پاورپوینت کامل زوال کلنل‌ همان زوال پدر است ۴۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زوال کلنل‌ همان زوال پدر است ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زوال کلنل‌ همان زوال پدر است ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زوال کلنل‌ همان زوال پدر است ۴۶ اسلاید در PowerPoint :

ایده «بازگشت به طبیعت» روسو در نهایت یک انگیزه بیشتر نداشت و آن، تحکیم مقاومت در برابر جریانی بود که به نابرابری اجتماعی انجامیده بود. منشا این نابرابری، شهر و زیاده‌طلبی آن بود که جان را نازیبا و آلوده می‌کرد. مفهوم جان زیبا در طبیعت در تقابل با نازیبایی در شهر متضمن روحانی‌کردن همه ارزش‌های بدوی و اولیه و به‌کار‌بستن معیارها و اصول زیباشناختی در قلمرو طبیعت زیباست، نام دیگر این طبیعت که در آن آدمیان به کار و زندگی مشغولند روستا و ایلات است.

شکل‌های زندگی: مفهوم «پدر» در ادبیات ایران

ایده «بازگشت به طبیعت» روسو در نهایت یک انگیزه بیشتر نداشت و آن، تحکیم مقاومت در برابر جریانی بود که به نابرابری اجتماعی انجامیده بود. منشا این نابرابری، شهر و زیاده‌طلبی آن بود که جان را نازیبا و آلوده می‌کرد. مفهوم جان زیبا در طبیعت در تقابل با نازیبایی در شهر متضمن روحانی‌کردن همه ارزش‌های بدوی و اولیه و به‌کار‌بستن معیارها و اصول زیباشناختی در قلمرو طبیعت زیباست، نام دیگر این طبیعت که در آن آدمیان به کار و زندگی مشغولند روستا و ایلات است. در همین جاهاست که ارزش‌های اخلاقی به‌دور از دستبرد مهاجمان شهری به صورت کلیتی هماهنگ وجود دارد. مقاومت طبیعت، یا به زبان اجتماعی‌تر روستا اگرچه زمان زیادی نمی‌تواند ادامه داشته باشد اما این مانع از آن نمی‌شود که فضیلت‌های روحی آن نادیده انگاشته و خاطره آن تجدید نشود.

تجدید خاطره آن فضیلت ازدست‌رفته را داستان‌نویسانی که درباره روستا و ایلات نوستالژی دارند برعهده می‌گیرند. بهرام حیدری ازجمله داستان‌نویس‌هایی است که شجاعت و غرور آدمی را در ایلات بختیاری به نمایش درمی‌آورد. از نظر وی، زندگی عشایری در گذشته درمجموع، زندگی خوبی است و ایلات در قدرت و آسودگی به‌سر می‌بردند: «سواران پشت‌سر می‌راندند. اگر پشت‌سر خان می‌روند برای این نیست که بزرگ است، برای این خاطر است که او در خطر هم پیش است، پس به احترام پیش‌بودن در خطر چقدر لذت دارد آدم احترامش کند و پشت‌سرش بیاید. احترام فقط مال بهتر‌ها باید باشد… تنها همین؟ نه این مرد غم همه را می‌خورد.»۱ منظور حیدری از «این مرد که غم همه را می‌خورد» اسدالله‌خان در داستان چل پلکان است زیر او باوجود آنکه خان است و رعیت دارد اما با رعیت خود خوب است و در برابر زیاده‌خواهی عوامل شیخ خزعل کوتاه نمی‌آید تا آنکه در نهایت، جان خود را فدای نجات برادرانش و فی‌الواقع ایل خود می‌کند. حیدری صفحه‌های زیادی را در رثای اسدالله‌خان و فضایل او در هیئت یک قهرمان می‌نویسد. به‌واقع او به ترسیم نوعی اتوپیای عشایر دست می‌زند. او این اتوپیا را با احیای غیرت، شرف و دفاع از خانواده، برادر، ایل و درنهایت «خون» تجسم می‌بخشد. یعنی همان کاری که اسدالله‌خان انجام می‌دهد: «در این دم فقط یک‌جای – تنها دل – خان نبود که می‌سوخت، همه وجودش آتش بود، آتشی که از یک جور هیزم به‌پا نشده بود، از خیلی جورها… تازه‌ترین و سوزناک‌ترین‌شان فکر خانواده بود. مخصوصا چیزی قلبش را زخمی‌تر‌ می‌کرد: دختر شیرخوار خود را موقع خارج‌شدن از اتاق بوسیده بود، بچه تکانی خورد… و خان چقدر می‌خواستش.»۲

بهرام حیدری آشکارا نسبت به گذشته پرعظمت ایلیاتی نوستالژی دارد و این گذشته برایش به صورت گذشته‌ای پرشکوه و حتی آرمانی ظاهر می‌شود، به بیانی دیگر او اتوپیای عشایری خود را نه در چشم‌اندازی «پیش‌رو» بلکه در گذشته نه‌چندان‌دور می‌بیند. او مفهوم «پدر» را در نظام ایلخانی به درستی در مرکز می‌بیند و شأنی در حد شاه و حتی فراتر در حد خدایان برای «خان» یا همان «رییس ایل» قایل می‌شود.

