پاورپوینت کامل جهان را اگر اصفهانی نبود، جهان آفرین را جهانی نبود ۳۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جهان را اگر اصفهانی نبود، جهان آفرین را جهانی نبود ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهان را اگر اصفهانی نبود، جهان آفرین را جهانی نبود ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جهان را اگر اصفهانی نبود، جهان آفرین را جهانی نبود ۳۱ اسلاید در PowerPoint :

شاعرِ ما بی گمان این بیت غرورآمیز را در وصف شهری نگفته که شهروندانش پیکر بیجانی را برنمی تابند و اجازه نمی دهند زیر گوشه ای از خاکِ آن که وی عاشقش بود، آسوده بیارامد. این بیت زبان حال آنهایی است که این شهر هنرپرور را می شناسند ومی دانند جایگاه آن در تاریخ کجاست و حتی در امروزِ روز چه مایه آبروی ایران عزیز در چشم جهانیان است. شهری با آن همه تاریخ پرافتخار، با آن غنای فرهنگی و سرمایه های علمی و ادبی کارش به جایی می رسد که دفن مردی نادرالوجود که عمری را در شناختن و شناساندن میراث فرهنگی این مرز و بوم گذراند، برایش بزرگ ترین مسأل روز می شود، کار وکاسبی را کنار می گذارد ، آرام و قرار را از خود می گیرد، و “چو بید بر سرِ ایمان خویش” می لرزد ، چه خبر ا ست؟ می خواهند جناز «کافری» را، طبق وصیت صاحبش به خاکِ آن بسپارند!

به مناسبت مخالفت با دفن ریچارد فرای

شاعرِ ما بی گمان این بیت غرورآمیز را در وصف شهری نگفته که شهروندانش پیکر بیجانی را برنمی تابند و اجازه نمی دهند زیر گوشه ای از خاکِ آن که وی عاشقش بود، آسوده بیارامد. این بیت زبان حال آنهایی است که این شهر هنرپرور را می شناسند ومی دانند جایگاه آن در تاریخ کجاست و حتی در امروزِ روز چه مایه آبروی ایران عزیز در چشم جهانیان است. شهری با آن همه تاریخ پرافتخار، با آن غنای فرهنگی و سرمایه های علمی و ادبی کارش به جایی می رسد که دفن مردی نادرالوجود که عمری را در شناختن و شناساندن میراث فرهنگی این مرز و بوم گذراند، برایش بزرگ ترین مسأل روز می شود، کار وکاسبی را کنار می گذارد ، آرام و قرار را از خود می گیرد، و “چو بید بر سرِ ایمان خویش” می لرزد ، چه خبر ا ست؟ می خواهند جناز «کافری» را، طبق وصیت صاحبش به خاکِ آن بسپارند!

آنان که چنین می کنند گویا نه از ارزش تاریخی- فرهنگی اصفهان خبر دارند، نه معنای لفظ «کافر» را می دانند ، نه هیچ از خدمات کم نظیر این «کافر» به ایران مطّلعند، نه از سماحت و روح مدارای بزرگان و اولیای دین چیزی خوانده اند، و نه به حساسیت اوضاع کنونی ایران وقعی می گذارند. ولی شاید آنهایی که این جماعت معدود را تحریک و بسیج می کنند چیزهایی در این زمینه ها بدانند، النهایه اغراض سیاسی و گرایش های ناسنجید جناحی چنان دید بصیرتشان را پوشانده که حاضرند «برای یک دستمال قیصریه را آتش بزنند».

دیاری که امثال ابو عبدالله حمزه بن حسن اصفهانی، ابو نُعَیم اصفهانی، مافـَرّوخی اصفهانی، ابوالقاسم راغب اصفهانی، ابوالفرج اصفهانی، جمال الدین عبدالرزّاق و پسرش کمال الدین اسماعیل خلّاق المعانی، نشاط ها، هاتف ها، سید ابوالحسن مدیسه ای ها، جهانگیر قشقایی ها، حاج آقا رحیم ها، همایی ها و ده ها بل صدها از این قبیل مردان بزرگ را در دامان خود پرورده است، از کارِ سبکی که بعضی ا ز ساکنانش نسبت به علم و عالم روا داشته اند – آن هم درآستان ورود به نیم دوم از هزار دوم هجری که امروزِ عالم فردا دیگرکهنه شده – سخت دل آزرده است. بناهای شکوهمند مساجد، پل ها، بازارها و… ،که هر یک نقش جهانند و باعث اعجاب جهانیان، این کار را در شأن خود و سزاوار معماران چیره دست خود نمی دانند، و هریک به زبان حال اهل اصفهان را ملامت می کنند. چه بسا در حوالیِ همان نقطه ای که گروهی فریاد نفرت سرمی دادند و مرگ بر این و مرگ برآن می گفتند روزگاری جلال تاج اصفهانی با آواز ملکوتی خود مرغان خوش نوای بیش حبیب را به نغمه خوانی وامی داشته است. داد و هوارهای خصمان گوشخراش در فضایی پراکنده شد که سال ها با آوای ساز جلیل شهناز و نوای نای حسن کسایی خو گرفته بود. عظمت مسجد جامع، شکوه مدرس مادر شاه (مدرسه و مسجد چهارباغ) و معماری و کاشی کاری مسجد شیخ لطف الله هر گزبا خشم و خشونت سازگاری و مناسبتی ندارد. روزی که حسین مسرور(متخلص به «سخنیار») شاعر توانای اصفهانی از سرّ فخر می فرمود:

پیشه ورِ با هنرِ اصفهان ای به هنر سرم چشم جهان

جنس ترا خلق به جان می خرند بیش ز جنس دگران می خرند

خیز پــُــر از پرده کن و پارچه تیمچه وحجره و بازارچه

اطلسِ گُـُـلدار تو باشد بسی صاف تر از برگ گل اطلسی …

روح و ذهن هم ولایتی های اصیل خود را نیز به صافی و لطافت همان اطلس گلدار تصور می کرد و در مخیّله اش نمی گنجید که روزی لطافت در این شهر جای خود را به خشونت بدهد، و گروهی تمامی گرفتاری ها و مشکلات اساسی را یک سو نهند و بر سرِ هیچ ماجرا کنند و برشهرِ پر مشکل خود بی سبب مشکلی دیگر بیفزایند. آیا آنهایی که از اعتقادات دینیِ جمعی تلقین پذیز به ناروا سوء استفاده می کنند و واقعیات را به سود اهداف سیاسی وغیردینی خود قلب می کنند ، از ده ها نارسایی و دردِ بی درمان اصفهان آگاه نیستند؟ انبوه معضلات اقتصاد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.