پاورپوینت کامل تاریخ تصنیف و ترانه فارسی ۸۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تاریخ تصنیف و ترانه فارسی ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ تصنیف و ترانه فارسی ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ تصنیف و ترانه فارسی ۸۹ اسلاید در PowerPoint :
واژه ترانه را «جوان خوشروی تر و تازه» معنی کردهاند اما در ارتباط با نوعی از شعر ایرانی که در طول تاریخ – با تغییرات و تجربیاتی – به «ترانه» معروف است نمیتواند تعریف بالا وافی به مقصود باشد. ترانه از «ترانه» پارسی باستان گرفته شده که به معنای شعرهایی بدون «هجایی» است و عمدتاً ریتمیک و ضربی و در گسترههایی از تاریخ ادبی ایران مردمی و عامهپسند است.
واژه ترانه را «جوان خوشروی تر و تازه» معنی کردهاند اما در ارتباط با نوعی از شعر ایرانی که در طول تاریخ – با تغییرات و تجربیاتی – به «ترانه» معروف است نمیتواند تعریف بالا وافی به مقصود باشد. ترانه از «ترانه» پارسی باستان گرفته شده که به معنای شعرهایی بدون «هجایی» است و عمدتاً ریتمیک و ضربی و در گسترههایی از تاریخ ادبی ایران مردمی و عامهپسند است. ترانه پیش از شعر عروضی ایران وجود داشته و میبینیم که هنوز هم مردم روستاها و عشایر و کوهنشینها سرودههای عاشقانه و شاد و ضربیای را میخوانند که در تقسیمبندی قوالب شعر جزو «ترانه»ها قرار میگیرند. بعضی عالمان عروضی قدیم این وزن را از زحافات بحر هزج میشمردهاند اما وزن ترانه با وزن رباعی: مفعول مفاعلن مفاعیلن فع یا همان وزن معروف لاحول و لاقوه الا بالله گاهی تطبیق داده شد ولی آنچه مسلم است وزن رباعی (یا به تعبیری روایی که با این نامگذاری ارتباطش با شعر چهارلختی یا چهار مصرعی (رباع) قطع میشود و بین آنها مرزبندی مشخصی به وجود میآید. رباعی بیشتر به نوع سرودههای خیام و ابوسعید ابوالخیر و … گفته میشود و ترانه بیشتر به سرودههای باباطاهر عریان یا فیالمثل فائز دشتستانی سراینده نامدار و محبوب اهالی بنادر جنوب ایران و بوشهر و خلیجفارس که همان بحر مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل است اما ترانه، باز هم وسعت بیشتری دارد چه از نظر قالب و تعداد مصرعها و چه از نظر موضوع و محتوا. بحث پیرامون این اوزان و مختصات عروضی آن، مفصل است و نمیخواهیم وارد آن شویم چرا که وزن ترانه برای مردم ما کاملاً آشناست و بخصوص همانطور که گفته شد اختصاص به طبقات باسواد و فرهیخته ندارد. مردم عادی و عامی و کم سواد هم این وزن و نوع شعر را به خوبی میشناسند. در این مورد یعنی وزن و بحر ترانه میتوان به پژوهشهای استادان فقید دکتر پرویز ناتل خانلری و مسعود فرزاد مراجعه کرد و از قدیمیها هم به آثار ابوعلیحسن ابنعلی قطان مروزی مراجعه کرد.
ترانه و ادب منظوم عامیانه
از ابتدای پیدایی ادبیات فارسی به طور طبیعی که جذابیتهای نظم و واژگان موزون و کلامهای آهنگین و همراهی با موسیقی برتر و گفتارهای منثور میچربیده ترانههای عامیانه به شکل فزاینده و قابل ملاحظهای در میان تودههای گسترده و گونهگون مردم انتشار یافته است. سرایندگان این ترانهها هرگز شناخته نشدهاند اما سینه به سینه در میان اقشار مختلف مردم – شهری و روستایی – نقل شده و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده کما این که هزاران ترانه و شعر و متل و مثل و کارآوا (آهنگها و شعرهای بخصوصی که صاحبان حرف و مشاغل در موقع انجام کار میخوانند یا ترنم میکنند و مرتبط با حرفه و شغل آنهاست مثل قالیبافان و بناها و…) و لالایی و واسونک (آهنگهای شاد عروسیها و ختنه سوران و سفرهای زیارتی مهم) و بازیهای موزون و شادیانهها و بالعکس مویهها و سوگخوانیها و دعا و نفرین و چیستان و غیرهغیره وجود دارد که در میان مردم شهرها و روستاهای ایران و نیز عشایر و طوایف بسیار مشهور و متداولند، اما به هیچ وجه به سراینده یا پدیدآورنده بخصوصی مربوط نیستند و تغییرات و تحریفات آنها هم فراوان است و نیز کسی نمیداند چه کسی آنها را سروده و طی قرون گذشته به ادبیات شفاهی منظوم ایران تعلق داشتهاند. شاید از زمان صادق هدایت به بعد باشد که نسبت به ضبط و ثبت و آوانویسی آنها اقدام شده و پس از این به آن خواهیم پرداخت.