اما ویژگی نوشته‌های حیدری، آن است که او در عین نوستالژی نسبت به گذشته به شرح زوال آن نیز می‌پردازد، به بیانی دیگر حیدری از جمله داستان‌نویسانی است که مفهوم «زوال» جایگاهی بجا در نوشته‌هایش دارد. او به خصوص شرح زوال را در کتاب زنده‌پاها و مرده‌پاها ارایه می‌دهد. نادعلی در آغاز داستان آزمایش از مجموعه زنده‌پاها و مرده‌پاها، از رفتار و اعمال تکراری هم‌ولایتی‌شان ناراحت و معذب است چون آنها هیچ کاری برای مقابله با ظلم و ستمی که خان در حق‌شان می‌کند انجام نمی‌دهند. نادعلی اگرچه «کچل بودن» خان را دستاویز مخالفت و مضحکه قراردادن او می‌کند اما او از اینکه آدم‌های اطرافش با وجود ظلم و ستم و رنجی که می‌برند کاری انجام نمی‌دهند و حداکثر دشنام می‌دهند معذب است تا آنکه در نهایت او نیز از در آشتی درمی‌آید و به تکرار همان زندگی و کار هم‌ولایتی‌هایش برمی‌گردد تا بر زوال خویش و همین‌طور بر خویشاوندی «زوال» و «تکرار»، صحه بگذارد. کاری که غلامحسین ساعدی نیز در «عزاداران بیل» مهم‌ترین کتابش انجام می‌دهد. عزاداران بیل سرشار از تصاویر واقعی مردم عادی روستاست. ساعدی در این مجموعه‌داستان رفتارهای عادی اهالی روستا را به نمایش درمی‌آورد، مردمانی ساده با تیپ‌های معمولی که «حرف‌ می‌زنند، با گاری به این‌طرف و آن‌طرف می‌روند، کاری ندارند، جز اینکه سیاه بپوشند، لب استخر بروند و مرده دفن کنند.»۳

ساعدی با نوشته‌هایش، به خصوص نوشته‌هایی که درباره روستا نگاشته است نیز درواقع زوال روستا را شرح می‌دهد و به همین دلیل بسیاری از صحنه‌ها را طولانی و با گفت‌وگوهای مکرر قهرمانانش تکرار می‌کند. تکرار از ویژگی‌های زوال است زیرا وقتی بنا می‌شود جامعه آن‌چنان که هست باشد تکرار، ضرورت‌یافته و اجتناب‌ناپذیر می‌شود و نویسنده به ناگزیر برای ارایه تصویری رئالیستی از جامعه، تکرار را تم اصلی داستانش قرار می‌دهد. اما ساعدی برخلاف حیدری هیچ نوستالژی‌ای به روستا، ایل یا اساسا گذشته ندارد. «پدر» در ادبیات ساعدی برخلاف حیدری مدت‌هاست که جایگاه مرکزی‌اش را از دست داده، در بیل و چند روستای اطراف آن «پدران» یکی پس از دیگری می‌میرند. داستان دوم عزاداران بیل اساسا حول مرگ «آقای ده» دور می‌زند و فرزندان یتیم‌شده بعد از مرگ پدر آواره شهر می‌شوند. نمایش رئالیستی زوال در آثار ساعدی، باعث شده بسیاری ادبیات او را فاقد تخیل و به اصطلاح شعریت قلمداد کنند، در صورتی که ساعدی با این سبک از نوشتن، خود، می‌خواهد بی‌تخیلی را که از ویژگی‌های بارز جامعه زوال‌یافته است، نشان دهد.

مفهوم «پدر» به مثابه مرکز انسجام، تنها در نوشته‌های بهرام حیدری بارز نیست بلکه در بسیاری از نویسندگان ادبیات روستایی و ازجمله در محمود دولت‌آبادی به وضوح دیده می‌شود. دولت‌آبادی نیز همچون حیدری باهدف به نمایش گذاشتن شرف و غرور آدمی، در دوران حقیرسازی انسان‌ها به نگارش داستان‌هایش پرداخت».۴ این شرف و غرور آدمی در کار و زحمت مردم روستا و خرده‌پاهای شهری تبلور می‌یابد که در مقابله با امواج روبه‌گسترش حقیرسازی از طرف شهر در جست‌وجوی یافتن «پدر» و دست‌وپاکردن یک سرپناه، آرام و قرار ندارند. مقوله پدر، هم برای خود دولت‌آبادی و هم برای قهرمان‌های داستان‌هایش موقعیتی مرکزی دارد. پدر که نباشد دیگر چیزی به نام سرپناه وجود ندارد: «بابام نور چشمم بود عمه‌جان! می‌گفت خورشید بمیر، من می‌مردم»۵ بدبختی آن‌گاه دام

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.