پاورپوینت کامل ستیز یا دیالوگ؟ ۳۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ستیز یا دیالوگ؟ ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ستیز یا دیالوگ؟ ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ستیز یا دیالوگ؟ ۳۸ اسلاید در PowerPoint :
مدرنیته گرچه مقولهیی مفرد است اما در فرهنگهای متفاوت برداشت و تفسیر گوناگون دارد. به بیان دیگر آن مدرنیتهیی که در غرب جاریست و درک میشود، همان مدرنیتهیی نیست که ما در ایران داریم و آن را درک میکنیم. مدرنیته زمانی که به فرهنگ اسلامی ایرانی عرضه میشود تا ما برداشت خویش را از آن به چالش کشیم (یا آن را اصطلاحا بومیسازی کنیم)، دیگر آن مدرنیتهیی نیست که در غرب درون آن فرهنگ میاندیشند و مینویسند. بنابراین چرا نگوییم که دنیای امروز تنها یک مدرنیته (جهانشمول) ندارد بلکه نظر به فرهنگهای گوناگون، این گیتی ناچار است که چند مدرنیته داشته باشد. این تکثر مدرنیتهها در واقع «تکاثر» مدرنیته غرب نیست بلکه تعداد آن منطبق بر تعداد فرهنگ است. روشن است که «جوهر» مدرنیته در جوامع گوناگون یکسان است و فقط در «عرض» تغییر شکل میدهد.
مدرنیته گرچه مقولهیی مفرد است اما در فرهنگهای متفاوت برداشت و تفسیر گوناگون دارد. به بیان دیگر آن مدرنیتهیی که در غرب جاریست و درک میشود، همان مدرنیتهیی نیست که ما در ایران داریم و آن را درک میکنیم. مدرنیته زمانی که به فرهنگ اسلامی ایرانی عرضه میشود تا ما برداشت خویش را از آن به چالش کشیم (یا آن را اصطلاحا بومیسازی کنیم)، دیگر آن مدرنیتهیی نیست که در غرب درون آن فرهنگ میاندیشند و مینویسند. بنابراین چرا نگوییم که دنیای امروز تنها یک مدرنیته (جهانشمول) ندارد بلکه نظر به فرهنگهای گوناگون، این گیتی ناچار است که چند مدرنیته داشته باشد. این تکثر مدرنیتهها در واقع «تکاثر» مدرنیته غرب نیست بلکه تعداد آن منطبق بر تعداد فرهنگ است. روشن است که «جوهر» مدرنیته در جوامع گوناگون یکسان است و فقط در «عرض» تغییر شکل میدهد. در ایران شاید مدرنترین پرسش آن باشد که در این ضیافت، ایران چگونه وارد دیالوگ با مدرنیته میشود و مگر نه اینکه بهانه هر ضیافت (به معنای اصیل یونانی آن) شرکت جستن در دیالوگ است؟ در شگفتم که ایران در این ضیافت چرا با تاریخ نیز دیالوگ برقرار نمیکند. غرب (به ویژه آلمان) برای درک درست اینکه پدیده مدرن کدام است و مدرنیته چیست، به تاریخ دوران روشنگری روی آورد. در ایران از مشروطه تا هنوز، مدرنیته با همه مولفههای جوهری و عرضیاش هرگز به صورت یک کلیت به کشور ما پا نگذاشته بلکه این مقوله غربی به صورت سی.کی.دی (
Complte Knocked Down
