پاورپوینت کامل «فضیلت» در مقام نظریه معرفت ۴۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «فضیلت» در مقام نظریه معرفت ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «فضیلت» در مقام نظریه معرفت ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل «فضیلت» در مقام نظریه معرفت ۴۳ اسلاید در PowerPoint :

در پایان زمستان گذشته، کتاب معرفت‌شناسی لیندا زگزبسکی، معرفت‌شناس، فیلسوف دین و فیلسوف اخلاق معاصر به فارسی انتشار یافت. انتشار این کتاب از دو نظر اهمیت بسیار دارد؛ نخست اینکه این نخستین کتاب از زگزبسکی است که به فارسی ترجمه می‌شود و گرچه در زمره آثار خاص او نیست، در گسترش افق نگاه جامعه فلسفی ایران به فلسفه غرب موثر است.

درباره فلسفه لیندا زگزبسکی به بهانه انتشار کتاب «معرفت‌شناسی»

در پایان زمستان گذشته، کتاب معرفت‌شناسی لیندا زگزبسکی، معرفت‌شناس، فیلسوف دین و فیلسوف اخلاق معاصر به فارسی انتشار یافت. انتشار این کتاب از دو نظر اهمیت بسیار دارد؛ نخست اینکه این نخستین کتاب از زگزبسکی است که به فارسی ترجمه می‌شود و گرچه در زمره آثار خاص او نیست، در گسترش افق نگاه جامعه فلسفی ایران به فلسفه غرب موثر است. ثانیا، زگزبسکی روایتی خاص خود از معرفت‌شناسی فضیلت دارد و مفهوم کهن «فضیلت» را بازسازی کرده است تا در اخلاق و معرفت‌شناسی از آن استفاده کند. نوشته‌های اندکی به فارسی وجود دارند که معرفت‌شناسی فضیلت را، که یکی از نظریات متاخر در معرفت‌شناسی است، توضیح دهند. از مکتوبات مهم معرفت‌شناسی فضیلت تاکنون چیزی ترجمه و منتشر نشده و آنچه در معرفی این دیدگاه در دسترس عموم قرار گرفته مجمل و ناکافی است. باید توجه داشت که همچون هر نظریه کلان فلسفی، به معرفت‌شناسی فضیلت نیز از دیدگاه‌های گوناگون پرداخته شده و روایاتی مختلف از آن در کار است که هریک دعاوی و مدعیانی خاص دارد. زگزبسکی مدعی نظریه‌ نوارسطویی درباره مفهوم «فضیلت» است و بر آن است که این مفهوم چنان غنی و کارآمد است که می‌تواند حیات اخلاقی و شناختی آدمی را توضیح دهد. انتشار کتاب معرفت‌شناسی می‌تواند آغازی باشد برای تامل در معرفت‌شناسی فضیلت که نه فقط می‌توان در برخی روایت‌های آن مشابهت‌هایی را با سنت فلسفی اسلامی یافت بلکه بیانگر فهم جدید و مهمی از مسائل فلسفی است. در ادامه این یادداشت، نخست طرح‌واره‌یی از فلسفه زگزبسکی را بیان و سپس به‌اجمال کتاب تازه‌انتشاریافته او را معرفی می‌کنم.

خاستگاه نظریه فضیلت

طرح فکری زگزبسکی در چارچوب نظریه فضیلت می‌گنجد. خاستگاه نظریه فضیلت، چنان که می‌دانیم به افلاطون و ارسطو بازمی‌گردد و گرچه پس از قرون وسطی با رشد نظریه‌های اخلاقی جدید، تا حدی مورد بی‌توجهی قرار گرفت، در نیمه دوم قرن بیستم احیا شد. از آن پس، به اخلاق فضیلت، نه فقط به مثابه نظریه‌یی در فلسفه اخلاق بلکه همچنین به عنوان مدلی برای تحلیل مسائل خاص و جزیی اخلاقی توجه شده است. مطابق نظریه اخلاقی فضیلت، آنچه باید محور سنجش و ارزیابی اخلاقی قرار گیرد فاعلان اخلاقی و ویژگی‌های منشی آنهاست نه خود افعال یا قواعد اخلاقی. این افعال، هم به لحاظ وجودشناختی و هم به لحاظ مفهومی موخر از فاعلان اخلاقی و ویژگی‌های آنها هستند.

در پایان قرن بیستم، برخی معرفت‌شناسان برجسته، همچون ارنست سوسا و جان گرکو، نظریه‌یی معرفتی را پیش نهادند که «معرفت‌شناسی فضیلت» نامیده شد. صورت اولیه معرفت‌شناسی فضیلت مبتنی بر تاکید بر قوای معرفتی به مثابه فضایل شناختی است. این صورت اولیه، که نسبت چندانی با اخلاق فضیلت ندارد، بر همان شکل نماند و روایت‌هایی متفاوت از معرفت‌شناسی فضیلت درانداخته شد. روایت لیندا زگزبسکی، به طور خاص، نظریه معرفت را بر بنیادهای اخلاقی فضیلت‌گرا استوار می‌کند. از این رو، دیدگاه زگزبسکی را نوارسطویی خوانده‌اند.

