پاورپوینت کامل راز ماندگاری سیمین ۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل راز ماندگاری سیمین ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راز ماندگاری سیمین ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل راز ماندگاری سیمین ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

به لطافت و سبکی نسیم می‌مانست در گفتار و نوشتار. به صفا و جلوه زیبای زلال رود بهاران می‌ماند وقتی که قصه‌اش را می‌خواندی… وقتی که در کنارش می‌نشستی. لبخندی پرمهر بر سیمایش می‌درخشید

به لطافت و سبکی نسیم می‌مانست در گفتار و نوشتار. به صفا و جلوه زیبای زلال رود بهاران می‌ماند وقتی که قصه‌اش را می‌خواندی… وقتی که در کنارش می‌نشستی. لبخندی پرمهر بر سیمایش می‌درخشید… دیدگان درشت سیاهش سخن می‌گفت و زبانش با آن ته لهجه شیرازی… سخنش ساده بود و صادق و صمیمی. آنچنان می‌نوشت که سخن می‌گفت… خزینه خاطره‌هایش گسترده بود و عمیق و تا روزهای آخر همه ‌چیز را به یاد داشت. همیشه در خدمت مردمی بود که دوست‌شان داشت به دمی یا در می‌ یا قلمی یا قدمی. می‌گفت: خیلی از قهرمان‌های قصه‌هایم زنده‌اند. روزها با جلال در خیابان‌ها قدم می‌زدیم. کسی را که از روبه‌رو می‌دیدیم جلال می‌گفت: سیمین قصه زندگیش را بگو و من نگاهی به چهره رهگذر می‌کردم و از راه رفتنش قصه‌یی می‌ساختم. روزی گفتم: سیمین خانم شاید دکتر عبد‌الله سووشون پدرتان باشد… شاید روزی خود شما و شاید یوسف جلال… برقی در چشمان پرمهرش درخشید و گفت: سووشون را قبل از چاپ جلال خو‌اند و گفت: عیال ما را که در این قصه کشته‌یی. یک‌بار بخشی از کوه سرگردان را بر‌ایم خو‌اند. همراه با آوای آرامش. انگشت‌های کشیده‌اش هم تکان می‌خورد. به جایی رسید، صدایش لرزید، بغضی کرد، اشکی که بر عینکش روان بود را پاک کرد و گفت بس است. این تکه را بر‌ای لی‌لی هم خو‌انده‌ام تا همین‌جا… ساکت شد. گفتم سیمین خانم نشرش دهید… گفت باشد به وقتش. قصه‌های بلندش به غزل حافظ می‌ما‌ند و به قالی ایرانی. از دایره‌ی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.