پاورپوینت کامل گنجی و خاطراتی از او ۴۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گنجی و خاطراتی از او ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گنجی و خاطراتی از او ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گنجی و خاطراتی از او ۴۱ اسلاید در PowerPoint :

در فاصله سال‌های ۱۳۵۴- ۱۳۵۳ دست‌کم سه موسسه آموزش عالی برای نخستین‌بار در شرق ایران آغاز به کار کردند: دانشگاه بلوچستان و دانشسرای عالی (شعبه زاهدان) در استان سیستان و بلوچستان و موسّسه آموزش عالی شوکت‌الملک در بیرجند واقع در جنوب خراسان. هنوز این بخش از شرق ایران به استان مستقلّ «خراسان جنوبی» تبدیل نشده بود.

در فاصله سال‌های ۱۳۵۴- ۱۳۵۳ دست‌کم سه موسسه آموزش عالی برای نخستین‌بار در شرق ایران آغاز به کار کردند: دانشگاه بلوچستان و دانشسرای عالی (شعبه زاهدان) در استان سیستان و بلوچستان و موسّسه آموزش عالی شوکت‌الملک در بیرجند واقع در جنوب خراسان. هنوز این بخش از شرق ایران به استان مستقلّ «خراسان جنوبی» تبدیل نشده بود

.

اینجانب به عنوان رییس دانشسرای عالی در تابستان ۱۳۵۳ از سوی دانشسرای عالی تهران (که سال بعد با تغییراتی در ساختار آن، «دانشگاه تربیت معلم» نام گرفت و اکنون با عنوان «دانشگاه خوارزمی»، با دو پردیس، یکی در تهران و دیگری در حصارکِ کرج لِک و لِکی می‌کند)، مأمور خدمت در زاهدان شدم. با توجه به این‌که آموزش عالی در سیستان و بلوچستان در آن تاریخ بی‌سابقه بود، رفع هر نیازی از ده‌ها نیاز دانشسرای عالی با مشکل روبه‌رو بود: از ساده‌ترین نیازهای فیزیکی گرفته تا نیازهای علمی. مع‌ذلک، تامین نیروی آموزشی از همه پُردردسر‌تر بود. در آن روزگار، حتی بعضی لیسانسیه‌ها حاضر نبودند به زاهدان بیایند، با این‌که چیزی در حدود صددرصد حقوقشان مزایایی نیز زیر عنوان «دور از مرکز» و «بدی آب و هوا» به آنها پرداخت می‌شد. از آنجا که نیروی علمی اعزامی از تهران و مشهد و شهرهای دانشگاه‌دار- که «استادان پروازی» خوانده می‌شدند – نیازهای روبه فزونی دانشسرای عالی زاهدان را برآورده نمی‌ساخت، به مدیران ادارات دولتی و صاحبان مشاغل آزاد رو آوردم: از رییس کلّ دادگستری و مدیر رادیو- تلویزیون گرفته تا رییس اداره پست و تلگراف؛ و از همسران انگلیسی و آلمانی زبانِ مقاطعه‌کاران و مشاوران مستقر در زاهدان گرفته تا دکتر مسوول داروخانه شهر. ولی «کفاف کی دهد این باده‌ها به مستی ما؟» هر نیمسال که می‌گذشت بر احتیاج ما به استادانِ متعدد‌تر و متنوع‌تر اضافه می‌شد

.

به فکر افتادم که با موسسه نوبنیاد آموزش عالی در بیرجند تماس بگیرم و به آنها پیشنهاد نوعی مبادله استاد بدهم، گو این‌که موسسه بیرجند هم از نظر نیروی علمی وضع چندان بهتری از دانشسرای عالی زاهدان نداشت. ولی به هرحال، سابقه فرهنگ و فرهنگ‌پروری و توجه به تعلیم و تربیت در بیرجند بسیار طولانی‌تر بود. چه در گذشته‌های دور و چه در شصت هفتاد سال اخیر ده‌ها دانشمند، عالم دین و شاعر و نویسنده از این شهر نیمه کویری برخاسته‌اند. باری شاید در اواسط یا اواخر ۱۳۵۴ بود که به بیرجند سفر کردم و برای نخستین‌بار با نخستین رییس موسسه آموزش عالی بیرجند دیدار کردم. این رییس کسی جز دکتر محمد حسن گنجی (۱۲۹۱- ۲۸ تیر ۱۳۹۱) نبود: مردی سیه چرده، با قامتی بلند، سینه‌ای ستبر و صدایی نسبتا بم. به نظر می‌رسید مشکلی با یکی‌دوصوت از اصوات فارسی داشت که بر تکلّمش تاثیر می‌گذاشت بدون آنکه سخنش را نامفهوم کند. اولین‌باری بود که این بیرجندی شریف را می‌دیدم. ماجرای دانشسرای عالی و شرح چهار سالی از عمر را که بر سرِ آن گذاشتم می‌گذارم و به دکتر گنجی می‌پردازم

.

