پاورپوینت کامل بررسی اجتماعی «راست فرهنگی جدید» در ایران؛ ریشه‌ها و پیامدها ۶۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بررسی اجتماعی «راست فرهنگی جدید» در ایران؛ ریشه‌ها و پیامدها ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بررسی اجتماعی «راست فرهنگی جدید» در ایران؛ ریشه‌ها و پیامدها ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بررسی اجتماعی «راست فرهنگی جدید» در ایران؛ ریشه‌ها و پیامدها ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

در ابتدا باید به مفاهیمی که در جامعه ایران به صورت دلبخواهانه و بدون توجه به پایه‌های نظری و تجربه جهانی، روی دو واژه «چپ» و «راست» گذاشته شده است، اشاره و تلاش کنیم این مفاهیم را در زمینه نظری و چارچوب نظری منسجم و قابل درک‌شان که امروز در سپهرهای فکری و ادبیات دانشگاهی و غیر دانشگاهی جهان وجود داشته‌اند و اینکه چرا امروز کم رنگ شده‌اند، بررسی کنیم و اشاره خواهیم کرد که ارزش‌های «چپ» و «راست» (بر خلاف نام‌ها و نهادها) شیوه‌های کنش اجتماعی و رویکردهایشان، در طول بیش از دو قرن که از آغاز انقلاب صنعتی و به وجود آمدن دولت‌های ملی (دولت – ملت‌ها) می‌گذرد، دارای پیوستاری منطقی بوده‌اند و بحث ارزش‌ها و دستاوردهای انسانی را باید از نهادها و دولت‌ها در هر دو حوزه جدا کرد.

در جهان امروز انتخاب بر سر سرمایه‌داری یا سوسیالیسم نیست

در ابتدا باید به مفاهیمی که در جامعه ایران به صورت دلبخواهانه و بدون توجه به پایه‌های نظری و تجربه جهانی، روی دو واژه «چپ» و «راست» گذاشته شده است، اشاره و تلاش کنیم این مفاهیم را در زمینه نظری و چارچوب نظری منسجم و قابل درک‌شان که امروز در سپهرهای فکری و ادبیات دانشگاهی و غیر دانشگاهی جهان وجود داشته‌اند و اینکه چرا امروز کم رنگ شده‌اند، بررسی کنیم و اشاره خواهیم کرد که ارزش‌های «چپ» و «راست» (بر خلاف نام‌ها و نهادها) شیوه‌های کنش اجتماعی و رویکردهایشان، در طول بیش از دو قرن که از آغاز انقلاب صنعتی و به وجود آمدن دولت‌های ملی (دولت – ملت‌ها) می‌گذرد، دارای پیوستاری منطقی بوده‌اند و بحث ارزش‌ها و دستاوردهای انسانی را باید از نهادها و دولت‌ها در هر دو حوزه جدا کرد. بنابراین همان اندازه سخن گفتن از یکسان و یکدست بودن لیبرالیسم فلسفی و اندیشه‌های دیگر فرد- محور با دولت‌های سرمایه‌داری بی‌معناست که انطباق دادن کامل مارکسیسم یا سایر اندیشه‌های جامعه-محور به مثابه اندیشه‌های یکدست و یکپارچه با دولت‌های سوسیالیستی. اما با این مقدمه قصد ما در این سخنرانی پاسخ دادن به این پرسش است که چگونه در کشوری که در طول بیش از صد سال قربانی سیاست‌های سرمایه‌داری بوده است و هم‌اکنون نیز یکی از بزرگ‌ترین تحریم‌های تاریخ قرن بیستم را تجربه می‌کند، هنوز بخش قابل توجهی از نخبگان برای حل مشکلات خود را در گروه پیرو از چنین سیاست‌هایی آن هم از بدترین نوعش، یعنی سرمایه‌داری متاخر مالی – پولی می‌بینند؟ پرسش دیگر چگونگی گره خوردن این پرسش اقتصادی آن هم در یک کشور فاقد سنت بورژوازی ملی که تقریبا تمام قرن بیستم را در انحصارها و رانت‌های دولتی سرمایه‌های عمدتا نفتی سیر کرده، با حوزه روشنفکری است. واقعیت این است که نه شرایط جهانی در حال حاضر با بحران بزرگ سرمایه‌داری پولی، نه وجود آلترناتیوی غیر سرمایه‌دارانه در شرایطی که کل جهان به وسیله سرمایه‌داری اداره می‌شود، نه سنت‌های دانشگاهی و روشنفکری غربی که همواره آبشخور سنت روشنفکرانه ایرانی بوده‌اند، و نه حتی سایر سنت‌ها و موقعیت‌های روشنفکرانه و دانشگاهی در پیرامون غیر غربی، ظهور یک راست فرهنگی و عقیدتی را در چنین شرایطی توجیه نمی‌کنند. «راست جدید» سنتی بود در اروپا که با فروپاشی شوروی و آشکار شدن جنایات آن به مثابه شوکی توانست تا مدتی در برخی از محافل روشنفکری و بسیار کمتر دانشگاهی مثلا در فرانسه (برنار هانری لوی، آندره گلوکسمان، آلن فینکل کراوت) ظهور کند، اما عمر چندانی نداشت. و به طور کلی امروز دوگانه چپ / راست چندان در عرصه اندیشه‌های روشنفکرانه و فکری و دانشگاهی مطرح نیستنند. بنابراین سوال این است که چگونه چنین موقعیتی در ایران به وجود آمده و چه پیامدهایی ممکن است در آینده داشته باشد. بحث به هیچ عنوان بر پایه مقایسه چپ و راست پیش نمی‌رود زیرا از همان ابتدا وجود چنین دوگانه‌یی را اگر در تاریخ اروپا وجود داشته است و هنوز هم در ارزش‌های مورد دفاع آنها وجود دارد، در تاریخ ایران به این شکل نمی‌بینیم و همواره این رویکردها بیشتر از آنکه خود انگیخته باشند دستاری شده بودند. با وجود این، آنچه برای ما اهمیت دارد، پیامدهای خطرناکی است که این اندیشه (همچون اندیشه‌های چپ افراطی و کلاسیک) می‌تواند برای آینده ایران داشته باشد. البته روشن است که تمام این مباحث در این مقاله کوتاه قابل ارائه کامل نیستند و مقالاتی دیگر در آینده این مباحث را دنبال و تکمیل خواهند کرد.

