پاورپوینت کامل تفاوتهای مردم ایران و آمریکا از نظرنوع‌شناسی شخصیتی ۵۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تفاوتهای مردم ایران و آمریکا از نظرنوع‌شناسی شخصیتی ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تفاوتهای مردم ایران و آمریکا از نظرنوع‌شناسی شخصیتی ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل تفاوتهای مردم ایران و آمریکا از نظرنوع‌شناسی شخصیتی ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

برای اینکه از آغاز مصداقی حضور خوانندگان محترم ارائه کرده باشم، این لطیفه را نقل می‌کنم: «شخصی از کشیش محترمی پرسید: «عالیجناب! بهشت چگونه جایی است؟» کشیش پاسخ داد: «در بهشت آشپز فرانسوی، پلیس انگلیسی، مهندس آلمانی، کارمند اداری سوئیسی، و عاشق ایتالیایی است.» آن شخص پرسید: «خوب، جهنم چگونه جایی است؟»

آیا تفاهم بین ایرانیان و آمریکائیان ممکن است؟

برای اینکه از آغاز مصداقی حضور خوانندگان محترم ارائه کرده باشم، این لطیفه را نقل می‌کنم: «شخصی از کشیش محترمی پرسید: «عالیجناب! بهشت چگونه جایی است؟» کشیش پاسخ داد: «در بهشت آشپز فرانسوی، پلیس انگلیسی، مهندس آلمانی، کارمند اداری سوئیسی، و عاشق ایتالیایی است.» آن شخص پرسید: «خوب، جهنم چگونه جایی است؟» کشیش گفت: «آشپز انگلیسی، پلیس آلمانی، مهندس ایتالیایی، کارمند اداری فرانسوی، و عاشق سوئیسی است!» این لطیفه دیدگاهی را درباره منش مردم ملل گوناگون ارائه می‌دهد. حال به اصل موضوع بپردازیم.

اختلاف در دیدگاه ایرانیان و آمریکائیان نسبت به موضوعات گوناگون، دست‌کم سابقه‌ای نود ساله دارد و از زمان واقعه ماژور ایمبری آغاز شده است. اگر تا پیش از جنگ جهانی اول صحبتی از اختلاف نظر به‌ طور آشکار مطرح نیست، به علت قلّت روابط بوده است. این عدم پذیرش شامل مردم انگلیس و فرانسه هم می‌شود. در عین حال مردم ایران نسبت به برخی ملل غربی تمایلات مثبت‌تری داشته‌اند؛ از جمله نسبت به مردم اتریش و آلمان. گرچه عوامل سیاسی و اقتصادی در این عدم پذیرش یا پذیرش نقش داشته است، اما بد نیست که احتمالات دیگر را هم در نظر بگیریم. یکی از این احتمالات، «وجود تفاوت در نوع‌شناسی شخصیت ملل گوناگون» است. از آنجا که موضوع تا حدودی تخصصی است، اجازه می‌خواهم ابتدا مقدمه‌ای عرض کنم.

چیستی شخصیت

آنچه به نام «شخصیت» خوانده می‌شود، عبارت است از روشهای دیرپای شناخت جهان و واکنش نسبت به آن که در هر فرد تقریباً جنبه منحصر به فرد دارد و او را از دیگران متمایز می‌کند. در عین حال نزدیک به نود درصد مردم در محدوده‌ای قرار می‌گیرند که شخصیت بهنجار خوانده می‌شود؛ یعنی با وجود تفاوتهای جزئی، می‌توان اکثریت افراد بالاتر از هجده سال را در طیفی قرار داد که شخصیت بهنجار خوانده می‌شود. نزدیک به ده درصد از جمعیت بالای هجده سال هر جامعه، دچار نابهنجاری‌های شخصیتی هستند که جنبه بیمارگونه دارد و تقریباً در همه جوامع انواع آن مشابه و دارای شیوع برابر است. این نابهنجاری‌های شخصیتی از موارد شدیدی چون شخصیت ضد اجتماعی (که مشخصه جانیان و بزهکاران است) تا شخصیت وسواسی را که بالنسبه ملایم است، شامل می‌شود.

