پاورپوینت کامل سیری در تاریخچه حنبلی گری از پاک اندیشی دینی تا سلفی گری مذهبی ۹۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیری در تاریخچه حنبلی گری از پاک اندیشی دینی تا سلفی گری مذهبی ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیری در تاریخچه حنبلی گری از پاک اندیشی دینی تا سلفی گری مذهبی ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیری در تاریخچه حنبلی گری از پاک اندیشی دینی تا سلفی گری مذهبی ۹۵ اسلاید در PowerPoint :
درباره امام احمد بن محمد بن حنبل معروف به احمد بن حنبل شاید بی اغراق در سالهای اخیر دهها کتاب مستقل و صدها مقاله نوشته شده است؛ به ویژه به زبان عربی و از سوی طیفهای سلفی، حنبلی و وهابی در عربستان سعودی، مصر و دیگر کشورهای عربی.
درباره امام احمد بن محمد بن حنبل معروف به احمد بن حنبل شاید بی اغراق در سالهای اخیر دهها کتاب مستقل و صدها مقاله نوشته شده است؛ به ویژه به زبان عربی و از سوی طیفهای سلفی، حنبلی و وهابی در عربستان سعودی، مصر و دیگر کشورهای عربی.
وهابیت که خود میراث “شیخ” محمد بن عبد الوهاب است، گرچه در عربستان سعودی در عرصه اجتماعی و سیاسی محصول پیوند ساختاری آل شیخ و آل سعود است و نمی توان بروز سیاسی آن را در این کشور تنها فرایندی مذهبی بدون در نظر گرفتن عوامل مختلف اجتماعی و تاریخی و سیاسی آن دید، اما روشن است که بن مایه اش را در میان حنبلیان منطقه نجد یافت و به سرعت به دلائل مختلف تاریخی و مذهبی راهش را به بیرون از محیط اولیه خود کشاند. بدین ترتیب باورهای محمد بن عبد الوهاب که خیلی زود از آن تعبیر به “دعوت” شد در چارچوب عامتری خارج از محیط محدود حنبلیان نیز مورد توجه و اقبال نسبی قرار گرفت و از آن به حرکتی در راه احیای مذهب “سلف” و اجتهاد دوباره در دین بر پایه مراجعه به حدیث و “سلف صالح” در میان مسلمانان هند و مصر و عراق و یمن تعبیر شد. گرایش وهابی در زمانه ای بروز کرد که در میان غیر حنبلیان نیز گرایش به بازگشت به حدیث و سنت، مبارزه با “بدعت” ها (و از جمله طریقه های صوفیانه) و فراتر رفتن از اجتهاد مذهبی و فقهی مذاهب چهارگانه با رجوع مجدد به حدیث از سوی طیفهای مختلف و اندیشمندان مذاهب گوناگون (و حتی در میان زیدیان یمن) مطرح می شد و اینجا بود که نخستین امواج جدید “سلفی گری” به منصه ظهور رسید. همین جریان سلفی باور و هسته اصلی آن دعوت وهابی، با وجود سنت دیرینه فقه و مذهب حنبلی با نادیده گرفتن تحولات تاریخی پر فراز و نشیب آن مذهب با فروکاستن مذهب حنبلی به شخص احمد بن حنبل به او به عنوان پیشوای سلفی گری نگریست و اهمیت مجدد داد و تلاش کرد احمد بن حنبل را تنها در چارچوب قرائتی که خود از ابن تیمیه، الهام بخش سلفیان به دست می داد به تصویر کشد.
