پاورپوینت کامل نیاز اقتصاد ایران به جهانیشدن در گفتاری از محمود سریعالقلم حسرت توسعه ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نیاز اقتصاد ایران به جهانیشدن در گفتاری از محمود سریعالقلم حسرت توسعه ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نیاز اقتصاد ایران به جهانیشدن در گفتاری از محمود سریعالقلم حسرت توسعه ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نیاز اقتصاد ایران به جهانیشدن در گفتاری از محمود سریعالقلم حسرت توسعه ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint :
هما کبیری: «اصول ثابت توسعه» عنوان مقالهای است که دکتر محمود سریعالقلم ۲۶ سال پیش نوشت. وی در آن مقاله تلاش کرده بود مبانی مشترک توسعهیافتگی را در مناطق مختلف جهان، بهرغم تفاوتهای فرهنگی، اقلیمی، نژادی و… کشورها استخراج و ارائه کند؛ اصولی مانند ضرورت تولید ثروت، رقابتپذیری در عرصه اقتصاد و بینالمللی شدن. وی همین خط فکری را در ربع قرن گذشته دنبال کرده است. همین چند روز پیش در گردهمایی مدیران مناطق آزاد و ویژه تجاری بار دیگر به بیان این اصول با ارائه آمارهای جدید و نمونههای روزآمد پرداخت و بر ضرورت رقابت و بینالمللی شدن برای رشد اقتصادی و فرهنگی تاکید کرد. هرچند برخی رسانهها «بینالمللی شدن» را «غربی شدن» تلقی و از همین زاویه سخنان او را نقد کردند. متن سخنرانی سریعالقلم در گردهمایی یادشده، در پی میآید.
هما کبیری: «اصول ثابت توسعه» عنوان مقالهای است که دکتر محمود سریعالقلم ۲۶ سال پیش نوشت. وی در آن مقاله تلاش کرده بود مبانی مشترک توسعهیافتگی را در مناطق مختلف جهان، بهرغم تفاوتهای فرهنگی، اقلیمی، نژادی و… کشورها استخراج و ارائه کند؛ اصولی مانند ضرورت تولید ثروت، رقابتپذیری در عرصه اقتصاد و بینالمللی شدن. وی همین خط فکری را در ربع قرن گذشته دنبال کرده است. همین چند روز پیش در گردهمایی مدیران مناطق آزاد و ویژه تجاری بار دیگر به بیان این اصول با ارائه آمارهای جدید و نمونههای روزآمد پرداخت و بر ضرورت رقابت و بینالمللی شدن برای رشد اقتصادی و فرهنگی تاکید کرد. هرچند برخی رسانهها «بینالمللی شدن» را «غربی شدن» تلقی و از همین زاویه سخنان او را نقد کردند. متن سخنرانی سریعالقلم در گردهمایی یادشده، در پی میآید.
قدم اول بینالمللی شدن
در حدود ۲۸ هزار کتاب اقتصادی، سیاسی و اقتصاد سیاسی که در ۳۴۰ سال گذشته در دنیا چاپ و منتشر شده، یک اصل ثابت قابل شناسایی است. اینکه هر کشوری که در دنیا پیشرفت کرده، حتی به معنای کمی کلمه، یک اقدام را مبنا قرار داده و آن «بینالمللی شدن» است. در تاریخ چهار قرن توسعه در جهان چه در غرب و چه در آسیا و هماکنون در آفریقا و خاورمیانه هیچ کشوری را سراغ نداریم که پیشرفت کرده باشد اما این پیشرفت بر اساس یک الگوی محلی بنا شده باشد، بلکه تمام کشورها ارتباطات گسترده بینالمللی داشتهاند. به نظر میرسد این اصل یک موضوع پیشرفت همگانی است. یک کارخانه یا یک شرکت، یک نویسنده، یک خبرنگار، یک نماینده مجلس، یک سیاستمدار و بهطور خلاصه هرکسی در هر حرفه و صنعتی که هست در شرایطی میتواند ارزیابی منطقی و صحیحی از عملکردش داشته باشد که در مدارهای بینالمللی فعال باشد. از اینرو اگر کشور ما میخواهد پیشرفت کند باید این اصل محکخورده و آزمایششده بینالمللی را به کار گیرد.
