پاورپوینت کامل تاملات یک ناظر پیاده ۹۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تاملات یک ناظر پیاده ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاملات یک ناظر پیاده ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تاملات یک ناظر پیاده ۹۰ اسلاید در PowerPoint :
در زیروبالاکردن موضوعی به پیچیدگی ساخت و بافت معیوب یک شهر بزرگ، چندین خطر در کمین است؛ یکی اینکه موضوع را چنان افقی در سطح زمان و مکان گسترش بدهیم که در پایان، قادر به جمعوجورکردن بحث و نتیجهگیری نباشیم. دوم اینکه چنان عمودی در عمق جنبههای فنی قضایا فرو برویم که مخاطب احساس کند برای درک موضوع نیاز به ماشین حساب و حسابدار قسمخورده است. سوم اینکه وجه عاطفی چنان بر استدلال ناظر منتقد غلبه کند که چیزی جز چند قطره اشک حیرت عاید شنونده یا خواننده نشود. چهارم اینکه متهمان، قاصران، مقصران یا مجرمان نهتنها فیالجمله غایب باشند بلکه حتی وکیلی تسخیری به جهات مخففه پرونده آنها اشاره نکند. پنجم اینکه بگوییم این هم بخشی از تقدیر تاریخی است- تلویحا یعنی همه آنچه گفته شد اگر هم گفته نمیشد علیالسویه میبود.
در زیروبالاکردن موضوعی به پیچیدگی ساخت و بافت معیوب یک شهر بزرگ، چندین خطر در کمین است؛ یکی اینکه موضوع را چنان افقی در سطح زمان و مکان گسترش بدهیم که در پایان، قادر به جمعوجورکردن بحث و نتیجهگیری نباشیم. دوم اینکه چنان عمودی در عمق جنبههای فنی قضایا فرو برویم که مخاطب احساس کند برای درک موضوع نیاز به ماشین حساب و حسابدار قسمخورده است. سوم اینکه وجه عاطفی چنان بر استدلال ناظر منتقد غلبه کند که چیزی جز چند قطره اشک حیرت عاید شنونده یا خواننده نشود. چهارم اینکه متهمان، قاصران، مقصران یا مجرمان نهتنها فیالجمله غایب باشند بلکه حتی وکیلی تسخیری به جهات مخففه پرونده آنها اشاره نکند. پنجم اینکه بگوییم این هم بخشی از تقدیر تاریخی است- تلویحا یعنی همه آنچه گفته شد اگر هم گفته نمیشد علیالسویه میبود.
بلدیه تهران، اواخر قاجاریه
این بنا، در شمال میدان توپخانه، همراه با ساختمان تلگرافخانه، در جنوب آن، در دهه۱۳۳۰ تخریب شد. به جای تلگرافخانه، ساختمان مخابرات سر بر آورد اما محوطه ساختمان بالا ایستگاه اتوبوس مانده است، شاید به علامت سوگواری بر حماقت ویران کردن این ساختمانها، آن هم زمانی که در این شهر زمین بایر بسیار بود.
تمام این اشکالها در جابهجای بحثواستدلالها پیرامون فروش تراکم به چشم میخورد. این نگارنده که به عنوان فردی غیرمختصص مکلف به اظهارنظر در چنین بحث پیچیدهیی شده است تنها میتواند تصور خویش را از آنچه در برابر میبیند در کنار تصویری که اهل فن به دست میدهند بگذارد. تکرار نکات بدیهی تنها به ضرورت تبیین نظر نگارنده است.
بعد زمانی
کسانی عادت دارند پیشینه هر چیزی را به روز ازل برگردانند، چه بحث از کتری و قوری باشد، چه روزنامه دیواری و چه نظام مالیاتی. بسیاری اظهارنظرها با این ادعای کلیشهیی شروع میشود که ابداعکنندگان پدیده مورد بحث، ایرانیان باستان بودهاند. گرچه تراکم اضافی ساختمان، به اصطلاح اهل فقه، موضوعی حادث است و ۳ سال پیش خبری از آن نبود، در عین احتیاط برای پرهیز از کلیشهها یادآوری کنیم که تکنولوژی ایجاد ساختمان بلند آجری همواره وجود داشته است. سلطانیه، عالیقاپو و شمسالعماره گواه این تواناییاند. اما ساختن بنای بلند هم از جنبه اقتصادی مقرون به صرفه نبوده و هم از نظر سیاسی میتوانسته عواقبی ناخوشایند داشته باشد. ناصرالدینشاه قاجار شمسالعماره را به تقلید از ساختمانهای بلند اروپا ساخت (و شاید سرخورده شد چون چشماندازهای مورد نظر او، با آن پریرویان و کالسکهها و باغها، در پاریس و بادنبادن وجود داشت، نه در خانههای توسری خورده عودلاجان و چالهمیدان). اما ساختن بنای بلند فقط به توان مالی و هوس سازنده بستگی نداشت؛ عرضاندام در برابر حکمران هم نباید به حساب میآمد. قوامالسلطنه مجاز بود چندین خیابان دورتر از کاخ مرمر در خیابانی فرعی برای خودش خانهیی دو طبقه بسازد. چنانچه دست به کار بنایی میشد مرتفع و چشمگیر در کنار خیابان اصلی و در نزدیکی اقامتگاه رضاشاه، شاید بر او همان میرفت که بر تیمورتاش و داور و دیگران رفت.
