پاورپوینت کامل دیدار با آموزگار ادب و خردورزی ۷۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دیدار با آموزگار ادب و خردورزی ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیدار با آموزگار ادب و خردورزی ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دیدار با آموزگار ادب و خردورزی ۷۶ اسلاید در PowerPoint :

یادواره استاد عبدالحسین زرین‌کوب

درخشش دکتر عبدالحسین زرین‌کوب در یک دوره طولانی – بیش از نیم قرن – در عرصه فرهنگ ایران،‌اقبال و بخت بلندی بود که نصیب چند نسل از دانشجویان و محققان ایران در رشته‌های تاریخ و ادبیات و حتی فلسفه و ادیان و تصوف شد. حضوری بی‌جایگزین که به دلایل متعدد باید گرامی داشته شود و همچون چراغی روشن در این خانه بماند و نسل‌های پسین ایرانی را نیز نور دهد و آگاهی بخشد.

یادواره استاد عبدالحسین زرین‌کوب

درخشش دکتر عبدالحسین زرین‌کوب در یک دوره طولانی – بیش از نیم قرن – در عرصه فرهنگ ایران،‌اقبال و بخت بلندی بود که نصیب چند نسل از دانشجویان و محققان ایران در رشته‌های تاریخ و ادبیات و حتی فلسفه و ادیان و تصوف شد. حضوری بی‌جایگزین که به دلایل متعدد باید گرامی داشته شود و همچون چراغی روشن در این خانه بماند و نسل‌های پسین ایرانی را نیز نور دهد و آگاهی بخشد.

منزلت ادبی و فرهنگی زرین‌کوب بر هیچ کس پوشیده نیست و هر چه گفته شود تکرار مکرر است. کمتر خانه‌ای از منازل اهل فرهنگ و ادب، از آثار زرین‌کوب خالی است. کیست که با «با کاروان حله» و «دو قرن سکوت» و «بامداد اسلام» و «ارزش میراث صوفیه» و «سر نی» و «نقد ادبی» و «جست‌وجو در تصوف» و «فرار از مدرسه» و «از کوچه رندان» و «نقش برآب» و «نه شرقی، نه غربی، انسانی» و «فن شعر» و «پله پله تا ملاقات خدا» و «تاریخ ایران پیش از اسلام و پس از اسلام» و «پیر گنجه» و «تاریخ در ترازو» و «بحر در کوزه» و دهها کتاب و صدها مقاله و خطابه منتشر شده استاد آشنا نباشد و مجموعه آثار یا بخشی از آنها را در قفسه کتاب‌های خود نداشته باشد؟!

راقم این سطرها، زرین‌کوب را با هیچ ادیب و فرهنگمرد ایرانی دیگری قابل قیاس نمی‌داند و اساساً قیاس بزرگان را نادرست می‌داند. اما بی آنکه اغراقی در کار باشد، بزرگترین تأثیر ادبی و تربیت فرهنگی و خودآگاهی تاریخی و تصوف پژوهی را در دوران حاضر، نتیجه کار و فعالیت مستمر وی می‌داند. مردی که میهن و مردم خود را بزرگ می‌داشت و هر کاری برای اعتلای آن می‌کرد اما به فرهنگ ملی عاشق بود و شیفته و شیدای ادب و عرفان و ماجراهای تاریخی و حکمت و ظرایف بی‌بدیلش بود. زرین‌کوب، هر چه نسبت به فرهنگ و ادب و تاریخ ایران آگاه‌تر شد، عاشق‌تر شد. این موضوع را شخصاً از دهان مبارکش شنیدم که فرمود : «فرهنگ ایران و ادبیات ایران، با وجود همه کارهایی که صورت گرفته، هنوز مثل یک سرزمین کشف ناشده و دست نخورده است. جای کاوش بسیار دارد و از تصحیح نسخه‌های خطی تا تحلیل و تطبیق و تاریخ‌نویسی و توضیح ابهامات فراوان، هر یک می‌تواند موضوعی بکر و سخنی تازه برای همه ایرانیان و ارمغانی برای کل جهان بوده باشد.» این سخنان را با آن حزن عاشقانه که در کلامش نهفته بود بیان کرد، سپس با حسرت و آرمیده در خیال، مصرعی از بیدل خواند و دو سه بار تکرار کرد و آهی کشید: «عالمی محتاج تحقیق است و استعداد نیست»