سخن گفتن از «راست» و «چپ» در ایران، بلافاصله ما را به سال‌های نخست انقلاب و بحث‌ها و درگیری‌هایی می‌کشاند که تا امروز ادامه پیدا کرده‌اند. در آن سال‌ها پیش از انقلاب، این دو واژه دارای معنایی بودند که با معانی جهانی آنها انطباق بیشتری داشتند. تا سال‌های دهه ۱۹۷۰، بنا بر یک سنت قدیمی که به انقلاب فرانسه و محل قرار گرفتن نمایندگان دو جناح (در چپ یا راست مجلس) بر می‌گشت، طبقه‌بندی احزاب و گرایش‌های سیاسی به «راست» و «چپ» کاملا رایج بود و گاه نیز در ادبیات آنگلوساکسون از دو واژه «لیبرال» در معنایی نزدیک به «چپ» و «محافظه‌کار» در معنایی به راست استفاده می‌شد که تا امروز هنوز در بریتانیا و امریکا ادامه دارد.

معنای کلاسیک دو واژه، جناح‌های راست را در طرفداران حفظ وضع موجود، مخالفان سلطه و دخالت‌های دولت بر اقتصاد و برعکس طرفدار دولت‌های مقتدر نظامی و انتظامی، طرفداری از بازار خصوصی و به ویژه بازار بدون ضابطه و کنترل دولتی بر بازار، و از لحاظ اجتماعی طرفداران نبود کمک‌های اجتماعی دولت به اقشار فقیر و مخالفان مفهوم دولت رفاه تعریف می‌کرد. در حالی که جناح‌های چپ را به مخالفان موضع موجود، طرفدارن انقلاب و زیر و رو شدن جامعه، طرفداران اقشار فقیر، کمک به این اقشار، مخالفان با سرمایه‌داری و نبود ضابطه در بازار و به خصوص طرفداران سفت و سخت دولت تعریف می‌کرد.

از این رو معمولا در جناح راست، احزابی قرار می‌گرفتند که قدرت را در دست داشتند و طرفدار سرمایه‌داری بودند و در جناح چپ، احزاب و گروه‌های مخالف دولت و مخالف سرمایه‌داری. تبعا هر دو جناح طیف‌های گسترده‌یی را شامل می‌شدند که از آرام‌ترین تا افراطی‌ترین افراد و نظرات را در خود جای می‌دادند.

اما چند سال بعد از انقلاب و با از میان رفتن گروه‌های چپ سنتی، این دو واژه در ایران معانی نسبتا جدیدی پیدا کردند. به صورتی که هر دو گروه طرفدار قدرت حاکم بودند اما یک گروه (چپ) به اقتصادی ساختاری و جلوگیری از رشد سرمایه‌داری مصرف گرا و گروه دیگر به ویژه پس از دوران جنگ طرفدار اقتصاد آزاد و گسترش مصرف به مثابه موتور اقتصاد می‌نگریست. چپ و راست هنوز هم در جامعه ما بیشترین از این زاویه دیده می‌شوند.

