پاورپوینت کامل یادداشتی از رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران ۷۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یادداشتی از رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران ۷۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یادداشتی از رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران ۷۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یادداشتی از رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران ۷۲ اسلاید در PowerPoint :
در پنجاهمین شماره نشریه فرهنگستان علوم دکتر رضا داوری اردکانی سرمقاله ای را به رشته تحریر درآوردند که در این مقاله رئیس فرهنگستان علوم به برخی مسائل و مشکلات توسعه نیافتگی از جمله بوروکراسی و نیز مشکلات و مسائل مبتلا به فرهنگستان اشاره کرده است. این مطلب آخرین مطلب دکتر داوری و به عبارتی اولین مطلبی است که دکتر داوری طی این سالها درمورد وضعیت فرهنگستانها زبان به گله و شکایت گشوده است. مطلب حاضر متن کامل دکتر داوری است که اعتماد منتشر می کند.
گلایههای دردمندانه با طعم خداحافظی
در پنجاهمین شماره نشریه فرهنگستان علوم دکتر رضا داوری اردکانی سرمقاله ای را به رشته تحریر درآوردند که در این مقاله رئیس فرهنگستان علوم به برخی مسائل و مشکلات توسعه نیافتگی از جمله بوروکراسی و نیز مشکلات و مسائل مبتلا به فرهنگستان اشاره کرده است. این مطلب آخرین مطلب دکتر داوری و به عبارتی اولین مطلبی است که دکتر داوری طی این سالها درمورد وضعیت فرهنگستانها زبان به گله و شکایت گشوده است. مطلب حاضر متن کامل دکتر داوری است که اعتماد منتشر می کند.
نقد فرهنگستان اگر لازم باشد باید مسبوق به نقد نظام علمی کشور و وضع تفکر موجود باشد. من اینها را نمینویسم که مشکل فرهنگستان حل شود بلکه دارم به توقعاتی که گاهی از فرهنگستان میشود فکر میکنم و پاسخ میدهم. اصلا سخن من متضمن تقاضایی از هیچکس نیست. ما خدمتگزار دانش هستیم و «آبروی فقر و قناعت نمیبریم»
مدت تصدی به جهاتی طولانی شده است چند سال اخیرش را به اصرار دوستان و همکارانم ماندهام. اکنون دیگر نه آنها اصرار خواهند کرد و نه من به خصوص با توجه به آنچه گفتم وجهی برای ماندن میبینم. پس شاید این آخرین یادداشتی باشد که برای خبرنامه مینویسم و بسیار متاسفم که این آخرین سخن، نفثهالمصدور است
برای کسی در سن و سال من طبیعی است که کار مطالعه و نوشتن روز به روز برایش دشوارتر شود معهذا چون این خلل و وقفه قدری ناگهانی بود، از خود پرسیدم که این دگرگونی احوال از کجا و چرا پیش آمده است؟ تامل در این پرسش زمینه یادداشتی شد که میخوانید و بیشتر عذر تقصیر و سپاسگزاری از فرهنگستان و همکاران فرهنگستانی و اندکی گلهگزاری از متصدیان بودجه است. از ناتوانی و قصور خود آغاز میکنم.
۱- پیداست که این ناتوانی ناشی از غلبه ضعف پیری است. اما وجه دیگری که بیشتر به آن میاندیشم یا امر دیگری که ناتوانی و ضعف را شدت بخشیده آزردگی خاطر و بیمیلی به ادامه کار و بیوجه دانستن این ادامه بیثمر است. این آزردگی ناشی از ناتوانی مدیریت فرهنگستان در تامین هزینههای جاری است. اگر من یک آدم اداری بودم و روحیه بوروکراتها داشتم از این قبیل پیشامدها آزردهخاطر نمیشدم. یک صاحبمنصب اداری از وضعی که دهها سال است عادی و همهجایی شده است، متعجب و آزرده نمیشود. من هم از هیچکس توقع زیادی ندارم و میدانم که ما خود نیز کوشش کافی برای رفع مشکل نکردهایم. آزردگیام آزردگی یک دانشگاهی ساده و دانشجوی فلسفه از وضع شبهعقلانی (در قیاس با عقلانیت وبری) بوروکراسیای است که در آن سختگیری بیمدارا در رعایت رسوم و مقررات با سهلانگاری و بیپروایی نسبت به مبادی و اصول جمع شده است. وضعی که همه کم و بیش به آن عادت