پاورپوینت کامل چرا فیلسوفان مظنون‌اند؟ ۴۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چرا فیلسوفان مظنون‌اند؟ ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چرا فیلسوفان مظنون‌اند؟ ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چرا فیلسوفان مظنون‌اند؟ ۴۵ اسلاید در PowerPoint :

تاوانی که فیلسوفان برای رسیدن به «آگاهی‌های محرمانه» می‌دهند

پروفسور Peter Rickman. (2014-1918) فیلسوف اهل پراگ است که عمده زندگی خود را در بریتانیا و دانشگاه آکسفورد و همچنین سیتی لندن گذراند. «فلسفه در ادبیات»، «چالش فلسفه»، و «سرگذشت عقل» از کتاب‌های اوست. علاوه بر این که برگزیده‌ای از آثار ویلهلم دیلتای را ویراست و چاپ کرد، دو کتاب هم درباره او و فلسفه‌اش نگاشت. جستار حاضر از بنام‌ترین نوشته‌های اوست که در ۱۹۹۱ در مجله «اکنون فلسفه» چاپ شد؛ جستاری که آغازی برای یک رشته‌جستار بود که در آن «فیلسوف را با جاسوس، بازیگر، عاشق، و دلقک» مقایسه کرد. ریک‌من فروردین‌ماه امسال در لندن درگذشت.

تاوانی که فیلسوفان برای رسیدن به «آگاهی‌های محرمانه» می‌دهند

پروفسور

Peter Rickman. (2014-1918

) فیلسوف اهل پراگ است که عمده زندگی خود را در بریتانیا و دانشگاه آکسفورد و همچنین سیتی لندن گذراند. «فلسفه در ادبیات»، «چالش فلسفه»، و «سرگذشت عقل» از کتاب‌های اوست. علاوه بر این که برگزیده‌ای از آثار ویلهلم دیلتای را ویراست و چاپ کرد، دو کتاب هم درباره او و فلسفه‌اش نگاشت. جستار حاضر از بنام‌ترین نوشته‌های اوست که در ۱۹۹۱ در مجله «اکنون فلسفه» چاپ شد؛ جستاری که آغازی برای یک رشته‌جستار بود که در آن «فیلسوف را با جاسوس، بازیگر، عاشق، و دلقک» مقایسه کرد. ریک‌من فروردین‌ماه امسال در لندن درگذشت.

***

تعریف فلسفه دشوار و بحث‌بر‌انگیز است، دست‌کم به خاطر این که ادعا دارد قواعد خود را تعیین می‌کند. از این رو شاید رویکردِ غیرمستقیمِ مقایسه آن با دیگر کنش‌ها، برای یافتن همسانی‌ها و همانندی‌ها کارساز باشد. می‌توان فیلسوف را در نقش‌های گوناگون در نظر گرفت: در نقش دلقک، بازیگر، و در این جستار «جاسوس».

شاید تلاش بیهوده من برای توضیح آنچه می‌دانم با آنچه نمی‌دانم به جایی نرسد. به هر رو من بازیگر، خنده‌پیشه، یا جاسوس نیستم و نمی‌توانم هم باشم. با این حال هر چند این تصویر از فلسفه دور از ذهن است، اما کنش‌هایی که نام بردم، روشن و تا حدی مجادله‌ناپذیرند. وانگهی، هنگامی که من ذهنم را بر تصویر این کنش‌ها متمرکز می‌کنم، اندکی از بازیگری و دلقکی و جاسوسی را در کارهای فلسفی خود بازمی‌یابم.

بدون دانشی دست اول از جاسوسی و با اذعان به این که داستان‌ها اغلب واقعیت را تحریف می‌کند، می‌توانیم در دو ویژگی جاسوسی به توافق برسیم؛ نخست این که جاسوس به دنبال آگاهی‌ای می‌گردد که نه تنها پنهان که محرمانه است. به دیگر سخن نه تنها موانعی برای شناخت وجود دارد، که این موانع طراحی‌شده هستند. از این رو جست‌وجویی کتابخانه‌ای، جاسوسی به شمار نمی‌آید، حتی اگر به دنبال چیزهایی باشید که در یک فهرست و بایگانی به‌هم‌ریخته پنهان شده‌اند.

ویژگی دیگر تعریف جاسوسی به کارگیری ترفندهایی همچون نهان‌پوشی هدف یا هویت خود است. اما این ویژگی افزون بر جاسوسی، خبرچینی صنعتی و حتی جامعه‌شناسان، روان‌شناسان، و انسان‌شناسان را نیز پوشش می‌دهد که تظاهر می‌کنند بازدیدکننده‌هایی ساده، کارکنانی معمولی و چیزهایی از این دست هستند. شاید مورد استثنا فضول‌باشی باشد که به قول معروف از همه محله خبر دارد. اما در این موارد هیچ نهان‌پوشی‌ای صورت نگرفته و تنها اختفایی کوچک وجود دارد. ما می‌دانیم که چه کسی دارد دید می‌زند. چنین کسی فضولی می‌کند اما چیزهای خیلی محرمانه را نخواهد دید. چنین آدم فضولی شاید صرفاً بتواند بفهمد که همسایه تازه‌اش پولدار است یا این که دیر به خانه می‌آید.

