پاورپوینت کامل عرفان شیعی یا عرفان شیعه؟ ۴۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عرفان شیعی یا عرفان شیعه؟ ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عرفان شیعی یا عرفان شیعه؟ ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عرفان شیعی یا عرفان شیعه؟ ۴۵ اسلاید در PowerPoint :
همگان تا حدودی با رابطه نزدیک عرفان با مذهب شیعه آشنا هستند. اما آیا عرفان جداگانهای برای شیعیان وجود دارد؟ آیا اساساً اصطلاح «عرفان شیعی» قابل وضع است؟ یعنی میتوان گفت معانی و مفاهیمی جداگانه یا برجسته از عرفانِ عام بهطور کل، و عرفانِ اسلامی بهطور جزء وجود دارد؛ یا تنها میتوان به عرفایی اشاره کرد که خود شیعه بودهاند و این به نگرشی بنیادین در چم و خم عرفانشان نینجامیده است؟
چهار روایت از نسبت تشیع با عرفان
همگان تا حدودی با رابطه نزدیک عرفان با مذهب شیعه آشنا هستند. اما آیا عرفان جداگانهای برای شیعیان وجود دارد؟ آیا اساساً اصطلاح «عرفان شیعی» قابل وضع است؟ یعنی میتوان گفت معانی و مفاهیمی جداگانه یا برجسته از عرفانِ عام بهطور کل، و عرفانِ اسلامی بهطور جزء وجود دارد؛ یا تنها میتوان به عرفایی اشاره کرد که خود شیعه بودهاند و این به نگرشی بنیادین در چم و خم عرفانشان نینجامیده است؟
آیا مفاهیم و بنیادهایی اساسی، عرفان شیعی را پدیدار کرده یا بروزهایی زادگانی و جغرافیایی عرفان شیعه را رقم زده است که صرفاً تقسیمی گیتاشناختی است؟
در واقع این است که مانند دو اصطلاح مناقشه و مجادلهبرانگیز «فلسفه اسلامی» و «فلسفه مسلمانان»، هر کدام از مفاهیم «عرفان شیعی» و «عرفان شیعیان» نیز طرفداران و مخالفان خود را دارد که خود این موافقت و مخالفت، انگیزهها و دلیلهای متفاوت و گاه متضادی دارد.
میتوان نگرش صاحبنظران قدیم و جدید به این موضوع را در چهار دسته کلی جای داد:
دیدگاه نخست؛ عرفان شیعه
دارندگان این دیدگاه بر این باورند که ساحت عرفان و دین از هم جدا بوده و در نتیجه رابطه مستقیمی بین آموزههای عرفانی و شیعی وجود ندارد. از این رو عرفان آن دسته از شیعیانی که به این نحله روی آوردهاند تمایزی اساسی با عرفان اسلامی (و در اساس با عرفان) ندارد و اگر بخواهیم حول مفهوم شیعه، تقسیمی را در مجموعه عرفان اسلامی پدیدار کنیم، نه یک تقسیمبندی محتوایی درون نگرش عرفانی، که یک تمایز بیرونی است. در این صورت ما به جای «عرفان شیعی» با «عارفان شیعه» سر و کار خواهیم داشت. در نگاه ایشان عرفان شیعی دنبالهای بر عرفان ابنعربی در بخش نظری و ادامهدهنده سلسلههای صوفیه در بخش عملی است. (دارندگان این دیدگاه، لزوماً به طرح این مسأله در آثار خود نمیپردازند. چه این که به مجموعه عرفان و تصوف به چشم یک مجموعه واحد و به هم پیوسته نگاه کردهاند و تمایز قابل ذکری در اصول و بنیادها میان شیعیان و سنیان صوفی و عارف نمیدیدند)
دیدگاه دوم؛ همریشگی عرفان و تشیع
این دیدگاه بر آن است که عرفان و تشیع از یک سرچشمه رشد یافتهاند و در نگاهی تندروانهتر، با یکدیگر «اینهمانی» دارند.
دو نگاه کاملاً متعارض در میان دارندگان این دیدگاه به چشم میخورد:
نخست کسانی که علاوه بر گرایش شیعی، به عرفان نیز متمایلاند و باور دارند نه تنها عرفان از شیعه برآمده است، که عرفان عین شیعه و شیعه عین عرفان است. در نگاه اینان هر چند عرفان ظاهری و شیعه ظاهری با هم تمایز دارند، اما روح این دو یکی و منطبق بر هم است. از این رو سیدحیدر آملی باور دارد که عارف حقیقی شیعه و شیعه حقیقی عارف است. (بنگر: آملی، سیدحیدر. جامعالاسرار و منبعالانوار. تصحیح هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی. تهران: ۱۳۶۸. ص ۴۸-۲؛ با وجود این خود سید حیدر در جای دیگری با کمی مبالغه اذعان میکند که در میان فرقههای اسلامی هیچ گروهی مانند شیعیان منکر صوفیه و مانند صوفیه منکر شیعیان نشده است)
البته دیگران هم به تأثیر عمیق تشیع در عرفان اسلامی اشاراتی دارند. در این تلقی مدارامدارانه، هر چند آغاز عرفان و تصوف به اصحاب و شیعیانی چون سلمان، ابوذر، عمار، کمیل، میثم تمار و رشید بازگردانده میشود و در مورد قطبهای صوفیه، وجه شاگردی و همراهی آنان با ائمه برجسته میشود (مانند استفاده حسن بصری و اویس قرنی از محضر علیبن ابیطالب(ع) و شاگردی و همراهی صوفیان برجستهای چون بشر حافی، بایزید، شقیق بلخی، ابراهیم ادهم، معروف کرخی، و فضیل عیاض نزد امامان صادق و کاظم و رضا، بر آنان درود) علی آقانوری در پی برشمردن دیدگاههای گوناگون درباره پیدایش عرفان در اسلام، مینویسد:
<برخی پژوهشگران دیدگاه دیگری ارائه کردهاند؛ با این تحلیل که شکلگیری اولیه گروهی به نام زهاد و عباد [که خود هسته ابتدایی عرفان بود] در آن عصر [صدر اسلام] حاصل پناه آوردن شماری از خستهدلان به شمع وجود ائمه(ع) بود. از نگاه ایشان ظلم و فشارها و افسارگسیختگی سردمداران اموی و عباسی موجب شد که زهاد و عباد از اصلاح امور مسلمین ناامید گشته و به عبادت و گوشهگیری مشغول شوند. و چون در رأس این عده ائمه دین قرار گرفته بودند، این گروه پروانهوار گرد شمع اهلبیت(ع) جمع گشتند.> (آقانوری، علی، عارفان مسلمان و شریعت اسلام. دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، قم: ۱۳۸۷، ص ۷۰)
شهید آیتالله مرتضی مطهری نیز هر چند جریان عمومی تصوف را برکنار از عرفان نمیداند اما درباره عرفای حقیقی که از نظر او عمدتاً عرفای شیعی هستند مینویسد:
<البته همواره خصوصاً در میان شیعه عرفایی بوده و هستند که هیچ امتیاز ظاهری با دیگران ندارند و در عین حال عمیقاً اهل سیر و سلوک عرفانی میباشند و در حقیقت عرفای حقیقی این طبقهاند، نه گروههایی که صدها آداب از خود اختراع کرده و بدعتها ایجاد کردهاند.> (مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، صدرا، تهران: ۱۳۶۲، ص ۶۳۲)
شهرام پازوکی با نگرشی تعدیلیافتهتر درباره همریشگی شیعه و عرفان مینویسد:
<با این که تصوف و تشیع با قبول اصل ولایت به معنای عرفانیاش دو عنوان دال بر حقیقتی واحد هستند، بخصوص تحت نفوذ مرجعیت دینی خلفای اموی و عباسی و فقهایی که منتسب به آنها بودند، از هم جدا شدند. ثمره اصلی این جدایی آن بود که تشیع، به تدریج، به صورت ظاهری فقهی و کلامی محض بیابد و تصوف نیز منشأ و لوای علوی خویش را به تدریج فراموش کند. ولی از قرن هفتم، پس از سقوط خلافت عباسی، تصوف مجال یافت چهره شیعی خود را ظاهر کند و بطور متقابل، فقهای شیعه نیز علایق صوفیانه خود را نشان دهند.> (پازوکی، شهرام. پارادوکس تصوف نزد استادان و شاگردان ملاصدرا. فلسفه. پاییز و زمستان ۱۳۸۵شماره ۱۲. ص ۹۴)
او در جایی دیگر با اتخاذ روشی پدیدارشناسانه برای اثبات اتحاد تصوف و تشیع مینویسد:
<در پدیدارشناسی تصوف از همین انتساب سلاسل صوفیه برمیآید که اصل تصوف قبول ولایت حضرت علی(ع) به همان معنای مذکور [امامت در آموزههای شیعه] است.> (پازوکی، شهرام. تصوف علوی: گفتاری در باب انتساب سلاسل صوفیه به حضرت علی(ع). فصلنامه اندیشه دینی شیراز. شماره اول و دوم. شیراز:۱۳۷۹.
ص ۶۴)
علامه طباطبایی نیز با همین رویکرد استدلالی چنین مینگارد:
<یکی از بهترین شواهدی که دلالت دارد بر این که ظهور این طایفه از تعلیم و تربیت ائمه سرچشمه میگیرد، این است که همه این طوایف (که در حدود 25 سلسله کلی هستند و هر سلسله منشعب به سلسلههای فرعی متعدد دیگری است) به استثنای یک طایفه، سلسله طریقت و ارشاد خود را به پیشوای اول شیعه منتسب میسازند.> (طباطبایی، سیدمحمدحسین. رسالت تشیع در دنیای امروز. ص ۹۹. به نقل از پازوکی، شهرام. تصوف علوی: گفتاری در باب انتساب سلاسل صوفیه به حضرت علی(ع). فصلنامه اندیشه دینی شیراز. شماره اول و دوم. شیراز:۱۳۷۹. صص ۷۳-۷۲. البته باید توجه داشت که علامه این گفتار را در باب ۲۵ سلسله شیعی تصوف میفرماید)
دیدگاه سوم؛ تعارض عرفان و تشیع
دارندگان این دیدگاه نه تنها به جمع آموزههای شیعه و عرفان قائل نیستند که حتی این دو را با هم متعارض میبینند. دارندگان این دیدگاه، خود دو انگیزه برای تصور این تعارض دارند.
گروهی با انگیزه دفاع از تشیع و از آن جا که از اساس با عرفان و صوفیه مخالفاند و جریان عرفان را در مقابل اسلام یا انحرافی از آن میدانند، درصدد آنند تا با برملا کردن تعارضات محتوایی و برشمردن مخالفت پیشوایان دینی با اشخاص و اصول صوفیه، تشیع را از اتهام تصوف دور نگه دارند. در نگاه ایشان گزاره عرفان شیعی خالی از معنی است و از اساس آموزههای شیعی قابل جمع با عرفان نیست و شیعیان و شیعهزادگانی که به عرفان گراییدهاند، از آموزههای اصیل شیعه به دور افتادهاند. بنا به نظر این گروه نه تنها تشیع و تصوف از یکدیگر مجزا بوده و هیچ ارتباطى با یکدیگر ندارند، بلکه هم امامان شیعى و هم اندیشمندان تشی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 