پاورپوینت کامل پیشینه تحریف هویت تاریخی نظامی گنجه ای ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیشینه تحریف هویت تاریخی نظامی گنجه ای ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیشینه تحریف هویت تاریخی نظامی گنجه ای ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیشینه تحریف هویت تاریخی نظامی گنجه ای ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :
اخیراً دولت جمهوری آذربایجان در راستای سیاست های ایران ستیزی و با هدف زدودن نشانه های فرهنگ و تمدن درخشان اسلامی-ایرانی در ناحیه ارّان و قفقاز،در اقدامی نابخردانه، به انتقال کتیبه های فارسی از مقبره نظامی گنجه ای و جایگزینی آنها با اشعار ترکی آذری دست یازیده است. اگرچه این کار با سکوت مراجع ذیصلاح در کشور مواجه شده و هنوز هیچ نشانه ای از اعتراض نهادهای مسئول دیده نمی شود، با وجود این بر عهده اهل قلم است که به تشریح عناصر ایرانیت در سروده های شاعران فارسی گوی قفقاز به ویژه بزرگانی چون نظامی گنجه ای و خاقانی شروانی بپردازند.مقاله ذیل با همین هدف به تبیین پیشینه تحــریف هویــت تاریـخی و شخصیت شعری نظامی گنجه ای پرداخته است
اخیراً دولت جمهوری آذربایجان در راستای سیاست های ایران ستیزی و با هدف زدودن نشانه های فرهنگ و تمدن درخشان اسلامی-ایرانی در ناحیه ارّان و قفقاز،در اقدامی نابخردانه، به انتقال کتیبه های فارسی از مقبره نظامی گنجه ای و جایگزینی آنها با اشعار ترکی آذری دست یازیده است. اگرچه این کار با سکوت مراجع ذیصلاح در کشور مواجه شده و هنوز هیچ نشانه ای از اعتراض نهادهای مسئول دیده نمی شود، با وجود این بر عهده اهل قلم است که به تشریح عناصر ایرانیت در سروده های شاعران فارسی گوی قفقاز به ویژه بزرگانی چون نظامی گنجه ای و خاقانی شروانی بپردازند.مقاله ذیل با همین هدف به تبیین پیشینه تحــریف هویــت تاریـخی و شخصیت شعری نظامی گنجه ای پرداخته است.
***
با مطالعه متون تاریخی دورهمغول به ویژه بررسی حوادث سال ۶۱۸ هجری مقارن با یورش سپاهیان چنگیز به سرزمین ارّان، شاهد قتل و غارت این نواحی توسط لشکریان جرّار بیگانه مغول هستیم. در این ایّام تاریخنویسان از پیوستن برخی از بیگانهگرایان ارّان به سپاهیان مغول، به منظور بهرهمندی از غنایم و احیاناً در امان ماندن از تجاوزات دشمن، خبر میدهند. نسوی مؤلف سیره جلالالدین خوارزمشاه؛ مورخ برجستهاین دوره به این عده از ارّانیها که بخش عمدهای از ایشان در گنجه به سر میبردند، لقب «اوباشان گنجه» داده است.«پیداست که تا سالها پس از نظامی هم، گنجه همچنان تحت سلطهاوباشان، فتنهجویان و رؤسای عوام بود.» (زرینکوب، ۱۳۷۷: ۳۰۱).
«نظامی با همه زهد و تقوا و پایبندی به اصول اسلامی، دارای حس شدید وطنپرستی و ایراندوستی بود. مسلمانان قشری آن زمان بر اثر ساختن افسانهها و زنده کردن رسوم و آثار کیان و ساسان، در مقام نکوهش و سرزنش او برآمدند و البته نسبت کفر و زندقه نیز به او میدادهاند.
بسا منکر که آمد تیغ در مشت
چه باک از طعنه خاکّی و آبی
به گوش جام تلخیها کنم نوش
من از دامن چو دریا ریخته دُر
مبین کاتشگهی را رهنمون است
عروس بکر بین با تخت و با تاج
مرا زد تیغ و شمع خویش را کُشت
چو دارم درع زرّین آفتابی
به دیگر گوش دارم حلقه در گوش
گریبانم ز سنگ طعنهها پر…
عبارت بین که طلق اندود خون است
سر و بن بسته در توحید و معراج
(خسرو و شیرینر ۴۴۶)
این ابیات، خاصّه دو بیت آخر، نشان میدهد که نظامی تا چه اندازه گرفتار تعرّض حسودان و دشمنان و هدف تیر تکفیر مسلمانان بوده و نیز آشکار میسازند که سبب ساختن توحید و معراج در اوّل و آخر کتاب چه علت داشته است…»(وحید دستگردی، ۱۳۸۵: ۳۴).
