پاورپوینت کامل شناخت قرآن ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شناخت قرآن ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شناخت قرآن ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شناخت قرآن ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
[این نوشتار] از ریشهدارترین مدرک آیین مقدس اسلام گفتگو مىکند: قرآن چیست و چه ارزشى در میان مسلمانان دارد؟ قرآن کتابى است جهانى و همیشگى، قرآن وحیى است آسمانى نه مولود فکر بشرى، و در حقیقت ما از موقعیت کتابى بحث مىکنیم که دین بزرگ اسلام با اینکه مانند سایر ادیان بزرگ جهان گرفتار اختلافات داخلى و انشعابات بسیار مذهبى مىباشد، هرگز مسلمانى در اعتبار و احترام و تقدیس آن تردید ندارد و براى اثبات هر مدعائى در اسلام مىتوان بدان چنگ زد. قرآن مجید چه ارزشی در میان مسلمانان دارد؟
[این نوشتار] از ریشهدارترین مدرک آیین مقدس اسلام گفتگو مىکند: قرآن چیست و چه ارزشى در میان مسلمانان دارد؟ قرآن کتابى است جهانى و همیشگى، قرآن وحیى است آسمانى نه مولود فکر بشرى، و در حقیقت ما از موقعیت کتابى بحث مىکنیم که دین بزرگ اسلام با اینکه مانند سایر ادیان بزرگ جهان گرفتار اختلافات داخلى و انشعابات بسیار مذهبى مىباشد، هرگز مسلمانى در اعتبار و احترام و تقدیس آن تردید ندارد و براى اثبات هر مدعائى در اسلام مىتوان بدان چنگ زد. قرآن مجید چه ارزشی در میان مسلمانان دارد؟
الف) قرآن متضمن کلیات برنامه زندگى
قرآن مجید متضمن کلیات برنامه زندگى بشر است؛ زیرا آیین اسلام که بهتر از هر آیین دیگرى سعادت زندگى بشر را تأمین و تضمین مىکند، از راه قرآن به دست مسلمانان رسیده است و مواد دینى اسلام که یک سلسله معارف اعتقادى و قوانین اخلاقى و عملى است، ریشه اصلى آنها در قرآن مجید مىباشد، خداى متعال میفرماید: «انّ هذا القرآن یهدى للتى هى اقوَم: بهدرستى این قرآن به سوى آیینى که بهتر از هر آیین دیگر [جهانى بشریت را اداره مینماید] راهنمایى مىکند.» (اسرى، ۹) و باز میفرماید: «و نزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شىء: این کتاب را بر تو فرو فرستادیم که همه چیز را بیان مینماید و روشن میسازد.» (نحل، ۸۹) و روشن است که در قرآن مجید اصول عقاید دینى و فضائل اخلاقى و کلیات قوانین عملى در آیات بسیارى که نیازى بنقل آنها نیست ذکر شده است.
بیان دیگر تفصیلى: با تأمل در چند مقدمه زیرین میتوان معنى واقعى اشتمال قرآن مجید به برنامه زندگى بشر را دریافت:
۱ ـ انسان در زندگى خود هرگز هدفى جز سعادت و خوشبختى و کامروایى خود ندارد (خوشبختى و سعادت شکلى است از زندگى که انسان آرزوى آن را داشته شیفته آن است مانند آزادى و رفاهیت و وسعت و جز آنها)و چنانچه گاهى افرادى را مىبینیم که از خوشبختى و سعادت خود روگردان میباشند، مانند کسی که با انتحار به زندگى خود خاتمه میدهد یا از مزایاى زندگى اعراض مىکند اگر در حال روحىشان دقیق شویم، خواهیم دید که به واسطه عوامل ویژهاى سعادت زندگى را در آنچه تعقیب میکنند، میدانند؛ مثلا کسی که خودکشى مىکند، بر اثر حمله و هجوم ناملایمات، راحتى خود را در مرگ مىبیند و مثلا کسی که به زهد و ریاضت پرداخته، لذائذ مادى را بر خود تحریم مىکند، سعادت را در شیوهاى که درپیش گرفته، میداند.
