پاورپوینت کامل اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران خواجه نصیرالدین ۷۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران خواجه نصیرالدین ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران خواجه نصیرالدین ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران خواجه نصیرالدین ۷۶ اسلاید در PowerPoint :

در اوایل سده هفتم هجری، غارتگران وحشی تاتار پای غارت و کشتار در سرزمین ایران نهادند. این داستان از آنجا آغاز شد که سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه(۵۹۶-۶۱۷ ه. ق) در سال ۶۲۱ با فرستادن هیئتی به دربار چنگیزخان مغول، باب روابط دوستانه با چنگیزخان را گشود و مراودات سالم میان قلمرو حکومت چنگیزی و سلطنت خوارزمشاهی برقرار شد و حرکت کاروان­های تجاری در راهها به گونه ای مداوم چشمگیر گشت تا آنگاه که نزدیک به پانصد تاجر مغولی با اجناس و امتعه نفیس از قبیل طلا و نقره و ابریشم و … به شهر «اُترار» رسیدند.

در اوایل سده هفتم هجری، غارتگران وحشی تاتار پای غارت و کشتار در سرزمین ایران نهادند. این داستان از آنجا آغاز شد که سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه(۵۹۶-۶۱۷ ه. ق) در سال ۶۲۱ با فرستادن هیئتی به دربار چنگیزخان مغول، باب روابط دوستانه با چنگیزخان را گشود و مراودات سالم میان قلمرو حکومت چنگیزی و سلطنت خوارزمشاهی برقرار شد و حرکت کاروان­های تجاری در راهها به گونه ای مداوم چشمگیر گشت تا آنگاه که نزدیک به پانصد تاجر مغولی با اجناس و امتعه نفیس از قبیل طلا و نقره و ابریشم و … به شهر «اُترار» رسیدند.

غایرخان فرمانروای اترار به فرمان خوارزمشاه همه تجار به جز یک تن را به قتل رسانید. آن یک تن نزد چنگیز رفت و صورت واقعه را به شرح مطرح ساخت. چنگیز فرستادگانی به دربار خوارزمشاه فرستاد و تسلیم غایرخان را به فرستاده او از سلطان درخواست که چون خوارزمشاه به تسلیم او تن در نداد، حتی فرستادگان چنگیز را نیز کشت.

در پائیز سال ۶۱۶ هجری قمری، چنگیزخان با سیل قوم وحشی مغول به اترار تاخت و شهرهای ماوراء النهر را یکی پس از دیگری ویران کرد و یکی از هولناک­ترین کشتارهای جمعی را در این سرزمین رقم زد. در این یورش ویرانگرانه شهرها و قلعه ها و مسجدها و خانه­ها به تلی از خاک بدل شد و به آتش کشیده شد و شهری و روستایی از دم تیغ گذشت. در این فضای خون آلوده از قتل ها و سوخته از آتش زدن ها و رعب و وحشت­گرفته از غارت ها و بی فرهنگی ها، فرزندانی از تبار ایرانیان سرفراز برای اثبات مقاومت معنوی مردم و اعلام وجود ملتی که موج های وحشتناک این قسم سیل ها را در طول قرون پشت سرگذاشته اند ظهور کردند.

آنان بپاخاستند تا آثار تاراج ویرانگران را با تکیه به دانش و کاردانی خود در اندک مدتی از میان بردارند و حتی فرمانروایان این قوم وحشی را به سوی و سمت دانش و هنر و اندیشیدن فراخوانند. یکی از این قیام کنندگان برای نجات جامعه ایرانی، فیلسوف و ریاضی دانان و طبیب و حکیم – محمد بن حسن طوسی ملقب به خواجه نصرالدین- است.[۱] او در سال ۵۹۷ در طوس ولادت یافت. اصلش را از جهرود ساوه یا قم دانسته­اند. پدرش فقیه و عالم بود و نصیرالدین تحت نظر او تربیت شد و از کودکی به تحصیل دانش­های شرعی، ادبی و عقلی پرداخت و در آغاز جوانی برای تکمیل دانش خود به نیشابور رفت. از استادان او «الکتبی»، «معین الدین سالم بن بدران» و «کمال الدین بن یونس الموصلی» و «فریدالدین داماد نیشابوری» را ذکر کرده اند.[۲]

