پاورپوینت کامل اینان، اسلام را ناتوان از پاسخگویی جلوه دادند ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اینان، اسلام را ناتوان از پاسخگویی جلوه دادند ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اینان، اسلام را ناتوان از پاسخگویی جلوه دادند ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اینان، اسلام را ناتوان از پاسخگویی جلوه دادند ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
اشاره: در پی بروز برخی اعتراضات به حضور پروفسور «کلی جیمز کلارک» برای ایراد سخنرانی در مشهد مقدس و توهین عدهای به این فیلسوف آمریکایی، حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمد مطهری ـ فرزند استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری ـ از بروز این تهمتها و بیصداقتیها انتقاد کرد. متن کامل این یادداشت به گزارش خبرگزاری ایسنا بدین شرح است:
انتقاد دکتر محمد مطهری از برهمزنندگان سخنرانی پروفسور کلارک در مشهد
اشاره: در پی بروز برخی اعتراضات به حضور پروفسور «کلی جیمز کلارک» برای ایراد سخنرانی در مشهد مقدس و توهین عدهای به این فیلسوف آمریکایی، حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمد مطهری ـ فرزند استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری ـ از بروز این تهمتها و بیصداقتیها انتقاد کرد. متن کامل این یادداشت به گزارش خبرگزاری ایسنا بدین شرح است:
***
«آثار پدرت مرا تکان داد.» این اولین سخن پروفسور چارلز تالیافرو فیلسوف دین مشهور و مهمان ویژه همایش بینالمللی اندیشههای فلسفی شهید مطهری خطاب به من بود که مدتی پیش ترجمه چند کتاب استاد برایش ارسال شده بود. پروفسور گوئن دیکسون ـ استاد دانشگاه لندن ـ با ملاحظه ترجمه کتاب مقدمهای بر جهانبینی اسلامی در مقاله خود اظهار کرده بود که «دیدگاه مطهری درباره توحید، جهانی از بینش و بصیرت است.» یکی از مهمانان اصلی در پایان همایش تأکید میکرد که وظیفه خود میدانم مطهری را به غرب معرفی کنم و دیگری پیشنهاد تشکیل همایش بعدی در دانشگاه متبوع خود را میداد.
پروفسور کلی جیمز کلارک که سفر علمی او به مشهد با مساعی چند برادر به جنجال تبدیل شد، این نکته دقیق از شهید مطهری در کتاب علل گرایش به مادیگری را که «بر خلاف رویه مورخان دین در غرب، باید به سراغ منشأ بیدینی رفت و نه دینداری» مطلع مقاله خود قرار داده و از اینکه با چنین اندیشمند بزرگی آشنا شده است، ابراز خرسندی میکرد. کلارک قبل از سفر به مشهد، به شدت تحت تأثیر فضای فکری و فلسفی ایران قرار گرفته بود و به یکی از دوستان گفته بود که پس از بازگشت، بلافاصله با برخی از مراکز فلسفی برای پروژههای مشترک ـ مثل الهیات تحلیلی اسلامی ـ صحبت خواهد کرد.
با توجه به موقعیت ممتاز علمی تالیافرو و کلارک مراکز متعدد حوزوی و دانشگاهی به محض اطلاع، خواستار برنامه سخنرانی و پرسش و پاسخ با این دو فیلسوف بینالمللی شدند که اکثر آنان به دلیل محدودیت وقت نتوانستند برنامهای تدارک ببینند.
آقای تالیافرو اندکی پس از همایش، ایران را ترک کرد و تنها توانست در سه محفل علمی شرکت کند و از پذیرایی از نوع آنچه در مشهد صورت گرفت، محروم ماند؛ اما آقای کلارک پس از آنکه در دانشگاههای خوارزمی، تربیت مدرس، ادیان و مذاهب قم، علامه طباطبایی، پژوهشگاه دانشهای بنیادی و دانشگاه امام صادق(ع) جلسات بحث و گفتگو داشت، عازم مشهد شد؛ ولی نوبت به مشهد که رسید ـ به دلایلی که خواهم گفت ـ آسمان تپید!
یک گروه چند ده نفره که حزبالله مشهد هم از اقدام آنان بیخبر بود، مانع سخنرانی او شدند. چرا؟ عمدتاً با این مستمسک که: کلارک مروج و مدافع همجنسبازی است!
