پاورپوینت کامل شـهریار در حـدیث دیگـران ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شـهریار در حـدیث دیگـران ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شـهریار در حـدیث دیگـران ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شـهریار در حـدیث دیگـران ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint :

اشاره: می‌خواستم از زندگی پرفراز و نشیب یکی از بزرگ غزل‌سرایان معاصر بنویسم، که یادم آمد استاد گفته است اینها را همه بارها شنیده‌اند، بنویسید …!

خواستم از تعهد و دلبستگی محّمدحسین به اسلام و انقلاب بنوسیم، دیدم رهبر انقلاب چه‌ زیبا گفته‌اند: «درخشان‌ترین هنر شهریار آن است که وظیفه تاریخی خود را [در انقلاب] شناخت و با کمال خلوص، به آن عمل کرد».

اشاره: می‌خواستم از زندگی پرفراز و نشیب یکی از بزرگ غزل‌سرایان معاصر بنویسم، که یادم آمد استاد گفته است اینها را همه بارها شنیده‌اند، بنویسید …!

خواستم از تعهد و دلبستگی محّمدحسین به اسلام و انقلاب بنوسیم، دیدم رهبر انقلاب چه‌ زیبا گفته‌اند: «درخشان‌ترین هنر شهریار آن است که وظیفه تاریخی خود را [در انقلاب] شناخت و با کمال خلوص، به آن عمل کرد».

خواستم از بزرگی شهریار، حداقل در غزل معاصر بنویسم که دیدم استاد ملک‌الشعرای بهار چه زیبا گفته‌اند که: «شهریار نه تنها ایران، بلکه افتخار عالم شرق است.»

می‌خواستم ازمقبولیت شعر فارسی او به تأسی از پیشینیان، امّا به زمان و زبان حال بنویسم که خواندم مفتون امینی شاعر، حق مطلب را اینگونه ادا کرده است: «شهریار با زبان ایرج‌ میرزا و فکر آسمانی حافظ شعر می‌گفت».

خواستم از تواضع و فروتنی‌اش در زندگی و عالم شعر و شاعری بنویسم که یاد آمدم استاد گفته است: « خود را به اشکال و با چندین گذشت و اغماز، می‌توانم شاعر بدانم. من که شاعر نیستم، برو به سراغ یکی که زبان راز بلد باشد!.»

خواستم از موسیقی در شعر شهریار بنویسم، یاد شعر زیبای مرحوم محمّدعلی جمال‌زاده افتادم که گفت:

عشق شورانگیز شعر شهریار

در غزل می‌پیچد و سیم‌ سه‌تار

خواستم از چرایی انتخاب روز در گذشت شهریار ـ ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ ـ به عنوان روز شعر و ادب فارسی، بنویسم؛ فهمیدم که باز مفتون امینی بزرگی کرده و به حق گفته است: «با ملاحظه تمام جوانب، شهریار شاعر بزرگ عصر ماست.»

عاقبت یاد سخن محمّد دیهیم ـ یار دیرین استاد شهریار ـ افتادم که گفته است: «شهریار گفت بنویس، امّا نگفت چی بنویسم.»

بالاخره به این نتیجه رسیدم که بهتر است شهریار را در لابه‌لای برگ‌برگ کتاب‌ها و نوشته‌های بزرگان، شاعران، دوستان و دوستداران او جستجو کنم، که گفته‌اند:

خوشتر آن باشد که سر دلبران

گفته‌ آید در حدیث دیگران

امّا حیفم آمد حدیث نفس شهریار را از زبان خودش گوش نکنیم. لذا به سراغ «مکتب‌ شهریار» و مقدمه استادانه و عارفانه او برقطعه «مومیایی» رفتم و بخش‌هایی از آن را برگزیدم که انصافاً خواندنی است و این نوشته، نشانه روح لطیف او در ناملایمات روزگار و طبع بلند و قلم رسایش در آفرینش نثرادبی است. به اتفاق می‌خوانیم:

برای چه شاعر بشوم؟!

