پاورپوینت کامل درباره زبان شعر امروز ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل درباره زبان شعر امروز ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درباره زبان شعر امروز ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل درباره زبان شعر امروز ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
یکی از ظریفترین نکاتی که در حوزه علوم انسانی نتایج درخشانی را به بار آورده، توجهی است که در این علوم به مسأله Diachronic – synchronic شده است. اصل این ابداع، و کشف این چشمانداز بسیار مهم، از اندیشهها و درسهای زبانشناس برجسته سوئیسی، فردینان دوسوسور (۱۸۵۷ـ۱۹۱۳) به حاصل آمده است. دوسوسور نخستین کسی است که توانسته است موجودیت «در زمانی» زبان را از موجودیت «همزمانی» آن جدا کند. میگویند معما چو حل گشت، آسان شود. وقتی شما با نظریه دوسوسور آشنا میشوید، میگویید این مطلب را من هم میدانستم، اما…
یکی از ظریفترین نکاتی که در حوزه علوم انسانی نتایج درخشانی را به بار آورده، توجهی است که در این علوم به مسأله
Diachronic – synchronic
شده است. اصل این ابداع، و کشف این چشمانداز بسیار مهم، از اندیشهها و درسهای زبانشناس برجسته سوئیسی، فردینان دوسوسور (۱۸۵۷ـ۱۹۱۳) به حاصل آمده است. دوسوسور نخستین کسی است که توانسته است موجودیت «در زمانی» زبان را از موجودیت «همزمانی» آن جدا کند. میگویند معما چو حل گشت، آسان شود. وقتی شما با نظریه دوسوسور آشنا میشوید، میگویید این مطلب را من هم میدانستم، اما…
تمام قضیه در همین «اما» نهفته است. کشف دوسوسور امروز در بسیاری از شاخههای علوم انسانی آثار درخشانی به بار آورده است؛ چه در جامعهشناسی، چه در مردمشناسی و چه در نقد ادبی و مطالعات مربوط به سبکشناسی.
برطبق این نظریه، به زبان بسیار ساده، میتوان گفت که هر زبانی دو نوع موجودیت دارد: یکی موجودیت تاریخی و مستمری که از آغاز پیدایش تا «اکنون» دارد و دیگری موجودیت «کنونی» آن که خود یک دستگاه کامل و منظومه مستقل صرفی و نحوی و واژگانی است؛ مثلاً زبان فارسی دری، همین زبانی که شاعرانش از رودکی تا فروغ فرخزاد و نویسندگانش از بلعمی تا صادق هدایت، حوزه تاریخی هزار و دویست سالهای را تشکیل میدهند، یک موجودیت صرفی و نحوی و واژگانی در آثار هدایت و فروغ دارد و یک موجودیت تاریخی (شامل انواع واژگانها، و ترکیبهای گرامری) که از رودکی و بلعمی تا هدایت و فروغ را شامل میشود.
از باب تمثیل میتوان موجودیت تاریخی زبان را به صفحهای کاغذ که در آن سطرهای بسیاری از بالا تا پایین نوشته شده، تشبیه کرد و موجودیت همزمانی یا
synchronic
آن را به آخرین سطری که صفحه با آن تمام میشود و از باب تمثیل میتوان گفت که مردم هر دورهای در گفتار و نیازهای زبانی خود با همان سطر آخر سروکار دارند. نحو و صرفشان، همان نحو و صرف سطر آخر است و واژگانشان نیز همان واژگان سطر آخر، و به سطرهای دیگری که برروی این صفحه دیده میشود، هیچ احساس نیاز نمیکنند، اصلاً چنان است که گویی آن سطرهای پیشین را نمیبینند.
اما ادیب و شاعر و هرکس که با ساحتهای هنری زبان سروکار دارد، بیش و کم خود را محدود در سطر آخر این صفحه نمیداند، بلکه به تناسب نیازهای روحی و جمالشناسانه خویش از سطرهای دیگری که برروی این صفحه وجود دارد، استفاده میکند.
فرض کنید در سطر آخر این صفحه، یعنی در فارسی معاصر، برای جسم شفافی که قاب پنجره آن را احاطه کرده، فقط «شیشه» گفته میشود. هر کس به فارسی معاصر سخن بگوید، خواهد گفت «شیشه پنجره شکست». هیچ کس در گفتار عادی و روزمره خویش، برای القای این مفهوم از کلمه دیگری جز «شیشه» استفاده نخواهد کرد؛ اما در ادوار تاریخی این زبان از رودکی تا اکنون: شیشه، آینه، آبگینه و کلماتی دیگر برای آن رواج داشته و حتی همان «آینه» هم به صورت اینه، و آینه و آیینه، متفاوت به کار میرفته است.
