پاورپوینت کامل خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای! ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای! ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای! ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای! ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

دکتر فردوسی در پیشگفتاری کوتاه چنین توضیح داده است:«در اوایل سال ۱۳۸۵، یک رشته جشن‌ها در دانشگاه‌هایِ آمریکا و کانادا (یو سی‌ اِل ا، برکلی، شیکاگو، ویرجینیا، در آمریکا و تورونتو و مک‌گیل، در کانادا) به همّتِ بخش‌هایِ مطالعات خاورمیانه‌ این دانشگاه‌ها، و دیگر نهادهای عمومی مانند «بنیاد فرهنگی ایرانیان در کالیفرنیا»، به مناسبتِ هشتادمین سال‌روز تولّد سیمین بهبهانی برپا شد که در آن استادان و هنرمندانِ سرشناسی در ارج شعر و زندگانی سیمین دادِ سخن دادند. سیمین در این جشن‌ها حضور داشت. در جلسه‌ دانشگاه برکلی، از من نیز خواستند تا چند کلمه‌ ای در این باب صحبت کنم. آنچه می‌خوانید، متن این صحبت است خطاب به سیمین، که آن را با اندکی دستکاری ناگزیر، در اینجا و به مناسبتِ درگذشت سیمین نقل می‌کنم. »

چند کلمه به یاد سیمین بهبهانی

دکتر فردوسی در پیشگفتاری کوتاه چنین توضیح داده است:«در اوایل سال ۱۳۸۵، یک رشته جشن‌ها در دانشگاه‌هایِ آمریکا و کانادا (یو سی‌ اِل ا، برکلی، شیکاگو، ویرجینیا، در آمریکا و تورونتو و مک‌گیل، در کانادا) به همّتِ بخش‌هایِ مطالعات خاورمیانه‌ این دانشگاه‌ها، و دیگر نهادهای عمومی مانند «بنیاد فرهنگی ایرانیان در کالیفرنیا»، به مناسبتِ هشتادمین سال‌روز تولّد سیمین بهبهانی برپا شد که در آن استادان و هنرمندانِ سرشناسی در ارج شعر و زندگانی سیمین دادِ سخن دادند. سیمین در این جشن‌ها حضور داشت. در جلسه‌ دانشگاه برکلی، از من نیز خواستند تا چند کلمه‌ ای در این باب صحبت کنم. آنچه می‌خوانید، متن این صحبت است خطاب به سیمین، که آن را با اندکی دستکاری ناگزیر، در اینجا و به مناسبتِ درگذشت سیمین نقل می‌کنم. »

***

[اکنون منتخبی یا به عبارت دیگر، چند کلمه ای از آن چند کلمه(!) که دکترفردوسی گفته است،به عنوان نمونه در این صفحه آورده می شود،تا شاید یادی از شاعران تاریخ گذشته و معاصر ـ هرچند کوتاه ـ در میان آمده باشد. و البته ناگزیری ها را به چشم اغماض نگریستن،شاید!… آنهم در زمانه ای که دنیای فراتر از سال دوهزارمان،به وی‍ژه دنیای خاورمیانه ای مان،پر یا نیمه پر(!)است از سلط جور و جفا و بلاهت و بیداد. – توضیح وادی ادبیات]

***

دستِ قدرت: شعر و شهریاری در آگاهی نوین ملّی

بنده را دیر صدا زدند، ولی اصلاً چرا صدا زدند: دلیل اولش باید قاعدتاً پارتی‌بازی زعیمانِ عالی‌قدرم آقای دکتر صدرالدّین الهی و خانم دکتر پیرنظر باشد. و این که مطّلع از عشقِ من به شعرِ سیمین، و ارادتم به خانم بهبهانی، نخواسته‌اند که کمینه را از این فیض محروم کنند؛ و گرنه بنده از شعر و شاعری فقط همین اسمِ غلط ‌اندازِ خانوادگی را مثلِ برگِ انجیرِ حضرتِ آدم بر خود دارم و بس. این احتمال هم هست که شغلِ من به عنوانِ معلّمِ تاریخ و علومِ سیاسی در یکی از مدرسه‌هایِ محل در دادنِ این فرصت به من دخیل بوده است. هر چه که هست حالا که این فرصت را به من تفویض فرموده‌اید، در واقع، این طور حس می‌کنم که به بنده این وظیفه را محوّل کرده‌اید که از جانبِ شما و بر پایه‌ حرفه و شغلم مطلبی مناسب این موقعیّت خدمتتان عرض کنم.