اما پیش از آن که بتوانیم بررسی کنیم که فیلسوفان از چه وجهی مانند جاسوسان هستند، باید در این که چه چیز مستلزم جاسوس بودن است، بیشتر کاوش کنیم. نخست باید در نظر داشت که جاسوسی هر چند شغلی حرفه‌ای از اقلیتی کوچک از کارشناسان است، اما گیرایی‌ها و گرایش‌های فراگیر بشری را بازتاب می‌دهد. محبوبیت فراوان فیلم‌های جاسوسی و کشش کتاب‌ها و جستارهایی از روزنامه‌ها که درباره جاسوسی‌های واقعی نوشته می‌شوند، شواهدی بر این امر است.

گرایش به فهمیدنِ چیزهای پنهان و گرایش به دانستنِ راز دیگران تقریباً همه‌گیر است. این موضوع در کودکان بسیار آشکار است. شایعه‌پراکنی‌ها، حل کردن جدول کلمات متقاطع و معماهای دیگر، خواندن مطالب خصوصی، و دنبال کردن رسوایی‌ها از این گرایش برمی‌آیند. همچنین انگیزش‌های پژوهش‌های علمی نیز از این گرایش نشأت می‌گیرند. پیچیده‌تر و جذاب‌تر مسأله تبیین «دیگرنمایی» است که نقابی برای ورود جدی به نقشی ساختگی و زیستنِ یک دروغ است.

همواره اخلاق‌گرایان و فیلسوفان و بویژه تازگی‌ها اگزیستانسیالیست‌ها، اهمیت «خود بودن» یا «خود درست بودن» را گوشزد کرده‌اند. اما آیا پذیرفتن این، نظری را که من در پی‌اش هستم منتفی می‌کند؟

ما می‌توانیم میان استدلال‌های خیلی بدیهی فیلسوفانی که نهان‌پوشی می‌کنند و استدلال‌های ژرف‌تری که در آن با بقیه انسان‌ها مشترک‌اند تمایز بگذاریم. دلیل این که فیلسوفان درباره شغل خود محتاط هستند چندان دشوار نیست. آن‌ها بسیار آزار دیده‌اند. سقراط به مرگ محکوم شد. افلاطون در سیراکوس به حال خود رها شد. دکارت در پی فضایی آزادتر میهن‌اش را به قصد هلند ترک کرد. اسپینوزا در جامعه خود تکفیر شد و در طول زندگی‌اش جرأت نداشت اثر اصلی خود را نشر دهد. در کشورهای تمامیت‌خواه تا به امروز همچنان این آزارها دنبال می‌شود اما در سایر نقاط، کمتر تهدیدهای فیزیکی رخ می‌دهد، ولی در عوض فیلسوف تحقیر می‌شود، به حاشیه رانده می‌شود و بیهوده انگاشته می‌شود. در میان قربانیان تعدیل دانشگاه‌ها، بخش‌های فلسفه و مدرسان فلسفه برجسته بوده‌اند.

بنا بر این نسبت به افلاطون و هگل کاهش عمده‌ای در غرور و اعتماد به نفس فیلسوفان رخ داده است. جان لاک خودش را به عنوان زیرطبقه کارگر و فعالیت‌اش را به عنوان برداشتن دانه‌های شن از ساحل توصیف کرده است. دیگران با این ادعا که دانشمندند یا به دانشمندان خدمت می‌کنند خواسته‌اند تا در مرجعیت علم پناه گیرند. بتازگی این مد شده که فیلسوف وانمود کند «فرهنگ‌نویس» یا «زبان‌دان» است. از آنجا که زبان برای این هر دو مهم است و از ویژگی‌های انسان شمرده می‌شود، به نظر می‌رسد جازدن خود به عنوان پاسدار زبان، روشنگر مفاهیم و بازنمایاننده بدتابی‌ها و ترسیم‌گر نگرانی‌های فکری درباره ابهامات زبانی، کارآمد و قابل اعتنا باشد. پس ما فیلسوفان می‌توانیم ادعا کنیم که کارشناسانِ دانشگاهی محترمی هستیم که هیچ خطری برای جامعه نداریم و آن خرمگس‌هایی که سقراط فکر می‌کرد درخورِ فیلسوف‌بودن‌اند، نیستیم. پس می‌توانیم ادعا کنیم حقی برای ساختن یک زندگی متوسط با انجام یک وظیفه مشخص و کارشناسانه و بیرون از توان یک شخص عامی داریم.

تغییر هویت فیلسوفان، خیلی ساده، واکنشی است به بی‌اعتمادی اشخاص غیرمتخصص و کینه‌توز مرجعیتی که می‌خواست این موضوع را بی‌اهمیت جلوه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.