همین تمثیل زبان و ساحتهای «تاریخی» و «معاصر» آن را در مورد تمام میراث فکری و فرهنگی یک قوم میتوان مورد نظر قرار داد. آن که در تفکر فلسفی فقط به یک فلسفه یا تفکر امروزی توجه دارد و آن که به مجموعه تفکر فلسفی حاکم بر تاریخ تحولات اجتماعی یک قوم یا یک ملت، و بر همین قیاس، آن که به ضربالمثلهای رایج امروزی اشارت میکند و آن که به مجموعه امثال و حکم موجود در طول تاریخ فرهنگ یک قوم. همه کسانی که یک پدیده فرهنگی را در ساخت تاریخی آن میشناسندـ گرچه این شناخت امری است نسبی و ذات مراتب تشکیک ـ با کسانی که آن را فقط در ساحت معاصر آن میشناسند، مصادیق این تقسیمبندی خواهند بود:
آن که با زبان معاصر رفع حاجت میکند و آن که با زبان تاریخی سروکار دارد؛ آن که با اعتقادات دینی حاکم براکنون جامعه سروکار دارد و آن که با موجودیت تاریخی دین در طول تاریخ؛ و بر همین قیاس یکیک شاخههای معرفت و آگاهی انسانی که یک ساحت «عصری» دارند و یک ساحت «تاریخی».
مقایسه فروغ و اخوان
من در این یادداشت میخواهم به یک نکته خاص در شعر معاصر و شاید هم تاریخ شعر فارسی از آغاز تا امروز اشاره کنم. نکته مورد نظر خودم را از مقایسه فروغ و اخوان آغاز میکنم و فروغ را یک شاعر «همزمانی» در نظر میگیرم و اخوان را یک شاعر « در زمانی».
شما اگر شاهکارهای فروغ را که در «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم»… انتشار یافته و شاهکارهای اخوان را که شعرهای نو او در «زمستان» و «آخر شاهنامه» و «این اوستا» است با هم مقایسه کنید، بیدرنگ متوجه این نکته میشوید که فروغ فقط یک شاعر «همزمان» است و نشانههای «درزمانی» در کار او ـ در شاهکارهای اوـ بسیار نادر و در حکم معدوم است. فروغ کسی است که فقط «سطر» آخر صفحه را به رسمیت میشناسد و به دیگر سطرهای آن کاری ندارد؛ اما اخوان در شاهکارهای خویش، شاعری «در زمان» است و میکوشد با تمام سطرهای این صفحه ـ که رمزی از کل موجودیت تاریخی زبان فارسی استـ سروکار داشته باشد.
در حوزه دیگر ساحتهای فرهنگی نیز همین حکم میان این دو شاعر بزرگ مصداق دارد. فروغ به اندیشه تاریخی و ذهنیت فلسفی و اساطیری و دینی ما به اعتبار جانب
diachronic
آن کاری ندارد، یا کمتر و بسیار کمتر سروکار دارد، در صورتی که آنچه اوج شاهکارهای اخوان را تشکیل میدهد، شعرهایی است که در آن با تمام ساحات فرهنگ و زبان سروکار داریم.
در اینجا به هیچ وجه قصد ما داوری در باب نیک و بد این دو نوع شاعر و هنرمند نیست. تصور میکنم اگر صفحاتی را به تحلیل این موضوع سیاه کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که «گروهی این، گروهی آن پسندند». امروز هم که تیراژهای وسیع شعر این دو شاعر بزرگ روز به روز بر وسعتش افزوده میشود، خریداران این نسخهها را افراد فراوانی از دو سوی این «پسند» تشکیل میدهند: آنها که فقط حاضرند با آخرین سطر این کاغذ رابطه برقرار کنند و هنر را فقط در آن سطر قابل التذاذ
apprication
بدانند و کسانی که میکوشند آن را در تمام سطرها و در کل صفحه ادراک کنند.
درازمدت چه خواهد شد؟
یک واقعیت وجود دارد که با کم شدن سواد و فرهنگ سنتی جوانان و بسیاری دلایل دیگر، تردیدی نیست که هواداران «سطر» آخر روز به روز بیشتر میشوند؛ ولی سؤالی که باقی خواهد ماند، این است که در درازمدت چه خواهد شد؟ آیا کار به جایی خواهد رسید که تمام طرفداران هنر شعر، فقط در سطر آخر این صفحه احساس لذت کنند، یا همیشه کسانی خواهند بود که بکوشند شعر را در ارتباط با کل این صفحه و تمام سطور نوشته بر آن ادراک کنند؟
نظره اولی ـ که نظره حمقاست ـ حکم میکند که روزی خواهد رسید که فقط سطر آخر این اعتبار داشته باشد و دیگر کسی با سطرهای پیشین آن ارتباط برقرار نکند؛ اما واقعیت چیز دیگری است
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 