پاورپوینت کامل مقدمه‌ای بر سنت عرفانی ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مقدمه‌ای بر سنت عرفانی ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقدمه‌ای بر سنت عرفانی ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مقدمه‌ای بر سنت عرفانی ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

اگر بخواهیم از سنت عرفانی در اسلام سخن بگوییم، بیش از هر چیز باید معنای عرفان را در زمینه اسلامی آن بفهمیم، خاصه با ملاحظه ماهیت ابهام‌آمیزی که معنای این تعبیر در زبان امروز دارد. فقط هنگامی می‌توانیم درباره عرفان اسلامی سخن بگوییم که معنای اصلی این تعبیر را همچون امری که با اسرار الهی سروکار دارد، درک کنیم. باید به خاطر داشته باشیم که فعل Muo در زبان یونانی که واژه‌های mysterion (سر) و mysticism (عرفان) از آن مشتق شده‌اند

اگر بخواهیم از سنت عرفانی در اسلام سخن بگوییم، بیش از هر چیز باید معنای عرفان را در زمینه اسلامی آن بفهمیم، خاصه با ملاحظه ماهیت ابهام‌آمیزی که معنای این تعبیر در زبان امروز دارد. فقط هنگامی می‌توانیم درباره عرفان اسلامی سخن بگوییم که معنای اصلی این تعبیر را همچون امری که با اسرار الهی سروکار دارد، درک کنیم. باید به خاطر داشته باشیم که فعل Muo در زبان یونانی که واژه‌های mysterion (سر) و mysticism (عرفان) از آن مشتق شده‌اند، در اصل به معنای سکوت یا بستن لبهاست. از این حیث، می‌توان آن را در زمینه اسلامی به تعابیر و اصطلاحاتی چون «اسرار» یا «باطن» ربط داد، با این تذکر که صوفیان همیشه به خویش همچون حافظان اسرار اشاره می‌کنند. عرفان در فرهنگ اسلامی به معنی ساحت باطنی اسلام است که غالباً با تصوف و نیز با باطن‌گرایی شیعی ـ اعم از اثنی‌عشری یا اسماعیلی‌ـ یکی گرفته می‌شود.

وانگهی عرفان اسلامی به معنای فوق، اولاً و بالذات راه (طریق) معرفت است که عنصر عشق نیز به اقتضای ساختار وحی اسلامی به آن افزوده شده است؛ اما در این معنا با عرفان هیجانی ـ عاطفی و فردیی که در بسیاری از حلقه‌های عرفان مسیحی بعد از رنسانس به چشم می‌خورد، تفاوت بسیار دارد.

درست به همین جهت است که عرفان اسلامی در سراسر اعصار و قرون ارتباط تنگاتنگی با فلسفه اسلامی داشته است؛ و می‌توان گفت که به رغم نقدهای فراوان صوفیان ـ به ویژه در حد فاصل قرون ششم تا نهم ـ علیه فلسفه اسلامی،‌ فیلسوفان اسلامی به ویژه متأخرین ایشان،‌به همان خانواده روحانی و معنوی صوفیان تعلق دارند و اهتمام هر دو گروه در جهت وصول به معرفت مطلق بوده است. دیری نپایید که عقل فیلسوفان مسلمان با روح‌القدس و فرشتگان عالم دینی با عقول فیلسوفان یکی انگاشته شد و همچنین نباید فراموش کرد که به بعضی از عرفا (مانند ابن عربی) لقب «ابن افلاطون» داده شد.

تأکید بر این نکته ضروری است که باطن‌گرایی اسلامی و به ویژه تصوف، طی اعصار و قرون همچنان زنده و پویا مانده و وسایلی عملی را برای تحقق حق و نیز فعلیت بخشیدن به استعدادهای قوه عقل در درون انسانها فراهم آورده است. آنها مستمراً امکان وصول به علمی محقق را ـ که همان حکمت یا عرفان است ـ فراهم ساختند؛ علمی که فیلسوفان اسلامی با زحمت می‌‌توانستند نادیده‌اش بگیرند. در واقع همان طور که بعد از انقلاب علمی در غرب،‌ فلسفه بیش از پیش کنیزک دانشی شد که مبتنی بر داده‌های تجربی مأخوذ از حواس ظاهر بود، فلسفه اسلامی نیز حتی با شدت بیشتری، پایبند ثمرات طریق دیگری از معرفت شد که مبتنی بر حواس باطن و گشودن «چشم دل» است؛ چشمی که می‌تواند عالم غیب را که از چشم ظاهر پنهان است، «ببیند».