البته هرچه بگویم در این محفلی که استادان بزرگم مثل آقای دکتر یارشاطر، خانم دکتر یاوری، خانم لعبت والا، خانم هما سرشار حضور دارند؛ حکمِ درس پس دادن را خواهد داشت. به قول حافظ، خطاب به کسی مثل بنده:

ای مگس عرصه‌ سیمرغ نه جولانگه تُست

عِرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری

ظاهراً در میان ایرانیان روزگارِ ما، یا دستکم نسلِ ما، همه‌ راهها و بیراهه‌هایِ سخن یا به حافظ ختم می‌شوند و یا از حافظ شروع. امّا سخن از حافظ در حضورِ سیمین و به مناسبتِ جشنِ تولّد او از مقوله‌ کلیّات نیست. آنان که شعرشناس و سخن‌سنج‌اند، او را با حافظ مقایسه کرده‌اند و می‌گویند که سیمین بزرگترین غزلسرایِ نئوکلاسیک زبانِ ماست. این قضاوت چندان دلنشین و دلچسب است که فقط با یک کج‌سلیقگی خنده‌آور می‌توان آن را رد کرد. از حافظ تا کنون، غزلِ فارسی هرگز چنین رسایشِ معنایی وسیعی نداشته و این‌گونه با جوهرِ زبانیِ ما مماس نشده است.

عبدالحسین هژیر که مدت کوتاهی نخست وزیر ایران شد ـ و نفر دوّمی بود که به دست سیّد حسین امامی از فدائیان اسلام، به قتل رسید. مثلِ کسروی ـ مشارکتش در بحثِ حافظ‌شناسی مشهور است. او از حافظ‌پژوهان بزرگِ ایران است، و صاحبِ کتابِ درخشان، امّا نه چندان مشهوری است در این باب با عنوانِ زودرسِ «حافظ ‌تشریح»، که فکر می‌کنم نخستین کوشش باشد برای چسباندنِ پسوندی از جنسِ «پژوهی» یا «شناسی» به حافظ یا هر شاعر یا نخبه‌ دیگری، پیش از این که سررشته‌ این‌گونه واژه‌پردازی‌ها به خوبی به دست آمده باشد. جالب و پندآموز این است که یکی از کسانی که کسروی در آثارِ خود، به ویژه در آنچه در بابِ حافظ نوشته، به آنان می‌تازد و آنان را «کمپانی بدخواهان» می‌نامد، همین هم‌قربانی‌اش هژیر است. فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصَارِ!

تا جایی که من می دانم، حافظ ‌تشریح، که نخست بار در سال ۱۳۰۷ شمسی (یک سال پس از تولّد سیمین) توسط هژیر جوان (۲۶ ساله) به طبع رسیده، اوّلین تک‌ نگاریِ مفصّل به روشِ مدرن در زبانِ فارسی و توسطِ یک ایرانی است که میانِ شعرِ کلاسیکِ فارسی و ملّتِ ایران در اوانِ شکل‌گیریِ آن به صورتِ یک کشورِ مدرن نسبتِ جدیدی تبیین می‌کند که سنجشِ تاریخِ ادبیاتِ ایران هنوز در پرتو آن صورت می‌گیرد (گرچه سرمنشاءِ این بازچینی برمی‌گردد به شاهکارِ ادوارد براون که آن‌گونه که از عنوان کتابش پیدا است،

A Literary History of Persia

، برایِ نحستین بار ادبیاتِ فارسی را به ایران، و نه زبانِ فارسی، نسبت داد. لازم به تذکّر است که جلدِ چهارمِ این کتاب شش-هفت سالی پیشتر از حافظ‌تشریح منتشر شده بود).

این نسبتِ جدید میان شعر و ملّت، وجه‌هایِ متعددی دارد که پرداختنِ به آنها از حوصله‌ این وقت و این مجلس بیرون است. در این میان من فقط به یکی از این وجه‌ها می پردازم، و آن کشف یا دقیق‌تر، بستِن میثاقِ جدیدی است میانِ شاعرِ ایرانی و ملّتِ ایران. با این میثاق، شاعرِ ایرانی و ملّتِ ایران در سپهرِ نوینی توامان زاده و هم‌تاریخ می‌شوند. شعرِ فارسی آن گشایشگاهی می‌شود که ایران در آن «فرا-هم» می‌آید. بنا به این میثاق، وحدتِ تاریخی ما یک وحدتِ «سرایشی» است(و نه روایی). بی شعرِ فارسی ما به گسیختگیِ پیش‌تاریخی، به آشوبِ پیش‌زمانی، واپاش می‌شویم.

این است متن این میثاق به گفته‌ هژیر، که آن را درچرخشی اندرباشانه و خلّاق به گذشته فرامی‌فکند:

«به برکتِ وجودِ شعر، یک‌جا، رشته‌هایِ ازهم‌گسیخته‌ دوره‌هایِ پرآشوبِ تاریخِ این مملکت، و یک‌جا، تکّه‌پاره‌هایِ جوربه‌جورِ این خاک، با هم مربوط و متّصل شده، وحدتِ ملّی و پیوستگیِ تاریخِ ایران تکمیل می‌گردد؛ به طوری

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.