پاورپوینت کامل رشد و گسترش زبان فارسی در دوره سامانیان ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رشد و گسترش زبان فارسی در دوره سامانیان ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رشد و گسترش زبان فارسی در دوره سامانیان ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رشد و گسترش زبان فارسی در دوره سامانیان ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

حرکت فرهنگی سامانیان زمینه مناسبی برای رشد و گسترش زبان فارسی فراهم ساخت و در پرتو حمایت این سلسله علم و ادب در خراسان بالیدن گرفت. اگرچه سامانیان زبان عربی را که زبان اداری و ابزار ارتباط آنها با دیگر بلاد اسلامی به شمار می­رفت به کار می­بردند؛ اما به زبان فارسی دری نیز توجه زیادی نشان می­دادند و با علاقه شدید از نویسندگان و شاعرانی که به این زبان می­نوشتند یا شعر می­سرودند حمایت می­­کردند، چنانکه در دوره آنان نهضتی برای ترجمه از آثا عربی به فارسی شکل گرفت و کتاب­هایی چون کلیله و دمنه، تفسیر بزرگ طبری و تاریخ طبری به فارسی دری برگردانده شد.

حرکت فرهنگی سامانیان زمینه مناسبی برای رشد و گسترش زبان فارسی فراهم ساخت و در پرتو حمایت این سلسله علم و ادب در خراسان بالیدن گرفت. اگرچه سامانیان زبان عربی را که زبان اداری و ابزار ارتباط آنها با دیگر بلاد اسلامی به شمار می­رفت به کار می­بردند؛ اما به زبان فارسی دری نیز توجه زیادی نشان می­دادند و با علاقه شدید از نویسندگان و شاعرانی که به این زبان می­نوشتند یا شعر می­سرودند حمایت می­­کردند، چنانکه در دوره آنان نهضتی برای ترجمه از آثا عربی به فارسی شکل گرفت و کتاب­هایی چون کلیله و دمنه، تفسیر بزرگ طبری و تاریخ طبری به فارسی دری برگردانده شد. “نصر بن احمد این سخن بشنید. خوش آمدش. دستور خویش را، خواجه بلعمى، بر آن داشت تا از زبان تازى به زبان پارسى گردانید تا این نامه به دست مردمان اندر افتاد، و هر کسى دست بدو اندر زدند، و رودکى را فرمود تا به نظم آورد، و کلیله و دمنه اندر زبان خرد و بزرگ افتاد و نام او بدین زنده گشت، و این نامه از او یادگارى بماند.”[۱]

فارسی دری در دوره اسلامی به همین زبان معمول فارسی گفته شده است.

فارسی دری

زبان دری در دوره اسلامی نخستین بار در دربارها و شهرهای نواحی شرق ایران برای شعر و نثر به کار رفت و به عبارت دیگر نخستین ظهور ادبی آن در شرق ایران شکل گرفت به همین سبب تحت تاثیر لغت صرف و نحو لهجه­های متداول در این نواحی قرار گرفت. مقدسی و ابن­حوقل منطقه مورد استفاده این زبان را از نیشابور تا سغد در ماورالنهر دانسته­اند.[۲] همچنین در تاریخ بخارا آمده است “زبان اهل بخارا همان زبان سغدى است با اندک تحریفى در بعضى از حروف، و زبان درى است”.[۳] زبان درى یا پارسى یا پارسى درى، یعنى حد وسط لهجه‏هاى مشرق (على الخصوص شهرهاى خراسان و پاره‏یى از بلاد ماوراء­النهر) و وجه مشترک همه آنها، بعد از آنکه حکومت‏هاى مستقل ایرانى در خراسان و ماوراء­النهر به وجود آمد، پیشینه کاربرد واژه دری به قرن­های سوم و چهارم بر می­گردد، زیرا مولفانی چون عبدالله­بن مقفع و ابن­ندیم این واژه را به کار برده و در وجه تسمیه آن سخن گفته­اند.

ابن­مقفع زبان دری را منسوب به دربار می­داند و آن را زبان شهرهای مداین بر می­شمارد که لهجه­های شرق ایران به ویِژه لغت اهل بلخ در آن غالب بوده است.[۴]

زبانی که به فارسی دری شهرت یافت با زبان پهلوی تفاوت داشت زبان پهلوی زبان رسمی و دینی کسانی بود که بر کیش زرتشتی باقی مانده بودند و برای ایرانیان مسلمان استفاده از زبان غیر مسلمان مکروه شمرده می­شد به همین دلیل زبان فارسی دری که با خط عربی نوشته می­شد، شرایط لازم و رشد کافی پیدا کرد تا ایرانیان مسلمان بتوانند آن را به عنوان زبان رایج خود برگزینند.[۵]