بعداز ۳۵ سال به موطن اصلی خود تبریز برگشته‌ام، به یک مومیائی ماننده‌ام که بعداز قرن‌ها زنده شده باشد، در اطراف خود هیچ چیز آشنایی نمی‌بینم، حتی یک خشت همه رفته‌اند، همه …چه‌ می‌دانم، شاید آنها هم مثل من از گور بلند شده و روی دوباره دیدن این مردم را ندارند. شاید همه داریم از محشر یا پل صراط می‌گذریم تا بالاخره از یک جنهم دیگر یا مثلاً از بهشت سردر بیاوریم …‌هاج و واج مانده‌ام. از میان مردم گریخته و به کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها پناه می‌برم. شاید به سراغ منزل‌های سابق پدری می‌روم، به امیدی که گذشته‌ها و خوشی‌های من آنجاها جامانده باشد. می‌گویم شاید به آنها دست‌ یافتیم و باز هم بله …

تنها شعر یا ساز و سخن من است که زمین مانده، آن‌هم شاید از بس سنگین بوده، کسی زورش نرسیده که ببرد. بگذار باشد، من هم دیگر نمی‌خواهم نزدیکش بروم! برای چه شاعر بشوم. این مردم که مرا داخل آدم نمی‌دانند تا چه رسید شاعر. پیش خودم قهر کرده‌ام. به طبیعت هم که می‌خواهد مثل همیشه مرا مترجم زبان گنگ قرار دهد، پرخاش کرده، می‌گویم: «من که شاعر نیستم، برو به سراغ یکی که زبان راز بلد باشد.»

در تبریز کم‌کم مواجه با تشویق و قدردانی می‌شوم؛ مثل اینکه دنیا کمی سربه‌راه شده و می‌خواهد روی خوشی هم به ما نشان‌ بدهد. هوسک‌های دنیایی را می‌بینم که یکی پس از دیگری دست آشتی به سوی من دراز می‌کنند؛ مخصوصاً شعر و موسیقی، آنچه که از پیر استاد یاد دارند، دوباره از سرگرفته و به گوش من فرو می‌کنند اما من که چشم به حقیقت جهان گشوده و گوشم با ارغنون ابدیت آشنا شده است از همه اینها غذرخواسته و می‌گویم: «شما به سراغ زنده‌ها بروید، من مرده‌ام.»

… من از گمراهان جهان که در جهات منفی و معکوس، مرا راهنمائی کرده‌اند ممنونم و چنان می‌اندیشم که این بیچاره‌ها خود را فدای من کرده‌اند. می‌رویم، دریچه صبح سعادت از دور چشمک می‌زند. وعده آنجا که روز و شب را با هم آشتی است.

شهریار در بیان رهبر انقلاب

الف ـ این ترک پارسی‌گوی

«شهریار شعر و ادب ایرن درگذشت و بلبل داستانسرای زبان فارسی، خاموشی گزیده بیش از نیم‌قرن، شهریار، ذهن و دل دوستداران ادبیات و هنر را با شعر خود و با صفا و خلوصی که از آن چلچراغ رنگارنگ می‌تراوید، نورباران می‌کرد و با زبانی که اگر نه زبان مادری او، اما زبان دل و روح احساس او بود، به دل‌های شیدا، شور و حال می‌بخشید و بزرگترین نتیجه غزل، قطعه و مثنوی معاصر را تنیده و بافته‌ای از ابریشم خیال و ذوق و زبان و فکر او بود، می‌آفرید و می‌اندوخت و آنگاه که این ترک‌ پارسی‌گوی، زبان به شعر آذری می‌گشود، آن همه را به دو چندان و همراه با استادی بی‌نظیر خود، در معرض تماشای هنرمندان و هنرشناسان می‌گذاشت.

… او عاشق قرآن بود و قرآن مجسم و زنده‌ را در انقلاب اسلامی مشاهده می‌کرد؛ از آن‌رو خود را در خدمت انقلاب خواست و گذاشت و به مردمی که جان در گرو آن نهاده بودند، پاسخ مثبت داد. و درخشانترین هنر شهریار آن است که وظیفه تاریخی خود را شناخت و با همه وجود و با کمال خلوص به آن عمل کرد.»

(بخشی از پیام مقام معظم رهبری در دوران ریاست‌جمهوری که در شب هفت استاد شهریار در تاریخ ۳/۷/۶۷ توسط دکتر غلامعلی حداد عادل قرائت شد.)