با بالارفتن بهای زمین شهری به ویژه در مناطق تجاری در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۰ ساختمانهای بلند سربرکشیدند و اینبار نوبت خانه ویلایی بود که عزیز و باارزش شود. محمدرضاشاه برخلاف ناصرالدینشاه، نه تنها تمایلی به زندگی در بنایی به بلندی ساختمان پلاسکو نداشت بلکه طبیعی بود که ساختن هربنایی مشرف به کاخ کوتاهقامت خویش را ممنوع کند. عوامل مادیاند که تلقی و فرهنگ را میسازند و به زیباشناسی شکل میدهند.
پس اگر ارتفاع ساختمان، در نهایت امر، تابعی باشد از بهای هزینه ساخت نسبت به بهای زمین، رشد ساختمانهای بلند در تهران در انتهای دهه ۱۳۶۰ ابداع یک یا چند نفر و نتیجه یک سیاست خاص یا توطئه، نبود. تهران آن دهه شهری بود خاکستریتر و ملالآورتر از همیشه، تا حدی که حرف از ساختن پایتختی جدید در جایی دیگر زدند: سفسطهیی حسابشده اما پوچ چراکه ایرانیان نهتنها نیشابور پس از هجوم مغول بلکه خرمشهر پس از حمله عراق را هم نتوانستند بازسازی کنند (وین و برلن و هیروشیمای پس از جنگ جهانی دوم اگر در ایران قرار داشتند امروز چیزی شبیه ارگ بم بودند) و شهرک غرب آن چیزی نشد که ابتدا قرار بود باشد. در واقعیت تاریخی، قریه تهران که پیشتر هم وجود داشت در انتهای قرن هجدهم به عنوان پایتخت برگزیده شد؛ بنا به فرموده ساخته نشد.
وقتی جنگ با عراق پایان یافت و سدها از برابر رقابت سرمایهدارانه در پولسازی برداشته شد، رندان حقپرست بیدرنگ برای جمعآوری کرههای حاصل از این سیل آستین بالا زدند. مرور آن تحولات از حیطه این یادداشت بیرون است اما اشاره کنیم که سال ۱۳۶۸ آغاز شروع جهشی جدید در اقتصاد ایران بود. درها دوباره باز شد، مراکز تهیه و تولید کالا جای خود را به مناطق آزاد تجاری و موافقتهای اصولی برای ایجاد کارخانههای جدید در داخل کشور داد و اقدامات دیگر. در نخستین سالهای دهه ۱۳۷۰ روشن شد که کشور تا خرخره زیر قرض است و اوایل سال ۷۴ ناگهان سوت پایان بازی را کشیدند: نرخ برابری دلار که در بازار از ۷۰۰ تومان بالا زده بود رسما ۳۰۰ تومان اعلام شد و «مفسدان اقتصادی» را به مجازاتی در حد اعدام بشارت دادند. تا پایان همان سال، بخش بزرگی از سرمایههای عرصه سوداگری به سوی ساختمان سرازیر شد و بهای آپارتمان نوساز طی بقیه ماههای سال ۱۳۷۴ تا چهار برابر بالا پرید. سیاستهای شهرداری تهران بخشی از کل این جریان بود، نه سازنده یا حتی رهبر آن و طبیعی بود که شهرداری بکوشد از این سیل کره بگیرد و طبیعی بود که کسانی سوار موج و کسانی غرق شوند. مقدم دانستن بخشنامه و مقررات شهرداری بر بالارفتن ساختمانهای بلند در حکم وارونه دیدن تحولات اقتصادی و بستن گاری جلوتر از اسب است. این ادامه روندی بود که ۱۲ سال به تعویق افتاده بود. در ابتدای سال ۱۳۵۴ بهنظر میرسید کشور از این پس فقط یک مشکل دارد؛ یافتن مصارفی جدید برای خرجکردن عایدات نفت که یکشبه چهاربرابر شده بود. پس از یکی، دو سال پولپاروکردن در شهرهای بزرگ و سازمانهای دولتی و تورم افسارگسیخته و تلاش کمثمر برای مهار قیمتها، سال ۱۳۵۶ با کسر بودجه، هزارها طرح نیمهکاره و سیاست سفتکردن کمربندها شروع شد.
