پاورپوینت کامل مطهری و ضرورت فلسفه ۵۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مطهری و ضرورت فلسفه ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مطهری و ضرورت فلسفه ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مطهری و ضرورت فلسفه ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

آیا فلسفه برای انسان یک دانش ضروری است، یا اینکه هیچ ضرورتی ندارد، و اگر انسانها و احیاناً‌ به آن می‌پردازند، از باب تفنن و تنوع و سرگرمی است، و به خیال بعضی بطالت و اتلاف عمر و روی‌آوردن به کاری بیهوده و بی‌فایده است؟ اگر ضرورت دارد، به چه دلیل؟ و در صورت ضرورت، آیا بهتر نیست که انسان به جای افتادن در ورطه‌ تفکرات و تأملات فلسفی و درگیری با آرای متشتت و ضد و نقیض فلاسفه به تعبد و تسلیم آنچه در کتاب و سنت آمده،‌ اکتفا کند و خود را راضی و قانع سازد؟

آیا فلسفه برای انسان یک دانش ضروری است، یا اینکه هیچ ضرورتی ندارد، و اگر انسانها و احیاناً‌ به آن می‌پردازند، از باب تفنن و تنوع و سرگرمی است، و به خیال بعضی بطالت و اتلاف عمر و روی‌آوردن به کاری بیهوده و بی‌فایده است؟ اگر ضرورت دارد، به چه دلیل؟ و در صورت ضرورت، آیا بهتر نیست که انسان به جای افتادن در ورطه‌ تفکرات و تأملات فلسفی و درگیری با آرای متشتت و ضد و نقیض فلاسفه به تعبد و تسلیم آنچه در کتاب و سنت آمده،‌ اکتفا کند و خود را راضی و قانع سازد؟ یا به جای تفکر و تحصیل علم حصولی به سیر و سلوک و ریاضت پردازد‌،‌ تا بر قلّه‌ شهودی نشیند، و آنچه دیگران می‌دانند،‌ او ببیند؛‌ چنان که ابن‌سینا گفت: «آنچه ما می‌دانیم، ابوسعید ابوالخیر می‌بیند» و ابوسعید ابوالخیر گفت: «آنچه ما می‌بینیم، ابن‌سینا می‌داند.»

استاد بزرگوار ما در آثار پربرکت و ماندگار خود، به هر سه سؤال پاسخ داده است،‌ و ما اکنون پاسخ سؤالات را با استفاده از گفته‌ها و نوشته‌های ایشان ذکر می‌کنیم.

پاسخ سؤال اول:

از نظر استاد، فلسفه دانش هستی شناسی است و انسان را در راه معرفت آغاز و انجام هستی یاری می‌کند‌‌، و بنابراین،‌ از دو جهت برای انسان ضرورت دارد. یعنی بدون آن نمی‌توان زیست؛ زیرا فلسفه خوراک روح است،‌ همان طوری که آب و غذا خوراک بدن است. نه بدن از خوراک مادی بی‌نیاز است،‌ و نه روح از خوراک فکری و عقلی و فلسفی، و نه تنها از جنبه‌ فکری، بلکه از جنبه‌ عملی هم برای انسان ضروری است؛ از این‌رو از نظر وی ضرورت فلسفه هم از لحاظ نظری و فکری است، و از لحاظ عملی.

۱ـ جنبه‌ فکری

جایگاه انسان در این جهان به گونه‌ای است که «خود را جزء‌ جهانی می‌بیند که آغاز و انجام و حقیقت و کنه آن بر وی نامعلوم است، و منتهای آرزوی او این است که از راز این حقیقت،‌تا آنجا که برای وی میسور است،‌ آگاه شود،‌ و از این جهت است که هیچ بشری در دنیا پیدا نمی‌‌شود که پیش خود،‌ تفسیری از جهان و هستی نکند، و حتی اگر انسان با یک پیرزن بی‌سواد نیز برخورد کند،‌ می‌بیند او نیز در این‌باره فکر کرده،‌ و فکر خود را با یک توجیه و تفسیر عامیانه قانع ساخته است، و در تمام طبقات بشر نظیر همان توجیه و تفسیر را شما پیدا خواهید کرد. منتهای امر،‌ چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.» (مطهری ۱۳۶۶، ج۲ ، ص۱۴)