اهتمام به حدیث ؛ فصل مشترک سلفی ها
زان پس البته سلفی گری به آن موج سده هجدهمی خود محدود نشد؛ هم مذهب وهابی تحولاتی در خود پذیرفت و هم مهمتر از آن در بستر عامتر، مذهب سلفی تحولات متعددی را در درون خود پیدا کرد و از سلفی گری تعابیر مختلفی به ویژه در مصر و در میان مسلمانان هند پیدا شد؛ تحولات و تعابیر مختلفی که تا به امروز هم ادامه دارد و جریانهای مختلف سلفی گری را پدیدار کرده است؛ موضوعی که محل بحث ما در مقاله حاضر نیست. با این وصف یک ویژگی در میان همه این گروهها مشترک است و آن اهتمام به حدیث و کتابهای حدیثی از یک سو و شخصیت ابن تیمیه به عنوان احیاء گر “مذهب سلف” و الهام بخش تمامی گرایشات سلف باور اسلامی از دیگر سو. درست است که اهتمام به این دو جنبه محدود به عربستان سعودی به عنوان مرکزیت اصلی وهابیت نیست اما به ویژه در چند دهه اخیر در این کشور موج فزاینده انتشار هزاران کتاب جدید و قدیم واز آن میان آثار حدیثی و فقهی و اعتقادی تاریخ هزار و اندی ساله مکتب حنبلیان و به ویژه آثار ابن تیمیه و دمیدن جانی دوباره در پیکر حدیث گرایی (و البته با صرف هزینه های میلیاردی)، نه تنها در میان حنبلیان بلکه در میان تمامی مذاهب “اهل سنت و جماعت” نوعی قرائت حدیث محور از اسلام را سبب ساز شده است که در آن سهم احمد بن حنبل و روایت ابن تیمیه از اسلام “سلف صالح” حرف اول را می زند؛ روایتی که احمد بن حنبل در آن به عنوان قهرمان جریان “سلفی گری” مطرح می شود.
مذهب حدیث به مثابه محک سلفی ها در برخورد با مذاهب
در این روایت گرچه اختلافات فقهی مذاهب سنی مقبول قلمداد می شود اما راه درست همانی معرفی می شود که احمد بن حنبل در پیش گرفته بود؛ یعنی از دیدگاه این روایت، اعتماد به حدیث و تکیه بر مذهب “سلف صالح” و نه اجتهادات مذهبی فقیهان مختلف (و صد البته نه گرایشات کلامی ماتریدیان و اشعری مذهبان در میان پیروان سه مذهب حنفی، مالکی و اشعری). در این دیدگاه همه ابعاد تمدن، فرهنگ و دیانت اسلام فروکاسته می شود به حدیث و احیای “مذهب حدیث”. در این دیدگاه نه تنها فلسفه و کلام ورزی مطعون است؛ بلکه حتی مذاهب مختلف تصوف که در اساس بر بستر مذاهب مختلف اهل سنت بالیدند و رشد کردند نیز مشروعیتی ندارند. سلفیان و وهابیان نه تنها با معتزله و شیعه مخالفند؛ بلکه ابوالحسن اشعری را که خود ستایشگر احمد بن حنبل نیز بود بر نمی تابند و مذهب اشعری را با محک مذهب حدیث به سنجه نقد می سپارند. با انتشار کتابهایی در سنت “زهد” نویسی و “ورع” نویسی و عزلت نویسی (ادبیات “العزله”) از نویسندگانی در میان محدثان و حنبلیان قدیم و از آن جمله آنچه از احمد بن حنبل در این زمینه ها موجود است، تصوف “حسن” و نیکو را محدود بدان می دانند و تصوف غیر هماهنگ با زهد ورزی “سلف صالح” را یکسره باطل می انگارند. در این دیدگاه در یک کلمه همه کسانی که به هر مرجعیتی فراتر از حدیث و سنت “سلف صالح” می اندیشند و باور دارند یا در شمار معتزلیان و جهمیانند و یا شیعیان و باطنیان و “ملاحده”. آنان با توجه به سنت حنفی ستیزی در میان حنبلیان نه تنها ابو حنیفه و مذاهب کلامی و اعتقادی حنفیان را با توصیف کلی آنان به مذاهب “مرجئه” بر نمی تابند بلکه حتی گروهی از سلفیان و وهابیان از نقطه نظر فقهی در قیاس با دو مذهب دیگر مالکی و شافعی، سنت تاریخی مذهب فقهی حنفیان را به سختی می توانند در شمار مذاهب فقهی مقبول قرار دهند؛ مگر آنکه روایتی سنت گراتر از مذهب ابو حنیفه را جانشین و تبلیغ کنند (و این کاری است که از سر ناچاری باید حنفیان سلفی گرای هند و پاکستان و دیگر نقاط تا آنجا که ممکن بود انجام می دادند و روایتی سلفی گرا از ابو حنیفه عرضه می کردند).