ذکر این مقدمهکوتاه برای ورود به بحث مهم «تحریف تاریخ حیات و هویت نظامی» که از چندی پیش در برخی محافل خاص شدت گرفته، امری ضروری بود. این «محافل خاص» که عمدتاً پس از فروپاشی شوروی سابق سر برآوردهاند، با تحریف تاریخ و جعل دیوان شعر و ابیات ساختگی، در پی هویتسازی برای این شاعر برجسته شعر فارسی برآمدهاند.
ظاهراً در سالهای اخیر، نخستین بار استالین، دیکتاتور سابق شوروی با «آذربایجانی خواندن نظامی» آتش زیر خاکستر این تحریف را روشن کرده است. «در اواخر دههدولت شوروی تصمیم گرفت در هر یک از جمهوریهای خود، مراسمی به منظور تجلیل از یکی از بزرگان آن سرزمین برپا کند، چون ترک نامداری را در آذربایجان شوروی نیافتند، به سراغ نظامی رفتند و چون میدانستند کسی ادعای ترک بودن نظامی را نمیپذیرد، به استالین متوسل شدند.» (متینی، ۱۳۸۰: ۲۴۷).
ماجرا از این قرار است که یکی از شرقشناسان برجسته دنیا به نام «سرگئی آقاجانیان» در مقالهای تحت عنوان «پنجاهمین سالگرد یک تحریف فرهنگی» که در مجله ایرانشناسی به چاپ رسید، پرده از واقعیتی دردناک برداشت. به نوشتهوی، استالین در سوم آوریل ۱۹۳۹ میلادی در روزنامه«پراودا» ارگان حزب کمونیست، نظامی را شاعری متعلق به آذربایجان و ترک زبان معرفی نمود. استالین با استناد به یک بیت از نظامی، ایرانی بودن این شاعر را رد کرده است! آقاجانیان بر آن است که: «زمامداران شوروی که خطر بروز جنگ دوم جهانی را حدس زده بودند، برای افزایش قدرت دفاعی و روحیهمردم مناطق مختلف کشورشان، تصمیم به تقویت حس میهنپرستی و غرور ملی آنها میگیرند. به همین منظور، جعل هویت نظامی توسط استالین در راستای همین سیاست عوام فریبانه صورت گرفته است.» (آقاجانیان، ۱۳۷۱: ۶۶).
در پی انتشار این مطلب از سوی استالین، برخی از حقوق بگیران شوروی که ظاهری نویسنده و پژوهشگر داشتند، به تبلیغ این سیاست مزدورانه پرداختند. از جملهاین افراد میتوان به نام میرزا ابراهیم اوف، عضو فرهنگستان علوم آذربایجان، دکتر رفیعلی و دیگران اشاره کرد. آنها اگرچه نظامی را ترک نامیدند، منتهی علیرغم کوشش بسیار، هیچگاه نتوانستند بیتی از او به زبان ترکی نشان دهند.
«پس از استالین نوبت به گورباچف رسید. در دوران زمامداری وی در مراسم هشتصد و پنجاهمین سال تولد نظامی از مجسمهاو در مسکو پردهبرداری شد و حکمدار مسکو نظامی را «خادم بزرگ آذربایجان» نامید!» (متینی، ۱۳۸۰: ۲۴۸).
البته در این میان، پژوهشگران روشنگر و حقایق نویسی نیز بودند که علیرغم سفارش حکومت، با تکیه بر مطالعات تاریخی، سعی در اثبات حقایق تاریخی داشتند.
دیاکونوف مورخ برجسته و شرقشناس معروف در کتاب «زندگینامه» چنین مینویسد: «نظامی گنجهای، شاعر بزرگ ایرانی است؛ در آن زمان، گنجه، مانند بسیاری از شهرهای آن منطقه، مردمانی ایرانیتبار داشت.» (دیاکونوف، ۱۹۹۵: ۷۳۰).
