پاورپوینت کامل «اکفراسیس» چیست؟ ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل «اکفراسیس» چیست؟ ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «اکفراسیس» چیست؟ ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل «اکفراسیس» چیست؟ ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
مشهورترین سخنی که در باب نسبت کلمه و تصویر تا به امروز به سخن درآمده، شعری است از هوراس: چنان شعر که گویی تصویر/ چنان تصویر که گویی شعر. همین چند عبارت ساده و بیپیرایه، که در بادی امر به بازی با کلمات نیز شبیه است چنان تاثیر شگرفی ایجاد کرد که به جرات میتوان گفت هیچ منبع معتبری در زمینه رابطه کلمه و تصویر نمیتوان یافت که به این سخن هوراس اشارتی نداشته باشد. گذشته از اینکه در بلاغت رومی، اصطلاحی بهنام اکفراسیس (Ekphrasis) رواج داشته که البته یکی از مهارتهای خطیب توانمند نیز بهشمار میرفته؛ اکفراسیس بهنوعی کلام دلالت دارد که ارایه نسخهای زبانی از مرجعی تصویری را مطمحنظر قرار میدهد. غایت نهایی اکفراسیس، رسیدن به مرحلهای تحت عنوان دیانوز (Dianose) بود، که از منظر بلاغیون روم باستان، در این مرحله، فاصله میان خطیب و مستمع از میان برداشته میشود. خطیب در احوال مستمع خوب نظاره میکند، از جایگاه و شأن منزلتش مطلع میشود، سپس به فراخور حال چنان داد سخن میدهد که مستمع به هیچ روی متوجه سخنوری خطیب نمیشود.
علیرغم اینهمه: سرچشمههای نسبت کلمه و تصویر
مشهورترین سخنی که در باب نسبت کلمه و تصویر تا به امروز به سخن درآمده، شعری است از هوراس: چنان شعر که گویی تصویر/ چنان تصویر که گویی شعر. همین چند عبارت ساده و بیپیرایه، که در بادی امر به بازی با کلمات نیز شبیه است چنان تاثیر شگرفی ایجاد کرد که به جرات میتوان گفت هیچ منبع معتبری در زمینه رابطه کلمه و تصویر نمیتوان یافت که به این سخن هوراس اشارتی نداشته باشد. گذشته از اینکه در بلاغت رومی، اصطلاحی بهنام اکفراسیس (Ekphrasis) رواج داشته که البته یکی از مهارتهای خطیب توانمند نیز بهشمار میرفته؛ اکفراسیس بهنوعی کلام دلالت دارد که ارایه نسخهای زبانی از مرجعی تصویری را مطمحنظر قرار میدهد. غایت نهایی اکفراسیس، رسیدن به مرحلهای تحت عنوان دیانوز (Dianose) بود، که از منظر بلاغیون روم باستان، در این مرحله، فاصله میان خطیب و مستمع از میان برداشته میشود. خطیب در احوال مستمع خوب نظاره میکند، از جایگاه و شأن منزلتش مطلع میشود، سپس به فراخور حال چنان داد سخن میدهد که مستمع به هیچ روی متوجه سخنوری خطیب نمیشود.
اکفراسیس یا بهعبارت سادهتر، نوشتن درباره تصویر، نقش مهمی در سنت داستاننویسی و روایتگری غرب ایفا کرد و شالودههای آن در عین تطورات و تحولات، در طی قرون پابرجا ماند. ادیبان و نویسندگان مشهور هر دوره بر ذمه خود میبینند که در باب آثار تجسمی و تصویری نیز مطلب بنویسند، لیکن ممکن بود این آثار در حوزههای فلسفه، ادبیات، الهیات یا تاریخ به نگارش درآیند. منباب مثال توصیفات دانته را در کتاب دوزخ کمدی الهی از مصادیق اکفراسیس دانستهاند. شکسپیر نیز در نمایشنامه طوفان از این شگرد بهره برده است.
فیلسوفان عصر روشنگری، کسانی همچون دیدرو، نوشتن درباره سالنها و نمایشگاههای نقاشی را یکی از افتخارات خود میدانستهاند. در قرن نوزدهم، شاعری چون بودلر یا رماننویسانی چون زواو فلوبر، در جریانهای هنری روزگار خود، اعمالنظر میکردهاند و موضعگیری ایشان در کیفیت شناخت آثار هنرمندانی چون مانه، سزان و دگا تاثیری خاص بهجا میگذاشته است.
