پاورپوینت کامل حافظ، انسانگرای قدرتمند و روشنفکر خردگرا ۳۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حافظ، انسانگرای قدرتمند و روشنفکر خردگرا ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حافظ، انسانگرای قدرتمند و روشنفکر خردگرا ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حافظ، انسانگرای قدرتمند و روشنفکر خردگرا ۳۸ اسلاید در PowerPoint :
سیویکمین مجموعه درسگفتارهایی درباره حافظ به بررسی و شرح و تحلیل مکتب رندی حافظ اختصاص داشت که با سخنرانی استاد دادبه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد و بخشهایی از آن در پی میآید.
اشاره: سیویکمین مجموعه درسگفتارهایی درباره حافظ به بررسی و شرح و تحلیل مکتب رندی حافظ اختصاص داشت که با سخنرانی استاد دادبه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد و بخشهایی از آن در پی میآید.
وقتی صحبت از یک نظام فکری پیش میآید (از جمله نظام فکری حافظ) و یک جهانبینی را مطرح میکنیم، از قدیم تا کنون این شیوه مرسوم بوده است که برای هر جهانبینی یک بُعد نظری در نظر میگیرند و یک بُعد فکری؛ یا گزارههایی که دیدگاهها و نظریهها را بیان میکند. این گزارههای غیرمستقیم در عمل تأثیر میگذارند، نه مستقیم. این که میگویند «غیرمستقیم»، مرادشان این است که در برابر «عملی» قرار میگیرد. عملی یعنی سلسله دستورالعملها. گزارههای عملی مستقیم یا غیرمستقیم دستورالعمل میدهند، وگرنه هر فکری که برای آدمی به بار بیاید، به نوعی در رفتار و کردار و سخن او تأثیر میگذارد.
طبیعی است که برای مکتب رندی هم میتوان چنین قصهای دست و پا کرد و از بین غزلیات حافظ یک نظام فکری، که بُعد نظری و عملی دارد، در نظر گرفت؛ اما پیش از پرداختن به این موضوع، به بحث دیگری نیاز داریم. شما هر کاری که بخواهید بکنید، به ابزار و روش نیاز دارید. به سخن دیگر، برای اینکه قصه نظری را سامان بدهید و داستان عملی را سر و وضعی ببخشید، به یک متر و وسیلهای نیازمندید تا با آن وسیله بد و خوب را از هم تشخیص بدهید و بر اساس آن حرکت کنید. این ابزار چیست؟
از آن سر تاریخ تا این سر تاریخ، از افلاطون و ارسطو تا کانت و هگل، از عقل حرف زده شده است؛ و اینکه نیرو و وسیله در آدمی «عقل» است. در مکتب رندی هم یک عقل و خرد رندانه حاکمیت دارد. اما اولین مسألهای که پیش چشم میآید، این است کسی که میگوید:
قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق
چو شبنمی است که بر بحر میکشد رقمی
چگونه میتواند از عقل صحبت کند؟ ما میگوییم حافظ روشنفکر است. مگر نه این است که عقلانیت یکی از لوازم روشنفکری است؟ پس کسی که سنگ عشق را علیه عقل به سینه میزند، چگونه میتواند عاقل باشد و سخن عقلانیت را پیش بکشد؟ کسی که میگوید:
ورای طاقت دیوانگان ز ما مطلب
که شیخ مذهب ما عاقلی گنه دانست
چه عقلی میتواند داشته باشد؟
خرد رندانه
از همان روزگار افلاطون و ارسطو، تا بعد که به ابن سینا و سهروردی میرسیم، کسی نیست که منکر عقل شده باشد. کسی تردید نکرده است که در ورای این پیکر جسمانی یک چیز دیگری هم داریم که به ما حیات میبخشد و تفکر میدهد. بنابراین هر کسی هر جور که بخواهد صحبت بکند و بخواهد بد و خوب را از هم تشخیص بدهد، باید عقلی داشته باشد. پس تفاوت در کجاست؟
ارسطو و ابن سینا وقتی از عقل سخن میگفتند و دستورالعمل تدوین میکردند که عقل چگونه باید رفتار بکند و بحث الفاظ و سامان دادن تعاریف و حاصل شدن گزارهها را برای مقدمهچینی و استدلال پیش میکشیدند و در نهایت انواع استدلال و برهان و غیر برهان را مطرح میکردند، حرفشان این بود که در این حرکت عقل را باید طوری تربیت کرد که بتواند برهان بسازد؛ یعنی بر گزارههای یقینی و قطعی تکیه کند تا نتایج به دست آمده درست و قطعی باشد. بنابراین ما با یک عقل مواجهیم که میتوانید نام آن را «عقل یونانی ـ ارسطویی» بگذارید.