تقلیل سنت فقهی حنبلی به مذهبی سلفی محور
واقعیت این است که نه تنها سلفی گری ناچار است تحولات تاریخی مذاهب مالکی و شافعی و حنفی را در نظر نگیرد و سنتهای فقهی و اعتقادی هزار ساله این مذاهب را که در بستری تاریخی هویتهای متحولی یافتند تنها با نوعی ساده اندیشی ایدئولوژیک به مذاهبی سلفی محور تقلیل دهد بلکه همچنین وهابیت و سلفی گری حنبلی همین کار را با مذهب تاریخی حنبلی و احمد بن حنبل و حتی با ابن تیمیه نیز ناچار بوده انجام دهد و عملاً نیز چنین کرده است؛ به نحوی که امروزه از دیدگاه محققان جدید این مسئله پوشیده نیست که ما دو ابن تیمیه و دو احمد بن حنبل داریم؛ یکی آنچه در بستر تاریخی خوانده می شده و یکی آنچه مذهب سلفی جدید علاقمند است از آن دو شخصیت ارائه دهد.
تصویر واقعی احمد بن حنبل و شکل گیری مذهب حنبلی
تصویر واقعی تر از احمد بن حنبل را باید با بازگشتی به آثار و منابع تاریخی و مذهبی دوران او جستجو کرد. در طی یکی دو دهه اخیر مهمترین منابع حدیثی، فقهی، تاریخی و اعتقادی مرتبط با شخصیت احمد بن حنبل مجال انتشار یافته است. بر اساس همین منابع، تحقیقات تاریخی به ویژه در مغرب زمین درباره شخصیت و اندیشه احمد بن حنبل در چند دهه اخیر بعد از دهها سال بی اعتنایی به تفکر و فقه حنبلی مجال ظهور یافته است؛ درباره خود او و زندگیش، مناسبات وی با دیگر مکتبهای کلامی و فقهی، مناسباتش با خلیفگان عباسی و از آن جمله نقش تاریخی او در واقعه “محنه” و رویارویی با سه خلیفه عباسی، مأمون، معتصم و واثق در جریان بحث درباره موضوع “مخلوق بودن قرآن”، واکنش نه چندان همدلانه او به خلیفه متوکل عباسی که بر خلاف اسلاف خویش جانب اعتقاد احمد بن حنبل و همفکرانش را گرفت و در نهایت سهم او در شکل گیری مذهب حنبلی به عنوان مذهبی فقهی.
