پاورپوینت کامل حافظ، رند و اندیشمند ۷۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حافظ، رند و اندیشمند ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حافظ، رند و اندیشمند ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حافظ، رند و اندیشمند ۷۱ اسلاید در PowerPoint :
در این وجیزه مقرر گردیده است در موضوع روشناندیشی حافظ قلم فرسایم و دقیقه به تقریر آورم! اما روشناندیشی و حافظ در بادی امر پارادوکس به نظر میرسد! گویا حافظ را با شیدایی و شوریدگی ترکیب کردن بیشتر به مذاق خواننده اثرش خوش میآید تا اندیشه و روشناندیشی، و ظاهر غزلیات نیز قطعا موید همین گمان است، و یقینا سخن به تقریر آوردن در این سیاق اخیر و در راستای شوریدگی و شیدایی حافظ نیز چندان صعب و دشوار نمینماید، اما از بنده خواسته شده است که حافظ را با خرد و تفکر و نقش ناب اندیشه که با عنوان «روشناندیشی» اعتبار میگردد به رشته کلک آورم! این امر البته کار دشواری است، اما علیرغم دشواری و صعوبت، شگرف و تنبهاگیز!
در این وجیزه مقرر گردیده است در موضوع روشناندیشی حافظ قلم فرسایم و دقیقه به تقریر آورم! اما روشناندیشی و حافظ در بادی امر پارادوکس به نظر میرسد! گویا حافظ را با شیدایی و شوریدگی ترکیب کردن بیشتر به مذاق خواننده اثرش خوش میآید تا اندیشه و روشناندیشی، و ظاهر غزلیات نیز قطعا موید همین گمان است، و یقینا سخن به تقریر آوردن در این سیاق اخیر و در راستای شوریدگی و شیدایی حافظ نیز چندان صعب و دشوار نمینماید، اما از بنده خواسته شده است که حافظ را با خرد و تفکر و نقش ناب اندیشه که با عنوان «روشناندیشی» اعتبار میگردد به رشته کلک آورم! این امر البته کار دشواری است، اما علیرغم دشواری و صعوبت، شگرف و تنبهاگیز!
صورت شورانگیز و هیجانآفرین و دلربای غزلیات او چندان مسحورکننده است که خوانندهاش را اجازه آن نمیبخشد که از مستی و شوریدگی فارغ آمده تا در تفکر و تامل و تانی و مایههای تقویم و اعتبار بخشنده این سکرانگیزی، درنگ کند و عوامل و بواعث این سکر و مستی را بکاود!
روشناندیشی، نماد نوعی جدیت و استواری و صلابت و مسئولیتپذیری اما غزلهای عاشقانه و غنایی، نماد نوعی خوشباشی و لاابالی مرامی و انبساط و اباحیگریست!
این رقیمه، عهدهدار تلفیق و انضمام این دو نامتجانس و نامأنوس در دیوان حافظ است! چنانکه اشارت رفت لطف سخن و شیوایی تغزل و تغنی در حافظ چندان پر فروغ و منحصر است که خوانندهاش را از رهجویی به مایههای بنیادین و اساس پیدایش آن مستغنی میسازد، ورنه بنیاد و اساس این شیدایی نغز و پایدار و چاودانه در تاریخ و در میان اقشار مختلف و اصناف متنوع جامعه، حکایت از بهره مندی و سیراب بودن این بوستان پر طراوت از آبشخور تفکر شگرف و تأملات ژرف دارد.
رندمشربی حافظ از اندیشمندی شگرف او سرچشمه میگیرد اما این رندی، در غزلهای او، چنان شگفت و سحرآمیز صورت پذیرفته است که خواننده را مسحور و مست نموده و از توجه و اعتنا و اکتناه در بنیاد و اساس، بی نیاز میسازد!
تحقیق و تفحص و اکتناه در حافظ از پس یک شوریدن و از شور باز آمدن و آرام گرفتن، امکانپذیر میگردد که این امر معمولاً در شیوه طریق شیدایی معمول است، چنان که شیخ ابو سعید سروده است:
اول که مـرا عشـق نگارم بربود همسایـه من ز نالـه مـن ناسـود
آخر کم شد ناله چو عشقم بفزود آتش چو همه گرفت کم گردد دود
آنگاه که دود و آه و هیجان آرام گرفت، مجال تانی و تامل پیدا میشود تا از اعماق غزل، تفکر و دانش و تجربه، بازجویی گردد.این حقیقت را در سایر ارباب قلم و آثار نیز میتوان مشاهده کرد، مثلا سعدی در گلستان عالیترین سیاستنامه را به تقریر آورده است و خود را به عنوان یک صاحب تدبیر و دیوان به ثبت رسانده است اما اوج ارجمندی بلاغت ادبی و نثر سحر انگیز او مانع آشکاری و ظهور نقش سیاسی و دیوانی او گردیده است.
