پاورپوینت کامل تکیه داده بر البرز ۵۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تکیه داده بر البرز ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تکیه داده بر البرز ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تکیه داده بر البرز ۵۱ اسلاید در PowerPoint :

تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی در آغوش خود دانشوران و اندیشمندان گوناگونی پرورانده است. تقریباً هیچ شاخه و شعبه از دانش نیست که نمایندگانی از پژوهشگران مسلمان در آن به قله‌هایش دست نیافته باشند. با این همه در سنت تعلیمی حوزه‌های علمیه، از چند قرن پیش، برخی رشته‌های علمی غلبه و سیطره یافت. فقه، اصول، حدیث و در درجات پایین‌تر فلسفه و عرفان و تفسیر به همراه اخلاق در زمره اصلی‌ترین دروس حوزه‌های علمیه قرار گرفتند و دانش‌های مغتنم و مهمی همچون تاریخ و جغرافیا به محاق رفتند یا دست‌کم در حاشیه نشستند.

مروری بر زندگی و آثار دانشمند فقید، روحانی ایرانشناس، شادروان استاد عزیزالله عطاردی قوچانی

تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی در آغوش خود دانشوران و اندیشمندان گوناگونی پرورانده است. تقریباً هیچ شاخه و شعبه از دانش نیست که نمایندگانی از پژوهشگران مسلمان در آن به قله‌هایش دست نیافته باشند. با این همه در سنت تعلیمی حوزه‌های علمیه، از چند قرن پیش، برخی رشته‌های علمی غلبه و سیطره یافت. فقه، اصول، حدیث و در درجات پایین‌تر فلسفه و عرفان و تفسیر به همراه اخلاق در زمره اصلی‌ترین دروس حوزه‌های علمیه قرار گرفتند و دانش‌های مغتنم و مهمی همچون تاریخ و جغرافیا به محاق رفتند یا دست‌کم در حاشیه نشستند. به‌رغم این واقعیت، در گوشه و کنار این نهاد علمی، هرازگاهی بزرگی ظهور کرده است که در تصمیمی متفاوت با روال و روند حوزه‌ها، مساعی خود را عمدتاً در پای علوم متروک و مظلوم مصروف داشته‌اند. این چهره‌های تابناک و شجاع به گفته یکی از محققان، کوشیدند حوزه‌های علمیه را که به دانشکده فقه و اصول تبدیل شده‌اند، به واسطه احیای علوم حاشیه‌ای، دوباره به دانشگاه جامعی برای تمامی دانش‌ها بدل کنند. آیت‌الله شیخ عزیزالله عطاردی قوچانی که سوم مرداد ۹۳ خرقه خاکی‌اش را وا نهاد تا در سایه نعیم ربانی روزگار بگذراند، بی تردید از این دست دانشمندان بود. مطلب حاضر، گزارشی مختصر اما رسا از سوابق حیات علمی استاد عطاردی است. مؤلف که از نویسندگان صاحبنظر در عرصه تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی است، کوشیده است مرور جامعی بر کارنامه علمی این دانشمند نادر داشته باشد.

[«از کودکی و خردسالی عشق به کتاب خواندن و مطالعه داشتم و همواره با کتاب مأنوس بودم. در آن ایام که مقارن با سال ۱۳۱۲ شمسی بود، من کودکی چهار ساله بودم و در مکتبخانه‌های سنتی نزد معلم روحانی دهکده درس می‌خواندم. عشق و علاقه خاصی به آموختن داشتم و از درس و مطالعه لذت می‌بردم و هیچ‌گاه خسته نمی‌شدم. این شور و عشق همچنان ادامه داشت و در میان کودکان فامیل و دوستان و آشنایان به جدیت در تحصیل شناخته شده بودم. پدر و مادر و خویشاوندان و اهل آبادی و معلم مرا با این خصوصیات می‌شناختند…

شب هنگام در منزل پیوسته کتاب می‌خواندم و تمام اوقات مرا مطالعه و خواندن کتاب فرا گرفته بود. یکی از روزها هنگام زمستان بود و ما با مادر کنار کرسی گرم نشسته بودیم، تعدادی از افراد فامیل هم پیرامون کرسی گرد آمده بودند و با هم سخن می‌گفتند. من هم سخت مشغول مطالعه یک کتاب بودم و به گفت‌وگوی آنها توجه نداشتم، در این هنگام مادر آمد کتاب را از دست من گرفت و گفت: «تو آخر دیوانه می‌شوی، کتاب خواندن هم حد و حدودی دارد…»]

آغاز یک شکوفایی

نقل قول فوق، سرآغاز «روایت عشق» و شیفتگی مسافری دیگر از کاروان همیشه روان علم و معرفت در این دیار کهنسال است که از پس سفری طولانی و پر سود و سرمایه، سرانجام در منزل هشتاد و ششم عمر خرقه تهی کرد و سفری روحانی را آغاز نمود.