اگر نوع ادبی و قالب ترانه (چهار لختی در بحری که قبلاً گفته شد) از صفت تر و تازه و با نشاط و خوشروی گرفته شده باشد طبعاً در بین حالات دستوری «قید» است یعنی توصیفکننده فعل (تر+انه) مانند قید مردانه که میگوییم فلانی با مشکلات زندگی مردانه مبارزه کرد یا شادمانه یا کودکانه … وقس علیهذا پس طبعاً در ابتدا گفته شده او ترانه شعر میگوید یعنی فضل یا حالت شعر سرودنش شاد و پرطراوت و تازه و شادیانگیز است کما این که حافظ بزرگ میفرماید:
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته ازین معنی گفتیم و همین باشد
یعنی این که غمگین بودن با شعر تر (شاد) گفتن مغایر است. همچنان است که مرحوم دکتر خانلری در حافظ مصحح خودش: کی شعر خوشانگیز و… ضبط نموده. میدانیم که حافظ این صفت را نیز واژه عربی «طبری» (هم ریشه و هم خانواده طراوت) را بارها به کار برده. پس نتیجه میگیریم که ترانه که قید است نمیتواند به عنوان نوع یک شعر فارسی از صفت تر گرفته شده باشد و همین ریشه «ترونه» باستانی صحیحتر به نظر میرسد. بیفزاییم که واژه دیوانه که امروزه به عنوان یک صفت ناخوشایند برای بعضی افراد که مشکلات حاد روانی دارند به کار میرود در اصل قید بوده و از دیو (همان موجود خیالی تبهکار که فردوسی هم فراوان از آن گفته است گرفته شده. دیو + انه که میشود دیوانه که مثلاً گفته شده فلانی دیوانه را مردم رفتار میکند.
ترانه در تاریخ
یکی از مهمترین و گستردهترین ژانرهای فرهنگ عامه یا به غلط فرهنگ عامیانه ایران که به قول فرنگیها همان فولکلور باشد ترانهها یا دوبیتیهای محلی هستند که جزو گنجینه نواهای عاشقانه مردم پاک و ساده روستاها و عشایر ایرانند. البته واژه «ترانه» امروزه بیشتر علاوه بر تصنیف به همین دو بیتیهای ناپیوستهای گفته میشود که توسط گویندگان مشخص یا نامشخص سروده شدهاند که نمونه کامل عیار آن – همانطور که گفته شد- ترانههای بابا طاهر عریان همدانی است که میتوان او را پرچم دوبیتی یا ترانه عاشقانه و عارفانه دانست.