همانطور که گفته شد زبان دری جنبه دربارى و ادارى یافت و زبان شعر و نثر آن نواحى شد و اندک‏اندک شاعران و نویسندگانى بدین زبان شروع به شاعرى و نویسندگى کردند و چندى نگذشت که استادان مسلّمى مانند “رودکى” و “دقیقى” و “فردوسى” و “کسائى” و دیگران در قرن چهارم ظهور کردند و بدین لهجه آثار گرانبها پدید آوردند و کتاب‏هاى بزرگ به نثر در همین لهجه پرداختند. بعد از آنکه به عنوان یک لهجه رسمى سیاسى و ادبى در همه ایران انتشار یافت به همان وضع اصلى و ابتدائى خود باقى نماند و شعراى نواحى مرکز و مغرب و شمال و جنوب ایران هر یک مقدارى از مفردات و ترکیبات لهجه­های محلى خود را در آن وارد کردند. زبان عربى در آن به همان نحو که از آغاز غلبه اسلام شروع شده بود، ادامه یافت و به تدریج بسیارى از ترکیبات و مفردات و برخى از اصول صرف و اشتقاق زبان عربى در آن راه جست و لهجه‏یى که در قرون متأخّر معمول شده است از این راه پدید آمد.[۶]

اما به تدریج این زبان در مناطق مرکزی و غرب ایران نیز کاربرد پیدا کرد چنانکه “علاءالدوله کاکویه” از “ابن سینا” که تمام آثارش را به زبان عربی نوشته بود خواست کتابی نیز به فارسی دری بنویسد “فرمود تا کتابی تصنیف کنم به پارسی دری که اندر وی اصل­ها و نکته­های پنج علم از پیشنگان گرد آورم به غایت مختصر.”[۷]

دربار سامانی از آغاز قرن چهارم مهمترین نقش را در گسترش زبان فارسی بر عهده داشت این دربار با حمایت از سخنوران پارسی گوی آنها را به خلق آثاری به نظم و نثر فارسی برانگیخت و موجب شد این به تدریج به عنوان زبان علمی و ادبی مورد توجه قرار گیرد.[۸] سامانیان با برخورداری از چند ویژگی مهم توانستند زمینه رشد و گسترش زبان پارسی را فراهم سازند که به چند نکته آن اشاره می­شود.

الف: بخارا پایتخت آنان از نظر سوق الجیشی اهمیت زیادی داشتند این شهر از یک سو رو به خراسان طبرستان و سیستان داشت و از سوی دیگر با بلاد ماورالنهر مرتبط بود و این خود سبب شد تا بخارا مرکز برخورد مذاهب مختلف و در اندیشه­های گوناگون باشد.

حمایت جدی سامانیان از علم و ادب موجب گردید تا بسیاری از عالمان و ادیبان به این شهر روی آورند. اقبال اهل علم و ادب به بخارا به حدی بود که در قرن چهارم آنجا مجمع تعداد زیادی از دانشمندان و ادیبان برجسته روزگار شد. دربار سامانی عناصر و ابزارهای فرهنگی را مورد حمایت قرار می­داد و بر ترجمه متون از عربی یا پهلوی به فارسی تاکید می­کرد وجود صنعت کاعذ سازی در این منطقه و رونق آن در این روزگار از دیگر عواملی بود که به ترویج علم و ادب یاری می­رساند. این صنعت در سال (۱۳۳ ه.ق) به وسیله کارگران چینی اسیر شده در سمرقند تولید شد و رواج یافت و بیست و پنج سال بعد اسرار این صنعت نخست به بغداد و سپس به دمشق رسید.[۹]

سامانیان به پیروی از خلفای عباسی که شاعران بسیاری را گرد آورده بودند و از آنان به عنوان انبار تبلیغات برای استوار ساختن پایه­های حکومت و گسترش نفوذ خود استفاده می­کردند، زمینه حضور شاعران را در دربار خود فراهم کردند و چون برخی از بزرگان سامانی به ویژه وزیران این سلسله خود از اهل علم و ادب به شمار می­آمدند و به زبان فارسی نیز علاقه زیادی داشتند شاعران و نویسندگان را بر می­انگیختند تا به پارسی شعر بگویند و کتاب بنویسند چنین بود که آثار ارزشمندی در این دوره پدید آمد و مقدمه آفرینش آثار دیگری مانند شاهنامه فراهم گردید.[۱۰]