ب‌ـ شعر ترکی شهریار یک پدیده عجیب و عظیمی است

«… من شاید از اوایل جوانی و از آن اوانی که با شعر آشنا شدم، با نام شهریار هم آشنا شدم … و من خیلی متاسفم از این که ریزه‌کاری‌ها و دقایق شعر ترکی را به طور کامل متوجه نمی‌شوم؛ اگرچه مفهوم و مضمون کلمات را در اغلب موارد می‌فهمم، احساس می‌کنم که زبان شعر جناب آقای شهریار در اشعار ترکی، بسیار زبان بلند و گیرا و قوی و پرجاذبه‌ای است که از اشعار حیدربابا هم کاملاً این مشهود است و استقبالی هم که در دنیا از حیدربابا شده، انسان خوب می‌فهمد که به جا و شایسته این اثر ادبی بسیار بلند و عالی بوده. البته شعر فارسی ایشان هم در حد بسیار بالاست، اما من تصورم این است که شعر ترکی ایشان یک پدیده عجیب و عظیمی است …»

ج‌ـ شهریار در ردیف بزرگترین شعرای زمان

«… ما غزل‌هایی در شعر فارسی شهریار داریم که در ردیف غزل‌های درجه یک فارسی است. گاهی هم البته زبان، تنزل پیدا می‌کند. ما توقعی غیر از این نداریم از یک شاعری که در منطقه غیرفارسی متولد شده است، ولی آنچه که از شهریار و شعر فارسی او می‌دانیم، او را در ردیف یکی از بزرگترین شعرای زمان ما قرار می‌دهد.»

دـ مثل سعدی و حافظ …

«… شهریار قطعاً ماندنی است، از آن شعرایی است که در دوران‌های بعد معروفتر و بزرگتر خواهد شد، تا دوران خودش، مثل سعدی و حافظ و مولوی و از این قبیل بزرگان.»

ملک‌الشعرای بهار: شهریار افتخار عالم شرق است

«من، شعر شهریار را می‌خوانم و زیاد می‌خوانم، شعر او برای تشحیذ ذهن و برانگیختن طبع و احساس شاعرانه، کمال تأثیر را دارد. شهریار، نه تنها افتخار ایران، بلکه افتخار عالم شرق است. شهریار شاعری است شیوا سخن و حد شاعری او را غزلیاتش گواهی است.

او در هر غزلی به معنای تازه‌ای پی برده و ترکیبات شیرینی فراهم آورده است. شیوه‌اش نو، مرغوب و نزد پیر و جوان مطلوب است و آینده بهتر و عالی‌تری هم این صنعت وی را در پی است که اگر روزگاری مساعد و دانش‌پرور یابد، در این بیشه گوی‌ها زند و قصب‌السبق‌هار یابد.»

سعید نفیسی: اشعار شهریار، ارمغانی از داروخانه معنی است «اشعار شهریار ارمغانی است از داروخانه‌ معنی که هر ورقی از آن، طیب گلان بهار و نکهت بنفشه و سنبل، خلجان از خاطر حزین می‌برد و طپش‌های دل مجروح را فرو می‌نشاند.»

پژمان بختیاری: شهریار شاه شاعران

«شهریار با ذوق لطیف خویش، گلستانی ایجاد نموده است که در هر قدم، منظر بهجت‌زای جدیدی در برابر خواننده نمودار و در هر گوشه گلبنی از شور و شعف پدیدار می‌سازد. آهسته شما را در زوایای آراسته گلزار خود گردش داده و در سایه نونهالان فکر خویش نشانده، گل‌های معطر و ریاحین‌پروری از شاخسار معرفتش به شما تقدیم داشته،‌ نغمات دلپذیری از دقیقترین اسرار عشق و بدیع‌ترین رموز وفاداری در گوششان زمزمه کرده، با هر سرود دلکش، عالمی از عواطف و احساسات و دنیایی از مهر و محبت را نشان داده، شما را با شراب گفتار خویش دیوانه و از غم عالم بیگانه می‌سازد.»

به ابیاتی از پژمان بختیاری در بزرگداشت شهریار که در سال ۱۳۳۷ برگزار شد، توجه کنید:

امروز می به ساغر و گل در کنار ماست

روزی خوش است و خوشتر از او روزگار ماست

ای «روز شهریار» سمرشو که مر تو را

عنـــوان ز نام شــاعر پرافتــخار ماست

اینجاست شهریار و اینجاست شهریار

و آن شــاعر بلند ســخن شهریار ماست

گه شهریار پرورد این شــهر، گاه شمس

کز نامشــان تفاخــر ملــک و دیــار ماست

ای شهریار سخن، شاه شاعران

در حضـرتت، بضـاعت ما افتــخار ماست

ارزنـــده شــهریارا، قـادر ســخن را

سرمست جام فــکر تــو جــان فکار ماست

الـحق کــه با طراوت طـــبع لــطیف تو

بــی‌آب و بی‌بهــا، ســخن آبــدار ماست

باغ از خزان شدت و زمستان سیه چه غم

طبع گل‌آفرین تــو باغ و بهــار مــــاست

دکتر روشن ضمیر: قرن‌ها بعد …!