تو که نوشم نئی نیشم چرایی؟
تو که یارم نئی پیشم چرایی؟
تو که مرهم نئی ریش دلم را
نمک پاش دل ریشم چرایی؟
که شاعر آن مشخص است اما از ترانههای با سرایندگان نامشخص
تو را میخام وگرنه یار بسیار
گلی میخام وگرنه خار بسیار
گلی میخام که در سایهش نشینم
وگرنه سایه دیوار بسیار
یا:
نمیچینم گلی که خار داره
نمیگیرم وِلی که یار داره
نمیچینم گلی مانند شببو
که شببو بوی زلف یار داره
(وِل یعنی دلدار، دلبر، معشوقه)
طبق نظر دکتر زرینکوب «در واقع قدیمیترین نمونه کلام موزون که به زبان فارسی، موجود است تصنیفهای عامیانه است: حرارهها سرودها- سرود اهل بخارا، سرود اهل بخل – و جز آنها» او از قرائن چنین برداشت میکند که چون سرگذشت پهلوانها و نامآوران نزد عامه رنگ قهرمانی بیشتری میگرفته است، موضوع چامهها و سرودهای عامیانه شده و نمونه آن در ادوار ساسانیان و داستانهای راجع به بهرام گور و ترانههای راجع به خسرو پرویز….. استاد در تبیین این موضوع میفرماید: «…. با آن که از ترانههای قبل از اسلام – که ظاهراً الحان کسانی چون باربد و نکیسا را شور و حرارتی میداده است- اکنون نمونهای در دست نیست، وجود تصنیفها و سرودهایی که بلافاصله بعد از ظهور اسلام در سرزمین ایران پدید آمده است حاکیست از وجود این گونه اشعار عامیانه قبل از اسلام، جایی که از نشأت و تحول شعر فارسی سخن میرود شعر قدیم عامیانه سهم عمده دارد. کاملترین صورت موجود این شعر عامیانه هم عبارتست از شکل «فهلویات» -دوبیتیهای فهلوی- همین فهلویات است که از قدیم در زبان خنیاگر محلی آفریننده شور و هیجان و رقص و طرب بوده است. تعدادی از آنها (فهلویات) به لهجههای محلی در کتب مختلف نقل شده است. بعضی از شعرای قدیم حتی به همان شیوه عامیانه فهلویات سروده از ترانه هم -که از فهلویات قدیم پدید آمد- بعدها در دست کسانی چون عنصری و خیام قالب رباعی را بیشتر مناسب خویش یافت و در مجالس مایه شورانگیزی شد. عنوان دو بیت و دوبیتی در اول اطلاق به هر نوع ترانه میشد…. البته قدرت و حیات این اشعار – و این نوع ادب – بستگی تمام داشته است به یک خاصیت آنها: شفاهی بودن نشان (شعر بیدروغ، شعر بی نقاب صص ۱۷۴ و ۱۷۵). البته به یاد داشته باشیم که در دوران معاصر نیز تعدادی از شاعران ما به ترانهگویی و در اغلب مواقع با لحن نو لهجه ساده و خودمانی و با به کارگیری واژگان آرام و راحت و بیادعا و غیر مطنطن گرایش زیادی نشان دادهاند از جمله هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) شاعر نوپرداز متغزل پراحساس و به عنوان مثال این دوبیتی زیبا.
پرستوی فراری از بهارم
یک امشب میهمان این دیارم
چو ماه از پشت خرمنها در آید
به دیدارم بیا چشم انتظارم
و یا مهدی اخوان ثالث (م.امید) شاعر شعرشناس استاد و آن چند دوبیتی دلنشین با عنوان کلی «سر کوه بلند …» او:
سر کوه بلند آمد عقابی
نه هیچش نالهای نه پیچ و تابی
نشست و سر به سنگی هشت و جان داد
غروبی بود و غمگین آفتابی
در سال ۱۳۴۱ نگارنده این سطور تعدادی از ترانهها یا دوبیتیهای خود را – که همان مختصات یاد شده را داشتند – با یک مقدمه نسبتاً رسا به همراه دوبیتیهای دوست شاعرم سیروس مشفقی – که در آن سالها ساکن اهواز بود – به چاپ رساند.
دوبیتیهای فریدون مژده، تیمور گورگین، عزتاله زنگنه و شاعران مطرح دیگر اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ نیز مرتباً در مجلات ادبی به چاپ میرسید. بعد از انقلاب کمکم رباعی جای دوبیتی را گرفت. راوندی مورخ و نویسنده نامدار ایرانی اواخر قرن ۶ و اوایل قرن ۷ هجری قمری در کتاب مشهور و معتبرش – راحه الصدور (تألیف یافته در ۵۹۹ تا ۶۰۳ ه.ق)- از سرایندهای به نام نجمالدین ذکر میکند که به گردآوری این گونه ترانهها – همان سرودههای چهار مصرعی موضوعدار عمدتاً عامیانه و ساری در طیفهای معمولی مردم – اشتغال داشته و به همین اعتبار به «نجمالدین دوبیتی» معروف شده.