ممکن است گفته شود: به فرضی که ضرورت دارد،‌ هر کسی به نحوی خود را قانع می‌کند،‌ چه نیازی است به اینکه این هم مشغله‌ای بشود در کنار مشاغل دیگر،‌ یا فوق همه‌ آنها؟ پاسخ استاد این است که چنین نیست، بلکه:

«درروان‌شناسی و جامعه‌شناسی ثابت شده که هر چیزی که ضرورت وجود فرد یا اجتماع آن را ایجاب کند، اگر از مجرای صحیح و درست عملی نشود،از مجرای غلط و نادرست، خواه ناخواه عملی خواهد شد، و چون فکر درباره‌ وجود و هستی که ما نام آن را فلسفه گذاشتیم،‌ یکی از ضروریات حیات بشر است،‌ اگر با طرز معقول و منطقی عملی نشود،‌ افکار جوانان از راههای غط، وارد این مسائل خواهند شد، و روی غفلت اولیاء‌ امور،‌ از همین جهت بوده که افکار بسیاری از بهترین جوانان ما دچار انحراف‌هائی شده است.»(همان، ص۱۴ و ۱۵)

۲ـ جنبه‌ عملی

ما انسانها در مرحله‌ عمل نیز محتاج فلسفه‌ایم. جهان‌بینی زیربنا و ایدئولوژی رو بناست. به تعبیر قرآن کریم،‌ عمل و رفتار هر کسی برخاسته ار شاکله‌ فکری و عقلی و نظری اوست.(اسراء: ۱۷ ، آیه‌ ۷۴)

آری، «طرز فکر و عقیده‌ انسان درباره‌ جهان و هستی و خدا و ماده و روح،‌ در خط‌مشی او در زندگی تاثیر مستقیم دارد، راه و روشی که هر کس در زندگی در پیش می‌گیرد،‌ با طرز جهان‌بینی وی بستگی کامل دارد، و به عبارت دیگر، اعمال انسان بستگی دارد به طرز اخلاق و روحیات و ملکات نفسانی وی، و طرز اخلاق و روحیات وملکات نفسانی وی، مربوط است با طرز تفکر وی درباره هستی و جهان وجود.» (مطهری، ۱۳۶۶، ج۲، ص۱۵)

حیوانات اهل تفکر نیستند. آنها با هدایت غریزه راه زندگی و شیوه‌ زیستن را انتخاب می‌کنند؛‌ ولی انسان اهل تفکر است . اگر درست فکر نکند،‌ با هدایت فکر و عقلانیست، ‌راه صحیح و شیوه‌ نیکو زیستن را انتخاب می‌کند، و اگر غلط فکر کند، راه غلط زندگی را می‌گزیند.

«طرز تفکر انسان درباره هستی و جهان ممکن است طوری باشد که او را با روح و زنده و با نشاط بار آورد، و ممکن است طوری باشد که او را خشک و جامد و سرد و بی‌روح نماید. ممکن است او را جدی و فعال کند، و ممکن است او را تنبل و لاقید بار آورد. ممکن است طوری باشد که او را خوش‌بین و دارای حسن‌نظر به جهان و جهانیان و رئوف و مهربان بار آورد، و ممکن است برعکس، بدبین و بدگان و قسی القلب و بی‌رحم نماید، و همچنین…» (همان)