کلارک یک مسیحی معتقد و شاگرد برجسته پلنتینگا، معروفترین فیلسوف دین دنیاست که به ایستادگی در برابر الحاد در غرب شهره است. خود کلارک کتابی با عنوان «فیلسوفان خداباور» (
Philosophers Who Believe
) منتشر کرده و در آن یازده فیلسوف مهم خداباور معاصر را معرفی میکند تا نشان دهد خداباوری به میان فیلسوفان غربی بازگشته و از آن به «انقلاب» یاد میکند. این کتاب از طرف یک مؤسسه معتبر مسیحی برنده کتاب سال شناخته شد. نیز ایشان همچون استادش پلنتینگا، عمر خود را صرف مبارزه با الحاد داکینز کرده و جالب آنکه در یکی از پلاکاردها در دست برادران مشهدی، کلارک «مروج افکار داکینز» خوانده شده بود!
کسی که تبلیغات و مصاحبههای این دوستان مشهدی را ببیند، گمان میکند کلارک ملحدی است که یا خودش همجنسباز است، یا لااقل خواستار ترویج همجنسبازی است، در حالی که او که دارای همسر و سه فرزند است تصریح میکند که همجنسبازی «گناه» و «اخلاقاً غیرمجاز» است.
کلارک که مانند اکثر متفکران غربی تفکرات لیبرالی هم دارد، چنین اظهار نظر میکند که: حقوق شهروندی این اقلیت در جامعه باید رعایت شود؛ به این دلیل که همچنان که ما مسیحیان دوست داریم که وقتی در جامعهای در اقلیت زندگی میکنیم حقوقمان به عنوان اقلیت حفظ شود، پس باید حقوق اقلیت همجنسباز را هم حفظ کنیم؛ چراکه حضرت عیسی میگوید: «آنچه بر خود نمیپسندی، بر دیگران مپسند.»
این خلاصه استدلال مغالطهآمیز اوست که با تکیه بر کلام عیسی(ع) به خیال خودش نتیجه درستی گرفته است؛ امری که به روشنی با دیدگاه اسلامی مغایرت دارد!
معنای حقوق اقلیتها
روشن است که تأکید بر حفظ حقوق یک اقلیت به معنای موافقت با ترویج مرام آن اقلیت نیست. آیا مثلا اگر قانون اساسی ما بر حفظ حقوق اقلیت مسیحی در ایران تأکید کند، به این معناست که قانون اساسی خواستار ترویج مسیحیت و یا مدافع آن است؟
سخن کلارک کجا و تابلوهای در دست دوستان ما کجا که او را با تهمت، مروج همجنسبازی میخوانند و چنین نوشتهای را به دست کودک معصوم هم میدهند و در عین حال خود را مدافع حریم مشهد الرضا(ع) هم میدانند! (البته با سابقهای که در برخی سراغ داریم، بعید نیست پا را فراتر گذارده و او را صریحاً «همجنسباز» بخوانند).
اگر شهید مطهری که دنبال برپایی کرسی تدریس «مارکسیسم» در دانشکده «الهیات» بود در قید حیات بود، آیا با شنیدن خبر سخنرانی یک فیلسوف آمریکایی ـ ولو در جایی هم از اسرائیل طرفداری کرده باشد که بسیاری از متفکران غربی چنیناند ـ نوهها و نتیجههایش را جمع میکرد و تابلوهای دروغین به دست آنان میداد، یا از حضور او استقبال میکرد و البته جانانه به نقد افکارش میپرداخت؟
اینها تصریحات خود کلارک درباره همجنسبازی و قابل پیگیری در اینترنت است که بر نکات بالا تأکید میکند:
I did not claim that Jesus endorsed gay marriage. I did not say that Christians should think gay marriage is good or morally permissible. I did not say that gays have a natural right to marriage. And I did not say that the Bible is not opposed to homosexuality
.