) به این سرزمین وارد شده است. آنگاه این مدرنیته تجزیه شده هنگامی که روی خط تولید ایران، اعراض این پدیده را روی جوهر آن مونتاژ میکنیم، تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که فرآورده نهایی یقینا همانی نمیشود که در غرب هست. به بیان دیگر، مدرنیته ما بومی شده است و دیگر متقارن مدرنیته غرب نیست. ما ایرانیان در این ضیافت صد ساله با پیشفرضهایی (دینی و فرهنگی) که داریم، از آغاز روشن نساختیم که آیا میخواهیم با مدرنیته سر ستیز داشته باشیم یا آنکه میخواهیم با او وارد دیالوگ شویم. شاید هم نمیخواهیم تکلیف خویش با این مدرنیته را مشخص کنیم. از سوی دیگر، ما هنگام رویارویی با این پدیده غربی آیا پذیرای همان نخستین شرط دیالوگ هستیم یا نیستیم؟ نخستین پیششرط دیالوگ (برخلاف مناظره، مذاکره، محاجه) آن است که تمام پیشفرضها را در پشت دیوار ضیافت رها کنیم و سپس وارد گفتوگو شویم. پارهیی از ایرانیان همواره میپندارند «مدرنیته» میهمان ناخوانده ایران و این ضیافت صدساله است؛ بنابراین با این طاعون غربی وارد دیالوگ نمیشوند. حال آنکه پارهیی دیگر میپندارند نه این ایران و نه این مدرنیته، هیچیک میهمان ناخوانده نیستند. شایسته است به خاطر بسپاریم ضیافت آن کوهی است که در ستیغ آن «دیالوگ» بنا میشود. بی سبب نیست که در گذشته، غرب هر آنکه با مدرنیته سر ستیز داشت را «بنیادگرا» میخواند و اینک نیز هر آنکه با آن ناسازگار است را «پستمدرن» مینامد. آل احمد و فردید در این ضیافت با مدرنیته هیچ دیالوگ ندارند و صرفا به نقد آن نمیپردازند بلکه آشکارا با آثار این «بختک» غربی که بر سینه ایران افتاده به ستیز برمیخیزند. به عبارت دیگر، این دو مناظره را بر دیالوگ ترجیح دادند؛ حال آنکه تنها در ضیافت و در دیالوگ است که همه در پی کشف «حقیقت» هستند. اگر حقیقت نزد همه فرهنگهاست، پس دیگر چه نیازی به دیالوگ؟
فرهنگ مدرن یا روشنگری در روشنگری
شاید آسانترین برداشت از مفهوم مدرنیته را این اندیشمند آلمانی ارایه داده است؛ ماکس وبر در یک حالت نوستالژیک نسبت به دوران روشنگری غرب، در واقع میکوشد روشنگری در روشنگری کند. او این مقوله مدرنیته را مترادف با نوعی «راز و رمززدایی» از این جهان نشان میدهد. ۱۰۰سال پیش این جامعهشناس آلمانی به گونهیی حجاب از چهره مدرنیته گشود و خدای جمعی جهان به علاوه جهانبینی جمعی غرب را بسیار فردی و خصوصی ساخت. به بیانی دیگر، راز و رمزگشایی ماکس وبر از جهان یا همان روشنگری او جوهری فرهنگی دارد؛ وی پدیده «فردگرایی» و فرآیند سکولاریزم و ایدئولوژی لیبرالیسم و سودطلبی فرقه پروتستانی را همانند آشیانها (طبقات) در ساخت یک مسکن روی هم استوار میکند و آنگاه فرهنگ کاپیتالیسم را به جهان ارایه میدهد. پنداری ماکس وبر میدانست که هگل سه بار به سوی خدا میرود و سرانجام غلظت فعال مایشایی و لایزالی پروردگار را آنقدر رقیق میکند که حضرت حق صرفا وجودی وحدانی میشود که بر عرش الهی تکیه زده است و در امور جاری جهان دخالت ندارد. آنگاه نوبت وبر میرسد که این خدای مونیستی را در جهانی که بهشدت در مسیر ماتریالیسم در حرکت است بازهم انتزاعی و شخصی میسازد. ماکس وبر در واقع هنگام تئوریزه کردن مدرنیته (به مثابه یک جهانبینی لیبرالیستی) به آن هویتی دوگانه میدهد. البته زمانی که این میراث دوگانه به مکتب فرانکفورت میرسد، عموما یاران (گهگاه سوسیالیست) مکتب از این مدرنیته چهرهیی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 