کردهایم و به این جهت ملتفت نمیشویم که بوروکراسی چه مشکلها و ناتوانیهایی دارد. ما نارساییها و ناکارآمدیهایی را که در گردش چرخ امور اداری میبینیم به اشخاص و قصورهای شخصی و موقعی نسبت میدهیم و غالبا آنها را جزئی میدانیم و کمتر میاندیشیم که خرابی کار این جزئیها باید از جای دیگر باشد. وقتی در همهجا امور جزئی میلنگد باید خللی در وحدت و تعادل روی داده باشد. بوروکراسی خرد خاص خود دارد ولی در اینجا نمیتوان از نسبت میان خرد و بوروکراسی سخن گفت. من پیش از این در جای دیگر نظرم را در باب نظم اداری دایر بیان کردهام و اگر اکنون دوباره به آن اشاره کردم برای این بود که بگویم ناتوانی فرهنگستان علوم در تامین پرداخت هزینههای ضروریاش تقصیر کسی نیست بلکه بیشتر به بیتعادلی در نظم بروکراتیک بازمیگردد. درست است که این مساله جزیی و بیاهمیت است اما جزییها را نمیتوان و نباید مهمل گذاشت زیرا جزئی و کلی به هم بستهاند. هر امر جزیی جایگاهی در نظام کلی دارد که اگر در جایگاه خود نباشد آشفتگی پدید میآید. کلی و جزئی با همند و اگر از هم جدا شوند دیگر وجود ندارند. اینکه میگویند کل مستقل از اجزا و جزئیهاست مراد این است که با کنار هم گذاشتن اجزا و جزییها کل و کلی پدید نمیآید بلکه وجود کل مستلزم برقرار شدن نسبتی میان اجزا و جزییهاست. با این نسبت است که کل به وجود میآید و جزو و جزیی معنی و مقام خود را پیدا میکند. اگر در جایی جزییها شأن و مقامی ندارند یا نمیدانیم مقامشان چیست چگونه به کل و تعادل کلی برسیم؟
۲- از ابتدای امسال حقوق اعضای فرهنگستان پرداخت نشده است. میدانم همکارانم مناعت و علوّ طبعی دارند که به این قبیل امور اهمیت نمیدهند. آنها از پارسال که شش ماه آخر سال حقوقشان پرداخت نشد حتی یکبار هم از من نپرسیدند که این اهمال یا قصور و تقصیر از کجا بوده است؟ اما بعید نیست که یکی هم بیندیشد که مبادا این اهمال نشانه بیاعتنایی به دانش و دانشمند باشد. درباره این گمان باید اندکی توضیح بدهم. احترام به علم یک امر اخلاقی است. احترام اخلاقی به علم بسته به اینکه موضوع و غایت علم چه باشد صورتهای متفاوت پیدا میکند. متقدمان علمی را شریفتر میدانستند که موضوعش شریف باشد و غایتی ورای علم نجوید و به سود ننگرد. آنها در طبقهبندی علوم، علم سودمند و کارساز را در ذیل علومی که موضوعشان شریفتر است قرار میدادند. اما در زمان ما، علم، علم کارپرداز و وسیلهساز است و با ضرورتهای زندگی نیز پیوستگی یافته است و دیگر نمیتواند که کارساز نباشد. پیداست که نسبت مردمان با علم کارساز، نسبت بیتعارف و خودمانی و بهرهبرداری است. در این نسبت خودمانی کسی از احترام و شرف بحث نمیکند اما اهمیت چیز دیگری است. علم کارساز زمان ما با عقلی قرین است که کارش نه صرف استدلال بلکه مظهر قدرت آدمی در زمین و در فضای کیهانی است. اکنون همه جهان به این علم و عقل نیاز دارند (اینجا بحث از درستی و نادرستی و خوبی و بدی نیست، مساله، مساله نیاز است) اما بهره همه از آن یکسان نیست زیرا عقلی که گفتیم میان همه جهانیان به تساوی تقسیم نشده است. وقتی در جایی علم کارساز نباشد اهمیت آن چنانکه باید درک نمیشود و بنابراین نباید توقع اعتنای بیش از اندازه به دانش و دانشمند داشت. در کشورهای توسعهیافته صرفا اشخاص نیستند که به علم وقع میگذارند بلکه سازمانها در عین حال که به علم بستگی دارند، جانب آن را هم نگاه میدارند ولی احترام ما به علم شخصی و خصوصی است. من این وضع را در طی عمر دانشگاهی خود به خصوص در سفرهای غریبانه علمی یا به هنگام پذیرایی از دانشمندان خارجی (با حمایتی که دیپلماسی کشورشان از آنها میکند) آزمودهام و اگر فرصت کنم گزارش این آزمایشها را مینویسم. ما بیشتر از آن جهت به علم احترام میکنیم که در سنتمان بر حرمت اخلاقی علم تاکید