اصول توسعهیافتگی به زعم من جهانی هستند، جهانشمولاند و تابع جغرافیا، فرهنگ، تاریخ و ادبیات نیستند. اما الگوهای پیشرفت تابع شرایط بومی و محلی کشورها هستند. بنابراین، اصول توسعهیافتگی با الگوهای توسعهیافتگی متفاوت هستند. امروز در این سخنرانی با آمار و ارقام بحث میکنم که کشورها برای پیشرفت نیاز به بینالمللی شدن دارند.
بر این اساس، ۹۵ درصد کشورهای جهان امروز اصول مشترک و اهداف ملی مورد اجماع دارند و اگر استراتژی کلان توسعه ملی کشوری مانند آفریقای جنوبی مورد مطالعه قرار گیرد، مشاهده میشود این کشور همان کارهایی را انجام میدهد که کره جنوبی ۴۰ سال پیش انجام داده است. برزیل امروز همان کارهایی را انجام میدهد که ۱۲۵ سال پیش آلمانیها انجام میدادند. اولین شرط توسعه ملی پذیرفتن تولید ثروت است. ثروت در میان بخشی از اقشار جامعه ما یک واژه منفی است. به همین دلیل در ابتدا باید کار فرهنگی انجام شود تا جامعه برای این واژه معنای مثبتی قائل شود.
برای اینکه یک کشور قابل اعتنا در خاورمیانه باشیم به ثروت نیاز داریم. امروز اگر عربستان برای بسیاری از کشورها تعیین تکلیف میکند، یک دلیل عمدهاش ثروت این کشور است. به همین دلیل است که پادشاه عربستان در هواپیمای خودش در فرودگاه قاهره مینشیند، هیات دولت مصر میروند داخل هواپیما با او ملاقات میکنند و قول ۵/۲ میلیارد دلار کمک را برای سال ۲۰۱۴ از پادشاه عربستان میگیرند. امروز عربستان ۷۵۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد که در فعالیتهای اقتصادی دنیا سرمایهگذاری شده و سالانه نزدیک به ۷۰ تا ۹۰ میلیارد دلار برای این کشور سودآوری دارد. امارات متحده ۷۷۳ میلیارد دلار ذخایر ارزی خارج از بودجه کشورش دارد. کویت ۴۱۰ میلیارد دلار در دنیا سرمایهگذاری کرده، قطر نزدیک به ۹۰۰ میلیارد دلار در دنیا سرمایهگذاری کرده است. در مجموع میتوان گفت همسایگان ما در خلیج فارس بیش از دو تریلیون دلار خارج از بودجه جاری خودشان در کشورهای دیگر سرمایهگذاری کردهاند. کشوری مانند کویت یک میلیون نفر جمعیت دارد ولی سالانه فقط ۸۰ میلیارد دلار سود پولی است که در دنیا سرمایهگذاری کرده است.
یکی از سوالهای جدی که ما ایرانیان باید از خودمان بپرسیم این است که کدام کشور علاقهمند است ایران پیشرفت کند؟ کدام کشور در همسایگی ایران علاقهمند است که درآمد سرانه ایرانیها به ۲۵ هزار دلار در سال برسد؟ خارج از تعارفات، ایران حتی یک همسایه هم ندارد که علاقهمند به پیشرفت این کشور باشد.
رشد اقتصادی ایران موید امنیت ملی کشور در یک دهه آینده است. کشوری که ثروت ندارد، نهتنها کار سیاسی نمیتواند بکند، بلکه در محیط منطقهای یا بینالمللی، کار فرهنگی هم نمیتواند انجام دهد. یک ملت بدون ثروت کار بنیادی برای وضع فعلی و آینده خودش نمیتواند انجام دهد. نکته دیگر این است که اگر ایران در پنج سال آینده سیاست خارجی خود را در مدارهای بینالمللی قرار ندهد و از محیط بینالمللی نهایت استفاده علمی، فنی، تجاری و مالی نکند، در مسیری قرار خواهد گرفت که با یک افول پایدار مواجه میشود. به دلیل اینکه کشوری که درآمد نداشته باشد، نهتنها نمیتواند به دانشگاههایش رسیدگی کند، بلکه به مسائل جاری و اجتماعی و فرهنگی خودش هم نمیتواند توجه کند. بنابراین، مساله تولید ثروت در کانون استراتژی توسعه اقتصادی و امنیت ملی ایران است.