در اینجا کاری به نابهنجاری‌های شخصیتی نداریم، بلکه صحبت ما درباره نود درصد بهنجار جامعه است که آنان را نیز برحسب ویژگیهایی که دارند، می‌توان به انواعی تقسیم کرد؛ برای نمونه درونگرا و برونگرا.

کنشهای چهارگانه

یونگ ـ روان‌پزشک نام‌آور سوئیسی ـ سامانه طبقه‌بندی برای شخصیت بهنجار تعیین کرده است که به ما برای پیش‌‌بینی دیدگاه، اندیشه و کنش افراد کمک می‌کند. به عقیده یونگ چهار کنش وجود دارد که ما به وسیله آنها موقعیت خویش را در جهان بیرون و نیز جهان درون تعیین می‌کنیم. این چهار کنش عبارتند از:

۱) حسّ، یعنی فهم به وسیله حواس پنجگانه خود،

۲) اندیشه، که موجد معنی و ادراک است،

۳) عاطفه و هیجان، که معیارسنجی و ارزیابی می‌کند،

۴) درون‌بینی، شهود، یا اشراق، که برای ما از امکانات آینده می‌گوید و از محیطی که همه تجارب و استنباطها را در بر می‌گیرد، آگاهمان می‌سازد.

طبیعت این چهار کنش با مثالی روشن می‌شود: فردی را در نظر بگیریم که کنار رودخانه‌ای ایستاده است. اگر در آن شخص، کنشِ «عاطفه و هیجان» ‌مسلط باشد، محو زیبایی رودخانه می‌شود. اگر تحت تسلط «حواس» باشد، رودخانه را همان‌گونه که هست می‌بیند؛ مانند یک عکس، بی‌آنکه عاطفه‌ای نسبت به آن داشته باشد. اگر کنش «اندیشه»‌بر او مسلط باشد، می‌کوشد رودخانه را از نظر علمی (برای نمونه از دید زمین‌شناسی) بررسی کند. اگر کنش «شهود» بر این شخص تسلط داشته باشد، رودخانه را رازی از طبیعت تلقی می‌کند که معنای باطنی عمیقی در آن پنهان است: «بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین».

درونگرایی؛ برونگرایی

گذشته از این، افراد به طور کلی به دو نوع درونگرا و برونگرا تقسیم می‌شوند. در نوع برونگرا، نیروی حیاتی به بیرون معطوف است و شخص به اشیا، اشخاص و رویدادها و روابط بین آنها و وابستگی با آنها علاقه‌مند است. این افراد به وسیله عوامل خارجی برانگیخته می‌شوند و تحت تأثیر محیط قرار دارند. در نوع درونگرا، جهت‌گیری زندگی متوجه درون است و بر عوامل ذهنی تمرکز می‌یابد. بنابراین نوعی کناره‌جویی نسبی وجود دارد. در ارتباط با اشخاص، چشم بسته اعتماد نمی‌کنند و ترجیح می‌دهند تأمل و اندیشه کنند و عمل را زمانی‌ که کاملاً به درستی آن معتقد شدند، انجام می‌دهند.

با توجه به اینکه چهار کنش که پیشتر ذکر شد، به درون یا بیرون سوگیری دارند، بنابراین هشت نوع شخصیتی را به شرح زیر می‌توان در انسانها معین کرد:

برونگرای حواسی درونگرای حواسی

برونگرای عاطفی درونگرای عاطفی

برونگرای اندیشمند درونگرای اندیشمند

برونگرای شهودی درونگرای شهودی

واقعیت این است که در افراد یک ملت یا کشور، همه انواع شخصیتی هشت‌گانه مذکور وجود دارد؛ اما برحسب پژوهشهای پروفسور یاماگوشی ژاپنی که سالها در «انستیتو روان‌شناسی تحلیلی یونگ» در زوریخ به تحقیق اشتغال داشته است، یکی از این انواع در هر ملت متمایز، جنبه مسلط و برجسته دارد و نوع غالب شخصیتی را که بر کنش و سوگیری کلی آن ملت صدق می‌کند، نشان می‌دهد. جالب آنکه این نو شخصیتی که از طریق بررسی تاریخی و فرهنگ و ادبیات و اسطوره و باستان‌شناسی در دوره‌های پیشین‌حیات یک ملت نیز قابل بررسی‌ است، تقریباً در طول تاریخ جنبه ثابت دارد. هر جامعه یا ملت به نحوی برجسته ممیزات آن نوع خاص را نشان می‌دهد.