ابن حنبل؛ نماینده سنت گراترین جناح اصحاب حدیث
احمد بن حنبل از نقطه نظر مذهبی و اعتقادی و آموزشهای دینی وابسته به گرایش و طیف “اصحاب حدیث” بود. اصحاب حدیث هم با “اصحاب رأی” در مسائل فقهی اختلاف نظر داشتند و هم با متکلمان و گرایشهای کلامی ارجائی و معتزلی در مسائل اعتقادی سخت مخالف بودند. با همه این احوال اصحاب حدیث همه یکدست نبودند. بومهای مختلف و “امصار” گوناگون از دیرباز گرایشهای متفاوتی از اصحاب حدیث را تجربه کرده بودند. احمد بن حنبل البته در بغداد، پایتخت داستانهای هزار و یک شب عباسی مقیم بود. خاندانش با عباسیان ارتباطی وثیق داشتند و از “جند” خراسانی عباسیان بودند (او البته خود نسبی عربی داشت و ستایشگر قوم عرب هم بود؛ در تقابل با شعوبیه). با این همه احمد بن حنبل با وجود احترامی که در میان عامه اصحاب حدیث و حتی گرایشهای نزدیک به مذهب امام شافعی داشت با دیگر نمایندگان اصحاب حدیث بغداد تفاوتهایی داشت. این تفاوتها به ویژه در طی واقعه “محنه” نمود بیشتری یافت و از او نماد مقاومت در برابر خواست خلیفه را از یک سو و نماینده سنت گراترین جناح اصحاب حدیث و در واقع نماینده اصیل ترین شکل تبعیت از “سنت” و دوری از انواع “بدعت” در میان ایشان از دیگر سو ساخت.
آثار و آراء احمد بن حنبل
او خود به تألیف کتاب باور نداشت. آموزه های خود را به صورت شفاهی تبلیغ و بیان می کرد. درست است که شیوه نقل شفاهی در میان محدثان یک سنت دیرینه و ارزشمند قلمداد می شد اما احمد بن حنبل حتی باورهای اعتقادی، نظریاتش درباره موضوعات فقه و اختلاف احادیث فقهی و دیدگاههایش درباره راویان گذشته (علم رجال) را به صورتی شفاهی و تنها در پاسخ به پرسشهای حلقه ای از شاگردان وفادار خود بیان کرده است؛ چیزی که در سنت حنبلی به نسخه های مختلف “المسائل” منسوب به او شهرت دارد. تعدادی رساله اعتقادی به او منسوب است که اصالت هیچ کدام از آنها ثابت نیست. بیشتر تعالیم او از طریق چند شاگرد برجسته او و از همه مهمتر فرزندش عبد الله منتقل شده و صورت مدون یافته است. مهمترین میراث احمد بن حنبل، کتاب المسند است که آن هم حاصل امالی او در حدیث (که خود حاصل چند دهه کوشش برای فراهم کردن و شنیدن و دریافت دفاتر حدیثی گذشتگان و سماع “اصول” نزد مشایخ برجسته حجاز، شامات، یمن و عراق بود) و البته تدوین و تنظیم و تهذیب و اضافات و مستدرکات فرزندش عبد الله است. از او روایات “مختلف”ی در بحث از موضوعات فقهی و نظرش درباره اختلاف احادیث و اِعمال شماری از باورهای اصول فقهی او در مباحث فقهی در دست است؛ روایاتی که “اختلاف” در محتوای آنها خود موجب نظریه پردازیهای نوینی در میان حنبلیان بعدی و نقل “روایت” های متفاوت از “مذهب” او شده است.
تبعیت از “سنت” و زهد؛ مهمترین آموزه های ابن حنبل
مهمترین آموزه های او علاوه بر تأکید بر دوری از کلام ورزی و تعالیم متکلمان و یا اصحاب رأی، آموزشهای او درباره زهد ورزی و ورع است؛ به گونه ای که می توان یکی از مهمترین خصیصه های شکل دهنده هویت اولیه حلقه شاگردان احمد بن حنبل را که به تدریج در طی یکی دو سده آینده به مذهب احمد بن حنبل و “مذهب حنبلی” نامدار شد، تأکید بر زهد ورزی دانست؛ منتهی با تأکید بر دوری از زهد ورزی خارج از سنت اهالی تصوفِ “غیر حسن”. او با گرایشهای صوفیانه ای که آنان را بر تبعیت از “سنت” نمی دانست سخت مخالف بود. برای احمد بن حنبل یک معیار مهم در همه چیز، در باور و در عمل حرف نخست را می زد: تبعیت از “سنت” و اجتناب از انواع “بدعت”. درست است که پیروان “اهل السنه” و “اهل الجماعه” به عنوان نخستین ظهورات تشخص فکری آنچه بعداً “اهل سنت و جماعت” نام گرفت، پیش از احمد بن حنبل نیز وجود داشتند و از آنها سخن می رفت اما بی تردید سهم احمد بن حنبل در برآمدن نهایی “اهل سنت و جماعت” اگر بیشتر از امام شافعی نباشد، کمتر نیست؛ دست کم از نقطه نظر قدرت اجتماعی و در پیروزی نهایی آنان در برابر گروههای رقیب در طی سده های چهارم و پنجم هجری. بی جهت نیست که ابو الحسن اشعری زمانی اعتقادنامه ای نوشت و آن را در چارچوب پیروی از احمد بن حنبل ارائه داد.