میخائیل کاپوستین، شرقشناس شهیر اهل شوروی، با نوشتن مقالهای در روزنامهپر شمارگان «فرهنگ شوروی» (۲۸ دسامبر ۱۹۸۸) تحت عنوان «ترکیب خاک گلِ، حاوی گِل نیست» اذعان کرد: «نظامی گنجهای یکی از بزرگترین متفکران و شاعران قرون وسطی و از افتخارات ادب فارسی است. برخی از سیاستمداران (اشاره به استالین) تلاش بیهودهای برای معرفی ترک نژاد بودن او میکنند.» (آقاجانیان، ۱۳۷۱: ۶۸).
در این میان، رئیس بنیاد ایرانشناسی دانشگاه سینت پیتسریگ شوروی سابق، طی مقالهای عالمانه در ردّ نظر استالین نیز نوشت: «هنوز دغل و تحریف فراوان است. برای نمونه مجسمه نظامی را در خیابانی نصب میکنند و او را ترک معرفی میکنند. در حالی که او حتی یک بیت به زبان ترکی ندارد. این مجسمهسازیها و هویتسازیها، ریشه در ناسیونالیسم دارد». طمعکاری این شاعردزدان به نظامی ختم نشده و فردی در باکو به نام «رفیعلی»، اوستا را نیز متعلق به فرهنگ آذربایجان دانسته است: «اوستا به عنوان چشمگیرترین اثر برجستهآذربایجان، امروز به تمامی زبانهای مترقّی جهان ترجمه شده است.» (همان: ۷۰).
یک نکته مهم و اساسی درباره زبان مادری نظامی، تأکید بر جریان داشتن «زبان آذری» ـ یکی از شاخههای زبان پهلوی ـ در عصر نظامی در شهر گنجه است. نگارنده به هیچ عنوان در پی این نیست که زبان مادری شاعر را «فارسی دری» معرفی نماید. اتفاقاً من برآنم که وی به برخی ریزهکاریهای دری ناآشنا بوده و از قضا برخی دشواریهای موجود در زبان شعری او متوجّه همین ناآشنایی به فارسی دری است.
«زبان فارسی دری، زبان مادری نظامی نیست و احتمالاً آن را باید آموخته باشد. زبان متداول ناحیه آذربایجان در عهد نظامی و مدتها پس از زمان وی، زبان آذری بوده است… زبان مادری نظامی در هر حال، ترکی یا دری نبوده است.» (پورنامداریان، ۱۳۸۹: ۶)
استاد پورنامداریان با اشاره به همین دشواریهای زبانی شعر نظامی مینویسد: «نظامی و دیگر شاعران آذری زبان، دری را که زبان ادب بوده است، میآموختهاند. کسی که زبانی را به درس میآموزد، در کاربرد قواعد زبان، بسیار بیپرواتر از اهل زبان عمل میکند، چون طبق قاعده انواع ترکیباتی را قاعدهپذیر باشد، بیآن که پروایی از عدم کاربرد یا ناخوشآهنگی آن داشته باشد، میسازد و به ساختار نحوی کلام و حد مقبول ایجاز چندان توجّهی ندارد، همان قدر که خود مفهوم کلامی را بداند، خواننده را نیز به فهم آن قادر میداند…» (همان: ۷)
تحریف هویت نظامی در دورهمعاصر
در ادوار پس از استالین و در پی استقلال کشورهای تازه تأسیس شده که عمدتاً از فقر هویت و پیشینه تاریخی رنج میبرند و بر همین اساس در پی هویتسازیبرآمدهاند، رهبران کشور جمهوری آذربایجان، در تحریف تاریخ و هویتسازی جعلی برای نظامی، گوی سبقت را از دیگر مدعیان عناصر ایرانیت در سرزمینهای همجوار ربودهاند.نخستین زمزمهها در این آشفته بازار، از سفارش برای تألیف کتاب و مقاله در جمهوری آذربایجان و ترجمهآنها به زبان فارسی در داخل ایران توسط عناصر وابسته به شوروی آغاز شد. یکی از نخستین کارها، تألیف کتاب «نظامی گنجوی» توسط رستم علیاف است که در سال ۱۹۹۱ میلادی توسط فرهاد حاتمی به فارسی ترجمه شد. وی در این اثر از نظامی با القابی چون «فرزند شهیر آذربایجان» (علیاف، ۱۹۹۱: ۳)؛ «جزء جدانشدنی خلق آذربایجان» (همان: ۴)؛ «شاعرِ مستقر شده در آذربایجان جنوبی» (همان: ۱۵)؛ «منسوبیّت به ترکان گنجه» (همان: ۱۶) یاد میکند. البته خوشبختانه وی، منبع اصلی این افاضات را معرفی مینماید؛ عنصری شناخته شده به نامِ «محمدامین رسولزاده» (همان: ۱۳) که هیچ تردیدی در نقش او در تحریفات تاریخی دوره معاصر در ارّان وجود ندارد. مؤلف کتاب در ادامه با تعصّب و خاماندیشی تمام مینویسد: «هرگونه کوشش که نظامی را شاعر فارسی بخوانند، قویاً رد میشود، زیرا نظامی شاعر آذربایجانی است.» (همان: ۱۸).