شده است و البته قدر علم تکنولوژیک را هم کم و بیش بر حسب ضرورت و به نسبتی که در زندگی هر روز به آن وابسته شدهایم، میدانیم. اما فرهنگستان صرفنظر از مصلحتها و ضرورتها باید به مقام علم بیندیشد و در شرایط پیشرفت و رشد آن تحقیق کند. البته درک اهمیت علم و پژوهش با حفظ حرمت آن ملازمه دارد. بیاعتنایی به توسعه علمی نشانه نشناختن حرمت علم نیست بلکه حاکی از این است که علم هنوز در سازمان و نظام زندگی ما جایگاه درست خود را نیافته است. مساله مالی جزیی هم که به آن اشاره کردم از آن جهت عنوان شده است که میتواند بر بیاعتنایی به علم حمل شود وگرنه حل شدن یا حل نشدنش در حد خود اهمیت ندارد. البته مدیران فرهنگستان وظیفهیی دارند که باید آن را انجام دهند. برای اینکه در ادای وظیفه اداری مشکل پیش نیاید ما به تدوینکنندگان بودجه و دولت و کمیسیون تلفیق مجلس نامه نوشتیم و نشان دادیم که اعتبار مقرر در لایحه بودجه برای ما کفایت نیمی از هزینههای فرهنگستان را هم نمیکند. در این چند ماه هم صورت مخارج و مبلغی را که نیاز داریم تقدیم کردهایم. در ماههای اخیر هم به هر دری زدیم ولی پاسخی نشنیدیم و ناگزیر نامهیی به ریاست محترم جمهوری نوشتیم. ایشان هم دستور توجه و رسیدگی دادند اما تاکنون نتیجه هیچ بوده است. من که اهل فلسفهام با هیچ و عدم و زیر علم صاحب آن میتوانم زندگی کنم و بسازم اما حساب مدیریت حسابداری و کارپردازی از فلسفه جداست. وظیفه من هم از نظر همکاران اداریام صرف فلسفه گفتن نیست. ولی چون از عهده کار دیگری بر نمیآیم وقتی آنان پول ندارند که هزینه کنند ناگزیر باید آنها را با فلسفه تسلی دهم. موثر بودن یا نبودنش دیگر دست من نیست.
۳- در باب توسعهیافتگی و مراتب آن در جهان بحثهای بسیار شده است و میشود اما توسعه یا توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی را بیشتر وصف اوضاع اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی میدانند و کمتر به آن میاندیشند که وضعی یا روحی به نام توسعهیافتگی با توسعهنیافتگی فکر، زبان، رفتار و گفتار را راه میبرد یا کم و بیش به آنها تعین میکند، وجود دارد. و به عبارت دیگر آدمها از روح و خرد توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی بهره دارند. روح توسعهیافتگی عقل تکنیک است. جهان توسعهنیافته چندان با این خرد آشنایی و انس ندارد و این بیگانگی گرچه در حد ذاتش عیب نیست دردی است که در شرایط کنونی جان مردمان را افسرده میکند. روح توسعهنیافتگی جان را از درون میخراشد و ناتوان میکند. مردم توسعهنیافته معمولا نمیدانند و نمیخواهند بدانند که این درد صرفا عارض صنعت، کشاورزی، مدیریت و… نمیشود بلکه در جان آدمها نیز مینشیند. این درد با هوش و خرد فردی اشخاص کمتر نسبت دارد و بیشتر در درک ضرورتها، امکانها، تناسبها، هماهنگیها، مقتضیات موقع، مقام، روابط، مناسبات، تشخیص لازم و غیرلازم و اهم و مهم و بیاهمیت و… ظاهر میشود. ما چون میبینیم مردم جهان توسعهیافته احیاناً در علم به درجات عالی میرسند و کارهای بزرگ علمی میکنند دیگر به مرتبهیی از خرد تکنیکی و اداری که بر جهانشان حاکم است نمیاندیشیم و به این جهت شاید به دشواری دریابیم که چرا با وجود مدیران و کارمندان با دانش و لایق در سازمانهای دولتی و غیردولتی باز پای سازمانها میلنگد. اصلا بحث در توانایی و ناتوانی مدیران نیست. این نظم اداری که ما داریم اقتباسی از نظم اروپایی- امریکایی است که آن را صورتی از عقل راه میبرده است و هنوز هم کم و بیش راه میبرد یا بهتر بگویم این نظم وجهی از عقلانیت تجدد است. این لفظ عقلانیت که در دهانها میگردد تعبیری است که ماکس وبر آن را صفت اصلی تجدد یا عین نظم بروکراتیک دانسته است. نظم بروکرات
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 