استاد در صدر بود که نمونه‌هایی از تأثیر جهان‌بینی الهی و جهان بینی مادی را در روحیه و اخلاق و رفتار انسانها با ذکر شواهد و مثالهایش از تاریخ ـ به ویژه از سیره پیامبر والاگهر اسلام(ص)، و از راه و رسم هموار و انسانی امام‌علی(ع) و نیز از روشهای مادی سلکان و بالخصوص کمونیست‌ها که آن روزها مورد ابتلای جوانان مسلمان بوده ـ ذکر کند، ولی چیزی از بیانات ایشان موجود نیست. احتمال داده می‌شود که فرصت پیدا نکرده‌اند، یا در حفظ آنها کوتاهی شده است، ولی به حکم «العاقل یکفیه الاشاره» با همین اشاره مختصر، انسان متوجه می‌شود که میان تأثیرات جهان‌بینی الهی که مسلمانان مخلص به آن دلبسته‌اند و جهان‌بینی مادی که ماتریالیست‌ها و کمونیست‌های منحطه، به آن دل داده‌اند، تفاوت از زمین تا آسمان است.

پاسخ سؤال دوم

جمعی که از تفکر عقلانی و تعقل روحانی ترسان و گریزانند، می‌گویند: «این التراب و رب الارباب»، چه نسبت خاک را با عالم پاک؟!» بشر این موجود خاکی و زمینی کجا و سیر و سلوک عقلی یا قلبی در وادی سهمگین ماورای حسن کجا؟! مسائل الهی همه آسمانی‌ است، و خبر آسمان را منحصراً از خود آسمان باید شنید.» (مطهری، ۱۳۵۰، صفحه نه)

اینان بیم دارند از اینکه وارد مسائل ژرفی شوند که همچون بحری عمیق و اقیانوسی مواج، خطرناک است و از شنا کردن در آن باید برحذر بود. این حضرات با زبان حال و قال می‌گویند: «ما درباره خدا و صفات ثبوتیه و سلبیه خدا، و این که چه صفتی را می‌توان به او نسبت داد، و چه صنعتی را نتوان به او نسبت داد، چیزی نمی‌دانیم و نمی‌توانیم بدانیم.

ما واقعاً نمی‌توانیم با عقل خود بفهمیم که چطور می‌‌شود یک موجودی خدا باشد، یعنی چیزی او را به وجود نیاورده باشد و همچنین نمی‌توانیم با عقل خود بفهمیم که خدا یکی است یا بیش از یکی؟ بسیط است یا مرکب؟ جسم است یا جسم نیست؟ به نحوی از انحا عضو و جارحه دارد یا ندارد؟ برچیزی قرار گرفته است یا نه؟ خواب و بیداری دارد یا نه؟حرکت و انتقال دارد یا نه؟ همه اینها و امثال اینها مجهولاتی است برای بشر، و جز از راه خبر آسمانی نباید عقیده‌ای در این گونه مسائل اتخاذ کرد. درباره همه این‌ها بدون چون و چرا و بدون حق نظر،‌ یعنی بدون دخالت دادن منطق و استدلال باید تسلیم نظر وحی شد.» (همان)

اینان اهل تعبد و تسلیمند، نه اهل تعقل و تفکیر! چون و چرای فلسفی برای اینان اگر کفرآمیز نباشد، رنجی است بی‌فایده، و زحمتی است بی‌نتیجه! حنابله اشعری مسلک، واشاعره حنبلی سیرت که به «اهل الحدیث» معروف شده‌اند، این را ه را پیموده‌اند. متأسفانه سلیقه و روش اشعری و حنبلی تنها مبتلا به اهل سنت نبوده و نیست، بلکه به دیگران هم سرایت کرده است.

باید به اینان گفت: «درست است که خبر آسمان را هم از آسمان باید شنید، ولی اولاً این نیروی حیرت‌ انگیز به نام عاقله که خدای آسمان درسرشت این موجود زمینی به نام انسان نهاده است، یک عنصر آسمانی است، نه زمینی. همچنان که در احادیث وارد شده است که: خداوند سرشت آدمی را از سرشت حیوان و فرشته مرکب ساخت و بنابراین، مانعی ندارد که پاره‌ای از حقای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.