بنا بر این، تصویری که غزلیات حافظ از او به خوانندهاش ترسیم میکند، یک تصویر متامل و فکور و متانی نیست، چنانکه رسامان و تصویر سازان، در دیوان او نقش شوریده و پریشان. شیدایی را مصور کرده امد،و نه یک صورت وقور و اندیشمند را!
رندی و اندیشمندی نامانوس مینماید لذا پیوند دادن اندی با تانی و اندیشه در یک مواجهه مجمل و مختصر، دشوار است.
پیوسته از حافظ با شراب و خوشی و مستی و لاابالیگری سخن رفته و خود نیز در صورت اشعارش چنین تصویری را از خود ارائه میدهد! تأمل و اندیشه را در اشعارش به ارباب ملک و مال و سیاست و مملکت میسپارد که رند عالمسوز از این مصلحتاندیشی مستقنی و بی نیازاست.
رند عالم سوز را با مصلحتبینی چه کاررکار ملکست آنکه تدبیر و تأمل بایدش
هرجا سخن از تفکر و اندیشه و تأمل است، چهرهای جدی و متین و نسبتا عبوس یا ملول و سر به جیب به تصور میآید و هر جا سخن از عشق و شور و هیجان، چهرهای پر آشوب و پریشان و شاداب و غمگین! وجنون زده و…. در این مقال باید جنون و عقل و شیدایی و تانی، و عشق و خرد با هم وجه ارتباطی را بجویند!
سلطه عاطفی اشعار او را دور زدن و به نردبان رقاء را باز آزمودن، انصافا سخت است، گویا اشعار او مارا بر بام مینشاند و آنگاه که در بامیم، از پی نردبان باشیم و یا آنگاه که در وصولیم از پی راه! حکایت معروفی از جلال الدین بلخی (مولانا) در مثنوی هست که:
این بدان ماند که شخصی دزد دید
در وثاق اندر پی او میدوید
تا دو سه میدان دوید اندر پیش
تا در افکند آن تعب اندر خویش
اندر آن حمله که نزدیک آمدش
تا بدو اندر جهد در یابدش
دزد دیگر بانگ کردش که بیا
تا ببینی این علامات بلا
زود باش و باز گردای مرد کار
تا ببینی حال اینجا زار زار
گفت باشد کان طرف دزدی بود
گر نگردم زود این بر من رود
در زن و فرزند من دستی زند
بستن این دزد سودم کی کند
این مسلمان از کرم میخواندم
گر نگردم زود پیشاید ندم
بر امید شفقت آن نیکخواه
دزد را بگذاشت باز آمد براه
گفتای یار نکو احوال چیست
این فغان و بانگ تو از دست کیست
گفت اینک بین نشان پای دزد
این طرف رفتست دزد زن بمزد
نک نشان پای دزد قلتبان
در پی او رو بدین نقش و نشان
گفتای ابله چه میگویی مرا
من گرفته بودم آخر مر ورا
دزد را از بانگ تو بگذاشتم
من تو خر را آدمی پنداشتم
این چه ژاژست و چه هرزهای فلان
من حقیقت یافتم چه بود نشان
همچنان که ملاحظه میفرمایید مالباخته از پی دزد به سرعت میتازد و عن قریب اورا به چنگ خواهد آورد که ناگاه صدای شخصی از عقب به گوشش میرسد کهای بیچاره بازای که اینجا مصیبت و واویلاست! مرد از بیم آنکه مباد بر خانواده اش آسیب و نقصان رسیده باشد دزد را رها نموده و باز میگرددکه چه خاکی بر سرم شده؟ آن شخص میگوید: مژده! که رد پای دزد را جسته ام!
گویا حافظ نیز مقصد عالی را که از مقدمات و مقومات، مقصود است در عجایب اشعارش نشان داده و مارا از رجوع بر ردپای مقدمی راه وصول مستغنی میکند! باز جلالالدین در جای دیگر میگوید:
چون شدی بر بامهای آسمان
سرد باشد جستجوی نردبان
با همه آنچه در این مختصر به تقریر رفت، و کار تفحص را بر ما با دشواری توام نمود، مقرر است در این موجز، در اندیشه حافظ سخن رود و روشناندیشی این رند قلاش به تفحص در آید! انصاف دهیم که حافظ را فارغ از سلطه بلاغی و نقش عاطفی اش مورد مداقه و فحص قرار دادن آسان نیست.