از تیرماه ۱۳۵۷ که زاهدان را ترک کردم و به محلّ اصلی کارم، دانشگاه تربیت معلّم، برگشتم دیگر از گنجی خبری نداشتم تا این‌که در اواخر دهه ۶۰ یا اوایل دهه ۷۰ باز بختِ دیدار با آن مرد بزرگ را پیدا کردم، در مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی. محلّ این مرکز در خیابان شهید آقایی (گلستان سابق)، نیاوران، واقع بود و هنوز به ساختمان امروزی آن در کاشانک منتقل نشده بود. گنجی بعضی از نخستین مقالات دائره‌المعارف بزرگ اسلامی را که در حوزه جغرافیا، به‌ویژه جغرافیای طبیعی بود نوشت. هرازگاهی همدیگر را می‌دیدیم و آشنایی ما بیشتر و بیشتر می‌شد. سابقه دوران زاهدان- بیرجند در خَلقِ علاقه بیشتر و عمیق‌تر میان ما تاثیری مضاعف داشت. گنجی که ارادت خالصانه مرا به خود می‌دید لطف و محبتش به من زیاد‌تر می‌شد. هرچه زمان می‌گذشت بزرگ‌منشی، فروتنی، نجابت، مناعت طبع و غنای معنوی او بر من روشن‌تر می‌شد. گرچه انقلابی‌نمایان و انقلابیون هیجان‌زده‌ای که پس از انقلابِ ۵۷ بر دانشگاه‌ها چنگ انداختند – و کردند آنچه نمی‌باید می‌کردند- خدمات علمی، فرهنگی و اداری گنجی را به هیچ گرفتند و بر وی جفای بسیار روا داشتند، لیکن هرگز لب به شکوه نگشود؛ لااقلّ من شکایتی از او نشنیدم. او به پایه و مایه علمی خود متّکی بود. از بی‌حرمتی‌های دیگران نسبت به خود بی‌اعتنا می‌گذشت. چون پاک بود از کسی باک نداشت و راه خود را می‌رفت. ناتوانی‌های اخلاقی و علمی موجب می‌شود که شخص از بی‌اعتنایی و بی‌احترامی اطرافیان برآشوبد زیرا ضعف‌های خود را در آینه چشم آنان مشاهده می‌کند و کمبود‌هایش را به یاد می‌آورد. دنیایی که گنجی برای خود ساخته بود برایش بسنده بود: دنیای بی‌نیازی، وارستگی و سرشار از صداقت. من در مقامی نیستم که بتوانم درباره جایگاه علمی و تخصص‌های او سخن بگویم. همین قدر می‌دانم که او در چند حوزه از علوم جغرافیا در زمره اولین‌ها و از پایه‌گذاران در ایران بود و از این لحاظ ایران به او مدیون است. تحصیلات عالی او در انگلستان و آمریکا، تسلط به زبان انگلیسی، استفاده عملی از آموخته‌های نظری و عشقِ به عرضه دانسته‌های ارجمند خود به هم‌وطنانش، شأن و منزلت ویژه‌ای به وی می‌بخشید که جز بر خواص و آنان که با سنخ خدمات او آشنایی داشتند چندان معلوم نبود، مخصوصا که او از فضل‌فروشی و تبلیغ کالای خود پرهیز داشت؛ هرگاه هم که مجبور می‌شد از خود بگوید هرگز از ذکر فضائل و امتیازاتی که واقعا کسب کرده بود فراتر نمی‌رفت

.

همین اجتناب از خودنمایی موجب شد که حتی در مرکز دائره‌المعارف قدر او چنان‌که مستحقش بود شناخته نشود و از حرمتی که شایسته‌اش بود برخوردار نشود. شبی در مجلسی که در باشگاه ارامنه برپا بود، از دکترعلی‌اشرف صادقی خبری درباره استاد گنجی شنیدم که مرا تکان داد. خبر چیزی به این مضمون بود: «فلان روز که پیش آقای موسوی بجنوردی، رییس مرکز دائره‌المعارف، بودم، ایشان گفت که قصد دارد عذر یکی‌دونفر از جمله دکتر گنجی را بخواهد و من او را از این کار منع کردم». من هیچ گاه ندانستم که این فکر از خود رییس مرکز بود یا شیرِپاک خورده‌ای آن را به مشارُالیه القا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.