پاورپوینت کامل آشتی با هگل ۳۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آشتی با هگل ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آشتی با هگل ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آشتی با هگل ۳۵ اسلاید در PowerPoint :
میتوان از دو واکنش مهم فلسفه تحلیلی به تاریخ فلسفه سخن گفت. اول این که فلسفه تحلیلی با معرفی منطقی جدید، راهی جدید در فلسفه را آغاز کرد که از زمان ارسطو دست نخورده باقی مانده بود؛ دوم، زمینه بهوجود آمدن فلسفه تحلیلی است که میتوان گفت این فلسفه، واکنشی تمام عیار به فلسفه هگل بود. کلگرایی هگل و نگرش وی به منطق، به همراه متافیزیکی آغشته به تخیل، از جمله مواردی بودند که فلسفه تحلیلی با نقد آنها شکل گرفت.
تأملی بر اصول مکتب پیتزبورگ
میتوان از دو واکنش مهم فلسفه تحلیلی به تاریخ فلسفه سخن گفت. اول این که فلسفه تحلیلی با معرفی منطقی جدید، راهی جدید در فلسفه را آغاز کرد که از زمان ارسطو دست نخورده باقی مانده بود؛ دوم، زمینه بهوجود آمدن فلسفه تحلیلی است که میتوان گفت این فلسفه، واکنشی تمام عیار به فلسفه هگل بود. کلگرایی هگل و نگرش وی به منطق، به همراه متافیزیکی آغشته به تخیل، از جمله مواردی بودند که فلسفه تحلیلی با نقد آنها شکل گرفت.
برتراند راسل بر آن بود که فیلسوفهایی که ادعا میکنند با متافیزیک پیشینی میتوانند عقلانی بودن جهان، عدم اصالت ماده و مسائلی از این قبیل را اثبات کنند، سخت در اشتباهند؛ چرا که نمیتوان نسبت به هستی، به عنوان یک کل، معرفتی کسب کرد. فیلسوفی که برای راسل نماد این اشتباه فلسفی بود، کسی جز هگل نبود. شاید بتوان گفت که اوج انحطاط فلسفی از نظر فیلسوفهای تحلیلی، فلسفه هگل است؛ به گونهای که در رشته فلسفه در دانشگاههای کشور انگلستان هگل اصلاً تدریس نمیشود و پس از کانت دانشجویان معمولاً با جان استوارت میل و سپس فرگه آشنا میشوند. از این رو، در فلسفه تحلیلی، سخن گفتن از هگل امری نادرست تلقی میشود و اگر هم باشد نادر است.
به همین دلیل، هنگامی که جان مکداول، فیلسوف تحلیلی شهیر معاصر و اهل آفریقای جنوبی، در مقدمه کتاب مهم خود به نام «ذهن و جهان» نوشت که این کتاب مقدمهای بر خوانش هگل از پدیدارشناسی است و در فلسفه خود برخی از آرای هگل را به کار بست، فیلسوفهای تحلیلی بسیاری را شوکه کرد. البته پیش از مکداول، فیلسوفهای تحلیلی مانند ویلفرد سلارز و ریچارد رورتی نیز از هگل سخن گفته بودند، و مکداول خود نیز تحت تأثیر ویلفرد سلارز با آرای هگل آشنا شده بود. تفاوت عمدهای که وجود داشت این بود که سلارز و رورتی هر دو از متافیزیک هگلی رویگردان بودند و همچنان آن را نوعی انحراف فلسفی بر میشمردند.
نقش راسل در طرد هگل بسیار قابل توجه است، چرا که اساس فلسفه تحلیلی را اتمیسم منطقی و متافزیکی میدانست و این درست در تعارض با کلگرایی هگل بود. راسل بر این باور بود که اندیشههای کانت خود زمینه فساد فلسفی در اندیشههای هگل را فراهم آورده است و بنابراین کانت نیز میبایست از فلسفه تحلیلی دور میماند. این نگرش به کانت در اثر نوشتههای کانتگرایانه استراسون و جان رالز در دهه ۶۰ در فلسفه تحلیلی دگرگون شد و کانت به صورت جدی در فلسفه تحلیلی مورد بررسی و بازبینی قرار گرفت؛ ولی این تصور که هگل نیز روزی با بازبینی بتواند به درون فلسفه تحلیلی بخزد وجود نداشت.
* * *
جان مکداول و رابرت برندوم، استادان دانشگاه پیتزبورگ، به دنبال احیای هگل در فلسفه تحلیلیاند و بر این باورند که میتوان از هگل در پیشبرد فلسفه تحلیلی استفاده کرد. از آنجا که دانشگاه پیتزبورگ تبدیل به مرکزی برای بررسی جدی هگل شده است، برخی نام <مکتب پیتزبورگ> را بر آن نهادهاند؛ که در واقع مکتبی «نو هگلی» به حساب میآید. مکداول که بر فلسفه کانت متمرکز شده بود، تمایز بین سوژه و ابژه در فلسفه کانت را مورد انتقاد قرار داد و راه حل هگل برای مقابله با این انقطاع را مناسب دید و از آن الهام گرفت. رابرت برندوم در مقالهای که در سال ۲۰۱۴ نگاشت، به نقاط مثبتی که هگل میتواند در آنها به فلسفه تحلیلی کمک کند اشاره کرد. در ادامه به موضع او در این مقاله اشارهای میکنیم.
برندوم با اشاره به احیای کانت در فلسفه تحلیلی عنوان میکند که ویلفرد سلارز آرزو داشت که نوشتههایش موجب شوند فلسفه تحلیلی از دوره هیومی خود به دوره کانتی برسد و ریچارد رورتی کارهای رابرت برندوم و جان مکداول را در راستای حرکتی اجتنابناپذیر از کانت به هگل معرفی کرده است. برندوم دلایل اهمیت یافتن هگل در فلسفه تحلیلی را برمیشمارد. بدین منظور او از زمینه فلسفی کانت شروع میکند و به بررسی نفوذ و جایگاه آن در فلسفه تحلیلی میپردازد و در نهایت به نقشی که هگل میتواند بازی کند اشاره میکند. به نظر وی، کانت برخلاف تصور رایج، بر اولویت داوری (
judgment
) تأکید داشت و بدینترتیب نمودارها، شهود و مفاهیم را با توجه به نقشی که در داوری بازی میکنند بررسی میکرد. فرگه با الهام از این نگرش کانتی «اصل زمینه» را مطرح کرد؛ اصلی که اشاره میکند تنها در زمینه یک جمله است که اسمها ارجاع پیدا میکنند. ویتگنشتاین نیز جمله را به عنوان حداقل واحد معنادار در نظر داشت و بعدها جمله را به عنوان حداقل واحد زبانی در نظر گرفت. این حرکت از کانت تا ویتگنشتاین در واقع مسیری است که میتواند حضور هگل را با توجه به نقد و تفسیرش از کانت در فلسفه تحلیلی توجیه کند.
علاوه بر این، برندوم اشاره میکند که هگل نه تنها به دنبال فهم ابژهها و مفاهیم از طریق داوری بود، بلکه به دنبال فهم داوریها از طریق نقشی که در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 