بعد مکانی
کسی انکار نمیکند که نبرد بر سر تراکم در منطقه معینی از تهران جریان دارد: مثلثی میان کاخهای نیاوران، و سعدآباد و خیابان دولت. مشخصات این مثلث، کوچهباغ بودن، تراکم نسبتا کمجمعیت و وجود باقیماندههای روستاهایی قدیمی در لابهلای محلههایی است که هیات حاکمه را در خود جای میداده است: پارامترهایی متناقض که رسیدن به راهحلی برای تصمیمگیری درباره تراکم ساختوساز در این منطقه را بسیار دشوار میکند.
کوچهباغ بودن به این معنی است که استفاده از بولدوزر برای خیابانسازی با خطوط متقاطع هندسی، این منطقه را به حال و روز دیگر محلات تهران خواهد انداخت. تراکم نسبتا کم به این معنی است که مکان زیست عده بسیار بزرگتری بالقوه وجود دارد. سکونت قدرتمندان اقتصادی و سیاسی در خانههای بزرگ به این معنی است که از هجوم جمعیت تازهوارد استقبال نمیشود. وجود روستا به این معنی است که منطقه استعداد تبدیل خانههای کوچک به آپارتمانهای بلند، با ارزش هنگفت افزوده به زمین را داراست.
نکته بسیار مهم دیگری در بعد اجتماعیتاریخی را نباید از قلم انداخت: دوام شکل هر محلهیی بستگی به بقای ساکنان آن و تداوم فرهنگ و درجه اقتدار آنها دارد. پاریس به این دلیل پاریس میماند که بورژوازی سازندهاش همچنان بر اریکه است. پاریس را فقط شهرداری حفظ نمیکند؛ ساکنانی صاحباقتدار حفظ میکنند که شهردار یکی از آنها و شهرداری بخشی از ابزار فرهنگ مسلط آنهاست. در قاهره، پس از انقراض سلطنت و استقرار جمهوری سوسیالیستی، وسایل مورد استفاده اعیان از فهرست کالاهای وارداتی مجاز حذف شد. یکی از این وسایل، آسانسور بود. نتیجه: در دهههای ۱۹۵۰ و ۶۰، ساکنان ساختمانهای بلندی که در زمان فاروق ساخته شده بود به سطح خیابان نزول اجلال کردند و اوج ساختمانهایی را که فاقد آسانسور شده بود به کمدرآمدترها سپردند (وضعیتی مشابه در تهران یعنی موهبت زندگی در پنتهاوس طبقه هجدهم در ساختمانی در انتهای سربالایی به آدمهای یکلاقبا اعطا شود).
شهر را نمیتوان مانند موزه مردمشناسی، با مقداری دکور و تعدادی مجسمه که ظاهرا مشغول انجام کاریاند، حفظ کرد. مفهوم طبیعت و زیبایی طبیعی و چشمانداز صرفا مخلوق ذهن انسان است. حضور انسان زنده نهتنها مفهوم طبیعت را میسازد بلکه لازمه ایجاد مکان و فضاست. بوی قارچهایی که در هر محیط زیستی رشد میکند، بوی غذاها، رایحه مواد و منظره اشیا و اجسام ساییده و کهنهشده در زیر دستوپای انسان بخشی از چیزی است که فقط خود او آنها را با کمک حافظه بینایی و بویایی و لامسه خویش درک میکند و فقط خود او قادر به حفظ آنهاست. تازهواردها، حتی فرزندان، ممکن است با چنین مناظر و بوها و لمسهایی بیگانه باشند. در اروپا خانه قدیمی را آدمهایی قدیمی حفظ میکنند و به کمک تسلط فرهنگیشان به آن ارزش و قیمت میبخشند. وقتی آن آدمها همراه خاطراتشان از بین رفته باشد، حفظ آن اشیا و مکانها آسان نیست. بنابراین از طبقاتی که به سرعت جانشین میشوند همیشه نمیتوان انتظار داشت زیباشناسی پیشینیان خود را هم تحویل بگیرند، تازه اگر پیشینیان واجد دید زیباشناسانه تکاملیافتهیی باشند. هر طبقهیی به قدرت برسد بیشتر احتمال دارد که بدوا از جنبههای منحط پیشینیانش تقلید کند، چون یادگرفتن جنبههای مثبت فرهنگ آنها نیاز به زمان دارد. زیباشناسی نتیجه تداوم در دید و انباشت تجربه دیدن و لمس اشیاست. در ایران، خانه و قالی قدیمی کهنه تلقی میشود و کهنگی، امتیاز به حساب نمیآید. مشابه همان فرش و خانهیی که در بسیاری جاهای دیگر باارزش است در ایران دورانداختنی و کلنگی قلمداد میشود. در جوامعی که در حیطه عمومی همهچیز نونوار و رنگی و براق است، قالی نخنما یعنی رایحه و لمس و اشتراک در تجربه مردمان قدیم. در ایران که در عرصه عمومی همهچیز خاکستری و کهنه و بیجلاست، قالی نخنما یعنی ناداری.