تازه به مرزهای بیست سالگی رسیده بود که سیل بنیان کن مغول به سوی ماوراءالنهر و خراسان سرازیر شد. خواجه از بیم جان و به دعوت محتشم قهستان به یکی از قلعه های اسماعیلیان رفت. قلعه اسماعیلیه به جهت استحکام از هجوم مغولان در امان بود. خواجه پس از مدتی به قلعه «میمون دز» نقل مکان کرد و تا سال ۶۵۴ هجری قمری به اضطرار در این قلعه­ ها ماند. محصول اقامت او در قلعه های اسماعیلیان، تألیف بسیاری از کتابهای اوست که برخی از آنها را بنام بزرگان و محتشمان این قلعه­ ها اهدا کرده است. وقتی که هلاکوخان (۶۱۴-۶۶۳) از سوی برادر خود ماموریت فتح بغداد یافت در سر راه خود دژهای اسماعیلیان را یکی پس از دیگری گشود و به تلی از خاک مبدل کرد. خواجه و جمعی از بزرگان در اول ذی قعده سال ۶۵۴ به خدمت هلاکو پیوستند. خواجه با درایت خاص خود به زودی نظر ایلخان را به خود جلب کرد و در اندک زمانی مستشار مورد اعتمادی برای هلاکو شد. خواجه با این حال مجامع علمی و فرهنگی را از یاد نمی برد.

هلاکو پس از فتح بغداد قسمتی از غنایم به دست آمده از خانه ­های مردم و دستگاههای دولتی و دربار خلیفه را نزد برادرش نکوقاآن فرستاد و بخشی دیگر را در کاخی باشکوه در جزیره کبودان (واقع در دریاچه ارومیه) که به فرمان او ساخته بودند گذاشت. سپس مراغه را مقر اقامت خود قرار داد تا خواجه در شهر مراغه رصدخانه­ ای بسازد و در آن کتابخانه ای عظیم، متجاوز از چهارصد هزار کتاب ترتیب دهد و زیجی ترتیب دهد. هولاکو هزینه های آن را از محل اوقاف ممالک ایلخانی تعیین کرد و قسمت عمده آلات نجومی را که از اینجا و آنجا به چنگ آورده بود در اختیار خواجه گذاشت تا به رصدخانه مراغه انتقال دهد….

خواجه از آشنایان به صنعت نجوم و تنجیم برای همکاری در کار رصد به مراغه دعوت کرد. به این ترتیب آرزوی دیرین خواجه برای بستن رصد و استنباط زیج تحقق یافت.[۳] این رصدخانه بعد از فوت خواجه در سال ۶۷۲ بازهم از کار نیفتاد و پس از او فرزندانش صدرالدین علی، اصیل الدین حسن و فخرالدین محمد، به ترتیب ریاست این رصدخانه را بر عهده داشتند، اما معلوم نیست بعد از قتل فخرالدین احمد چه کسانی آنرا اداره کرده اند. در هر حال در سال ۷۴۰ هجری که سال تألیف «نزهه القلوب حمداللـه مستوفی» است، این رصدخانه ویران شده بود. از دانشمندانی که در رصدخانه مراغه با خواجه نصیرالدین همکاری داشتند و او خود نام آنان را برده است، مؤیدالدین العرضی، فخرالدین مراغه­ای، فخرالدین خلاطی و نجم الدین دبیر و از کسانی که بنابر نقل الکتبی در آنجا کار می کردند، شمس الدین شروانی، شیخ کمال الدین ایگی «ایچی» و حسام الدین شامی را می توان نام برد. مهمترین نتیجه علمی رصدخانه مراغه، تالیف کتاب مشهور زیج ایلخانی به پارسی بود. این کتاب دارای چهار مقاله است و حسن «حسین» بن محمد نیشابوری قمی معروف به «نظام» شرحی به فارسی بر آن نوشت.[۴]