شاگردان یونگ

این‌جانب از ابتدای دوره تخصصی روان‌پزشکی، به عقاید کارل گوستاویونگ ـ روان‌پزشک نام‌آور و دینمدار سوئیسی ـ تعلق خاطری داشتم و در سال ۱۳۶۴ نیز در یک کنگره بین‌المللی روان‌پزشکی افتخار آشنایی با پروفسور باش‌ـ روان‌پزشک دیگر سوئیسی ـ را پیدا کردم که شاگرد یونگ بود و در دهه ۱۳۳۰ طی سفرهایی به ایران، پژوهشهای ارزنده‌ای در زمینه همه گیرشناسی بیماریهای روانی انجام داده بود.

در سال ۱۳۷۸ برحسب دعوتی از سوی فرهنگستان هنرو ادب فارسی در جلسه‌ای که با حضور رئیس محترم فرهنگستان، جناب آقای دکتر حداد عادل و پروفسور یاماگوشی و تنی چند از آقایان و بانوان صاحب‌نظر تشکیل شده بود، حضور یافتم که در آن جلسه طولانی، پروفسور یاماگوشی نظریات خود را در باره تعمیم نوع‌شناسی شخصیتی یونگ به ملل بیان داشت و ضمن پاسخگویی به نقدها و پرسشها، سؤالات خود را درباره دیدگاه صاحبنظران درباره نوع مسلط شخصیتی مردم ایران بیان داشت و پاسخهایی داده شد تا همراه با پژوهشهای کتابخانه‌ای که انجام داده بودند و بررسیهای میدانی که قصد انجامش را داشتند، نتیجه‌گیری کنند.

با پروفسور مکاتباتی داشتم و با توجه به تازگی موضوع، من نیز به این امر علاقه‌مند شدم و بررسیهایی انجام دادم که در مورد مردم ایران، همسو با نتیجه‌گیری‌های پرفسور یاماگوشی بود؛ یعنی نوع شخصیتی مسلط در تاریخ گذشته و جامعه کنونی ایران، «اندیشمند درونگرا»ست. جالب است بدانیم که به جز ایرانیان، مردم آلمان، هند، دانمارک و فنلاند هم جزء نوع شخصیتی اندیشمند درونگرا هستند. مردم سوئد، نروژ، و سوئیس هم اندیشمند درونگرا با عنصر شهودی هستند. از شاخص‌ترین نمونه‌های عینی اندیشمند درونگرا، کانت و سقراط هستند.

گر چه تعداد ملل کره زمین بر حسب عضویت در سازمان ملل متحد نزدیک به دویست است، اما تنها چهل ملت یا قومیت در جهان وجود دارد که آن اندازه متمایز باشند که بتوان نوع شخصیتی مسلط را در آنان بررسی کرد. قدیمی‌ترین این ملل،‌ ایران،‌ مصر‌، یونان،‌ چین و هند هستند و جدیدالورودترین آنان،‌ آرژانتین و ایالات متحده آمریکا هستند. اعراب در یک گروه کلی قرار می‌گیرند که «درونگرای عاطفی» باشد و تنها مردم مصر بین‌ آنان متمایزند.

نکته مهم آن است که مردم آمریکا در تضاد کامل با ایرانیان، به نوع شخصیتی «برونگرای شهودی» تعلق دارند. شاید این از عمده دلایل عدم تفاهم بین ایران و آمریکاست. مردم انگلیس هم «برونگرای اندیشمند» هستند،‌ مردم ژاپن و اتریش نیز «درونگرای حواسی» هستند.

اکنون شاید بتوان نتیجه‌گیری کرد که علاوه بر مسائل متعدد دیگر،‌ شباهتها و تمایزهای شخصیتی بین ملل نیز در ارتباط و دوستی یا فقدان ارتباط و عدم تفاهم آنان نقش داشته باشد. ملاحظه می‌فرماییدکه خصلت درونگرایی ما و بسیاری از ملل متمدن دیگر، در تقابل با خ