فارابی ـ نخستین فیلسوف نام‌آور مسلمان ـ به ‌تصوف علاقه‌ای آشکار داشت و در عمل نیز بدان ملتزم بود؛ اما جز کتاب «فصوص‌الحکم» که برخی آن را به ابن سینا نسبت داده‌اند، تأثیر عرفان در آثارش چندان آشکار نیست. حضور تصوف را بیشتر می‌توان در زندگی شخصی فارابی مشاهده کرد که بی‌شک این حضور هم بر فکر و هم بر تصنیفات موسیقایی او تأثیر نهاده است. شاید کمتر کسی بداند که پاره‌ای از این تصنیفات را در طوایف متصوفه ـ چه در ترکیه و چه در شبه قاره هند ـ تا به امروز می‌خوانند و می‌نوازند.

دلبستگی به تصوف در ابن‌سینا که جانشین اصلی فارابی در مکتب مشّاء به شمار می‌رود، آشکارتر است. اگرچه بیشتر محققان معاصر، داستان ملاقات او را با ابوسعید ابوالخیر ـ عارف نامور خراسان ـ ساختگی می‌دانند، تردیدی نیست در اینکه ابن‌سینا به عرفان علاقه فراوان داشت و «حکمت مشرقیّه» او سرشار از مفاهیم عرفانی است. افزون بر این، او در نمَط نهم آخرین شاهکار فلسفی‌اش (اشارات و تنبیهات) قوی‌ترین دفاع صورت‌گرفته از جانب فیلسوفان مسلمان از عرفان را عرضه می‌دارد. وی در آنجا وصول عارفان متمایل به عقل را به معرفت عالم ملکوت و امکان کشف اسرار مستور در آن را به صراحت می‌پذیرد. این فصل از کتاب ماندگار ابن‌سینا که از هزار سال پیش تا کنون در ایران و در دیگر نقاط تدریس می‌شده است، نه تنها شاهدی بر تأثیر عرفان بر فلسفه اسلامی است، بلکه خود نیز در گسترش این تأثیر سهم به‌سزایی داشته است.

همزمان با پیدایش فلسفه اولیه مشّاء و ظهور اشخاصی چون فارابی و ابن‌سینا، فلسفه اسماعیلی نیز ظهور کرد و در قرون چهارم و پنجم با شخصیت‌هایی چون حمیدالدین کرمانی و ناصرخسرو به اوج رسید. این مکتب به طور کلی فلسفه را عین ساحت باطنی اسلام تلقی می‌کند. تعالیم بنیادی فلسفه یا حکمت اسماعیلی، نظیر مسأله تأویل، ارتباط میان امام و عقل بشری، بیعت، ادوار نبوت و امام شناسی و نیز پیدایش عالم و انسان‌شناسی، نشان‌دهنده ارتباط نزدیک این مذهب با برخی از ابعاد باطن‌گرایی اسلامی است. به علاوه، تعلیمات عرفانی یونانی ـ اسکندرانی (از جمله آموزه‌های فیثاغوریان و اصحاب هرمس) بر فلسفه اسماعیلی طنین‌انداز شد، چنان که تأثیر آن را در «رسائل اخوان‌الصفا» و در تأکید فراوان آنان بر اهمیت عرفانی اعداد می‌توان دید.

فلسفه اسلامی در اسپانیا

در حالی که فلسفه مشّایی مورد انتقاد متکلمان اشعری و نیز صوفیانی مانند غزالی و سنایی در شرق عالم اسلام قرار می‌گرفت، مشخصه شکوفایی فلسفه اسلامی در سرزمینهای غربی عالم اسلام، پیوستگی نزدیک آن با تصوف بود. در واقع پدیده فلسفه اسلامی در اسپانیا از همان ابتدا مُهر تصوف را بر پیشانی تفکر فلسفیی داشت که ابن‌مسره نماینده آن بود. تقریباً همه فیلسوفان مسلمان نامدار اسپانیا به استثنای ابن رشد، از ساحت عمیق عرفانی برخوردار بودند که بازتاب آن به وضوح در آثارشان پیداست.

برای تأیید این مطلب، کافی است عشق عرفانی ابن‌حزم، عرفان ریاضی ابن‌السید باداخسی، نظریه شهود عقلانی ابن‌باجه و نقش عقل فعال در فلسفه ابن‌طفیل را به خاطر آوریم. اما بیش از همه، در آثار آخرین فیلسوف بزرگ اندلس، یعنی ابن سبعین،‌ می‌توان بارزترین ظهور این ارتباط را میان عرفان و فلسفه مشاهده کرد. ابن سبعین که هم صوفی و هم فیلسوف بود، یکی از آن تلفیق‌های عمده را میان تعلیمات عرفان و فلسفه در تاریخ تفکر اسلامی پدید آورده است.

مکتب اشراق

مهمترین و موثرترین تلفیق میان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.