نثر در زمان خواجه

با به قدرت رسیدن ایلخانان، ایران بعنوان مرکز حکومت درآمد و حاکمان و دبیران و مدیران امور در عراق و الجزیره و روم، از ایران تعیین شدند و یا تحت فرمانروایی دولتمردان ایرانی درآمدند و ناگزیر زبان دیوانهای انشاء در این ناحیه ها پارسی شد و نامه های پارسی، جای رسائل عربی را گرفت. از طرف دیگر چون حاکمان اولی مغول هیچ یک قدرت ادارا امور دیوانی و ادرای مملکت های تابعه را نداشتند، مجبور شدند وزیران و مستوفیان ایرانی را به کار بگمارند و در نتیجه نه تنها زبان پارسی و انشاء نامه ها بدان زبان از میان نرفت، بلکه احتیاج بدان بیشتر از پیش احساس گردید. وضعی که از آغاز قرن ششم به بعد در ایران و آسیای مرکزی و هندوستان ایجاد شده بود و تأسیس دولت هایی در آن ناحیه ها که برخلاف ایرانیان با زبان و ادب عربی بستگی تاریخی نداشتند، به استقلال زبان و ادب پارسی و جایگزین شدن نثر فارسی به جای عربی یاری کرد، به نحوی که در قرن ششم و آغاز قرن هفتم، شاعران به فارسی شعر می سرودند و نویسندگان به پارسی می نوشتند و این حالت، هرچه به قرن هفتم و به حمله مغول نزدیکتر می شد شدت بیشتری می یافت. در این دوره در انواع مختلفی از ادب، داستانهای قهرمانی، رمانها، قصه ها، و حکایات، کتابهای رجال ادب و تصوف و سیاست و علم و حکمت، تاریخ های عمومی و منطق، ریاضیات و نجوم ، موسیقی و اخلاق و لغت و… کتابهای متعدد تألیف شد و اگرچه بر تنوع آثار منثور پارسی در این عهد نسبت به قرن ششم و آغاز قرن هفتم چندان افزوده نشد، لیکن شمار تالیف ها نسبتاً افزایش یافت.[۵]

خواجه همه جا در صدد ترجمه ترکیبات و تعبیرات علمی به فارسی نبود، بلکه به استعمال در این ابواب که میان علمای عهد رواج داشت اکتفا می کرد، با این حال در آثارش ترکیبات فارسی یا تعبیراتی که ترجمه ­های درست و دلپذیری از تعبیرات علمی عربی باشد کم نیست.[۶]

علاوه بر اینها از وی آثار خوبی به نظم پارسی بازمانده است. شعرهای او مجموعاً به هفتصد بیت بالغ می شود که در کتاب «احوال و آثار خواجه نصیرالدین» تألیف مدرس رضوی و مقاله مرحوم سعید نفیسی در یادنام خواجه نصیرالدین تالیف استاد ذبیح الله صفا نوشته شده است. کمال زنجانی نیز به خواجه طوسی ارادت داشته و در مدح خواجه قصیده ای گفته است که تنها مطلع آن قصیده را نقل می کنیم:

در زرنشانم این سخن همچون زر خویش شاید تواش گوش کنی همچون گوشوار

ســـر دفتر خلاص عالـــم نصیــــــر دین کز چرخ برتراست به رفعت هزار بـار

در صد هــــزار نیـــــاید یکـی چوتـــــــو در شش سوی زمانه تاثیر هفت و چـار

خواجه و علم کلام و منطق و حکمت

اگرچه در قرن هفتم و هشتم، متکلمین سنی و شیعه هر دو در میدان بودند، اما این دوره را باید دور واقعی تألیف کتابهای کلامی شیعه و تدوین این علم دانست. در رأس متکلمان شیعه در این دوره خواجه نصیرالدین طوسی می باشد که صاحب کتاب موجز و پرمغز «تجریدالکلام» یا «تجریدالعقاید»، «اعتقادات» و کتابی به فارسی به نام «اثبات واجب» است. در این عهد موضوع تالیف کتاب از نظر درسی بسیار مورد توجه بود و این امر موجب شد که تلخیص کتابها و نوشتن شرح و حاشیه بر آنها و تألیف کتابهای مختصر و متوسط و مفصل در دانش های گوناگون متداول شود. این دوره، دوره توفق و بیرون آمدن قطعی از بحث­های طولانی و خودداری از مراجعه و استناد بر تألیف­های گوناگون عالمان قدیم و روی آوردن به متن های خاصی برای تعلیم و تعلم بود. در سال ۶۴۵ خلیفه به مدرسان مدرسه مستنصریه فرمان داد که از آن پس چیزی از تصانیف خود بر طلاب نخوانند، بلکه کلام مشایخ را برای حفظ ادب نسبت به آنان و از راه تبرک به شاگردان بیاموزند. به این ترتیب دایره تدریس محدود گردید و از آزادی عقیده مدرسان کاسته شد و سبب گردید که شرح ها و تلخیص های متعددی درباره کتابهای متقدمان تدوین شده و برای تدریس به کار رود.

در این دوره خواجه نصیرالدین طوسی و قطب الدین شیرازی و امثال آنان سرگرم تألیف کتابهای ملخص به روشی بودند که در مجمع های علمی به کار تعلیم آید. این دو قرن دور تدوین کتاب های درسی در همه شاخه های علم منطق مانند آداب بحث و مناظره و جدل و دیگر بابهای این علم است. خواجه به عنوان بزرگترین دانشمند این رشته و صاحب کتاب اساس الاقتباس- در این فن به زبان فارسی استحکام بخشید. این کتاب که در سال ۶۴۲ تألیف شد به وسیله رکن الدین محمد بن علی فارسی استرآبادی به زبان عربی ترجمه شد. علاوه بر این، خواجه دو کتاب تجرید و مقولات عشر را در علم منطق به زبان فارسی نگاشت.

خواجه پیش آهنگ بزرگ فلسفه مشاء و استوارکننده ستونهای آن در این زمان است. وی بزرگترین کسی است که در روزگار مقارن حمله مغول و در میان غوغای تعصبهای عالمان دینی اسلام بر ضد علوم عقلی، تربیت شد. بزرگترین کار او در حکمت، تأیید و تسجیل حکمت بوعلی سینا است و برای این کار به شرح مشکلات اشارات بوعلی و اثبات مبحث های آن همت گماشت و بسیاری از اعتراض ها و ایرادهای امام المشککین (فخرالدین محمدبن عمر رازی م ۶۰۶) بر کتاب الاشارات و التنبیهات بوعلی را رد کرد و کتاب خود را حل مشکلات اشارات نامید. وی علاوه بر شرح اشارات کتابهای حکمی دیگری به پارسی و عربی دارد، از آن جمله است: اقسام الحکمه، بقاء النفس، جبر و اختیار، ربط الحادث بالقدیم، روضه القلوب، اخلاق محتشمی، اخلاق ناصری، شرح اثبات عقل، العلل و المعلولات، العلم الاکتسابی، کیفیه صدور الموجودات.[۷]

دکتر دینانی- فیلسوف معاصر- درباره شخصیت خواجه نصیر چنین می گویند: «خواجه نصیرالدین طوسی از جمله شخصیت های بسیار برجسته و بزرگی است که در تاریخ علوم و فرهنگ اسلامی به اندازه لازم مورد توجه قرار نگرفته است. بسیاری از محققان از نقش عمده و اساسی این اندیشمند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.