پس فعالیت زندگى انسان پیوسته براى دست یافتن به سعادت و پیروزى در آن راه مىباشد، خواه در تشخیص سعادت واقعى خود مصیب باشد یا مخطى.
۲ ـ فعالیت زندگى انسان هرگز بدون برنامه صورت نمیگیرد. مسئلهای است بدیهى و اگر احیاناً خفا پیدا مىکند، از کثرت وضوح است؛ زیرا در یک طرف انسان با خواست و اراده خود کار مىکند و در نتیجه تا کارى را به سبب شرایط موجود «کردنى» تشخیص ندهد، به انجام آن اقدام نمیکند؛ یعنى کار را به دنبال دستور عملى درونى انجام میدهد و از طرف دیگر کارهایى را که انجام میدهد، براى «خود» یعنى براى رفع حوائجى که درک مىکند به وجود میآورد و در نتیجه میان اعمال و افعالش ارتباطى است مستقیم.
خوردن و نوشیدن و خواب و بیدارى و نشستن و برخاستن و رفتن و آمدن و غیر آنها هر کدام جایى و اندازهاى دارد، در حالى لازم و در حالى غیر لازم در شرایطى مضر مىباشد و در نتیجه انجام دادن هر کارى طبق دستورى است درونى که در درک انسان کلیات آن ذخیره شده و به حسب انطباق به مورد جزئیات آنها تحقق میپذیرد.
هر کس در کارهاى فردى خود به منزله کشورى است که فعالیتهاى اهالى آن تحت قوانین و سنن و آداب معینى کنترل میشود و قواى فعال کشور نامبرده موظفند که اعمال خود را اول به دستورات لازمالرعایه آن تطبیق نموده، پس از آن انجام دهند.
فعالیتهاى اجتماعى یک جامعه نیز حال فعالیتهاى فردى را دارد و پیوسته یک نوع مقررات و آداب و رسومى که مورد تسلیم اکثریت افراد مىباشد، باید در آنها حکومت کند، وگرنه اجزای جامعه به واسطه هرج و مرج در کمترین وقت و کوتاهترین فرصتى در هم و متلاشى خواهد شد.
نهایت اگر جامعه جامعه مذهبى باشد، حکومت از آن احکام مذهب خواهد بود و اگر جامعه غیر مذهبى متمدن باشد، فعالیتها از قانون پیروى خواهد کرد و اگر جامعه غیر مذهبى و متوحش باشد، آداب و رسومى را که حکومت فردى و مستبد وضع و تحمیل نموده، یا مراسمى را که بر اثر برخورد و کسر و انکسار عقاید گوناگون در جامعه پیدا شده، اجرا خواهد کرد.
پس در هر حال انسان در فعالیتهاى فردى و اجتماعى خود از داشتن هدفى گزیر ندارد و از تعقیب هدف خود از راهى که مناسب آن است و به کار بستن مقرراتى که برنامه کار است هرگز مستغنى نیست. قرآن مجید نیز نظر نامبرده را تأیید نموده، میفرماید: «و لکل وجهه هو مولّیها فاستبقوا الخیرات: براى هر کدامتان هدفى است که آن را پیش میگیرد پس در کارهاى نیک به همدیگر پیشى و سبقت بگیرید [تا به هدفى عالى برسید].» (بقره، ۱۴۸)
اساساً در عرف قرآن «دین» به راه و رسم زندگى اطلاق میشود و مؤمن و کافر حتى کسانی که اصلا صانع را منکرند، بدون دین نیستند؛ زیرا زندگى انسان بدون داشتن راه و رسمى ـ خواه از ناحیه نبوت و وحى باشد یا از راه وضع و قرارداد بشرى ـ اصلا صورت نمیگیرد. خدای متعال در وصف ستمگران که با دین خدایى دشمنى دارند، از هر طبقه و صنف بوده باشند، میفرماید: «الذین یصدّون عن سبیل الله و یبغونها عوجا: کسانی که مردم را از راه خدا برمیگردانند و راه خدا را (راه و رسم زندگى فطرى) را در حالی که کج کردهاند قصد میکنند و پیش میگیرند.» (اعراف، ۴۵)۱
۳ ـ بهترین و پابرجاترین راه و رسم زندگى آن است که آفرینش انسان به سوى آن هدایت کند، نه آنچه از عواطف و احساسات فرد یا جامعه سرچشمه گیرد. هر یک از اجزای آفرینش را مورد دقت و کنجکاوى قرار دهیم، خواهیم دید که در هستى خود هدف و غایتى دارد که از نخستین روز آفرینش خود به سوى آن متوجه است و از مناسبترین و نزدیکترین راهى که به آن هدف منتهى میشود، به سوى هدف خود سیر مىکند و در اندرون و بیرون ساختمان خود با تجهیزاتى مجهز مىباشد که مناسب با هدف خودش و منشأ فعالیتهاى گوناگونش مىباشد.