اما اگر به موضوع راست جدید برسیم اصل این اصطلاح به اروپا در سال‌های دهه ۱۹۷۰ یعنی هنگامی باز می‌گردد که بحران‌های پی در پی، نظام‌های کمونیستی وابسته به شوروی و سپس چین را رسوا کرده بودند و کشتارها و جنایات دوران توتالیتاریسم بر ملا شده بود. در این زمان، گروهی از متفکران جوان که اکثرا خود به جناح‌های تندروی چپ سابق تعلق داشتند، جریانی را به راه انداختند که در فرانسه «فلسفه نو» نام گرفت. این گروه به روشنی نه تنها ایده‌های کلاسیک چپ، مارکسیسم، طرفداری از جهان سوم، و مخالفت با سرمایه‌داری را زیر سوال می‌بردند، بلکه معتقد بودند حتی در مسائل تاریخی که مورد اجماع کامل همه گروه‌های چپ بود باید تجدیدنظر کرد. در کنار این گروه‌ها که نقطه اصلی تجمع‌شان در فرانسه بود و شخصیت‌های اصلی‌شان کسانی همچون هانری لوی، گلوکسمان و فینکل کراوت. این گروه هرگز در فرانسه از جانب سپهر روشنفکری این کشور جدی گرفته نشدند، چون در برابر خود اندیشمندان قدرتمندی چون فوکو و دریدا و بوردیو و بسیاری دیگر را داشتند. راست جدیدی نیز با روی کار آمدن مارگارت تاچر در بریتانیا و رونالد ریگان در امریکا از ابتدای دهه ۱۹۸۰ شروع به ظهور کرد. این نمونه بر خلاف گرایش فرانسوی که نخبه‌گرا بود، شکل کاملا پوپولیستی داشت. این راست جدید بازهم با استفاده از رسوایی فروپاشی کمونیسم و بر ملا شدن جنایاتش در شرق، با افتخار از ارزش‌های قدیمی راست همچون ملی گرایی، برتری غرب نسبت به سایر نقاط جهان، مثبت بودن فرآیند استعمار و به ویژه برتری سیستم سرمایه‌داری و محدود کردن کنترل دولت و کاهش نقش آن در خدمات عمومی سخن می‌گفتند و در عین حال معتقد بودند که دولت باید به مثابه دستگاهی نظامی و امنیتی تقویت شود. چند جریان راست جدید دیگر نیز از همین دهه به گروه‌های قبلی اضافه شدند: نخست راست نو فاشیستی و ملی‌گرای اروپایی که شعار اصلی‌اش ضدیت با خارجیان و به خصوص مسلمانان بود (لوپن در فرانسه و احزاب نو فاشیست در بریتانیا، آلمان، اتریش و…). این گروه در طول مدت سی سال توانستند به تقریبا ۲۰ درصد کل آرا در انتخابات عمومی برسند. جریان دیگر، نیز گروه‌های مافیایی – سیاسی بودند که از ابتدای دهه ۱۹۹۰ در ایتالیا (عمدتا در قالب شخصیت برلوسکونی) و در روسیه (عمدتا در قالب شخصیت پوتین) ظاهر شدند. این گروه‌ها، یک راست پوپولیستی را نمایندگی می‌کردند که هدف‌شان در دست گرفتن رسانه‌های زرد و برخی دیگر از رسانه‌ها (به خصوص تلویزیون و خبرگزاری‌ها) و کلوب‌های ورزشی فوتبال بود. و در این زمینه موفقیت زیادی داشتند به صورتی که توانستند، نمایندگان خود را، با وجود رسوایی‌های مالی و فساد بی‌پایان، به صورت دراز مدت در راس قدرت‌های سیاسی نگه دارند.

در ایران، راست سنتی، که عمدتا در قالب بازار سنتی، خود را نشان می‌داد، بیشتر از آنکه مباحث سیاسی عمیق را در مد نظر داشته باشد، ترجیح می‌داد سیاست‌های پوپولیستی را پیش بگیرد. اما دو مشکل اساسی در این راه وجود داشت: نخست گفتمان به‌شدت ضد سرمایه‌داری انقلاب که با هر گونه سازش با کشورهای سرمایه‌داری غربی مخالف بود و پایه خود را مردم مستصعف یا اقشار کم درآمد جامعه اعلام می‌کرد و بنابراین نمی‌توانست از گفتمان‌های طرفدار آشکار سرمایه‌داری دفاع یا حتی آنها را نادیده بگیرد و به نوعی باید دولت رفاه را در برابر یورش آنها حمایت می‌کرد. اما مشکل دومی نیز وجود داشت و آن اینکه بنا بر یک سنت قدی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.