همین چند روز پیش بود که محقق، محدث، کتابشناس، مترجم، مورخ، جغرافیدان و جهانگرد روحانی عصر ما، استاد شیخ عزیزالله عطاردی از پس یک بیماری چند ساله داعی حق را لبیک گفت و آنچنان که خود دوست می‌داشت، در کنار مفسر بزرگ شیعه در قرن ششم، امین‌الاسلام فضل‌بن‌حسن طبرسی نویسنده «مجمع‌البیان» در مشهد مقدس رضوی آرام گرفت. این چهره پرفروغ علم و پرهیزگاری پس ازگذراندن یک زندگانی پر جنب و جوش و پر حاصل علمی شصت ساله واقعاً آرام گرفت.

استاد عطاردی همه موفقیت‌های این عمر دراز را مرهون دعای خیر مادرش می‌دانست. مادری روستایی که شیفتگی و شیدایی پسر جوان خود را به دانش و کتاب به فراست دریافته و برایش سه دعا کرده بود: «عمرت به ستارگان برسد، از سینه‌ات موی سفید بیرون بیاید، همه به تو نیازمند شوند.» عطاردی پیرانه سر معتقد بود که دعاهای مادر در حق او مستجاب شده و نشانه آن را هم همین عمر طولانی و خیل فراوان آثار علمی خود و سرمنشأ خیر بودنش برای اطرافیان می‌شمرد.

عطاردی در پنجم آذرماه ۱۳۰۷ در روستا و به تعبیر خراسانی‌ها در قلعه آقابگلر از توابع قوچان فعلی، همان خبوشان تاریخی به دنیا آمد. روستایی بنا شده در عهد نادرشاه افشار که یک چند در آغاز، امیرنشین بود و از همین رو همواره مورد توجه امرا و حکام منطقه قرار داشت و به همین دلیل هم تعداد باسوادان در آن زیاد بود. پدرش از عشیره حمزکی و مادرش از عشیره بادلی، از طوایف معروف کردهایی بودند که نسب به قزلباشان عهد صفوی می‌رساندند.

او در همین روستا در چهار سالگی به مکتب رفت و تا ۱۲ سالگی قرآن خواندن و فارسی و خط آموخت. نخستین سرمشقی که معلم خط به او داد، بیتی بود که گویی عمیق‌ترین تأثیر را بر ذهن این نوجوان روستایی گذاشت و سرمشق تمام عمر او شد:

قلم گفتا که من شاه جهانم

قلم‌زن را به دولت می‌رسانم

استاد خود در باب پیشرفت سریع درسی در این ایام می‌نویسد: «در این هنگام که من حدود هفت سال داشتم، همه کتاب‌ها را می‌خواندم، دیگر از نظر خواندن عبارات مشکلی نداشتم. پدرم که خداوند او را رحمت کند برای من یک قرآن مجید، یک مجلد ناسخ التواریخ و یک شاهنامه فردوسی و معراج السعاده نراقی… خریداری کردند» و او در این سن و سال به خواندن این کتاب‌ها مشغول شد، هرچند او از مطالعه کتاب‌های دوره دبستان هم که به حکم روستایی بودن در آن دوره از تحصیل آن محروم شده بود، غافل نبود و آنچه را که پدرش از قوچان به روستا می‌برد، می‌بلعید.

در ۱۴ سالگی، ضمن کار و کمک به پدر در دکان و باغ و مزرعه، تحصیل عربی را آغاز کرد. چون کتاب جامع المقدمات را نداشت آن را به توصیه پدر از یکی از سادات روستای مجاور- باش محله- به امانت گرفت و نزد روحانی‌ای که در ایام رمضان از مشهد به روستای آنها آمده بود، خواندن آن را شروع کرد. عشق به تحصیل علم او را در ۱۳۲۵ به قوچان کشاند و سپس راهی مشهد کرد. در ۱۳۲۷ در مشهد و در مدرسه «بالاسر» مستقر شد و چند سالی «در حوزه درس تعدادی از مشاهیر علمای مشهد، ادبیات، فقه، اصول، منطق و تفسیر» فرا گرفت.

چندی بعد در ۱۳۳۱ راهی تهران شد و در بعضی از مدرسه‌های علمیه ری و تهران منزل کرد و به ادامه تحصیل و تدریس پرداخت. هرچند محیط تهران برایش خوشایند بود ولی به لحاظ انتخاب راه آینده برای زندگی سر در گم بود: «همواره در آرزوها و خیالپردازی‌ها بودم، اندیشه‌های گوناگون برایم پیش می‌آمد. محیط تهران برای یک جوان شهرستانی غریب، بسیار امیدبخش است و از طرفی ترسناک هم جلوه می‌کرد. آینده نامعلوم و افکار و اندیشه‌های خیال‌انگیز و موهوم و امید به زندگی مطلوب و مشروع همواره در نهان من بود، گاهی امیدوار به زندگی و زمانی مأیوس از آینده مجهول.»

نخستین دل‌ربودگی

در چنین اوضاع و احوالی آنچه مایه نجات عطاردی جوان شد و او را از این پریشان‌حالی درآورد و سرنوشت آینده او را رقم زد، عبارت بود از دیدار و آشنایی اتفاقی با نادره مردی از نیکان روزگار: محقق و مصحح و حدیث شناس بزرگ فقید معاصر، استاد علی اکبر غفاری.

بهتر است شرح این ماجرا را از قلم خود او بخوانیم: «روزی در مدرسه شیخ عبدالحسین جلو حجره خود نشسته بودم و در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.