پاورپوینت کامل پیش هست او بباید نیست بود… ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیش هست او بباید نیست بود… ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیش هست او بباید نیست بود… ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیش هست او بباید نیست بود… ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
نیایش، مانند آب، غذا، هوا، خواب، دانش اندوزی و… یکی از ضروریات زندگی هر انسان کمال طلبی است. صرفنظر از حاجاتی که با نیایش میتوان به آنها دست یافت، خود نیایش به تنهایی برای انسان لازم است. اگر کسی هیچ گونه نیاز و حاجتی نداشته باشد، باز هم از نیایش بینیاز نیست. انسانهای بینیاز، مانند پیامبر بزرگوار اسلام(ص)، همواره دعا میکرده و از خدا چشمانی گریان میخواستهاند؛ چراکه دعا، جز حاجت خواستن، یکی از ضروریات زندگی است و آنها که غنی ترند، محتاج ترند:
تأملی بر «نیایش از نگاه مولوی»
نیایش، مانند آب، غذا، هوا، خواب، دانش اندوزی و… یکی از ضروریات زندگی هر انسان کمال طلبی است. صرفنظر از حاجاتی که با نیایش میتوان به آنها دست یافت، خود نیایش به تنهایی برای انسان لازم است. اگر کسی هیچ گونه نیاز و حاجتی نداشته باشد، باز هم از نیایش بینیاز نیست. انسانهای بینیاز، مانند پیامبر بزرگوار اسلام(ص)، همواره دعا میکرده و از خدا چشمانی گریان میخواستهاند؛ چراکه دعا، جز حاجت خواستن، یکی از ضروریات زندگی است و آنها که غنی ترند، محتاج ترند:
ای اخی دست از دعا کردن مدار
با اجابت یا ردّ اویت چه کار؟(۶/ ۲۳۴۴)
دعا یک کار جدی است و باید برای آن در برنامه روزانه زمان کافی در نظر گرفت. عموم مردم هنگام گرفتاریها به دعا میپردازند و چون خلاصی یافتند، دعا را فراموش میکنند، حال آنکه نیاز آدمی به خداوند توانای دانا آن به آن و لحظه به لحظه افزایش مییابد. به تعبیر قرآن کریم انسانها آنگاه که سوار کشتی میشوند، خدا را خالصانه میخوانند و چون خطر رفع میشود، دیگر کاری با خدا ندارند(قرآن کریم، عنکبوت/۶۵). مولوی حال مردم را در زمان مشکلات و دشواریها اینگونه توصیف میکند:
آن زمان خود جملگی مومن شوند
آن زمان خود سرکشان بر سر دوند
آن زمان زاری کنند و افتقار
همچو دزد راهزن در زیر دار(۶/ ۷۰۰-۴۶۹۹)
انسان هنگام مشکلات خدا را آشکارا در کنار خود مییابد و از او مدد میخواهد، اما در رفاه و راحتی او را گم میکند و در پی دلیل برای اثبات وجود او میگردد:
هم از آن سو جو که وقت درد تو
می شوی در ذکر یاربّی دو تو
وقت درد و مرگ از آن سو مینمی
چونکه دردت رفت چونی اعجمی؟
وقت محنت گشته ایالله جو
چونکه محنت رفت گویی: «راه کو؟ (۳/ ۴۲-۱۱۴۰)
حقیقت دعا، خواستن چیزی با همه وجود است؛ یعنی آنگاه که انسان با تمام ظرفیت ذهنی و روحی خود در پی چیزی باشد و برای تحصیل آن سر از پا نشناسد، حالت دعا به او دست داده است. طبیعی است که آدمی در این حالت در درون دل خود صادقانه و بشدت از خدا یاری میخواهد و در همان حال دیوانهوار برای دست یافتن به مطلوب خود تلاش میکند. از اینجا میتوان دریافت که دعا نه تنها جای تلاش آگاهانه را نمیگیرد، بلکه لزوماً دعا همراه با تلاش و تکاپو است و این یکی از بزنگاههای حساس در حیات اجتماعی ملت ما بوده است. چه بسا مردم به جای تلاش و کوشش، دست به دعا برداشتهاند و یکی از این دو را به جای دیگری گرفتهاند، حال آنکه خواهنده واقعی هم دعا میکند و هم با همه وجود برای دستیابی به مقصود خود تلاش میکند.