با این پرسش، از فریبایی و دلبری غزلیات او به حوزه اندیشه اش و تاملش ره میطلبیم که آیا اینهمه نکتههای باریک و نغز و شگفت، که در آن از دقیقترین حوزههای فکری و نظری و پیشینه فلسفی و غوامض کلامی و ادبی و… در عالیترین اسلوب، سخن به نظم درآمده است، میتواند بدون درنگ و تامل و سیر در ساحتهای اندیشه و تعالیم حکمی و نظری اینسان فاخر و مسلط به زینت کلک کشیده شده باشد؟!
پاسخ به این پرسش، خود وجه ارتباط با حوزه نظری حافظ است، البته برخی، خصوصا عوام، اورا به لسانالغیب بودن و به شیوهای از تامل و نظر به ساحت قدس و اعجاز متهم میدارند!
اینکه عرض کردم متهم میدارند، حقیقتا این ساحت، برای حافظ از معدود فضایل محسوب نمیشود که ارج تاملات و رنجهای مدرسی و حلقات درسی و طاق و رواق مدرسه اش را نادیده گرفته و در حد خرافات منزلت علمی و نظریاش را تنزل میبخشد! این امر خود اتهام کمی برای صاحب نظری چون حافظ نیست!سلاست و روایی و در عین صلابت و استواری یک اثر حکایت از اعتبار و فراست و دقت و ژرفایی اندیشه دارد، در عین حال آزادی از بسیاری سلاسل و انحلال که جولان اندیشه را مانع میآید، در آفرینش غزلیات حافظ یک مقدمه لازم است.این آزادی تا حد حماسه شاعرانه کم نظیر پیش میرود که در غزلی با نهایت شگفتی میگوید:
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
می بینید او حتی از حکم مسلم طبیعت هم تبعیت نمیکند و کائنات را موافق مراد خود میخواهد!
جا دارد برای روشن ساختن زمینه برای تبیین آزاداندیشی حافظ شرایط حاکم بر روزگار او و غزلیاتش را اندکی مرور کنیم تا نبوغ و رندی او را در مقام یک روشن اندیش و آزاد فکر ملاحظه کنیم. میدانیم که در مقطعی از دوران اواخر جوانی حافظ، شهر شیراز شاهد یک تحول شگفتی شد که به حکم آن، شهر و مردم و مرام و پیشه و روابط اجتماعی همه تحت تاثیر آن دچار دگرگونی جدی شد، شیخ ابواسحاق که خود از زمره رندان و شادخواران بود به دسیسه امیرمبارزالدین محمد به قتل رسید و زمام امور آن خطه به دسته امیر مبارز افتاد که این زاهد سفاک، در قالب زهد و دیانت، بیرحمی و خشونت و بیداد را به حدی رساند که وجدان شهر حتی ارباب زهد، به ستوه آمده تا چندی که به دوران رندی و شاهد بازی و خراباتی متمایل شد. اگر در ادبیات غزلهای حافظ، از رند و خرابات و شاهد سخن در میان است بدین اعتبار به تقریر رفته که شرایط کنونی با عنوان زهد و وعظ، به قدری تیره و دژم است که به روزگار رندان غبطه میرود و افسون روا میگردد! چنان که در این بیت به وضوح میگوید:
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
در این بیت، نوعی مقایسه با کمال فراست و روشننظری، فیما بین می و ریا و میخانه و تزویر معمول گردیده است که نشان میدهد، وقاحت تزویر به مراتب از می و شراب فزونتر است! در عین حال این دقیقه حکیمانه، از روشناندیشی حافظ گزارش میدهد که با چه ظرافت و دقتی از زهد ریایی انتقاد میکند و با چه لحن گزنده و کنایهآمیزی شراب و رند و شاهد را بر آن رجحان میبخشد!
گویا وقاحت و نا شایستگی تزویر، در آن خطه،چندان مشهور است که وجدان جامعه، نسبت به آن حساسیت کافی دارد فلذا در مقایسه بین زهد ریایی و شراب، دشواری و درنگ ندارند که شراب با همه پلیدی و رند با تمام پلشتی، بر آن ترجیح دارد: چنانچه گفت:
ریا حلال شمارند و جام داده حرام
زهی طریقت و ملت زهی شریعت و کیش!
در این بیت ،بداهت ترجیح شراب بر ریا را رندانه به تصویر کشیده است!در زمان استبداد و خفقان حکومتی که آن روزگار شیراز نمونه بارز آن ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 