مساله بعدی به عنوان اصول مشترک و اهداف ملی در میان ۹۵ درصد از کشورهای جهان، همکاریهای به همتنیده دولتها، بنگاهها و دانشگاههاست. امروز در دنیا دیگر دانشگاهها کارهای صرف انتزاعی انجام نمیدهند، بلکه به فکر حل مشکلات جاری نهاد دولت و حاکمیتشان هستند، به فکر باز کردن گرههای صنعتشان هستند. در این زمینه کره جنوبی یک نمونه بسیار موفق است. چینیها ۴۰ سال پیش، عمدتاً در مباحث انتزاعی غرق بودند. دانشکدههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعیشان مباحث انتزاعی داشتند. اما امروز در چین دانشکدههای علوم انسانی در ارتباط مستقیم با حزب کمونیست و صنایع چین به فکر حل و فصل مسائل جاری هستند، با آمار و ارقام کار میکنند و با صنایع و نهادهای دولتی جلسات مشترک دارند تا مطالعات، تحقیقات، رسالههای فوقلیسانس و دکترایشان در ارتباط با مسائل کشور باشد.
سومین اصل مشترک توسعه، همگرایی منطقهای اقتصادی است. مطالعه مسائل بینالمللی به ما میگوید که امروزه جهانی شدن تبدیل به منطقهای شدن شده است. امروزه در اکثر مناطق دنیا منطقهگرایی اولویت پیدا کرده است. به عنوان مثال در حال حاضر در آمریکای لاتین همه کشورها بدون استثنا یا مذاکراتی را انجام داده و به نتیجه رسیدهاند، یا معاهده امضا کردهاند یا در حال امضای توافقنامهای هستند که ویزا را بین خودشان بردارند. اگر دقت کنیم میبینیم امروز اگر یک شهروند ایرانی بخواهد به آلمان برود به مراتب کارش راحتتر است تا اینکه بخواهد به یک کشور عربی سفر کند. این بدان معناست که ما با همسایگان خودمان مسائل بسیار جدی داریم و آن سند چشماندازی که چند سال قبل ترسیم شده، در حال حاضر در مراحل اولیه اجرای آن هم نیستیم. مساله بعدی که مشتق از اصل سوم است، حل و فصل سریع اختلافات غیراقتصادی است. امروزه کشورها با هم مذاکره میکنند تا هر نوع مساله مرزی، قومی، مذهبی، سیاسی و امنیتی که بینشان وجود دارد، رفع شود. اعتقاد آنها بر این است که اگر کار اقتصادی با هم انجام دهند، بعداً میتوانند مسائل امنیتی و سیاسیشان را هم راحتتر حل کنند.
به عنوان مثال یکسری جزایر در دریای جنوبی چین هستند که بر سر آنها اختلافاتی میان چین و همسایگان آن کشور وجود دارد. این کشورها سالها مذاکره کردند و در آخر به نتیجهای نرسیدند. در این زمینه چینیها پیشنهاد دادند که متنی نوشته شود تا این جزایر به مناطق آزاد تبدیل شود و در آنها کار اقتصادی انجام شود. چینیها از همه فرصتهایشان استفاده میکنند تا جایی که حتی حل و فصل مسائل امنیتیشان را به تعویق میاندازند تا بر مسائل جاری اقتصادی متمرکز شوند.کشوری که ثروت ندارد، نهتنها کار سیاسی نمیتواند بکند، بلکه در محیط منطقهای یا بینالمللی، کار فرهنگی هم نمیتواند انجام دهد
