پاورپوینت کامل قصهپردازیهای نوستالژیک ایرانی یا تئوری مرغ همسایه غاز است؟! ۳۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قصهپردازیهای نوستالژیک ایرانی یا تئوری مرغ همسایه غاز است؟! ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قصهپردازیهای نوستالژیک ایرانی یا تئوری مرغ همسایه غاز است؟! ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قصهپردازیهای نوستالژیک ایرانی یا تئوری مرغ همسایه غاز است؟! ۳۳ اسلاید در PowerPoint :
همه ما اگر نگوییم همه لحظات اما به راستی در اغلب مواقع در حال روایتپردازی و قصهگویی از روزها، سالها و دوران گذشته هستیم. این عبارت جا افتاده را بارها گفته یا شنیدهایم که «قدیمها یادش بخیر!» قدیمها البته برای هر یک از ما به دوره خاصی از زمان محدود میشود. گاهی مادر بزرگی ۸۵ ساله از قدیمها سخن میگوید که دقیقا راوی دورانی است که در قدیم زیسته است.
همه ما اگر نگوییم همه لحظات اما به راستی در اغلب مواقع در حال روایتپردازی و قصهگویی از روزها، سالها و دوران گذشته هستیم. این عبارت جا افتاده را بارها گفته یا شنیدهایم که «قدیمها یادش بخیر!» قدیمها البته برای هر یک از ما به دوره خاصی از زمان محدود میشود. گاهی مادر بزرگی ۸۵ ساله از قدیمها سخن میگوید که دقیقا راوی دورانی است که در قدیم زیسته است. قدیم در اینجا یعنی گذشته دور، زمانی که مادربزرگها دوران کودکی و نوجوانیشان را طی میکردند، اما مساله اینجاست که نوههای مادربزرگها نیز که اکنون ۲۰ سال یا اندکی بیش و کم دارند، نیز از قدیمها صحبت میکنند، یعنی از ۱۵ سال پیش. پرسش این است که این نوهها دیگر چرا دوران کودکی خود را با واژه قدیم و نوعی حسرت برای گذشته توصیف میکنند. ما حتی اگر به متون و ادبیات خود نگاه کنیم میبینیم که همواره اینگونه بوده است. فردوسی نیز حسرت گذشته را میخورد. یعنی هزار سال پیش ما با نوعی اندیشه رمانتیک گذشته خود را بازآفرینی میکردیم و میتوان ردپای این حسرت را در اندیشه خیام، حافظ، سعدی و شاعران قبل و بعد او نیز دید. پس مساله فقط مربوط به امروز نیست، گویی حسرت خوردن گذشته تمهیدی برای انسان امروز است. مساله این نیست که گذشته خوب بوده است یا بد، بلکه مساله این است که امروز با ایدهآلهای ما فاصله دارد. ما به نوعی نیازمند مقایسه هستیم. مقایسه مهمترین قابلیت ذهن برای تحلیل و پردازش اطلاعات و شناخت است. گویی از راه مقایسه به این نتیجه میرسیم که یکی بر دیگری ترجیح دارد؛ همان که میگوییم مرغ همسایه غاز است. در واقع این تمثیل نقدی بر ذهن حسرتآفرین ما است که آنچه خود داریم را کم ارزش و داشتههای دیگری را ارزشمند میپنداریم. همچنین مقایسه دیروز با امروز گاهی نیز مقایسه امروز با فرداهایی که نیامدهاند. به همین دلیل وقتی سخن از نوستالژی به میان میآید، باید بین نوستالژی گذشتهگرا و نوستالژی آیندهگرا تمایز قایل شویم. در نوستالژی گذشتهگرا، گذشته را به گونهیی بازگویی میکنیم که فاقد چیزهای بد امروز است. گذشتهیی که در آن گویی کمبودهای امروز نبوده است. میگوییم قدیمها همه به داد هم میرسیدند، از یکدیگر مراقبت میکردند، قدیمها اینقدر دروغ نبود. این روزها که مردم از آلودگی هوا رنج میبرند و کمبود آب بیداد میکند، طبیعتا ما گذشتهیی را بازآفرینی میکنیم که در آن هوا پاک و همیشه بارانی بوده است. گاهی با قاطعیت میگوییم قدیمها جوانان قدیم کی اینقدر بیادب بودند؟ گویی قدیمها همه به زبان سعدی با نثری موزون و مسجع سخن میگفتند و جامعهیی وفور و فراوانی داشتهایم. اصلا مهم نیست که جمعیت ایران همواره در طول تاریخ و از چند سالی در نتیجه قحطی عمومی ناگهان کم میشد. مهم نیست که اکنون در نتیجه تکنولوژی و برکت نفت میزان ثروت در جامعه چند هزار برابر گذشته شده است. مهم این است که ما برای نقد امروز نیازمند بازآفرینی گذشتههایی هستیم چون بهشت. همانطور که گفتیم گاهی نیز نوستالژی ما معطوف به آینده است این حسرت گاهی از راه بازآفرینی خیالی آیندهیی است که در آن تکنولوژی همه نوع آسایش را برای انسان مهیا میکند. آیندهیی که در آن نهتنها سرطانها و ایدزها بلکه همه بیماریهای خطرناک در نتیجه پیشرفت عمومی از میان میروند. آیندهیی که ما دیگر سالهاست آخرین بیسوادص خود را دفن کردهایم. حیف آن روزها ما دیگر نیستیم! قصههای نوستالژیک یکی از انواع قصههای رایج زندگی روزمره است ما برای با هم بودن سرگرم شدن و برای تسکین دردها یا برای تامین نیازهای روحی و عاطفی خود قصههای نوستالژیک میگوییم. هر کس دردهایی دارد یا آرزوهایی. این دردها و آرزوها خمیرمایه قصههای نوستالژیک گذشتهگرا و آیندهگرای ما هستند. این روزها اگر چه محدودند اما مگر به سادگی سپری میشوند؟ باید آنها را با مجموعهیی از این قصهها و قصهگوییها پر کنیم تا سپری شوند. قطعا مردم ایران تنها ملتی نیستند که در زندگی روزمرهشان قصهگویی و قصهپردازی میکنند. اما فهم این نکته دشوار نیست که بدون تردید ما از جمله ملتهایی هستیم که بسیار حسرت میخوریم. من گمان میکنم ما بیش از امریکاییها قصههای نوستالژیک روزانه میآفرینیم. امریکاییها اگر بخواهند هم نمیتوانند مانند ما قصههای نوستالژیک بیافرینند. آنها که تاریخ چندهزار ساله ما را ندارند. مردم ما گاهی به واقع حسرت دوران هخامنشی و اشکانیان را میخورند. گاهی چنان از دوران ۲۵۰۰ ساله باشکوه کوروش حرف میزنند که گویی همین چند روز پیش خدمت کوروش بودهاند. امریکاییها اگر بخواهند هم نمیتوانند حس نوستال
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 