کجای قرآن و حدیث، ما را از فرصت دادن به غیرمسلمانان برای اظهارنظر آن هم در یک بحث علمی منع کردهاند؟ فردی برای یک بحث مربوط به فلسفه دین به جمع مسلمانان آمده و آماده شنیدن انتقاد است. آیا اسلام ما را به «و جادلهم بالتی هی احسن» (نحل/۱۲۵) دعوت میکند، یا توصیه میکند با سوءظن کامل نیتخوانی کنید، جلوی سخنرانی او را بگیرید، در مقابل محل اسکان او هم بروید، او را بترسانید و همه را هم به پای دفاع از شهر امام رضا(ع) بنویسید؟
جدال احسن با کلارک در قم
اتفاقاً بحث و جدال احسن با آقای کلارک در قم اتفاق افتاد. کلارک که به تبع استاد برجسته خود پلنتینگا، رابطه عقل و دین را به شیوه مورد قبول فلاسفه اسلامی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری نمیپذیرد و طرفدار «معرفتشناسی اصلاح شده» است، در میزگرد عقل و دین در همایش شهید مطهری شرکت کرد. نظرات و انتقادات اساتید فلسفه اسلامی را مؤدبانه شنید، مؤدبانه پاسخ گفت و البته به عقیده من و شاید بسیاری از حضار نتوانست از موضع خود به درستی دفاع کند و به تصریح دیگر فیلسوف خارجی حاضر در میزگرد یعنی آقای تالیافرو (بعد از جلسه)، از موضع خود تا حدی عقبنشینی کرد.
آیا طلاب قم بلد نبودند به جای شنیدن حرف دو طرف، جلوی سالن کنفرانس تجمع کنند و هیاهو به راه بیندازند و پلاکارد به دست گیرند که: «معرفتشناسی اصلاح شده، توطئه استکبار علیه فلسفه اسلامی است»؟ البته با این کار تنها چیزی که به ذهن کلارک خطور میکرد، ترس اساتید فلسفه ایرانی از مواجهه فکری با او بود.
اگر لازم است متفکران غربی از افکار استاد مطهری و نقدهای بنیادین او از تمدن غرب از طریق یک همایش بینالمللی آگاه شوند، آیا متفکران لیبرال برای دعوت شدن مقدمند یا متفکران سنتی؟ مسلم است که افراد لیبرال که مبانی اندیشههای غربی را دستاوردهای بزرگ بشری و غیرقابل خدشه میشمارند، برای شنیدن این نقدها در اولویت هستند تا آنچه مسلم فرض کردهاند، به چالش کشیده شود.
برخی سادهاندیشان ممکن است بپندارند حضور یک متفکر غربی در همایش اندیشههای یک متفکر اسلامی بدین معناست که «تبیین» اندیشههای استاد به وی سپرده شده و او بهترین گزینه برای چنین امری است!
وانگهی، آیا هر دانشمند خارجی که به ایران میآید، باید تمام افکارش مورد تأیید ما باشد؟ در این صورت با این استدلال ساده میتوان نشان داد اساساً هیچ مسلمانی نباید حق گفتگو با مسیحیان را داشته باشد: اکثر قاطع مسیحیان حضرت عیسی(ع) را فرزند خدا میدانند. امری که به فرمایش قرآن آنقدر نارواست که نزدیک است «آسمان متلاشی گردد و زمین بشکافد و کوهها فرو ریزد.» (مریم/۹۰) اگر دیدار و گفتگو و شنیدن نظرات یک مسیحی، ملازم با تأیید نظرات اوست، پس آیا علمای بزرگ ما مثل حضرات آیات مکارم شیرازی، جوادی آملی و مصباح یزدی که متناوباً با علمای مسیحی دیدار میکنند، فرزند خدا بودن حضرت عیسی را تأیید کرده و آسمان و زمین و کوهها را در آستانه فروپاشی قرار میدهند؟!
میان ما مسلمانان در مورد مسائل مختلف اختلاف نظر وجود دارد. چطور توقع داریم که یک مسیحی و یا یک فیلسوف خارجی اختلاف فکری اساسی با ما نداشته باشد؟ برای اطلاع برخی که در تهمت زدن، شهره آفاقند، یادآوری میکنم که مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) که زیر نظر حضرت آیتالله مصباح یزدی فعالیت میکند، دوازده سال است که هر دو سال یکبار با گروهی از منونایتهای مسیحی دیالوگهای مفیدی برگزار میکند. این گروه به طور افراطی صلحطلبند و عمدتاً هر نوع جنگ ـ از جمله جنگ دفاعی ـ را نامعقول میدانند و گاه و بیگاه به سرزمینهای اشغالی نیز رفت و آمد دارند. آنان اتفاقاً مانند آقای کلارک همجنسبازی را خلاف تعالیم مسیح(ع) دانسته و در عین حال معتقدند آنان باید از حقوق شهروندی برخوردار باشند. منونایتها بیش از پانزده سال است در ایر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 