چندی پس از این اثر، کتابی به نام «زندگی و اندیشه نظامی» توسط «ع مبارز»، «م، آ. قلیزاده» و «م. سلطاناف» و به سعی «ح. م. صدیق» (ظ: حسین محمدزاده صدیق) ترجمه شد. مؤلفان این اثر نیز از چنین عبارات و اصطلاحاتی برای بیان مقاصد سیاسی خود بهره بردهاند: «گنجه، شهر باستانی آذربایجان» (ع مبارز، ۱۳۶۰: ۱۱)، «احیای نظامی توسط محافل آذری باکو» (همان: ۲۴)؛ «نقش دانشمندان ترک در شناساندن نظامی در دورهمعاصر» (همان: ۲۴)؛ «هدیه ادیبان آذربایجان شوروی؛ دیوان نظامی» (همان: ۲۴). مترجم این کتاب در مقاله دیگری که در ویژهنامه روزنامه فروغ آزادی تبریز، نشر نموده، نظامی را «به شدت متأثر از کتاب دهده قورقود» معرفی نموده است.»! (محمدزاده صدیق، ۱۳۷۰: ۱۲۲)
در سال ۱۹۹۱ میلادی که از سوی یونسکو «سال نظامی» معرفی شد، جلال متینی مورخ و پژوهشگر ایرانی، طی مقالهای با عنوان «بزرگداشت نظامی در مسکو» چنین نوشت: «آذربایجانیها مجسمهای از نظامی را به روسها هدیه دادند و آن را مقابل دفتر نمایندگی خود در مسکو نصب کردند؛ در مراسمی که هیچ ایرانی در آن دعوت نداشت، رئیس جمهوری آذربایجان از آن پردهبرداری نمود.» (متینی، ۱۳۷۱: ۴۴۴)
این کشور در ادامه روند پرماجرای مجسمهسازیها (هویتسازی) در خردادماه سال ۱۳۹۱ خورشیدی نیز مجسمهای از نظامی را به کشور ایتالیا اهدا کرد. این اقدام غیرفرهنگی که همراه با جعل هویت و انتساب شاعر ایرانی الاصل به کشوری دیگر بود، با اعتراض بحق و شایستهایرانیان مقیم ایتالیا روبهرو شد.
حتی ایرانشناسان ایتالیایی نیز مراتب اعتراض خود به این اقدام را اعلام کردند و جملگی متذکر شدند که دولت جمهوری آذربایجان با این هویتسازیها، راه به جایی نخواهد برد. (واحد مرکزی خبر ـ ۲۰ر۳ر۹۱)
اخیراً نیز(شهریور۱۳۹۲) دولت جمهوری آذربایجان در راستای سیاست های ایران ستیزی و با هدف زدودن نشانه های فرهنگ و تمدن درخشان اسلامی-ایرانی در ناحیه ارّان و قفقاز،در اقدامی نابخردانه، به انتقال کتیبه های فارسی از مقبره نظامی گنجه ای و جایگزینی آنها با اشعار ترکی آذری اقدام کرده است.