من به سابقه رشته تحصیلی و سپس حرفه روزنامه‌نگاری، با اغلب فرهنگمردان و ادیبان و محققان وطن آشنا بوده‌ام و مراوده و مصاحبه داشته‌ام. اما متأسفانه با استاد زرین‌کوب، جز دو سه دیدار کوتاه و یک مصاحبه و چند مکالمه تلفنی نداشتم. مصاحبه هم منتشر نشد. باری، لذت نوشتن درباره نور چشم ادب و ضیای شمع تاریخ و چراغ درخشان فرهنگ ایران، استاد عبدالحسین زرین‌کوب، با مالیخولیای رنج‌های ما در هم می‌آمیزد و تلخ و شیرین، شهد و شوکران، و عسل و حنظل را با هم به حلقمان سرازیر می‌کند.

دیدار اول

ماجرای نخستین مکالمه و دیدار با استاد زرین‌کوب، به پخش برنامه‌ای زشت به نام «هویت» از تلویزیون باز می‌گردد. آگاهان و دانایان، ماجرای «هویت» و «چراغ» و شبه مستندهای توطئه‌آلود را که ریشه در مجامع ضد فرهنگ آن زمان داشت، به خوبی به خاطر دارند. در آن برنامه، به ساحت برخی از بزرگ‌ترین فرهنگمردان ایران و ‌آفرینندگان هویت ایرانی در عصر ما اسائه ادب شده بود. شنیدن نام استاد زرین‌کوب و اهانت به نام شریف استاد بر من بسیار گران آمد. شب بعد در مصاحبه‌ای به صراحت به سازندگان و پخش‌کنندگان ناجوانمرد این برنامه اعتراض کردم. گفتم: «اولاً گردانی همچون زرین‌کوب، سرمایه ایران و ایرانی‌اند. آنها در اخلاق و ایمان و نجابت هزار برابر از این محتسبان وعسسان پیشانی سوخته افضل‌اند. آنان دانایان قوم و حاملان حکمت ایرانی و اسلامی‌اند. اگر هویتی قابل ذکر برای ایرانیان معاصر بتوان سراغ کرد، حاصل پژوهش‌ها و محصول نوشته‌های امثال دکتر زرین‌کوب است. اتفاقاً هویت، برنامه‌ای بی‌هویت بود که سازندگانش حتی جرأت نکردند نام خود را در عنوان یا پایان برنامه ذکر کنند. دزدی ناجوانمرد و ترسو در نیمه شب سنگی پرتاب کرده و رفته است. چند روز بعد فرصت دیدار استاد دست داد. ایستاده در میان کتاب‌ها و نوشته‌هایش که عزیزترین دارایی‌اش بود. به محبت بسیار سخن گفت. مرا شرمگین ساخته و برایم دعا کرد. استاد عزیز و نازنین مصاحبه را شنیده بودند و فرمودند که با استماع آن، ناراحتی اهانت‌های آن فرومایگان تا حدی زایل شده است. دعای زرین‌کوب، گوارا و گرانبها بود و هنوز لذت سخنان شیرینش در گوشم هست. همچنان که طنین کلامش در همه دیدارهای کوتاه و مکالمات و مصاحبه‌ای که با آن خسرو شیرین داشتم، از یادم نخواهد رفت.