زگزبسکی بر آن است که در طول تاریخ فلسفه تا حدی به فضایل اخلاقی توجه شده است؛ فیلسوفان مختلف این فضایل را برشمرده و دلالت‌های آنها را وضوح بیشتر بخشیده‌اند. اما گرچه ارسطو در کنار فضایل اخلاقی از فضایل عقلانی هم نام برده بود، پس از او، فقط معدودی از فیلسوفان، مانند آکویناس به این قسم فضایل توجه کردند و حتی این توجه نیز چنان نبود که مضامین نهفته در فضایل عقلانی و صورت‌های مختلف آن را آشکار کند. پاره‌یی فضایل عقلانی، همچون فهم و حکمت، اساسا در معرفت‌شناسی جدید نادیده گرفته شده‌اند. این مشکل البته تا حدی به خود ارسطو بازمی‌گردد: آنجا که او بین فضایل اخلاقی و عقلانی گسستی درمی‌اندازد. زگزبسکی با نقد ادله ارسطو، تلاش می‌کند نشان دهد که فضایل عقلانی قسمتی از فضایل اخلاقی‌ هستند. این شیوه نگاه به مساله زمینه‌ساز ابتنای معرفت‌شناسی بر اخلاق می‌شود تا به آنجا که زگزبسکی به‌تصریح معرفت‌شناسی را شاخه‌یی از فلسفه اخلاق در نظر می‌آورد.

به نظر زگزبسکی، ارتباط معرفت‌شناسی با فلسفه اخلاق باید بیش از این مورد توجه قرار گیرد. اولا، مفاهیم اخلاقی به‌وفور در معرفت‌شناسی مورد استفاده قرار می‌گیرند. دقت در آثار معرفت‌شناسان آشکار می‌کند که آنها تا چه حد از «خوبی/ بدی برخی شیوه‌های کسب معرفت»، «وظیفه فاعل شناسا و آنچه باید مورد توجه او قرار گیرد»، «روا بودن/ نبودن باور به برخی گزاره‌ها» و «ارزش معرفت/ صدق» سخن می‌گویند. این وجوه هنجاری بار اخلاقی دارند گرچه تفسیر آنها نباید صرفا وظیفه‌گرایانه صورت گیرد. همچنین دقت در نظریه‌های اخلاقی و معرفتی نشانگر آن است که می‌توان تناظری را بین قرینه‌گرایی معرفت‌شناختی با وظیفه‌گرایی اخلاقی یا اعتمادگرایی با فایده‌گرایی اخلاقی یافت. با این حال، هیچ‌یک از این نظریه‌ها نتوانسته‌اند توضیح خوبی از امر اخلاقی یا معرفت ارائه دهند. این نظریه‌ها اولا، بیشتر عمل/ باورمحور بوده‌اند به جای آنکه به فاعل اخلاقی یا باورنده توجه کنند. ثانیا، تصور کرده‌اند سراسر قلمرو اخلاق و معرفت‌شناسی را می‌توان با ارائه قواعد اخلاقی یا معرفتی پوشش داد. ثالثا، نظریه‌های جدید اخلاقی یا معرفتی نمی‌توانند برای برخی ارزش‌های اخلاقی، که به شخصیت فاعل اخلاقی یا باورنده بازمی‌گردند (همچون عشق یا دوستی)، توضیحی مناسب عرضه کنند و رابعا، ارزش‌های مرتبه اعلای اخلاقی یا معرفتی‌ای در کار است که هرگز تن به رویکرد تقلیل‌گرایانه نظریه‌پردازی‌های دوره مدرن نمی‌دهند، همچون یکپارچگی شخصیت اخلاقی/ شناختی فاعل.

روایتی نو از نظریه فضیلت

با توجه به این نقدها و نیز تناظر نظریه‌های اخلاقی و معرفتی، زگزبسکی کار خود را پر کردن جای خالی نظریه فضیلت در بین نظریه‌های معرفتی می‌داند، آن هم روایتی سنتی از نظریه فضیلت که اساسا اخلاقی است. به نظر او، مفهوم سنتی «فضیلت» چنان غنی است که می‌تواند به‌یکسان محور ارزیابی‌های اخلاقی و عقلانی باشد. این مفهوم برساخته از یک مولفه انگیزشی، وابسته به شخصیت فاعل/ باورنده و یک مولفه اعتمادپذیری در وصول به غایت آن مولفه است. بنابراین، فعل اخلاقی انجام نمی‌ش