پاورپوینت کامل فلسفه سیاسی و «لئو اشتراوس» ۴۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فلسفه سیاسی و «لئو اشتراوس» ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فلسفه سیاسی و «لئو اشتراوس» ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فلسفه سیاسی و «لئو اشتراوس» ۴۲ اسلاید در PowerPoint :
لئو اشتراوس (۱۹۷۳-۱۸۹۹)، فیلسوف یهودیتبار و آلمانیالاصل آمریکایی، را چهره مرکزی در احیای تحقیق در فلسفه سیاسی دانستهاند.۱ در مدرنیته، بهنظر اشتراوس، ایدئولوژی جایگزین فلسفه سیاسی شده: «استحاله فلسفه به ایدئولوژی روشنتر از همه در این واقعیت خود را آشکار میکند که، هم در تحقیق و هم در آموزش، فلسفه سیاسی جایش را به تاریخ فلسفه سیاسی داده… [که] به این معناست که به جای دکترینی که مدعی حقیقیبودن است، به برشماری و برداشت اشتباهاتی کموبیش درخشان پرداخته شود.» ۲ فلسفه سیاسی اما چیست؟ آیا درک این معنا در زمانه چیرگی ایدئولوژی امکانپذیر است؟ دلیلی بر امتناع این امر وجود ندارد، و اغراق نیست اگر بگوییم کارهای اشتراوس، از جمله تالیف ۱۵عنوان کتاب و نوشتن بیش از ۸۰مقاله، معطوف به این هدف بوده است.
لئو اشتراوس (۱۹۷۳-۱۸۹۹)، فیلسوف یهودیتبار و آلمانیالاصل آمریکایی، را چهره مرکزی در احیای تحقیق در فلسفه سیاسی دانستهاند.۱ در مدرنیته، بهنظر اشتراوس، ایدئولوژی جایگزین فلسفه سیاسی شده: «استحاله فلسفه به ایدئولوژی روشنتر از همه در این واقعیت خود را آشکار میکند که، هم در تحقیق و هم در آموزش، فلسفه سیاسی جایش را به تاریخ فلسفه سیاسی داده… [که] به این معناست که به جای دکترینی که مدعی حقیقیبودن است، به برشماری و برداشت اشتباهاتی کموبیش درخشان پرداخته شود.» ۲ فلسفه سیاسی اما چیست؟ آیا درک این معنا در زمانه چیرگی ایدئولوژی امکانپذیر است؟ دلیلی بر امتناع این امر وجود ندارد، و اغراق نیست اگر بگوییم کارهای اشتراوس، از جمله تالیف ۱۵عنوان کتاب و نوشتن بیش از ۸۰مقاله، معطوف به این هدف بوده است.
برتراند راسل، در «تاریخ فلسفه غربی» (۱۹۴۶)، مسایل فلسفه را به دو بخش بسیار متفاوت تقسیم میکند.۳ بخش اول شامل مسایلی است که «در معرض [سنجش از طریق] روشهایی قرار دارند که مورد پذیرش عمومی است»، به عنوان مثال، او مساله «کلیها» (
the Universals
)، یا بحث در «برهان وجودی» (
the Ontological Argument
) را ذکر میکند. او با خوشبینی اظهار میکند که: «در دوران اخیر، اگرچه نتیجه قطعی حاصل نشده، [اما] تکنیک جدیدی به دست آمده که بسیاری از مسایل حاشیهای [به کمک آن] حل شده است. امید به اینکه منطقدانان در طی زمانی نهچندان طولانی به توافقی قطعی در اینباره دست پیدا کنند، غیرمنطقی و دور از انتظار نیست.» (همان، ص۱۱۶) عقاید مخالف در پاسخ به این مسایل، به نظر راسل، «مبتنی بر ملاحظات فنی است و ربطی به نظام اجتماعی ندارد.» (ص ۱۱۷) دسته دوم مسایل بهنظر او مسایلی است که «مورد توجه شورانگیز افراد زیادی است، پرسشهایی که شواهد محکمی در تایید هیچیک از دو جهت مقابل وجود ندارد.» برکنارماندن از این مناقشهها ممکن نیست: «وقتی که جنگی در میگیرد یا باید از کشور خود حمایت کنیم، یا آنکه خود را در معرض تقابلهای ناخوشایندی با دوستان خود و مقامات کشور قرار دهیم. در بسیاری از موارد، راه میانهای بین موافقت یا مخالفت با دین رسمی وجود ندارد… تردید و برکنارماندن از بسیاری از مطالبی که خردِ محض در موردشان ساکت است امکان ندارد. یک فلسفه، در معنایی بسیار رایج، مجموعهای است ارگانیک از چنین جهتگیریهایی که ورای عقل است. در مورد فلسفه در چنین معنایی است که مواضع [ماتریالیستی] مارکس درست است. اما حتی در این معنا نیز فلسفه متاثر از علتهای اجتماعی دیگری، علاوه بر علل اقتصادی [یا مادی] است. بهخصوص جنگ نقش مهمی در علیت تاریخی دارد و پیروزی در جنگ همیشه نصیب طرفی نمیشود که از منابع [مادی و] اقتصادی بیشتری برخوردار است.» (صص۱۱۸-۱۱۷)