رفتار ما در بسیاری جهات دیگر به همین منوال است. طلافروشها زیورهای طلا را حسب وزن فلز از مشتری میخرند و ارزش افزوده یعنی کشک. تصور کنیم در جایی از جهان مردمی ظروف چینی را به بهای خاک رس معامله کنند. وقتی در معامله زیورهای طلا، که وسیلهیی برای پسانداز هم است، ما چنین عاداتی داریم، عجیب میبود که با زمین شهری، کالایی مشابه از نظر پسانداز، رفتاری کاملا متفاوت میداشتیم.
بعد فرهنگی- اقتصادی
مسافران اتوبوس شهری تا وقتی پیادهاند میل دارند در عقب باز شود. برخی به محض اینکه سوار شدند شکایت میکنند که وقتی جا نیست چرا باید این همه آدم را سوار کرد. به همین سان، جوانان متقاضی ورود به دانشگاه میل دارند در هر محلهیی یک دانشکده پزشکی و مهندسی تاسیس شود. وارد دانشگاه که شدند، جلسه میگذارند تا درباره عواقب تربیت نیروی مازاد بر احتیاج و بیکاری فارغالتحصیلان بحث کنند.
این تلقی در ارتقای طبقاتی هم به چشم میخورد: درهای همه محلهها باید روی همه متقاضیان مسکن باز باشد و زمین خدا قلمرو انحصاری کسی نیست (قبل از ارتقا و نقلمکان به محله مورد علاقه)؛ این همه آدم در اینجا چه میکنند و چرا به سودجویان اجازه میدهند هر قدر دلشان میخواهد خانه بسازند؟ (بعد از ورود به محله منتخب).
تهاجم روستا به شهر یکی از پرقدرتترین پیشرانههای اجتماعی در تحولات ۴۰ سال گذشته ایران بوده است. دو عامل مهم دیگر را هم که به این رانش طبقاتیفرهنگی بیفزاییم، تصویر بسیار پیچیدهتر میشود: روستاهای موجود در لابهلای مناطق پرخواستار و حرکت قشر جدید برای پرکردن جای خالی طبقهیی که در تحولات سیاسی از میدان به در رفته است.
یکی از دشوارترین مسائل شهر تهران، تعیین بهای زمین در هر منطقه آن است. در مثلث مورد بحث، بهای زمین از این سر تا آن سر خیابان و حتی از ابتدا تا انتهای کوچه، سخت در نوسان است. مقامهای شهرداری میگویند عوارض نوسازی همچنان همان نرخ ۳۰ سال پیش است و باید ۱۰۰ برابر شود، و بهای گرانترین آپارتمانهای نوساز را شاهد میآورند اما ۱۰۰ برابر کردن عوارض نوسازی یعنی ساکنان روستاهای سابق و فعلا واقع در این محلههای گرانقیمت نیز باید عوارض را با چنین نرخی بپردازند. در واقع، طیف ساکنان این منطقه از کشاورز و کاسب خردهپا گرفته تا ثروتمندان بزرگ را دربرمیگیرد. راهحلی منصفانه موکول و منوط است به ایجاد نظام مدرن مالیاتی، ایجاد بیمههای اجتماعی به این معنی که روشن باشد چه کسی چهاندازه درآمد و دارایی دارد و در چه زمان شاغل و چه زمانی بیکار بوده و مالیاتگرفتن بر حسب قیمت واقعی کالاها و املاک، نه آنچه در محضر ثبت م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 