یک بیت ساختگی؛ دستمایهبیگانهگرایان
مستند عمده و دستمایهاصلی این مدعیان و هویتسازان جعلی برای نظامی، یک بیت ساختگی به نقل از «اسکندرنامه» است. بیت مذکور که در اغلب کتابهای این مدعیان با آب و تاب بدان پرداخته شده، این است:
پدر بر پدر مر مرا ترک بود
به فرزانگی هر یکی گرگ بود
این افراد برای نیل به مقاصد شوم سیاسی خود از هیچ اقدامی حتی جعل دیوان و تحریف ابیات نظامی، ابایی ندارند و به اصطلاح میخواهند به هر قیمتی که شده، نظامی را «شاعری ترک نژاد» معرفی کنند.
گرچه خوانندگان ارجمند به ویژه استادان فاضل زبان و ادبیات فارسی و به ویژه آشنایان به سبک شعری نظامی در سست و بیمایه بودن این بیت در همان نگاه اول، آگاهی دارند، لکن نادرستی ظاهری بیت (عیبِ قافیه: گرگ و ترک) از یکسو و نبودن آن در نسخههای اصیل و متأخر و نزدیک به زمان شاعر از دیگر سو، نشاندهنده جعلی و ساختگی بودن آن است. از این گذشته، این کدام شاعر بدذوقی است که اجداد و نیاکان خود را در فرزانگی و دانایی به گرگ شبیه نماید؟! آیا جز این است که این حیوان، در شعر و ادب کهن ایرانی، نماینده درندهخویی و سبعیّت است؟!
آیا این بیت بر ساخته کسانی نیست که خود را از نوادگان «گرگ خاکستری» میدانند و به «گرگ زاده بودن خویش» افتخار مینمایند. نگارنده به خود حق میدهد که به عنوان یک ایرانی و در دفاع از حریم شاعر ملی کشور خود، بر «انسانبودن نظامی» تأکید و از «آدمیزاد بودن» وی دفاع نماید.برخی از این افراد، لغت «گرگ» در این شعر را «سمبل دانایی و فرزانگی» میدانند. جهت اطلاع این دوستان، شواهدی از شعر نظامی ارائه مینمایم که در این ابیات، «گرگ» در مظهر «درندهخویی» و «پست صفتی» معرفی گردیده است:
به وقت زندگی رنجور حالیم
که با گرگان وحشی در جوالیم
(خسرو و شیرین)
مردمانی بَدند و بَدگُهرند
گرگ را گرگ پند باید کرد
خاکیانی که زاده زمیند
خوانده باشی ز درس غمزدگان
یوسفانی ز گرگ و سگ بترند
رقص روباه چند باید کرد
ددگانی به صورت آدمیند
که سیاوش چه دید از ددگان
(هفت پیکرر ۳۲۱)
سوم موبد چنان زد داستانی
رباید گوسفندی گرگ خونخوار
چوگرگ افزون بود در چارهسازی
که با گرگی گله راند شبانی
درآویز و شبان با او به پیکار
شبان را کرد باید حقّهبازی
(خسرو و شیرینر ۴۰۴)
روباه ز گرگ بهره زان برد
کاین رأی بزرگ دارد آن خُرد
(لیلی و مجنونر ۸۸)
گذشته از شواهد شعری ارائه شده که نشان دهنده کاربرد واژه «گرگ» در آثار نظامی در معنی «حیوانیّت» و «درندهخویی» است؛ نظامی در هیچ یک از آثار خود، به ترک بودن پدرش اشارهای نکرده است.
از اینها گذشته، در یک جستجوی ساده رایانهای و تأمل در آثار نظامی، میتوان دریافت که نظامی از عبارات و ترکیبات «پدر بر پدر»، «مر مرا»، نیز به هیچ وجه استفاده نکرده است. ظاهراً واژه «مر» که کاربرد فراوانی در شعر عصر نظامی و پیش از او دارد و از ویژگیهای سبک خراسانی است، تنها یک بار در بیتی از خسرو و شیرین به کار رفته است:
فرو خواندم مر آن فرمان به فرهنگ
کلیدم ز آهن آمد آهن از سنگ
(خسرو و شیرینر ۴۵۰)
در پایان این بخش، خوب است در خصوص منبع بیت مذکور نیز سخنی به میان آید. یکتا سند موجود دربارهاین بیت، نوشته فردی نامعلوم به نام آقای «علی گن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 