ترانه یا تصنیف
نوع دیگر ترانه سرودههای منظوم غالباً مقفی و گاه مردفی هستند که با اوزان مختلف و به مناسبتهای گوناگون گاه بدون هیچ مناسبت یا – به قول معروف – شأن نزولی به وجود آمده و شهرت عام دارند و گفتیم از پیشینه دراز دامنی برخوردار است. این نوع از شعر را «حراره» و بعدها «تصنیف» میگفتهاند. شاید قدیمیترین ترانهای که از گذشتههای دور باقی مانده حرارهای است که برای شخصی همچون «ابن مفرغ» گفته شده و در منابع معتبر ذکر آن آمده است،
صادق هدایت نویسنده مشهور ایرانی که محقق هم بوده و در زمینه گردآوری فرهنگ مردم یا فولکلور از پیشقراولان دوران معاصر است در مقاله اوسانه خود (نوشتههای پراکنده، گردآوری حسن قائمیان، انتشارات امیرکبیر، تهران،چ. دوم ، ۱۳۴۴، ص،۳۰۰) میگوید: … در شباهت این ابیات با ترانههای ملی (مقصود هدایت «مردمی» و عامیانه است نه ملی به مفهومی که اینک وجود دارد) امروز جای تردید نیست.»
نظر هدایت کاملاً درست است. زبان این تصنیفها و حرارهها با زبان امروزی ترانههایمان بسیار نزدیک است که یک وجه مهم آن میتواند انسجام، استحکام، رسانندگی و وسعت زبان فارسی باشد که از سدههای آغاز تشکیل و تشکل زبان فارسی تا کنون تقریباً همیشه مورد استفاده و تفهیم و تفاهم بوده است. ضمن این که احساس و عاطفه و پاکی مردم همچنان در همه ادوار و اعصار پا بر جا و استوار بوده است چرا که مؤلفه اصلی ترانهها همان عشق و عاطفه و احساس و همدلی عمومی مردم است.
علامه محمدخان قزوینی مورخ و محقق نامدار در مورد ترانههای اخیر میفرماید: «… این ابیات [از ختلان آمذیه… و امثالهم] اگرچه آنها را شاید از قبیل شعر ادبی به معنی متعارف مصطلح نتوان محسوب نمود بلکه ظاهراً از اشعار عامیانه است که اکنون تصنیف گویند ولی در هر صورت نمونه بسیار دلکش غریبی است از جنس شعر در هزار و دویست سال پیش از این (تاریخ نگارش اوایل دهه ۲۰ ش بوده) در خراسان…» جالب این است که محقق دقیق و قدماییاندیش با آن ملاکهای سختگیرانه، کلاسیک این گونه شعرها را «بسیار دلکش …» معرفی میکند.
بسیاری از غزلیات مولانا در دیوان ارجمند شمس به نظر میرسد که در حالت تواجد و شور و حال و بیخودی و بسط عارفانه سروده شدهاند و در حلقه عاشقان و مریدان و شاید با دف و نی خوانده میشدهاند. به هر حال گونهای از شعر ریتمیک و موسیقایی چکامه مشهور رودکی سمرقندی یعنی «بوی جوی مولیان آید همی» را نیز باید از همین سنخ سرودهها دانست کما اینکه بعد از قرنها توسط استاد غلامحسین بنان به رسایی و زیبایی هر چه تمامتر خوانده شد و در عداد ترانههای موفق معاصر قرار گرفت. در زمان ناصرالدین شاه قاجار شاهی که ۵۰ سال تقریباً با کمترین دلشوره و آشوبی بر این ملت گرفتار حکومت کرد در سال ۱۲۸۸ ه. ق قحطی شدیدی در تهران روی داد که مردم به زحمت و عبرت مالایکانی دچار شدند و طبعاً آن سال سال بد و دهشتباری بود. در پایان آن سال تصنیفی بر زبان مردم جاری شد با مطلع: «ای سال برنگردی»
اتفاقاً در همین سال (۱۲۸۸ ه. ق) شاه با زحمات و تمهیدات زیاد قصد زیارت عتبات را در بینالنهرین (عراق حالیه) داشته و مردم که دل خوشی از شاه نداشتهاند و این سفر را نیز سفری ریاکارانه و پرخرج و بیاثر میدانستهاند بخصوص با توجه به قحطی و مجاعهای که وجود داشته و قیمت نان و البته کمیت و کیفیت آن بسیار رنجآور بوده خشم خود را به صورت تصنیف زیر نشان دادهاند:
شاه کج کلا / رفته کربلا / نون شده
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 