اصل پنجم در اصول مشترک حکمرانی در دنیای امروز، ثبات سیاسی و رضایتمندی عامه مردم در نتیجه حداقل نرخ رشد اقتصادی سهدرصدی است. اگر کشوری به دنبال ثبات سیاسی است و میخواهد رضایتمندی عامه مردم را داشته باشد، باید یک استراتژی داشته باشد تا نرخ رشد اقتصادی حداقل سهدرصدی داشته باشد. یعنی لزومی ندارد که در کشور جلساتی در رابطه با مبانی نظری مشروعیت و مشروعیتیابی تشکیل دهیم، به جای آن بهتر است سراغ اقتصاد برویم، بهتر است که مسائل درجه یک و دو مردم را در «هرم مازلو» حل کنیم. وقتی که مسائل درجه یک و دو مردم حل شد، خودبهخود به مبانی سیاسی حکمرانی هم علاقهمند میشوند. در آمریکا مطالعهای در رابطه با دانشجویان مالزیایی شده و بر اساس آن اداره مهاجرت آمریکا اعلام کرد حتی یک دانشجوی مالزیایی بعد از فارغالتحصیلی در آمریکا نمیماند و همه به مالزی برمیگردند. دلیل این موضوع آن نیست که مالزی دارای یک سیستم فوقالعاده دموکراتیک است، بلکه مالزی انواع و اقسام فرصتها را برای شهروندان خودش فراهم کرده است. نرخ رشد اقتصادی حداقل سه درصد میتواند برای یک جامعه رضایتمندی و حتی مشروعیت سیاسی ایجاد کند. بنابراین میتوان گفت کشورها اگر بخواهند بهطور دائمی مشروعیت داشته باشند، باید کار اقتصادی کنند. میگویند مهمترین منبع مشروعیتیابی، کار اقتصادی برای جامعه است. برای اینکه عامه مردم در کشور دنبال این نیستند که فیلسوف شوند، بلکه دنبال این هستند که حداقل زندگی را داشته باشند. بنابراین، در این جهان بههم تنیده اجتماعی و اقتصادی، اولویت با تولید ثروتی است که حتی زمینههای پذیرش فرهنگ دینی و اسلامی و ایرانی را فراهم میآورد.
اهمیت ثبات سیاسی برای طبقه متوسط
ششمین اصل در میان اصول حکمرانی در دنیای جدید، توجه به طبقه متوسط جامعه است. تولید ثروت، ثبات سیاسی و آینده کشور برای طبقه متوسط جامعه اهمیت دارد. این طبقه چند ویژگی مهم دارد. نخستین ویژگی این طبقه آن است که کار تولیدی میکند و مبنای کارش فناوری است. دوم اینکه چون کار تولیدی میکنند و برای آنها آمار و ارقام و سود و زیان مهم است، ثبات سیاسی هم برای آنها مهم است. در دنیا شرکتها همیشه وقتی میخواهند به سرمایهگذاری در کشوری اهتمام ورزند و تصمیم بگیرند، مهمترین شاخص برایشان ثبات سیاسی است. مساله بعدی که برای طبقه متوسط مهم است، آینده کشور است. چون در آن جغرافیا خودش، شرکتش، تولیدش و سهم بازار خودش را تعریف کرده است. این به این معنا نیست که دیگر اقشار جامعه برای حکومت اهمیت ندارند، اما استخوانبندی یک حکومت طبقه متوسط است. حتی گاهی ممکن است این طبقه خیلی هم کوچک و حتی ۱۰ درصد جامعه باشد، اما این ۱۰ درصد است که با کار و زحمتی که میکشد، آینده کشور را رقم میزند. آخرین مساله در حکمرانی امروز جهان هم مساله حفظ محیطزیست است.
قفل شدن اقتصادی
کشورهای آسهآن ۱۰ کشور در آسیای جنوب شرقی هستند که با هم یک بلوک اقتصادی تشکیل دادهاند. به این ترتیب که ویزا را بین خودشان برداشتند، ۶۲۰ میلیون نفر جمعیت دارند و قرار است بین خودشان ۵۴۰ هزار مایل جاده و ۱۱ هزار و ۷۰۰ مایل راهآهن ایجاد کنند تا به هم قفل شوند. وقتی کشورها از نظر اقتصادی به هم قفل شوند، در حوزههای دیگر هم کوتاه میآیند و مسائل غیراقتصادیشان را هم حل میکنند. این ۱۰ کشور ۲/۲ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۲ تولید ناخالص داخلی داشتند و حداقل نرخ رشد اقتصادی آنها ۴درصد بوده است.