«نقاش زندگی مدرن» شارل بودلر، در این سنخ نوشته، از مهمترین نمونهها به شمار میآید. در این مقاله برای نخستینبار در کاربرد امروزی آن، کلمه «مدرنیته» به کار میرود. این مقاله را بودلر در ستایش و توصیف آثار کنستانتینگی به رشته تحریر درمیآورد. مدرنیتهای که بودلر رد آن را در آثار «گی» پی میگیرد، ناشی از نوعی نگرش یا حساسیت به موجودی بهنام دندی (Dandy) است که در کافهها و پیادهروها پرسه میزند، هیچ نوع نبوغ خلاقانهای در خود نمیبیند، به ویترین مغازهها سرک میکشد و تماشاگر صرف رهگذران خیابانی است. در عوض او به تغییرات ظواهر بسیار وسواس دارد. توصیفی که بودلر از مدرنیته در این مقاله ارایه میدهد، بیاندازه درخور تامل است و از جنبهای دیگر، حاکی از رویکرد ویژه و منحصربهفرد بودلر نسبت به اکفراسیس در صورتبندی مدرن آن است: «اگر به نمایشگاههای نقاشیهای مدرن خود نگاهی بیندازیم، از تماشای این گرایش همهگیر هنرمندان که بر تن همه سوژههای نقاشی خود لباسهای قدیم را میپوشانند، حیرت خواهیم کرد. تقریبا همه از البسه و اسباب دوره رنسانس استفاده میکنند، همانطور که داوید در نقاشیهایش از البسه و اسباب روم باستان استفاده میکرد. با این تفاوت که داوید به علت انتخاب شخصیتهایی که بهطور اخص یونانی یا رومی بودند، چارهای جز پوشاندن لباس باستانی بر تن آنها نداشت، در صورتی که نقاشان امروز، اگرچه شخصیتهایی با طبیعتی عامتر را انتخاب میکنند، که در هر دوره میتوان انتظار آن را داشت…»
در عرصه مباحث مربوط به نسبت کلمه-تصویر مقاله کلاسیک «نقاش زندگی مدرن» بودلر از جایگاه ویژهای برخوردار است. تیپ هنرمند مدرن که به تعبیر بودلر از نابغه به فلانور (=ولگرد) تغییر یافته است، سرمنشأ دگرگونی کنش هنری و سلوک هنرمند شده است. دیگر هنرمندان موظف به حرمت نهادن و اقتباس از متون مکتوب و ادبی نیستند. ادبیات در مقایسه با نقاشی یا مجسمهسازی از هیچ ارزش برتری برخوردار نیست. هنرمند مدرن، بهزعم بودلر به هیچروی در کتب اساطیری و کلاسیک بهدنبال سوژههای خود نمیگردد. او به خیابان میرود، در پارکها و اماکن عمومی پرسه میزند، پشت ویترین مغازهها وقت تلف میکند. به شکل لباس پوشیدن، غذا خوردن و آراستگی اندامها حساسیت نشان میدهد و در نهایت نمایش روح را صرفا از طریق ایجاد نوعی همبستگی عینی با جسم ممکن میبیند.
آردن رید، ریشههای مطالعات کلمه-تصویری را به مدرنیسم اواخر قرن نوزدهم منتسب میکند. بهزعم وی، در خلال سبکها و مکتبهای هنری مدرنیستی، مرزهای کلمه و تصویر آشفته شدند. مانه و فلوبر هر دو پیشگامان نقاشی و ادبیات مدرنیستی به شمار میرفتند. این دو، در ادامه رقابت تاریخی نقاشان و نویسندگان، صورتبندی نوینی از رابطه کلام و ادبیات ارایه کردند. این نگرش تازه، در واقع واکنشی بود به بحران هویتی که هم در عرصه هنرهای تجسمی و هم در زمینه ادبیات مشهود بود. کلمنت گرین برگ، از نخستین نظریهپردازانی به حساب میآید که مدرنیسم هنر را با مبحث کلمه-تصویر توجیه میکند. بهزعم گرین برگ، برخلاف شعار هوراس که کلمه و تصویر را قابل ترجمه به یکدیگر میدانست، در مدرنیسم دستورالعمل نوینی طراحی میشود که کلمه و تصویر را منفک از یکدیگر اعلام میکنند. هنرها برای رسیدن به خلوص یا ناببودگی باید از یکدیگر مجزا باشند. کلمه باید نشانهها و رویاهای تصویر را از خود دور کند و نقاشی نیز به همین منوال باید از آلودگی کلام و ادبیات تطهیر شود. از نظر گرین برگ، مدرنیسم با مانه شروع شد. زیرا مانه نخستین کسی بود که نقاشی را از ادبیات نجات داد و به نقاشی هویتی مستقل از زبان اعطا کرد. در فاصله قرون ۱۷ تا ۱۹ ادبیات از باب هنرها محسوب میشده و نقاشی بهطور سنتی در این دوران، ریزهخوار ادبیات بود
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 