زرین‌کوب، راد و شریف بود. جانش از خرد آکنده و دلش به مهر پیوسته بود. سخت اخلاقی و مقید به اصول و ارزش‌های بنیادین انسانی بود. این شعر کهن پارسی، سروده ابوشکور بلخی، شاعر قرن پنجم را، نخست بار از زبان استاد زرین‌کوب شنیدم و یادداشت کردم. حقیقتاً مصداق همین ابیات بود:

خردمند گوید خرد پادشاست

که برخاص و بر عام فرمانرواست

خرد را تن آدمی لشکرست

همه شهوت و آرزو چاکرست

جهان را به دانش توان یافتن

به دانش توان رشتن و بافتن

به دانش شود مرد پرهیزگار

چنین گفت آن بخرد هوشیار

که دانش ز تنگی پناه آورد

چو بیراه گردی، به راه آورد

وقتی از ایشان درباره شباهت دیدگاه ابوشکور با فردوسی گفتم، تأیید کردند و فرمودند: «موعظه ابوشکور برای بحث ما کفایت می‌کند، بلندی سخن فردوسی از سر ما زیاد است»… مکثی کردند و ادامه دادند: «کاش همه مردم ایران شاهنامه می‌خواندند، کاش آموزش را با شاهنامه ادامه می‌دادند… کاش… راستی می‌دانید که زمانی پیشنهاد کرده بودم رشته فردوسی‌شناسی در دانشکده ادبیات تأسیس شود؟» گفتم: نه نمی‌دانستم. استاد به تفصیل توضیح دادند که چنین چیزی را در نظر داشته‌اند، اما با وقوع تحولات اواخر دهه پنجاه مسکوت مانده و چند روز قبل در میان اوراق‌شان پیش‌نویس طرحی که در این باره تهیه می‌کردند را دوباره یافته‌اند. پرسیدند: «آیا فکر می‌کنی می‌توان یک دوره فوق لیسانس یا دکترای شاهنامه و فردوسی دایر کرد؟ خدمتشان عرض کردم: لازم است اما شرایط مهیا نیست، ولی زودتر از آنچه تصور شود حق پدر زبان فارسی ادا خواهد شد و رشته‌ای شامل شاهنامه پژوهی، اسطوره‌های ایرانی، تاریخ باستانی، ریشه‌های زبان ملی، نسخه پژوهی و سبک‌شناسی شاهنامه و همه مسائل مربوط بدان تأسیس خواهد شد. لبخند زدند و فرمودند: «شما این‌طور فکر می‌کنید؟» خدمتشان عرض کردم: فکر نمی‌کنم، مطمئنم، ایمان دارم، زیرا فردوسی مام فرهنگ و پناهگاه ماست. حتی تفسیر و دیدگاه دینی ما هم از همان زاویه خردگرا و علاقه‌مند به اهل بیت سرچشمه گرفته است…؛ دیدگاه مرا پسندیدند و صورتم را بوسیدند. من هم دست عزیزشان را بوسیدم و – دریغا دریغ – دیگر توفیق زیارتشان را نداشتم تا آن لحظه که خبر درگذشت استاد را شنیدم و گریستم.

نماند بر این خاک، جاوید کس

تو را توشه از راستی با دو بس

به آغاز گنج است و فرجام رنج

پس از رنج رفتن ز جای سپنج

سپهر بلند ار بود زین تو

سرانجام خشت است بالین تو

استاد دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، به حکم قضا، جان گرامی به پدر باز داد و کالبد تیره به مادر سپرد اما هیچگاه جهان اندیشه و ادب و فرهنگ ایرانی بی‌میراث او معنا نخواهد شد:

رودکی رفت و ماند حکمت اوی

می بریزد، نریزد از می بوی

زندگی و منزلت علمی و فرهنگی زرین‌کوب

دکتر زرین‌کوب در چند حوزه مهم فرهنگ ایرانی، قلم زده و پژوهش کرده است. سرمایه او در موفقیت‌هایش اولاً پشتکار و همت بلند، دوم دانش وسیع و وثیق، سوم تیزهوشی و سرعت انتقال، چهارم شخصیت قوی، پنجم علاقه ژرف و عاشقانه به ایران و بالاخره فروتنی و خاکساری ذاتی اوست که بسیاری از معاشران و دوستانش بدان گواهی داده‌اند.