زبان عربی

با همه توجه­ای که سامانیان به ترویج و گسترش زبان و ادب فارسی از خود نشان دادند در قلمرو آنان دانشمندان و شاعران می­توانستند به زبان عربی نیز تالیف کنند یا شعر بگویند. کتاب “مفاتیح العلوم” یکی از نخستین فرهنگ­های علمی است که در دوران اسلامی به وسیله ابوعبدالله محمد خوارزمی برای “عتبی” وزیر امیر نوح سامانی به عربی نوشته شده است. همچنین تاریخ بخارا در سال ۳۳۲ به نام “امیرنوح سامانی” به عربی تالیف شد. سکه­هایی که در سمرقند، بخارا و شهرهای ماورالنهر ضرب شده، همه به زبان عربی و خط کوفی است. امیران سامانی و وزیران و دبیران آنها اغلب با زبان عربی آشنا بودند.

زادگاه زبان فارسی

زادگاه زبان فارسی مشرق فلات ایران است و نخستین شاعران و نثر نویسان از این دیار برخاسته­اند زبان و ادب فارسی در ماورالنهر از قرن چهارم هجری با پدید آمدن شاعرانی چون “رودکی” و نویسندگانی چون “بلعمی”، “جیهانی” و “عتبی” یکی از بزرگترین و پرشکوه­ترین دوران خود را پشت سر گذاشت و این زبان با پدید آمدن شاعران و ادیبان بزرگ دوره­ای از رشد و کمال خود را طی کرد.

در اهمیت و گسترش زبان فارسی در ماورالنهر قرن چهارم هجری همین بس که اولین بار تفسیر کبیر و تاریخ طبری به عنوان دو کتاب اساسی برای مسلمانان در ماورالنهر به فارسی ترجمه شد. زبان فارسی رایج در بخارا و سمرقند از قرن چهارم هجری زبان دری بود که ترکیبی از واژه‌های عربی و سغدی و خوارزمی را با خود داشت و این زبان در ماورالنهر خوارزم و خراسان تقریبا مشترک و قابل فهم بود.

زبان فارسی در ماورالنهر بعد از سامانیان زبان رسمی بود و نه تنها در مکاتبات اداری، بلکه در نگارش کتاب­های گوناگونی نیز کاربرد داشت. گسترش زبان فارسی کار را به جایی رسانده بود که از علاقه مردم به عربی که متون زیادی به آن زبان موجود بود روز به روز کاسته شد و عده بیشتری را به این فکر واداشت تا کتب عربی را به فارسی ترجمه کنند.[۱۱]

ماورالنهر از لحاظ جغرافیای طبیعی از خراسان جدا بود؛ اما از نظر فرهنگی و علمی و به ویژه از جنبه ادبی و زبانی جزیی از آن به حساب می‌آمد و زبان و ادبیات فارسی در خراسان پیوندی ناگسستنی با ادبیات فارسی در ماورالنهر دارد. شاعران، ادبیان و نویسندگان این دو ناحیه به ویژه در دوره اسلامی با هم در ارتباط بوده و گاه خراسانیان برای کسب علوم به ماورالنهر می­رفتند و گاه طالبان علم از آنجا به خراسان می­آمدند تا از محضر بزرگان این دیار بهره بگیرند.

تعدادی از شاعران معروف ماورالنهر چون ادیب “صابر ترمذی” و “سیف اسفرنگی” عمر خود را در خراسان به پایان برده­اند. از همین روست بحث در علوم ادبی ماورالنهر به طور مستقیم با تاریخ ادبیات ایران ارتباط دارد ادبیات این سرزمین در قرن­های پنجم و ششم هجری بخشی از ادبیات ایران زبان فارسی است.

فتواى علماى ماوراء­النهر درباره زبان فارسى و اسلام‏

“منصور بن نوح” پادشاه سامانى (۳۵۰- ۳۶۵ ه.ق)‏ هنگامى که خواست تفسیر بزرگ طبرى را از تازى به پارسى برگرداند، از علماى ماوراء­النهر، قلمرو فرمان‏روائى خود، درباره جواز آن کار فتوى گرفت. و چون فتواى علماى ماوراء­النهر دراین‏باب نقطه عطفى بود در تاریخ زبان فارسى و فرهنگ اسلامى که مى‏بایستى از آن یاد شود و پیوسته در مدّنظر باشد. ازاین‏رو در این‏جا توضیح بیشترى درباره آن خواهد آمد.

کسانى که منصور از آنان براى برگرداندن آن کتاب به فارسى نظر خواست، علماى شهرهاى بزرگ آن سامان؛ همچون بخارا و بلخ و سمرقند و سپیجاب و فرغانه و شهرهاى دیگر بودند. برخى از علمائى که از این شهرها به دستور وى در پ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.