهایم و چه بسا/ زبان خویش را در غربت از دست دادهایم- منموزین، ایزدبانوی خاطره، فردریش هولدرلین».
… و «شرم در نور است و این، پایان هر سخنی است- الهی». اگر شرم در نور است، پس وقار به تاریکی است، در تاریکی، در شب: شب جهان سوژه، که به گفته هگل، همان واقعیت ناب آن است که در قلمرو بیانناپذیری به صورتبندیهای تازه بیان نظری نیازمند است: «انسان همین شب است، این نیستی نابی که در بساطاش دربرگیرنده همهچیز است، قلمرویی سرشار از تصاویر و تصورات. در اوهام و خیالات پریشاناش، گرداگردش را شب فراگرفته؛ ناگهان سر بریده خونآلودی پیش پایاش میافتد، شبح سفیدی کمی آنسوترک آشکار میشود، و باز هر دو ناپدید میشوند. آدمی آنگاه که در چشمان دی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 