عبدالحسین زرین‌کوب، متولد اسفند ۱۳۰۱ خورشیدی در شهر بروجرد، فرزند استاد عبدالکریم عبایی معروف به شیخ زرگر، مردی اهل کار و عبادت بود. دوره تحصیلات بدوی را در مدرسه‌های کمال و اعتضاد به پایان برد (۱۳۰۷). سپس یک چند به مدرسه دینی رفت و به خواندن صرف و نحو و فقه و اصول و حکمت در حوزه علمیه بحرالعلوم بروجرد پرداخت. استاد ادیبی داشت به نام شیخ علی جواهری که او را به شعر و ادب عربی علاقه‌مند کرد و نکته‌ها به او آموخت. مدرسه متوسطه را هم تا سال پنجم در تنها دبیرستان شهر خواند و برای سال ششم راهی تهران شد ود ر رشته ادبی دیپلم گرفت. در امتحان ورودی دانشکده حقوق شرکت کرد و نفر اول شد، اما به خواست پدر به زادگاهش بازگشت و مدتی معلمی پیش گرفت. در سال ۱۳۲۴ وارد دانشکده ادبیات شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی تا اخذ درجه دکتری تحصیل کرد. از آن پس فقط به تحقیق، آموزش و تألیف اشتغال داشت. در بسیاری از دانشگاه‌های داخل و خارج درس داد و خطابه ایراد کرد و در زمینه‌های گوناگون پژوهش کرد. زبان‌های فرانسوی، انگلیسی، اسپانیایی، ایتالیایی و آلمانی را آموخت و در سال‌های ۱۳۲۷ تا ۱۳۲۹ در دانشگاه کالیفرنیا و پرینستون تدریس کرد و مدتی هم در فرانسه بود، اما عمر گرانمایه‌اش غالباً در ایران مصروف تدریس ادب فارسی و تاریخ و تصوف شد و پژوهش فراوان و تألیف و ترجمه، بیشترین وجه زندگی او را دربرمی‌گرفت. جزئیات زندگی او، در دوران تحصیل، تدریس، سفرها و سمینارها، استادانی که دیده و شاگردانی که تربیت کرده، آثار متعددش، مجلاتی که سرپرستی کرده یا در آن مقاله نوشته و سرانجام تحقیقات تازه و بکر و نثر پخته و کم نظیرش سبب شده تا به عنوان یکی از استوانه‌های ادبیات فارسی و فرهنگ و تاریخ ایران در روزگار معاصر شناخته شود. زرین‌کوب به تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ در سن ۷۷ سالگی خرقه خاکی را وانهاد و همنشین جهان نور شد.

حوزه وسیع مطالعات استاد زرین‌کوب، در تاریخ، فلسفه، ادبیات، تصوف و عرفان و تاریخ ادیان خلاصه نمی‌شود. آشنایی با معارف قدیم و جدید، علوم اسلامی و روش‌های تحقیق نوین و فراگیری زبان‌های باستانی ایران از او دانشوری جامع و برجسته ساخته است. دکتر سید جعفر شهیدی، ادیب فقید نامدار و دوست و همشهری زرین‌کوب، درباره وی نوشته است:

«درباره شخصیت علمی دکتر زرین‌کوب و پایه تحقیق او چیزی نمی‌نویسم که اگر در این باره بخواهم نوشت، صفحه‌ها را سیاه باید کرد. آنان که کتاب‌های او را در زمینه عرفان، تصوف، تاریخ اسلام و نقدالشعر دیده‌اند، دانند که در آنچه می‌نویسم مبالغتی نیست. یکی از خصوصیات آقای دکتر زرین‌کوب این است که هیچ حادثه‌ای، هر چند هم تحمل آن دشوار باشد، او را از کار تحقیق بازنمی‌دارد. در این سالیان، مصیبت‌های سختی را دید؛ از فقدان برادر، بیماری، عمل جراحی و… اما او با ایمان راسخی که دارد از تألیف و تدریس دست برنمی‌دارد، همچنان به کار مشغول است و سالی نیست که کتابی ارزنده به مشتاقان و علاقه‌مندان تقدیم نکند… سال‌هاست در مثنوی مولانا جلال‌الدین به مطالعه پرداخته و مشکل‌هایی از بیت‌های آن را آسان ساخته است.» (د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.