اگر فیلسوفی نظیر راسل، که به صراحت ضدالهیات است، از ضرورت موضعگیری در موضوعاتی سخن میگوید که «خرد محض در موردشان ساکت است»؛ و اگر همو، ضمن تایید ماتریالیسم تاریخی مارکس، میگوید که «فلسفه متاثر از علتهای اجتماعی دیگری علاوه بر علل اقتصادی است»؛ و اگر نمیتوان به مهمترین مسایل، مسایلی نظیر حقانیت دین رسمی، یا عدالت نظام سیاسی و قوانین موضوعه کشور، یا مساله ورود در جنگ، از طریق روشهایی که «مورد پذیرش عمومی است» پاسخ عقلایی داد، پس با قاطعیت میشود گفت که مدرنیته، یا «فلسفه علمی»، یعنی عالیترین محصول جنبش روشنگری، در تحقق مهمترین وعدهاش، یعنی درمان دردها و رنجهای کهن جامعه انسانی، اگر که نه ناموفق، دستکم دچار بحران است؛ کشتارهای جمعی نظامهای سیاسی تامگرا در دوران معاصر بسیار مصیبتبارتر از خشونتهای همه کشورگشاییهای کهن بوده و هست.
و به علاوه، آیا میشود بدون توجه به نتایج بخش تحلیلی فلسفه، یعنی آن بخشی که به گفته راسل با مسایل «فنی» سروکار دارد، مسایل بخش اجتماعی و سیاسی را صورتبندی کرد؟ و در فلسفه، به منزله تحقیق در کل (
the Whole
)، میشود آیا اصولا، مثل دیسیپلینهای محدود علمی، خط تمایزهایی چنین بارز و قطعی ترسیم کرد؟
بروز این تردیدها نسبت به عقل علمی مدرن، یا به تعبیر هگل، فلسفه و تاریخ «علمی»، یا «دستگاه دانش»۴، زمینهساز آن حرکتی است که از آن به «احیای فلسفه سیاسی» تعبیر شده، و آثار لئو اشتراوس در کانون آن قرار میگیرد. «فلسفه سیاسی» (
Political Philosophy
)، بهنظر اشتراوس، فلسفه به معنای وسیع کلمه است، برخلاف «فلسفه سیاست»
(
philosophy of politics
) که همان تئوری سیاست (
The Theory of Politics
) است، و کارش تحقیق در مبادی و ساختمان نظریههای سیاسی است. ۵ فلسفه سیاسی در این معنا اعم از «اپیستمولوژی»، یا «معرفتشناسی» یا به تعبیر راسل، آن بخشی از فلسفه است که تخصصی و، به اصطلاح او، «فنی» است؛ و، همچنین، اعم از «متافیزیک»، یعنی پرسش از «ماهیت موجود بماهوی موجود» است. در فلسفه، یعنی «العلمُ بحقایقالاشیاء بقدر الطاقه البشریه»، به ضرورت پای بشر در میان است؛ به عبارت دیگر: فلسفه، در وسیعترین معنای آن، فلسفه سیاسی است. فلسفه، یعنی فلسفه سیاسی، تحقیق در حقیقت جهان (
the Whole
= کل) است از منظر انسانی.
بنابراین اولینِ فیلسوفان، سقراط (۴۶۹-۳۹۹ پ. م.)، بنیانگذار فلسفه سیاسی شمرده میشود. سقراط، شهروند کهنسال و خوشسابقه و خوشنام آتن، در دموکراسی آتن، محاکمه و محکوم به مرگ شد. اتهام او، نه مجرمانه، بلکه اتهامی سیاسی بود، و حکم به محکومیت او نیز نه براساس موازین عدالت و قانون، بلکه براساس اکثریت ناچیز آرای هیات داوران صادر شد، و حکمی سیاسی بود. تولد و مرگ رویدادهایی طبیعی است، و بنابراین حکم سیاسی دادگاهی سیاسی درباره مرگ و زندگی نشانه ارادهای است که میخواهد سیاست، یعنی مصلحتجویی مبتنی بر آرای اکثریت جامعه سیاسی را بر طبیعت حاکم کند. پاسخ سقراط، در نظر و در عمل، به این کنش سیاسی، از سوی لئو اشتراوس، اینطور تبیین شده است: «برای گریز از مرگ در آتن،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 