«کسانی که قرن‌ها بعد، از قره‌چمن رد خواهند شد، و از دور کوه حیدربابا را خواهند دید، به هم خواهند گفت: در همانجاست که شاعر بزرگ، شهریار، پا به عرصه وجود گذاشته است.»

عبدالعلی کارنگ: غزلی شیرین و شورانگیز

«غزل شهریار شیرین و شورانگیز است. لطف و صفای سخن سعدی و جان و معنی غزل سعدی را دارد. کمال جمال را می‌نماید و جمال کمال را می‌ستاید. آنچه دل می‌خواهد، از آن به گوش می‌رسد و آنچه از آن به گوش می‌رسد، بر دل می‌نشیند. تکلف و تعقیدی ندارد. در سرودن پاره‌ای از غزلیات، تحت تأثیر وزن و قافیه غزلیات سعدی و حافظ واقع شده، اما انصاف باید داد که نیک ساخته و خوب از عهده ادای حق مطلب بر‌آمده و تعبیرات و مفاهیم تازه‌ای انتخاب کرده تا کسی نگوید: این را پیشینیان نیز گفته بودند.»

محمدعلی جمال‌زاده: شهریار؛ مایه افتخار و زبان فارسی

«… از یکصد و هفده بیت قطعه سر تا پا لطف و ذوق و وجد شهریار، هیچ یک را سست و ضعیف نیافتم، بلکه هر یک را از دیگری بهتر و شیواتر و وزین‌تر و پرمعنی‌تر دیدم و بر طبع این شاعــر تبریزی کـه مایه افتخار زبان فارسی گردیده، از جان و دل آفرین خواندم و وجود چنین شاعر و شاعرهایی را بهترین وسیله ترویج زبان فارسی و روح ایرانی در داخل و خارج تشخیص دادم. … در باب قطعه شهریار نامدار، هرچه بگویم، کم گفته‌ام و واقعاً جا دارد بگویم:

شرح شورانگیز عشق شهریار

در غزل می‌پیچد و سیم سه‌تار

(محمدعلی جمال‌زاده ـ ژنو ـ ۱۷ دی ۱۳۳۶)

ترجانی‌‌زاده: شهریار یکی از مجددین عالم شعر است

« … شاعر شیرین سخن ـ شهریار یکی از چهره‌های روشن و دلگشای جهان مشق و ادب و شعر او یکی از مظاهر جمال و زیبایی شعر و هنر است … بدون تردید، باید شهریار را یکی از مجددین عالم شعر و معنی و عشق و ذوق در این مملکت به شمار آورد، به همین دلیل، اکثر اشعار او مورد قبول ذوق عمومی مردم واقع شده است. قدرت تصویر و توصیف شهریار در میان شعرای معاصر، خیلی ممتاز و رقت احساسات او در عالم عواطف قابل تحسین و مجال تخیلات او خیلی وسیع است… به هر صورت، امروز در ایران گمان نمی‌کنم در عالم شعر و شاعری، از شهریار مشهورتر کسی باشد.»

(دانشکده ادبیات تبریز ـ ۱۶ اسفند ۱۳۳۷)

دکتر غلامحسین یوسفی: شهریار، شاعری است نامور و پراثر

«… شهریار در شاعری، بی‌گمان استعدادی درخشان داشت. در سراسر اشعار وی روحی حساس و شاعرانه موج می‌زند که بر بال تخیلی پوینده و آفریننده در پرواز است و شعر او در هر زمینه که باشد، از این خصیصه‌ بهره‌ور است.

[شهریار] به تجدد و نوآوری گرایشی محسوس دارد. شعرهایی که برای نیما و به یاد او سروده، و دگرگونی‌هایی که در برخی اشعار خود در قالب و طرز تعبیر و زبان شعر به خرج داده، حتی تفاوت صور خیال و برداشت‌ها در قالب‌های سنتی و بسیاری جلوه‌های دیگر، حاکی از طبع‌آزمایی‌ها در این زمینه و تجربه‌های متعدد اوست. با همه انس با شعر استادان پیشین، بخصوص سعدی و حافظ، آزادی که وی در زبان شعر برای خود قائل شده و هر نوع کلمه و ترکیب از زبان گفتار را در شعر به کار برده، حاکی از آن است که به اسلوب پیشینیان پایبند نمانده و خواسته است از همه امکانات و توانایی‌های زبان بهره جوید تا بتواند به آسانی و روانی، آنچه را در ضمیر دارد، به قلم بیاورد. این نوع آزادی بی‌حد و حصر در زبان و واژگان شعر و آوردن هر نوع مضمون، موجب آمده که بسیاری از الفاظ و ترکیبات و مضامین پیش پا افتاده و ناهموار، در شعر او راه یابد و گاه ناهماهنگی دریافت سخن پدید آورد که به حق مورد ایراد سخن سنجان واقع شده است.