نرخ رشد اقتصادی کره جنوبی در نیم قرن اخیر حداقل ۷ درصد بوده و درآمد سرانهاش ۲۳ هزار دلار است. ارزش صادرات و واردات این کشور نیز تقریباً ۲/۱ تریلیون دلار است. این آمار و ارقام نتیجه مجموعهای از سیاستگذاریهاست و آن سیاستگذاریها در یک پروسه چنددههای کره جنوبی را به اینجا رسانده است. به این معنا که کل حکمرانی بر مسائل اقتصادی کشور متمرکز شده، در حالی که ما در سیاست خارجی یک ریل و در سیاستهای اقتصادی یک ریل دیگر داریم. کشوری که سیاست خارجی و سیاست اقتصادیاش ریل مشترک نداشته باشد نمیتواند در انتظار توسعهیافتگی بنشیند. بالاخره در مقطعی بخشهایی در حاکمیت باید این مساله را حل کنند و ما نیازی به جلسات و همایشها و کنفرانسها و میزگردهای زیادی نداریم. ۱۴۰ سال پیش ژاپنیها موضوع اهمیت بخش خصوصی را تدوین و به آن عمل کردند، اما ما هنوز در ایران در این زمینه جلسه میگذاریم، در حالی که باید از اینها عبور کرد.
دو امدادی توسعه
ترکیه نیز مثال خوبی برای بررسی بینالمللی شدن است. ترکیه در سال ۲۰۱۲، صادرات محصولات کشاورزیاش ۶۲ میلیارد دلار بوده است. این کشور به ۵۷ کشور گل صادر میکند. ترکیه در سال ۲۰۱۲، حدود ۳۶ میلیون توریست داشت و تا پنج سال پیش رتبه ۱۲ را در صنعت گردشگری به خود اختصاص داده بود، اما امروز رتبه چهارم را بعد از فرانسه، ایتالیا و اسپانیا دارد. نرخ رشد اقتصادی ترکیه در ۱۵ سال گذشته حداقل ۸ درصد بوده و طی ۱۰ سال، ۱۰ هزار کیلومتر اتوبان در این کشور ساخته شده است، درآمد سرانهشان نیز ۱۰ هزار و ۵۰۰ دلار است.
نکته مهمی که در رابطه با ترکیه به عنوان همسایه ایران مهم است این است که از زمان «اوزال» تاکنون تمام دولتهایی که در ترکیه به قدرت رسیدند مبنای فعالیتشان، رشد و توسعه اقتصادی ترکیه با محوریت ورود به بازارهای جهانی بوده است. یعنی گرایش حزبی در جریانهای توسعه ملی نقشی نداشته است.
رشد و توسعه اقتصادی مانند دو امدادی است، به این معنا که مسیری تعیین شده، عدهای برای چهار یا هشت سال این مسیر را پیش میبرند و آن چوب حکمرانی را به نفر بعدی میدهند، اما در کشور ما هر چهار سال یا هر هشت سال یک بار، مبانی مدیریت اقتصادی تغییر میکند. بالاخره لازم است ما در مقطعی بررسی کنیم که کجا هستیم، میخواهیم چه کار کنیم و از تعاریف بنیادی عبور کنیم. تعریف توسعه، رشد، عدالت، آزادی و مسائل دیگر را برای کل حاکمیت تمام کنیم و بعد وارد جزییات شویم. هر دولتی که مسوولیت اجرایی کشور را بر عهده بگیرد باید مسیر را ادامه دهد، نه اینکه مسیر کشور را عوض کند.
رشد قابل توجه لهستان
اگر کشوری بخواهد توسعه پیدا کند، باید شرکای بینالمللی داشته باشد. بدون شریک نمیتوان پیشرفت کرد. نمیشود تنها در فضاهای مجازی پیشرفت کرد. لهستان این مساله را متوجه شد و خودش را به کشور آلمان به عنوان همسایهاش قفل کرد. امروز بسیاری از شرکتهای آلمانی در لهستان حضور دارند و همین همکاری باعث شده نیروی کار لهستان اعتبار قابل توجهی در بازار کار اتحادیه اروپا پیدا کند. سطح کار صنایع لهستان به شدت در یک دهه گذشته افزایش پیدا کرده، بهطوری که امروز ۴۶ درصد از تولید ناخالص داخلی لهستان صادر میشود و اتحادیه اروپا سرمایهگذاری قابل توجهی برای این کشور کرده است. حداقل نرخ رشد اقتصادی این کشور سالانه چهار د
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 