شهود مرحله عالی تعقل است
حرکت نهایی این عقل چنین بود که برای ساختن برهان آماده بشود؛ برای اینکه استدلالی دقیقتر از برهان نداریم. فرهنگ یونانی بر این وجه تأکید میکرد؛ اما در فرهنگ آریایی مسأله متفاوت بود. در فرهنگ آریایی همه اینها پذیرفته میشد؛ یعنی کسی نمیگفت که عقل نباید برهان بسازد، اما میگفتند عقل یک کار دیگر هم باید انجام بدهد که بعدها اسمش را «شهود» گذاشتند. باید توجه داشت کسی که میگوید میخواهم کشف و شهود بکنم، این طور نیست که منکر عقل باشد.
اگر کتابهای ملاصدرا را نگاه بکنید، میبینید جایی نوشته است: «کشف الشهودیون». بعد گزارش داده است و سپس بحث استدلال را پیش کشیده است؛ یعنی کشف شهودی را به فرمول استدلالی تبدیل میکند. این حرفها بدین معناست که در فرهنگ آریایی ـ ایرانی از آن نیرو (که اسمش را «عقل» میگذاریم) دو توقع داشتند: یکی توقع آموزشی، یادگیری، استدلالی بود تا برسد به برهان. توقع دیگر توقع شهودی بود که از طریق تزکیه به دست میآید.
افلاطون، شاگرد زرتشت
برگسون میگوید: «شهود مرحله عالی تعقل است». او نمیگوید شهود ضد تعقل است. این حرف را قرنها پیش از او عرفا و شعرای عارف مسلک ما گفته بودند. افلاطون هم ـ برخلاف شاگردش ارسطو ـ به همین نکته رسیده بود. به این دلیل که افلاطون شاگرد زرتشت بود و در آکادمی او اوستا میخواندند و با فرهنگ ایرانی ارتباط داشتند. به همین دلیل است که خیلی از فیلسوفها (مثل هایدگر) افلاطون را نادیده میگیرند. این عقلی است که در کار برهانسازی و تجربه حسی قوی است و سپس از طریق تزکیه و تصفیه میرسد به آن جهش بعدی که «شهود» نام دارد. طبیعی است که آدمی در این سیر نخست چیزهای حسی را میفهمد و بعد انتزاعیها را.
در متون ما ـ از سنایی به این سو ـ برخورد با عقل منفی است. به این بیت سنایی توجه کنید:
نزد من قبله دو است عقل و هوی
هر چه زین هر دو بگذری، ترفند
بعد توصیف او را بنگرید:
مهبط این یکی نشیب ِ نشیب
مصعد آن دگـر بلند ِ بلند
کسی که در جبههای قرار گرفته است که باید عقل را انکار کند، این گونه عقل را برمیکشد و میگوید صعودگاه و پرش عقل در بالاترین جاست. در سنایی و بعد از او نیز دقیقاً مواجهیم با دو وضعیت:
یک جاهایی به شیوه معمول عقل نکوهش میشود و جاهایی ـ مثل همین بیتی که خواندم ـ گفته شده است که عقل یگانه راه رستگاری است. پس این دو عقل میباید با هم فرقهایی داشته باشند. سنایی باز میگوید:
عقل اگر خوا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 