… سرگذشت عشق آتشین و ناکام او که به ترک درس و تغییر مسیر زندگانی وی انجامید، و مقدمه تجلی عشقی عرفانی و الهی در ضمیر او شد، نیز زمینه شهرت غزل‌های ناب او را فراهم می‌آورد.ت. الیوت می‌گوید: «… شعر به آگاهی ما وسعت می‌بخشد و حساسیتمان را تهذیب و تصفیه می‌کند.» شهریار با روح تأثیرپذیر و قریحه سرشار شاعرانه که دارد، این عوالم را احساس کرده و عواطف و تخیلات و اندیشه‌های خود را به زبان مردم، شعر بازگو کرده است. از این رو شعر او برای همگان مفهوم و مأنوس و نیز، مؤثر است. اما در این میان، آن شعرها که در آن‌ها محتوا و مضمون و نیز تعبیر و بیان از پیراستگی و تهذیب بیشتری برخوردار است، بیشتر مورد توجّه دوستداران شعر فارسی بوده است که در مقدمه آقای لطف‌الله زاهدی بر دیوان او نیز به آن اشاره شده است.ذوق نوجویی و نواندیشی در بسیاری از شعرهای شهریار منعکس است. تازگی مضمون، صور خیال، تبعیر، حتی قالب شعر، دیوان او را از بسیاری شاعران نسل وی متمایز می‌سازد.شهریار، شاعری است نامور و پراثر که گزیده آثار او نیز کافی است تا جایگاه وی را در شعر فارسی معاصر معتبر بدارد.»

دکتر منوچهر قدسی: به آذری‌دانان حسد بردم!

«یکی از دلایل مهم توفیق شهریار، صداقت بی‌چون و چرای او بود… شعر او آیینه تمام نمای دید و دریافت او بود. دیوان شهریار شبیه‌ترین کتاب است به گلستان سعدی. گلستانی که آیینه تمام نمای جامعه ایران در قرن هفتم هجری است.

منظومه جاودانی «حیدر بابا» که شاهکار مخلد او در شعر آذری است، وسعت دنیای تخیل وی را به خوبی نشان می‌دهد. من یک جا در عمر، به خاطر اینکه آذری نمی‌دانم، به آذری‌دانان حسد بردم و آن، هنگامی بود که می‌دیدم آنان در ترنم و خواندن «حیدربابا» چه لذتی می‌برند و من محرومم.»

«شهریار گرچه به شیوه پیشینیان شعر می‌گفت و چونان حافظ دُرّ ؟، به نوآوری ویژه‌ای هم معتقد بود. نوآوری نه از سنخ شعر نو و مانند آن است. شهریار هرچه دارد از دولت حافظ دارد. واضح است که حافظ نیز هرچه دارد، از دولت قرآن دارد، پس، طبیعی است آبشخور هر دو قرآن باشد.»

یدالله مفتون امینی: با ملاحظه تمام جوانب، شهریار، شاعر بزرگ عصر ماست

«… مردم کسی را می‌خواستند که با زبان تهرانی ایرج و فکر آسمانی حافظ شعر بگوید. خوشبختانه انتظار چشم به راهان طولی نکشید و چنین شاعری که مولود نیاز اجتماع و یک پدیده زنده زمان بود، به وجود آمد و نام شهریار و غزلهای شورانگیز او در محیط ادب و حتی کوچه و بازار طنین‌انداز شد.

اکنون شهریار، تنها شاعری است که در هر شیوه شعر سروده و نه تنها توفیق یافته، بلکه گوی سبقت را [از دیگران] ربوده است و عقیده عموم صاحبنظران منصف بر این است که روی هم رفته، و با ملاحظه تمام جوانب، او شاعر بزرگ عصر ماست. تاکنون دیده نشده است که گوینده‌ای در دوره حیات خود تا این حد مورد استقبال مطبوعات و طبقات مختلف مردم قرار گیرد. علاوه بر مقام ادبی بلامنازع، شأن روحانی او هم روزافزون است.»

(یدالله مفتون امینی ـ اسفند ماه ۱۳۳۷ـ تبریز)

به نمونه شعری از مفتون امینی با عنوان «آخرین سلطان عشق» هم توجّه کنید:

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.