تصویری که حنبلی ها از ابن حنبل ساخته اند
ادبیات حنبلی درباره شخصیت احمد بن حنبل، زندگی، مواضع و باورها و به ویژه موضعش درباره “محنه” خود تحولی تاریخی را پشت سر گذارده است. احمد بن حنبل این خوش اقبالی را داشته است که حلقه ای بسیار وفادار از فرزندان، وابستگان خانوادگی و شاگردانش درباره او گزارشهای مهمی از برخی از جزیی ترین اتفاقات زندگیش را ثبت و تدوین کرده اند. بیشتر این گزارشها به دست ما رسیده اند. برخی از آنان “سیره” هایی برای او نوشته اند و در این سیره ها شخصیت احمد بن حنبل را آنچنانکه وفادارانش تمایل داشته اند به تصویر کشیده اند. البته در میان لابه لای گزارشهای آنان می شود تا اندازه بسیار زیادی به حقیقت شخصیت احمد بن حنبل پی برد با این همه آنها در این نوع سیره ها با نوعی الگو برداری از سیره نویسی درباره پیامبر اکرم تلاش داشته اند زندگی او را در چارچوب سنت و سیره پیامبر به تصویر بکشند. در گذر زمان این نوع “سیره” ها تبدیل به کتابهای پر برگی درباره “مناقب” او شد و مناقب نویسی احمد تبدیل شد به بخشی مهم از ادبیات حنبلی و از این رهگذر دهها کتاب و فصول مستقل تدوین شد که بی تردید مهمترین آن مناقبی است که ابن الجوزی برای او فراهم کرده که مکرر به چاپ رسیده و اخیراً هم به زبان انگلیسی ترجمه شده است. هر آنچه بدین سو تر می آییم احمد بن حنبل به شخصیتی پیامبر گونه تبدیل می شود و سهم و نقش او در احیای “سنت” در مقایسه با همگنان خود برجسته تر و بی همتا می گردد.
دیگران درباره ابن حنبل چه می گویند؟
تنها با مقایسه آنچه دیگران و از آن جمله مخالفانش به ویژه در میان معاصرانش و یا در طول یکصد سال بعد از مرگ احمد بن حنبل درباره وی و سهم او در “محنه” و جایگاهش در میان اصحاب حدیث نوشته اند می توان به بررسی دقیقتر جایگاه احمد بن حنبل در احیای سنت گرایی، پر رنگ شدن نقش علماء به واسطه او در برابر قدرت سیاسی خلیفه، باورهای وی در زمینه سیاست و اجتماع دینی، جایگاه فقهی او و سهمش در تشکیل مذهب فقهی و اعتقادی حنبلی به عنوان یک هویت متعین مذهبی برخاسته از درون اصحاب حدیث پی برد. آنچه جاحظ به عنوان یک مخالف سر سخت معتزلی درباره رفتار او در جریان محنه نوشته طبعاً درست در برابر تصویری است که شاگردان و وفادارانش خواسته اند از او و سهمش در جریان محنه و پیروزی نهایی او در قبال خلیفه عباسی نشان دهند. از دیگر سو در حالی که حنبلیان به فقه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 