رویه آفرینش در هر آفریده جاندار و غیر جاندار همین گونه است؛ مثلا بوته گندم از همان روز نخستین پیدایش خود که در بستر خاک با نوک سرسبز خود از شکم دانه سر میآورد، متوجه پیدایش یک بوته گندم داراى سنبل هاى متعدد مىباشد و با قوائى که مجهز است، اجزای عنصرى را از زمین و هوا با نسبت ویژهاى گرفته، ضمیمه وجود خود ساخته، روزبهروز بزرگتر و برومندتر میشود و از حالى به حالى و از شکلى به شکلى منتقل میشود تا به شکل بوته کامل داراى سنبلهاى متعدد میافتد و در همانجا به سیر خود خاتمه میدهد.
یک درخت گردو را نیز اگر مورد بررسى قرار دهیم، خواهیم دید که آن نیز از نخستین روز پیدایش متوجه هدفى مخصوص به خود مىباشد که یک درخت گردوى برومند و نیرومند مىباشد و براى رسیدن به آن راه مناسبى را با موجودى تجهیزات خود مىپیماید و ملازم روش زندگى خودش بوده، هرگز روزى در تعقیب هدف خود مثلا راه بوته گندم را نمىرود؛ چنان که بوته گندم نیز در تعقیب هدف خود روزى روش درخت گردو را اختیار نمىکند.
همه انواع آفریدهها که جهان مشهود را تشکیل میدهند، محکوم همین قاعده کلی میباشند و هیچ دلیلى نیست که نوع انسان از این قاعده (هر نوعى هدفى دارد که سعادتش در رسیدن به آن است و راهى مناسب تجهیزات وجودى خود به هدف خود دارد) مستثنى باشد، بلکه تجهیزات وجودى انسان بهترین دلیل است بر اینکه انسان نیز مانند سایر انواع آفرینش هدفى دارد که متضمن سعادت اوست و مناسب تجهیزات وجودى خود راهى به هدف و سعادت خود دارد.
بنابر آنچه گذشت، آفرینش ویژه انسان و همچنین آفرینش جهان که انسان جزء غیر قابل تفکیک آن مىباشد، انسان را به سوى سعادت واقعیاش هدایت مىکند و مهمترین و ریشهدارترین و پابرجاترین مقررات را که به کار بستن آنها سعادت را براى انسان تضمین مىکند، به انسان گوشزد مینماید.
خدای متعال در تأیید بحث گذشته میفرماید: «ربنا الذى اعطى کل شىء خلقه ثم هدى: خداى ما کسى است که به هر چیز (به هر آفریدهاى) آفرینش ویژه آن چیز را عطا فرموده آنگاه [به سوى سعادت و هدف ویژه اش] هدایت و راهنمایى کرد.» سوره (طه، ۵۰ ) و باز میفرماید: «الذى خلق فسوّى. و الذى قدّر فهدى: خدایی که اجزای آفریده را گردآورده درست کرد، خدایی که اندازه گرفت و هدایت نمود.» (اعلى،۲ـ ۳ ) و باز میفرماید: «و نفس و ما سوّاها. فالهمها فجورها و تقواها. قد افلح من زکّاها. و قد خاب من دسّاها: سوگند به نفس و آن که او را درست نمود، سپس بدکارى و پرهیزگارى را به او الهام فرمود، رستگار شد کسى که نفس خود را رشد و نمو خوب داد، و نومید شد کسى که نفس خود را آلوده و تباه کرد.»(شمس، ۱۰)
و باز میفرماید: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 