دعا و اجابت آن از فضل و رحمت خداست. ما هیچیم و استحقاق هیچ لطف و عنایتی را از سوی خدا نداریم، ولی او با مهر بیپایان خود ما را آفریده، به ما فرمان داده که دعا کنیم و او را بخوانیم و تضمین کرده است که دعاهای ما را مستجاب کند:
این دعا تو امر کردی ز ابتدا
ورنه خاکی را چه زهر این بُدی؟
چون دعامان امرکردی ای عُجاب
این دعای خویش را کن مستجاب
(۶/۲۰-۲۳۱۹)
در واقع این امر نوعی عشق خدا به انسان است: «او خود به ما شوق دعا و نیروی دعا کردن را میبخشد و خود نیز آن را مستجاب میکند:
هم ز اول تو دهی میل دعا
تو دهی آخر دعاها را جزا (۴/۳۵۰۰)
دعا نیز از تعلیم و آموزش خداست، وگرنه او از ما به ما نزدیکتر است. ما که گرفتار نفْس پلید خود هستیم، چگونه میتوانیم دعا کنیم و با آن موجود سراپا پاک، راز گوییم؟
این دعا هم بخشش و تعلیم توست
گرنه در گلخن گلستان از چه رُست؟ (۲/ ۲۴۴۹)
جز تو پیش که برآرد بنده دست؟
هم دعا و هم اجابت از تو است(۴/ ۳۴۹۹)
نکته دیگر آن است که ما انسانها، از جهل و گناه، خود را سوختهایم و راه دعا کردن را نمیدانیم و حتی حال دعا کردن را نیز نداریم، ولی خدا با لطف بیپایان خود هم به ما دعا کردن را میآموزد، و هم حال دعا کردن را به ما عطا میکند:
ما ز حرص و آز خود را سوختیم
وین دعا را هم ز تو آموختیم
(۳/ ۲۲۱۵)
این همه لطف سبب میشود که آدمی استجابت دعاهایش را از خدا مطالبه کند:
هم دعا از من روان کردی چو آب
هم نباتش بخش و دارش مستجاب
هم تو بودی اول آرنده دعا
هم تو باش آخر اجابت را رجا
(۵/ ۳- ۴۱۶۲)
به نظر مولانا، دعای ما لبیک خداست. نیروی دعا کردن، حال دعا کردن، شیوه دعاکردن و استجابت دعا همه از سوی خدا و به لطف او به آدمی میرسد. نکته بسیار دقیقی که از اینجا دریافت میشود، آن است که هیچ دعایی بدون پاسخ نمیماند و هرکه از توفیق دعا برخوردار شد، لزوماً دعایش مورد توجه خدا قرار میگیرد. شخصی نیمه شب بر در خانهای طبل سحرگاهی میزد، از او پرسیدند: «در این خانه کسی هست»؟ و او گفت: «آن کس که باید صدای مرا بشنود، میشنود. مگر در خانه کعبه کسی هست که مردم لبیک زنان گرد آن
میگردند»؟
هیچ میگویند کاین لبیک ها
بی ندایی میکنیم آخر چرا؟
بلکه توفیقی که لبیک آورد
هست هر لحظه ندایی از احد
(۶/۷۱ – ۸۷۰)
آنها که توفیق دعاکردن یافتهاند، باید مطمئن باشند که دعایشان به بهترین شکلی مستجاب شده است. مردی خدا را صدا میزد، ولی ظاهراً پاسخی دریافت نمیکرد. شیطان او را به خاطر این امر ناامید کرد و شب حضرت خضر در خواب به او گفت: این سوز و دردی که در تو پدید آمده، و تو را به دعاکردن واداشته است، پیک خداست. همین که زبان تو به ذکر خدا گشوده شده، نشانه آن است که مورد توجه خاص او قرار داری:
گفت: آنالله تو لبّیک ماست
وان نیاز و درد و سوزت پیک ماست
حیلهها و چاره جوییهای تو
جذب ما بود و گشاد این پای تو
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زیر هر یاربّ تو لبّیکهاست (۳/ ۷- ۱۹۵)
در واقع خداوند استجابت را بر دعا بسته و این دو را قرین هم قرار داده است؛ از این رو حتی دعای کافران نیز بیجواب نمیماند و چنانچه کافری مجال دعا یابد، حتماً پاسخی از سوی خدا دریافت میدارد:
گفت حق: گر فاسقی و اهل صنم
چون مرا خوانی اجابتها کنم
تو دعا را سخت گیر و میشُخول
عاقبت برهانندت از دست غول (۳/ ۶-۷۵۵)
نتیجه ناگزیر این بحث آن است که آدمی باید بدون ناامیدی، با چشمانی اشکبار، بکوشد و بخروشد و دست از دعا کردن بر ندارد؛ زیرا که دعای خالصانه حتماً مستجاب میشود:
نیک بنگر اندرین ای مُحْتَجب
که دعا را بست حق در أسْتَجب۱(۳/ ۲۳۰۴)
۱- شرایط و لوازم دعا به روایت مولانا
۱-۱- بر زبان آوردن دعا
خداوند از رازهای دل ما آگاه است، ولی این امر سبب نمیشود که ما دعا را بر زبان نیاوریم. بهتر است که دعا بر زبان جاری شود؛ زیراکه دل بر اثر تکرار زبانی منفعل میشود و اثر میپذیرد:
لیک گفتی گرچه میدانم سرت
زود هم پیدا کنش بر ظاهرت (۱/۶۰)
البته نکته مهمی که در اینجا وجود دارد، آن است که اگرچه باید دعا را بر زبان آورد، ولی تکرار زبانی بدون حضور قلب چندان سودی ندارد. باید دانست که دعا فقط تکرار لفظ یا لقلقه زبان نیست. مردی از حضرت عیسی(ع) خواست که اسم اعظم را به او بیاموزد، تا با آن مردهای را زنده کند و مولوی از زبان حضرت عیسی(ع) به او میگوید:
گفت خامش کن که آن کار تو نیست
لایق انفاس و گفتار تو نیست
کان نَفَس خواهد ز باران پاکتر
وز فرشته در روش درّاک تر
عمرها باید تا دَم پاک شد
تا امین مخزن افلاک شد
خود گرفتی این عصا در دست راست
دست را دستان موسی از کجاست؟ (۲/۷-۱۴۴)
آنچه به دعا نیرویی شگرف و تأثیرگذار میبخشد، جان شکوهمند آکنده از درد انسان است. دعای زبانی نیز کاری از پیش نمیبرد و اسمهای نیکوی خدا گرهی از کار انسانهای غافل و آلوده باز نمیکنند:
از علی میراثداری ذوالفقار
بازوی شیر خدا هستت بیار
گر فسونی یادداری از مسیح
کو لب و دندان عیسی؟ ای قبیح!
(۵/۳-۲۵۰۲)
عصای موسی بدون دست موسی، ذوالفقار علی بدون دست و بازوی شیر خدا و دعاهای عیسی بدون لب و دندان عیسی کاری از پیش نمیبرند؛ لذا باید به دنبال جانی بیدار و دلی آگاه بود. از آنجا که لفظهای زبانی چندان اهمیتی ندارند، خدا به صداقت انسان نگاه میکند؛ چه بسا کسانی با الفاظی کژ و دلی راست دعا کنند و خدا دعای آنها را بپذیرد. بلال حبشی که برخی از حروف را درست تلفظ نمیکرد، از این زمره بود:
گر حدیثت کژ بوَد معنیت راست
آن کژی لفظ، مقبول خداست (۳/۱۷۱)
ما زبان را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
ناظر قلبیم اگر خاشع بود
گرچه گفت لفظ ناخاضع رود
(۲/۶۰-۱۷۵۹)
بسیاری از ما فکر میکنیم که دل داریم، حال آنکه دل ما گل است و بس. در گل هم آب هست، اما آب آمیخته به گل کجا و آب پاکیزه و صاف کجا؟ باید به دنبال دلی واقعی بود:
حق همی گوید نظرمان بر دل است نیست بر صورت که آن آب و گل است (۳/۲۲۴۴)
۱-۲- گریه و زاری
یکی از شرایط لازم برای استجابت دعا گریه و زاری است:
چون بگریانم بجوشد رحمتم
آن خروشنده بنوشد نعمتم
گر نخواهم داد خود ننمایش چونش کردم بسته دل، بگشایمش
رحمتم موقوف آن خوش گریههاست
چون گریست از بحر رحمت موج خاست (۲/ ۵- ۳۷۳)
مولوی در داستان شیخ احمد خضرویه و کودک حلوا فروش میگوید:
تا نگرید کودک حلوافروش
بحر رحم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 